وقت بخیر
در سایت دانشگاه اصفهان نوشته شده که دسترسی محققان به نسخ خطی موجود در کتابخانه دانشگاه اصفهان به صورت رایگان ممکن است.
?مگر من کتابفروشی راه انداخته ام که مردم را سرکیسه کنم
... یکی از همکاران دانشگاهی من در دانشگاه اصفهان برای خرید کتابی به طهوری مراجعه کرد. کتاب نایاب بود و طهوری هم در اختیار نداشت. همکار دانشگاهی من ظاهراً پیشنهاد کرده بود که حاضر است کتاب را به دو برابر قیمت پشت جلد بخرد؛ یعنی به قیمت بازار سیاه. و طهوری این توهین را برنتابید و با همکار ما به درشتی بگو مگو کرد که «آقا این چه حرف مفتی است، مگر من کتابفروشی راه انداخته ام که مردم را سرکیسه کنم» و ظاهراً ماجرا بالا گرفت. بعدها که داستان را برایم نقل می کرد هنوز خشمگین بود و دل چرکین که چطور ممکن است استاد دانشگاهی که اهل کتاب هم هست نداند که طهوری اهل بازار سیاه نیست و ...
حق با او بود. همۀ آنانی که طهوری را به درستی می شناختند می دانستند که کتابفروشی و نشر برای او امر مقدسی است در خدمت به فرهنگ. و این در روزگار ما کم چیزی نیست.
منبع: آجودانی، ماشاالله، «طهوری و زبان و فرهنگ ایران»، در: کلک، ش13، ص47
@Ketabpazhohi
سلام علیکم. آنچه در فهارس به نام "کتابخانه عمومی اصفهان" است. الان در اصفهان به چه نامی است؟ شماره تلفنش را هم اگر کسی دارد ممنون میشوم.
سلام. ایشان از مجموعه داران فرهیخته ای بود که بسیار برای این مرز و بوم زحمت کشید. پزشکی بود که رایگان خدمت میکرد حتی پول داروهای فقیران را هم پرداخت میکرد. مطلب او حوالی دروازه دولت اصفهان بوده و در ذهن کتابداران و فرهیختگان اصفهانی زنده است. اخیرا دانشگاه اصفهان به بهانه رونمایی از کتاب فهرست نسخ خطی ایشان، بزرگداشتی برای این مرد فرزانه برگزار کرد.
فهرست کتابهای خطی ایشان که در دانشگاه آکسفورد نگهداری میشود به اهتمام آقای میرانصاری نگاشته شده و در مرکز میراث مکتوب چاپ شده است. به گفته آقای میرانصاری که چند سالی مستقیم در این دانشگاه مشغول فهرست نویسی بوده اند، بحمدالله نسخه ها در شرایط بسیار عالی و مطلوب حفاظت و نگهداری میشود. خدا را شکر نسخه ها به نام ایشان و برای ایران است. نگران نباشید. گفتنی است کارو میناسیان مجموعه داری و حفاظت از نسخ خطی را از پدرش آموخته بود.
سلام. سفینه صایب به صورت عکسی در انتشارات دانشگاه اصفهان چاپ شده
🔰مگر من کتابفروشی راه انداخته ام که مردم را سرکیسه کنم
... یکی از همکاران دانشگاهی من در دانشگاه اصفهان برای خرید کتابی به طهوری مراجعه کرد. کتاب نایاب بود و طهوری هم در اختیار نداشت. همکار دانشگاهی من ظاهراً پیشنهاد کرده بود که حاضر است کتاب را به دو برابر قیمت پشت جلد بخرد؛ یعنی به قیمت بازار سیاه. و طهوری این توهین را برنتابید و با همکار ما به درشتی بگو مگو کرد که «آقا این چه حرف مفتی است، مگر من کتابفروشی راه انداخته ام که مردم را سرکیسه کنم» و ظاهراً ماجرا بالا گرفت. بعدها که داستان را برایم نقل می کرد هنوز خشمگین بود و دل چرکین که چطور ممکن است استاد دانشگاهی که اهل کتاب هم هست نداند که طهوری اهل بازار سیاه نیست و ...
حق با او بود. همۀ آنانی که طهوری را به درستی می شناختند می دانستند که کتابفروشی و نشر برای او امر مقدسی است در خدمت به فرهنگ. و این در روزگار ما کم چیزی نیست.
منبع: آجودانی، ماشاالله، «طهوری و زبان و فرهنگ ایران»، در: کلک، ش13، ص47
@Ketabpazhohi
آخ!
امروز دفتر چهاردهم نشریهی نسخههای خطی کتابخانهی مرکزی دانشگاه تهران را ورق زدم. بعد از ده سال که از انتشار دفتر سیزدهم میگذرد، منتشر شده است. پروپیمان است و خواندنی. از باقیاتالصالحات مدیریت رسول جعفریان بر کتابخانه مرکزی است. این نشریه را محمدتقی دانشپژوه و ایرج افشار بنیاد گذاشتند و در سال ۱۳۴۰ دفتر اول آن منتشر شد. نشریهی مهمی است.
در این دفتر خانم زهرا شیوا مقالهای نوشته راجع به کتابخانهی مرحوم یحیی مهدوی (صص۸۷۵-۹۴۰). در این مقالهی جالب تعدادی از یادداشتهای مهدوی بر کتابهایش هم نقل شده است. فیالمثل در ابتدای کتاب خواب آشفته نفت اثر ماندگار استاد محمدعلی موحد نوشته است:
«کتابی است که مانند بهترین رمان خوانده میشود و خواننده لذت میبرد. وفور اطلاعات مستند در آن باعث اعجاب و شگفتی است. از خصوصیات بارز آن فارسی شیوا و نثر نزدیک به کلاسیک آن است. سعی در شناساندن این کتاب در چند سطر خیال خامپروری است. باید خواند و دقت کرد و لذت برد. بهمنماه ۱۳۷۸» (ص۹۱۲ و ۹۲۲).
یحییخان مهدوی (۱۲۸۷-۱۳۷۹ ) بزرگزاده و بزرگوار بود. در ایران و فرانسه درس خوانده بود. در ایران شاگرد فروزانفر و بهار و اقبال بود. در فرنگ هم محضر استادان بزرگ را دریافته بود. استاد ممتاز دانشگاه تهران بود . او را بنیانگذار فلسفهی جدید در ایران خواندهاند. مترجم مبرز متون فلسفی بود. عاشق زبان فارسی بود. عاشق شعر فارسی بود. مصحح چند متن کهن بود. مکارم اخلاقش زبانزد بود. پدرش حاجیحسینآقا امینالضرب راضی نبود که او به مدارس معمولی برود چون میترسید فرزندش «بداخلاق» بار آید و به شهادت ایرج افشار «یحیی مهدوی در هر کار و گام و نوشته مظهر «آقایی» و استادی بود. از هر رفتارش بهخوبی درس برگرفتن ممکن بود. او همیشه و برای همهکس معلم بود». مهدوی مردی صاحب شخصیت و اصول بود. به مقام و منصب بیاعتنا بود. از سیاست گریزان بود. نپذیرفت که در دولت دکتر مصدق وزیر فرهنگ شود. استادی دانشگاه را مهمترین منصب میدانست. نسبت به دانشگاه و جایگاه و استقلالش «متعصب» بود. دانشگاه تهران برایش حرمت خاص داشت. اعتقاد داشت وقتی نام دانشگاه به صورت مطلق میآید منظور دانشگاه تهران است ولاغیر. اعتبار و احتشام و شرف دانشگاه تهران بود. سالیان دراز حقوق استادی خود را به دانشگاه تهران بخشید تا صرف انتشار کتاب شود. کتابخانهی شخصی خود را هم وقف دانشگاه کرد. این کتابخانه ۵۰۰۰ جلد کتاب داشت و اکنون در کتابخانه مرکزی محفوظ است.
دکتر مهدوی را به بردباری و رواداری ستودهاند. ایرج افشار که با او سفرها کرده بود تحمل و بلندنظری او را میستود. همین مرد صبور در اول کتابی فرنگی جملهی غریبی نوشته که نشان میدهد چه کام تلخ و دل خونینی داشته است. این یادداشت را یکم اسفندماه ۱۳۶۵ نوشته است:
«در عطف نخستین مجلد فرهنگ [فارسی] معین، به خط جلی دو حرف آ خ نوشته شده؛ گویی این دو حرف [= آخ] تمام حرف ما در سراسر عمر فردی و تاریخ اجتماعی ماست» (ص۹۱۹ و ۹۲۴).
آخ... آخ...
https://t.me/n00re30yah
آقای چترایی نوشتند: سلام.
مدرسه مبارکیه در محله گلبهار(خیابان حافظ)اصفهان بوده٬به مناسبت قبر آقا مبارک که در دالان مدرسه قرار داشت به این نام خوانده می شد.در روزگار صفوی ساخته شده است.
رک.مهدوی٬سید مصلح الدین.اصفهان دارالعلم شرق.مدارس دینی اصفهان.ص:۲۲۹
ظاهرا دبستان دولتی حکیم نظامی در محل آن مدرسه بازسازی شده است. آقا مبارک از خواجگان شاه سلیمان صفوی بوده و مدارس دیگری را نیز در اصفهان ساخته است.مدرسه آقا مبارک هم که از مدارس معروف هفتگانه اصفهان واقع در کوچه کرمانی خیابان حافظ اصفهان بوده ساخته اوست.
میر سید احمد نخستین دانشمند برجسته ای است که در اصفهان به مقابله با نوشته های مسیحیان علیه اسلام که در اصفهان و دیگر شهرهای ایران منتشر می شد پرداخت و لوامع ربانی و مصقل صفا را نوشت. مصقل صفا آن اندازه ارجمند بود که در واتیکان با برنامه ریزی برای آن ردیه نوشته شد که نسخه هایی از آن باقی مانده است. مصقل صفا را دوستمان جناب آقای حامد ناجی اصفهان منتشر کرده است.
همایی در ادامه در همان جلد تاریخ اصفهان داستان بز سقاخانه پاقلعه را آورده که از گله فرار کرده به این سقاخانه پناه آورده بود. همایی می گوید: من خودم این بز را درک کرده بودم. رها بود و سر زده به هر خانه ای وارد می شد و آنها هم شادمانی می کردند که طالعشان بیدار شده و میمنت و برکت به خانه شان آمده است. بز مرد و برخی تلاش کردند بز دیگری را جانشین او کنند که کارشان نگرفت. چند سال بعد هم معجزه آرد چی در اصفهان به سال 1336 رخ داد که کار درب امامی ها بود و مدتی مردم اصفهان را به خود مشغول کرد. همایی این داستان را هم نقل کرده است. (ص 196 و 197 تاریخ اصفهان. ابنیه و عمارات «تتمه»).
@jafarain1964
سلام علیکم.تقبل الله.جناب آقای جعفریان عزیز ،لازم دانستم توضیح دهم که مطلب شما راجع به مجید شریف نیاز به اصلاح دارد .آن که دانشگاه شریف به اسمش است مجید شریف واقفی است که در جریان تصفیه های خونین سازمان مجاهدین خلق در سال ۵۴ کشته شد و از قضا برادر خانم بنده. و اخوی بوده است. او از مدرسه صایب اصفهان دیپلم گرفته بود.و ورودی اولین سال تاسیس دانشگاهآریامهر بوده.ضمنا در این شماره اندیشه پویا پرونده ای برای او منتشر شده است.بد نیست ببینید.واما مجید شریف هم دانش آموخته همین دانشگاه بود وگویا از نوادگان ملا حبیب الله شریف کاشانی بوده است.او نیز به مجاهدین منافق پیوسته بود و گویا تایب شده و از خارج به کشور بازگشت و لی در ماجرای قتل های زنجیره ای معلوم نشد که چه شد.روزی صبح در پارک نزدیک خانه شان جسدش را یافتند.او کتاب روژه گارودی در باره هولوکاست را به فارسی ترجمه کرد.
با سلام - کتابچه ندای عدالت به مجلس وزرای ایران که در کانال کتابخانه دانشگاه آمد از ملکم است که در اوان نهضت مشروطیت و حدود سه سال پیش از درگذشتش نگاشته بود
انتقال روايات كوفه به اصفهان
ابراهيم بن محمد بن سعيد بن هلال الثقفي ( درگذشته 283 ق ) كه اصلا كوفي بود ، ولي به اصفهان آمد و همانجا سكني گزيد . گفته شده كه عده اي از علماي قم مانند احمد البرقي براي ديدارش به اصفهان رفتند و از او خواستند كه در قم اقامت كند ، ولي او دعوت آنان را نپذيرفت نجاشي به نقل از منبع نامعلومي مي نويسد كه علت بيرون آمدن او از كوفه اين بوده كه او كتاب المعرفه را نوشت و در آن به مناقب و مثالب صحابه پرداخت و چون كوفيان كتاب را بسيار خطرناك ديدند و خوف آن بود كه مخالفان تشيع را خوش نيايد ، از او خواستند كه كتاب را منتشر نكند ( در حقيقت آن را از صورت مسوده به صورت كتابي كه بر ديگران عرضه – قرائت يا سماع و ...- گردد ، تبديل نكند : بأن يتركه ولايخرجه ) اما برعکس قسم ياد كرد كه كتاب را جز در اصفهان كه (در آن زمان) دورترين شهرها به تشيع بود ، روايت نكند و به همين دليل به اصفهان رفت و كتاب را در اصفهان روايت كرد و همانجا نيز سكنی گزيد . البته او پيش از آنكه امامي شود ، زيدي بوده است . از اين داستان برمي آيد كه او تحصيلاتش را در كوفه گذرانده بوده و در سن استادي و تاليف به اصفهان آمد . كتابهاي او بيشتر در تاريخ و سيره است و بسياري از آنها به موضوعات مورد علاقه شيعه و از جمله تاريخ و سيره امام علي و اهل بيت مربوط مي شود . او از اخباريان شيعي بوده ولي در عين حال به موضوعات ديگري چون بحث امامت و فضايل اهل بيت علاقمند بوده است . از جمله كتابهاي قابل اهميت او كه در ليست آثارش آمده است ، جدا از كتاب المعرفة ، كتاب الوصية و نيز كتاب الدلائل است كه كاملا صبغه شيعي دارند .در عين حال ابراهيم ثقفي مولف چند كتاب در فقه هم بوده كه نجاشي از آنها نام برده است ( نجاشي ، 16-18/19 ) .
https://t.me/azbarresihayetarikhi
سلام علیکم. آنچه در فهارس به نام "کتابخانه عمومی اصفهان" است. الان در اصفهان به چه نامی است. شماره تلفنش را هم اگر کسی دارد ممنون میشوم/
سلام عليكم
از دانشجويان ايراني است كه در دانشگاه استانبول تحصیل میکنه و تا به حال چند فهرست نسخه های فارسی بعضی کتابخانه ها را نوشته است
سلام علیکم؛ وی «آقا صفی اصفهانی مهابتخانی» (زادۀ اصفهان، و درگذشتۀ 1028 ق در کابل) است. «زمانه بیگ مهابت خان» در قرن یازدهم هجری، حاکم کابل بود که آقا صفی اصفهانی مدتی را در خدمت وی بود.
سلام
پسر ایشان که شاعر هم هست در اصفهان انتشاراتی داشت. به احتمال زیاد دیوان وی را سالها قبل منتشر کرده است.
سلام و احترام
گویا کتابخانه ای بنام کتابخانه معارف در دانشگاه اصفهان است که البته بعد از انقلاب تاسیس شده است.
نمیدانم این عکس به مشخصات این کتابخانه میخورد یا نه.
آنچه عرض شد نتیجه حاصل از جستجوی اینترنتی است.
#حظ_خط
صحیفی جوهری
صحیفی جوهری شیرازی (درگذشت ۱۰۲۲ ه. ق) مشهور به جوهری و صحیفی ذوالقدر، (صحیفی قاری که لقب مشهورش در فن قرائت و تجوید بوده است) شاعر و خوشنویس اواخر سده دهم و اوایل یازدهم است. صحیفی شعر فارسی و ترکی را خوب می سرود و اشعارش بیشتر در مدح ائمه بوده است. او از کتیبه نویسان زبردست دوره صفوی است که در تذهیب٬ صحافی و وصالی نیز سررشته داشت. وی که از بازماندگان صوفی خلیل ذوالقدر و از بزرگان این طایفه بود، در اسیر از توابع شیراز به دنیا آمد و در اصفهان رشد کرد و به شهرت رسید و بیشتر در اصفهان می زیست.
گفته اند در کتابخانه ساختن یکتا بود و کتابخانه بسیار خوبی در سه تنان مسجد جامع اصفهان ترتیب داد. از آنجایی که خط ثلث را خوب می نوشت و کتیبه نگاری توانا بود، بیشتر کتیبه های مساجد و سنگ های قبر به خط او بود. صحیفی عمر طولانی داشته و گفته اند که بیش از هشتاد سال و یا در حدود نود سال عمر کرد. تقی الدین کاشانی٬ (۹۴۶ـ ۱۰۱۶ ه.ق) از مشاهیر بزرگ ادبی عصر صفوی، در سال ۹۸۷ در اصفهان او را ملاقات کرده است. به هر حال معاصرینش او را به همدلی و همزبانی و شوخ طبعی و شکفتگی خاطر ستوده اند و در هشتاد سالگی مردی بزله گو و رند و هم فطرت و هم خوی جوانان معرفی کرده اند. او هنوز زنده بود که فرزند رشیدش ابوعلی متخلص به اسیری شیرازی ازشاعران پارسی گوی درگذشت.
نمونه کتیبه های که وی نوشته است را می توان به؛
۱.کتیبه بقعه شهشهان مورخ ۱۰۱۳قمری با امضای صحیفی قاری و به خط ثلث
۲.کتیبه مسجد جارچی باشی مورخ ۱۰۱۹ قمری که اصل کتیبه به خط ثلث و امضا را نستعلیق کتابت شده،
۳. حوض خانه مسجد جامع اصفهان به تاریخ ۹۸۰ قمری که شیوه اجرا حجاری است و به نستعلیق نوشته شده است.
۴. حوض خانه مسجد جامع اصفهان در تاریخ ۹۸۵قمری به خط ثلث
۵. در بقعه شاهزید اصفهان به تاریخ ۹۹۴قمری و به خط ثلث
۶.ايوان شمالی مسجد جامع اصفهان به سال ۹۹۶قمری که شیوه اجرا گچبری بوده و خط به ثلث نوشته شده،
۷. سردر مسجد سرخی اصفهان به سال ۱۰۱۴قمری که برروی کاشی معرق و به خط ثلث است
۸. سردر مسجد جورجیر اصفهان در تاریخ ۱۰۱۸ قمری و بر روی کاشی معرق و بخط ثلث،
۹. در شمالی مسجد جامع اصفهان که بر لنگه سمت راست و چپ به خط ثلث برجسته و به شیوه منبت است.
آرامگاه صحیفی جوهری را گفته اند در سه تنان در نزدیکی مسجد جامع اصفهان بوده است و حکیم شفایی شاعر معروف روزگار صفویه در واقعه مرگ وی ماده تاریخ سروده که ؛
سال فوتش ز عقل جستم، گفت:
(رفت ملا صحیفی از دنیا)۱۰۲۲قمری
منبع؛تاریخ اصفهان(مجلد هنر و هنرمندان )تالیف استاد همایی ،صفحه ۱۴۶-۱۴۹
خشنویسی در کتیبه های اصفهان ،منوچهر قدسی ،صفحه ۵۸-۶۵
@esfahanhonarsarayeiran
🔻از قیاسش خنده آمد خلق را!
استاد طاهرزاده درباره کتاب «دارالشفاء» استاد وکیلی فرموده اند:
«سخن جناب استاد وکیلی یک سخن علمی و منطقی است و اتفاقاً بنده در جریان تجربیاتی هستم که قسمت میکروبشناسی دانشگاه پزشکی اصفهان در کفشداری حضرت رضا (ع) انجام دادند و عجیب بود که به گفته جناب آقای دکتر اسفندیاری رئیس وقت دانشگاه علوم پزشکی دانشگاه اصفهان حتی یک مورد از میکروب در آنجا یافت نشد، با اینکه مردم کفشهای خود را با همان خاکآلودگی به کفشداریها تحویل میدادند».
جای تعجب بسیار است که نتایج آزمایش مربوط به کفشداری که قبل از شیوع بیماری مرگبار و مسری اخیر انجام شده و موضوع و زمان آن به کلی با موضوع و شرایط فعلی متفاوت است را به موضوع کرونا ربط داده و چنین قیاس باطلی را علمی و منطقی! بنامند.
وانگهی مدعای جناب وکیلی در آن کتاب فقط آلوده نشدن حرم نیست بلکه ایشان در ادعایی عجیب حفظ سلامتی را در تزاحم با امور گوناگون از فعلیت ساقط می داند! یعنی حتی اگر ادعای اول او ثابت نباشد و حرم آلوده به میکروب کشنده و مسری باشد درب حرم باید به قیمت ابتلای افراد به کرونا و جان باختن آنها باز بماند!
@bazmeghodsian
🔻آقا این چه وضعی است در اصفهان!
🔸آیة الله العظمی منتظری:
من یادم هست آیة الله امینی صاحب کتاب الغدیر آمده بود اصفهان. ما هم از او استقبال کردیم و در مسجد سید اصفهان منبر میرفت. در ضمن سخنان خود مساله خلافت و عقاید شیعه را مطرح میکرد. بالاخره با سخنرانی های ایشان در اصفهان جوّ ضد سنی گری و مراسم نهم ربیع داشت گل میکرد. آن وقت که آقای امینی به اصفهان آمده بودند دهه صفر بود. دنبالش هم نهم ربیع بود که به عنوان عید عُمر در اصفهان معرکه است.
من در همان زمانها آمدم قم، یک روز پیش آقای بروجردی بودم آقای حاج سید محمد باقر ابطحی هم پدر خانمش را آورده بود آنجا به آقای بروجردی معرفی کند. یکدفعه آقای بروجردی فرمودند:
🔻آقا این چه وضعی است در اصفهان ! در وقتی که اسرائیل حمله کرده کانال سوئز را دارد میگیرد، در مصر مسلمانان این طور گرفتارند، ما بیاییم جنگ شیعه و سنی راه بیندازیم؟
خلاصه آقای بروجردی از این وضع عصبانی بود. اسم آقای امینی را نیاورد اما پیدا بود از منبرهای تند ایشان و آن جوّ عید عُمر گرفتن اصفهان خیلی ناراحت است.
https://t.me/va3moharam/2161
الكتب والمواضيع والآراء فيها لا تعبر عن رأي الموقع
تنبيه: جميع المحتويات والكتب في هذا الموقع جمعت من القنوات والمجموعات بواسطة بوتات في تطبيق تلغرام (برنامج Telegram) تلقائيا، فإذا شاهدت مادة مخالفة للعرف أو لقوانين النشر وحقوق المؤلفين فالرجاء إرسال المادة عبر هذا الإيميل حتى يحذف فورا:
alkhazanah.com@gmail.com
All contents and books on this website are collected from Telegram channels and groups by bots automatically. if you detect a post that is culturally inappropriate or violates publishing law or copyright, please send the permanent link of the post to the email below so the message will be deleted immediately:
alkhazanah.com@gmail.com