اگر نوشته ی کاتب بی خطا فرض شود،
حدس معقول و مقبول در مورد این ترکیب
مستلزم آشنایی با کل این دیوان و شناخت
دایره ی واژ گان شاعر و رسم الخط کاتب است.
چون در زیر کلمه سه نقطه دیده می شود،
"سبز" یا "تیر" یا ...خواندن آن نیاز مند دلیل
قانع کننده است. اگر چه رد قاطعانه ی بعضی
از آن ها (مثلا "سبز") نیز فعلا روا نیست.
●احتمال دار د این کلمه "بیز" بوده باشد
که در کلماتی نظیر "مشک بیز/عطر بیز "
و نظایر بالفعل وبالقوه ی آن ها دیده می شود. کلمه ی اول را نیز می توان به دو صورتِ رَوح(به فتح اول) و یا "روح" (به ضم اول)
خواند. که البته اولی قابل ترجیح است:
● رَوح= آسایش ،بوی خوش(اگر خویشاوند "رایحه " تلقی شود) --->رَوح بیز
رُوح(مقابل جسم) ----> ر وح بیز
سمومِ "رَوح بیزِ" آن بیابان، آثار شمیم(بوی خوش) با خود دارد.
البته نظر اهل فن را نیز باید شنید.