@shafiei_kadkani

ـــــــــــــــــــــــ
نقش تاریخی «مراکز» و «شبکه‌ها»
یادداشتی تازه از دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی
تابستان ۱۴۰۰، مجلهٔ بخارا، شمارهٔ ۱۴۴
بخش پایانی


▪️ساخت و صورت در هنرها، جوهر فرهنگ و جوهر آن زبان است. شاعران شیعی هرگز در مرکز فرهنگ عصر خود نبوده‌اند؛ در حاشیه بوده‌اند و غالباً از طبقهٔ کم سواد و کم فرهنگ. وقتی که در عصر صفوی به مرکز فرهنگ راه یافتند و عامل «جاذبه» به گونه‌ای نیرومند شکل گرفت و در میان شیعیان متکلم و فیلسوف و دانشمند و نقاش و هنرمند، از هر هنری، به ظهور رسید و جذب شد، شاعران بزرگ شیعی نیز ظهور کردند مانند صائب و کلیم و طالب و دیگر شاعران. آن زمان بود که محتشم توانست آن شاهکار بی‌مانند شعر شیعی را بسراید.

پس نمی‌توان در حاشیهٔ فرهنگ یک عصر ایستاد و زیست و در خلاقیت هنری، میدان‌دار اصلی بود. غرض از طرح این مسأله و این همه حرف‌ها همین بود که برای شاعر و هنرمند بزرگ بودن، در هر عصری، شرط اصلی این است که با تمام مسائل آن عصر آمیزش داشته باشیم تا بتوانیم روح عصر را - هر چه هست - درک کنیم و به خلاقیت هنری بپردازیم. شعر شیعی دورهٔ ما، رقیبان بسیاری دارد که میدان‌های جاذبه را در اختیار خود دارند و به زبان صریح‌تری می‌توان گفت فاقد میدان جاذبه است، با همهٔ عشقی که جامعهٔ ما به امامان و مشاهد متبرکه ایشان دارند.

▪️پوست‌کنده‌تر بگویم:
جمهوری اسلامی، فاقد نگاهِ کلانِ فلسفی به هنر و زیبایی است تا آنجا که شنیدن بهترین مدایح حضرت رسول را، در شعر احمد شوقی، از حنجرهٔ بزرگترین نابغهٔ آواز عصر، ام کلثوم، حاضر نیست بشنود و آن را «حرام» می‌داند. این چنین جهان‌بینیی، نمی‌تواند میدان جاذبه‌ای عظیم باشد و هر چه خوب و زیباست از سراسر جهان جذب کند.
هر کسی ممکن است، علتی و یا عللی برای فروماندگی جوامع اسلامی داشته باشد، من هم درین باره نظر خودم را دارم. به نظر من دو چیز عامل این فروماندگی است و آن دور شدن از دو نقطه از زندگی‌نامه و رسالت پیامبر است:

۱) دوری از ملاحظات اقتصادی پیامبر و مبارزهٔ شدید او با فقر
۲) دوری از جهان جمال‌شناسی و خلق زیبایی در سیرهٔ حضرت رسول است که بخش اعظم آن در قرآن کریم و سخنان آن حضرت تجلی دارد.

دو مرکز اصلی «جاذبه»های اسلام، قرنهاست که در محاق است: زیبایی و درک زیبایی، مبارزه با فقر در جامعه. پیروزی پیامبر و اسلام، فقط در همین دو «جاذبه» بوده است؛ دیگر شبکه‌ها زیر مجموعهٔ این دو «جاذبه»اند اصلاً این دو به مثابهٔ «جسم» و «جان»اند که از هم تجزیه‌ناپذیرند. جسم، اقتصاد است و جان زیبایی.
#شفیعی_کدکنی
#بخش_پایانی


یادداشت نقش تاریخی «مراکز و «شبکه‌ها»
دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی

بخش نخست:
https://t.me/shafiei_kadkani/2148
بخش دوم:
https://t.me/shafiei_kadkani/2155
بخش سوم:
https://t.me/shafiei_kadkani/2156
بخش پایانی:
https://t.me/shafiei_kadkani/2164