💢29💢ملاحظاتی انتقادی درباره نشست تحلیل فهرستی آقای مددی: فرصتسوزی یا فرصتسازی
✍️سیدمحمدهادی گرامی
⚠️کسی که در درک اکنون ناتوان باشد، در درک واقعیتهای تاریخی ناتوانتر است
[بخش 1 از 3]
⬅️روز گذشته 21 فروردین 1400 گفتگویی برخط میان آقای مددی و رابرت گیلیو و اندرو نیومن در خصوص تحلیل فهرستی برگزار شد که برخی آن را نقطه عطفی در تاریخ تعاملات علمای شرق با اندیشمندان غربی دانستند و در تنور این پندار بیش از پیش دمیدند.
⬅️من نمیخواهم در اینجا درباره اینگونه تحلیلها و واکنشها بحث مستقلی کنم، بلکه هدفم ارائه دیدگاهم درباره انگاره «مسلک فهرستی/ تحلیل فهرستی» است؛ چون به رغم حضور در نشست، امکان ارائه نظر و پرسش فراهم نشد و آن را به اینجا موکول کردم. با این حال، به این نکته اکتفا میکنم که حتی اگر اصل چنین رویدادی ـ یا مثلا دیدار پاپ با آقای سیستانی ـ را بیسابقه بدانیم، باید در خصوص زمینههای روانشناختی و فرهنگی که سبب بروز چنین شور و شعف بیسابقهای در ما شده است بیشتر اندیشگی و تأمل کنیم. دستکم نویسنده این سطور از کنار انعکاس پرطمطراق چنین رویدادهایی در شرق، بوی ناخوش از خودباختگی علمی ـ فرهنگی را استشمام میکند.
⬅️این تأمل و ملاحظه و بازاندیشی در هویت شرقی/ایرانی/اسلامی علاوه بر اینکه مانع از پرداختن به حواشی و دلخوشکردن به تاریخی بودن و بیسابقه بودن چنین دیالوگهایی خواهد شد، فرصت بیشتری به ما جهت تمرکز بیشتر بر کیفیت برگزاری چنین رویدادهایی خواهد داد. دستکم درباره مواجهه آقای مددی با نیومن و گیلیو توقع نگارنده بیش از این بود و هراسانم آنچه که در برابر چشمان دو اسلامپژوه غربی و برخی از مخاطبان آن نواحی به نمایش گذاشته شد، چیزی نبود که بتواند آبروی از دسترفته شرق در این حوزهها را بازستاند و حتی فرصت تکرار چنین «رویدادهای تاریخی» را تنگتر کند(باشد این بحث تا وقت دگر).
⬅️ آنچه که در این نشست در خصوص تحلیل فهرستی مطرح شد از چند جهت قابل تأمل بود. نگارنده به طور کلی با دیدگاه آقای مددی و ارادتمندان به ایشان همدل است که انتقال حدیثی در امامیه مبتنی بر منابع مکتوب بوده است و به اصطلاح طرق انتقال مکتوب بیشترین بار را در این زمینه متحمل شدهاند. با اینکه هسته این ایده قابل دفاع به نظر میرسد، اما آنچه در فراگرد این هسته به سمع و نظر مخاطبان رسانده شد، قابل تأمل و تاحدی مبالغهآمیز بود.
⬅️با اینکه آقای مددی، در طول گفتگو در موارد متعددی تلاش کرد تا جایگاه دانش رجال را در میان شیعیان نخستین به کلی نابود نکند و آن را از حیّز انتقاع ساقط نکند و اعتبار و آبرویی در کنار سنت فهرستی برای آن نگاهدارد، اما عملا آنچه که مخاطب از کلیت این نشست حس میکرد و برداشت میکرد بسیار رادیکالتر از این بود. ایشان در اوایل نشست تأکید کرد که دانش رجال در چند سده نخست آنگونه که برای اهل سنت مسأله و مشکله بود، برای شیعیان نبود. چون زمانی که اهل سنت در اوایل سده دوم هجری به خود آمدند و به کتابت حدیث نبوی پرداختند و مشغول بسامان کردن اِسناد روایات خود به پیامبر شدند، هنوز شیعیان به ائمه خود دسترسی داشتند و این امر دست کم تا یک قرن بعد از آن نیز تداوم یافت؛ پس به دلیل حضور و دسترسی عملا دغدغه رجالی و اتصال اسناد برای شیعیان وجود نداشت.
⬅️این بیان با اینکه در گام نخست خوشتراش و گوشنواز به نظر میآید، براساس شواهد تاریخی برجای مانده از آن دوره قابل دفاع نیست، و بیش از آنکه بیانی مبتنی بر واقعیتهای تاریخی ـ همانگونه دغدغه ایشان است ـ باشد به نظر میرسد براساس تحمیل یه تحلیل کلامی بر واقعیتهای تاریخی باشد. نگارنده در کتاب نخستین اندیشههای حدیثی شیعه نشان داده است که دغدغه و گفتمان اسناد و اتصال احادیث ـ آن هم به پیامبر نه امامان قبلی! ـ از اواخر سده نخست هجری در شیعه شکل گرفت و حتی امام باقر(ع) برای کسب مقبولیت مجبور بود برخی روایاتش را با واسطه جابر بن عبدالله انصاری، به پیامبر اسناد دهد. در همان دوره گزارشهایی در دست است که اصحاب امامان، از ایشان اسناد میخواستند و یا خود امام به یاران چنین توصیهای می کردند. همچنین جای این پرسش وجود دارد که گزارش های متعدد دیگر امامان که روایات خود را متصل به پیامبر میکردند، براساس چه دغدغه و نگرانی شکل گرفته است؟! به نظر میرسد دغدغه و گفتمان اسناد در شیعه پا به پای اهل سنت و حتی اندکی زودتر از آنها شکل گرفت؛ واقعیت تاریخی که با تحلیلهایی از جنس آنچه بیان شد، به چالش کشیده نخواهد شد.
#تحلیل_فهرستی #مسلک_فهرستی #هادی_گرامی #واقعگرایی #حجتگرایی #رابرت_گیلیو #اندرو_نیومن
ادامه👇
🆔 https://t.me/Khanishha
✍️سیدمحمدهادی گرامی
⚠️کسی که در درک اکنون ناتوان باشد، در درک واقعیتهای تاریخی ناتوانتر است
[بخش 1 از 3]
⬅️روز گذشته 21 فروردین 1400 گفتگویی برخط میان آقای مددی و رابرت گیلیو و اندرو نیومن در خصوص تحلیل فهرستی برگزار شد که برخی آن را نقطه عطفی در تاریخ تعاملات علمای شرق با اندیشمندان غربی دانستند و در تنور این پندار بیش از پیش دمیدند.
⬅️من نمیخواهم در اینجا درباره اینگونه تحلیلها و واکنشها بحث مستقلی کنم، بلکه هدفم ارائه دیدگاهم درباره انگاره «مسلک فهرستی/ تحلیل فهرستی» است؛ چون به رغم حضور در نشست، امکان ارائه نظر و پرسش فراهم نشد و آن را به اینجا موکول کردم. با این حال، به این نکته اکتفا میکنم که حتی اگر اصل چنین رویدادی ـ یا مثلا دیدار پاپ با آقای سیستانی ـ را بیسابقه بدانیم، باید در خصوص زمینههای روانشناختی و فرهنگی که سبب بروز چنین شور و شعف بیسابقهای در ما شده است بیشتر اندیشگی و تأمل کنیم. دستکم نویسنده این سطور از کنار انعکاس پرطمطراق چنین رویدادهایی در شرق، بوی ناخوش از خودباختگی علمی ـ فرهنگی را استشمام میکند.
⬅️این تأمل و ملاحظه و بازاندیشی در هویت شرقی/ایرانی/اسلامی علاوه بر اینکه مانع از پرداختن به حواشی و دلخوشکردن به تاریخی بودن و بیسابقه بودن چنین دیالوگهایی خواهد شد، فرصت بیشتری به ما جهت تمرکز بیشتر بر کیفیت برگزاری چنین رویدادهایی خواهد داد. دستکم درباره مواجهه آقای مددی با نیومن و گیلیو توقع نگارنده بیش از این بود و هراسانم آنچه که در برابر چشمان دو اسلامپژوه غربی و برخی از مخاطبان آن نواحی به نمایش گذاشته شد، چیزی نبود که بتواند آبروی از دسترفته شرق در این حوزهها را بازستاند و حتی فرصت تکرار چنین «رویدادهای تاریخی» را تنگتر کند(باشد این بحث تا وقت دگر).
⬅️ آنچه که در این نشست در خصوص تحلیل فهرستی مطرح شد از چند جهت قابل تأمل بود. نگارنده به طور کلی با دیدگاه آقای مددی و ارادتمندان به ایشان همدل است که انتقال حدیثی در امامیه مبتنی بر منابع مکتوب بوده است و به اصطلاح طرق انتقال مکتوب بیشترین بار را در این زمینه متحمل شدهاند. با اینکه هسته این ایده قابل دفاع به نظر میرسد، اما آنچه در فراگرد این هسته به سمع و نظر مخاطبان رسانده شد، قابل تأمل و تاحدی مبالغهآمیز بود.
⬅️با اینکه آقای مددی، در طول گفتگو در موارد متعددی تلاش کرد تا جایگاه دانش رجال را در میان شیعیان نخستین به کلی نابود نکند و آن را از حیّز انتقاع ساقط نکند و اعتبار و آبرویی در کنار سنت فهرستی برای آن نگاهدارد، اما عملا آنچه که مخاطب از کلیت این نشست حس میکرد و برداشت میکرد بسیار رادیکالتر از این بود. ایشان در اوایل نشست تأکید کرد که دانش رجال در چند سده نخست آنگونه که برای اهل سنت مسأله و مشکله بود، برای شیعیان نبود. چون زمانی که اهل سنت در اوایل سده دوم هجری به خود آمدند و به کتابت حدیث نبوی پرداختند و مشغول بسامان کردن اِسناد روایات خود به پیامبر شدند، هنوز شیعیان به ائمه خود دسترسی داشتند و این امر دست کم تا یک قرن بعد از آن نیز تداوم یافت؛ پس به دلیل حضور و دسترسی عملا دغدغه رجالی و اتصال اسناد برای شیعیان وجود نداشت.
⬅️این بیان با اینکه در گام نخست خوشتراش و گوشنواز به نظر میآید، براساس شواهد تاریخی برجای مانده از آن دوره قابل دفاع نیست، و بیش از آنکه بیانی مبتنی بر واقعیتهای تاریخی ـ همانگونه دغدغه ایشان است ـ باشد به نظر میرسد براساس تحمیل یه تحلیل کلامی بر واقعیتهای تاریخی باشد. نگارنده در کتاب نخستین اندیشههای حدیثی شیعه نشان داده است که دغدغه و گفتمان اسناد و اتصال احادیث ـ آن هم به پیامبر نه امامان قبلی! ـ از اواخر سده نخست هجری در شیعه شکل گرفت و حتی امام باقر(ع) برای کسب مقبولیت مجبور بود برخی روایاتش را با واسطه جابر بن عبدالله انصاری، به پیامبر اسناد دهد. در همان دوره گزارشهایی در دست است که اصحاب امامان، از ایشان اسناد میخواستند و یا خود امام به یاران چنین توصیهای می کردند. همچنین جای این پرسش وجود دارد که گزارش های متعدد دیگر امامان که روایات خود را متصل به پیامبر میکردند، براساس چه دغدغه و نگرانی شکل گرفته است؟! به نظر میرسد دغدغه و گفتمان اسناد در شیعه پا به پای اهل سنت و حتی اندکی زودتر از آنها شکل گرفت؛ واقعیت تاریخی که با تحلیلهایی از جنس آنچه بیان شد، به چالش کشیده نخواهد شد.
#تحلیل_فهرستی #مسلک_فهرستی #هادی_گرامی #واقعگرایی #حجتگرایی #رابرت_گیلیو #اندرو_نیومن
ادامه👇
🆔 https://t.me/Khanishha