#اورهان_پاموک #امیرحسین_خورشیدفر #کتاب_سیاه
اردیبهشت سال ۱۳۸۲ در روزهای برگزاری نمایشگاه کتاب تهران، اورهان پاموک به عنوان نماینده نویسندگان نسل جدید ترکیه به تهران سفر کرد. از این نسل او و لطیفه تکین نویسنده رمان عالی «مرگ عزیز بیعار» با ترجمه رضا سیدحسینی به ایرانیان معرفی شده بودند. پاموک در جلسه ها و معاشرت هایی که با همتایان ایرانی اش تدارک دیده شده بود شرکت کرد. اما پیدا بود که نویسندگان همسایه شرقی چندان اشتیاقی به دیدارش ندارند و از خواندن یا احتمالاتورقی چنددقیقه ای همان یکی، دو رمانش که تا آن زمان به فارسی ترجمه شده بود یعنی «قلعه سفید» و «زندگی نو» قویا به این نتیجه رسیده اند که او اگر شهرتی هم دارد که آن هم معلوم نیست واقعی باشد، نتیجه روابط و بده بستان گرم و متقابل کشورش با غرب و حمایت دولت ترکیه از نویسندگان است و پیداست که نویسندگان ایرانی رمان هایی می نویسند ده ها بار استادانه تر و خلاقانه تر از این نویسنده پرمدعای ترک، پرمدعا را هم از این بابت می گویم که خشم و بی اعتنایی حتی بعد از سال ها هم فروکش نکرد و در خاطره جامعه ادبی ایران، شخصیت این نویسنده ترک، پرمدعا و قمپز ثبت شد.
اردیبهشت سال ۱۳۸۲ در روزهای برگزاری نمایشگاه کتاب تهران، اورهان پاموک به عنوان نماینده نویسندگان نسل جدید ترکیه به تهران سفر کرد. از این نسل او و لطیفه تکین نویسنده رمان عالی «مرگ عزیز بیعار» با ترجمه رضا سیدحسینی به ایرانیان معرفی شده بودند. پاموک در جلسه ها و معاشرت هایی که با همتایان ایرانی اش تدارک دیده شده بود شرکت کرد. اما پیدا بود که نویسندگان همسایه شرقی چندان اشتیاقی به دیدارش ندارند و از خواندن یا احتمالاتورقی چنددقیقه ای همان یکی، دو رمانش که تا آن زمان به فارسی ترجمه شده بود یعنی «قلعه سفید» و «زندگی نو» قویا به این نتیجه رسیده اند که او اگر شهرتی هم دارد که آن هم معلوم نیست واقعی باشد، نتیجه روابط و بده بستان گرم و متقابل کشورش با غرب و حمایت دولت ترکیه از نویسندگان است و پیداست که نویسندگان ایرانی رمان هایی می نویسند ده ها بار استادانه تر و خلاقانه تر از این نویسنده پرمدعای ترک، پرمدعا را هم از این بابت می گویم که خشم و بی اعتنایی حتی بعد از سال ها هم فروکش نکرد و در خاطره جامعه ادبی ایران، شخصیت این نویسنده ترک، پرمدعا و قمپز ثبت شد.