Forwarded From پشت پرده کتاب
ماجرای جایزه کتاب سال که به رسول جعفریان ندادند

🔸سال ۱۳۸۴ در مرحله دوم انتخابات ریاست جمهوری دو گزینه پیش روی همگان بود؛ آیت الله هاشمی رفسنجانی و محمود احمدی نژاد. دوره اول به آقای لاریجانی رأی دادم. پیش از رسیدن به انتخابات، اذهان پر شده بود از نقد هاشمی و برچسب هایی مثل اشرافیگری برای منی که در طیف راست ایستاده بودم، آن انتقادات پررنگ هم بود.

🔸از مدتی پیش از انتخابات، در سایت بازتاب شروع کرده بودم به نوشتن یادداشت‌های کوتاهی که فرم جدیدی در نوشتن های من بود. آن یادداشتها در نقد دولت خاتمی بود اما یک ایده مرکزی داشت. آن زمان تمام نگرانی من از کند بودن ادارة کشور بود. بر سر دوراهی هاشمی و احمدی نژاد هم من سمت کسی ایستادم که جوان تر بود و گمان می کردم می تواند کمی. به تحولات سرعت ببخشد یا مدل جدیدی برای اداره کشور ارائه دهد.

🔸تحت تأثیر یک سری از تبلیغات دوران شهرداری احمدی نژاد هم قرار گرفته بودم. دوستان من، طرفدار هاشمی بودند و می گفتند صلاح نیست مملکت رادست احمدی نژاد و یارانش دهیم اما من مخالف آنها بودم و با آنها بحث می کردم میگفتم کشور آدم جوان می خواهد.

🔸من در آن دوران به حلقه علی لاریجانی نزدیک شده بودم و ایشان دبیر شورای امنیت ملی شده بود. شش ماهی نگذشت که حرف ها و کارهای عجیب آقای احمدی نژاد شروع شد و اخبار آن به گوش من هم می‌رسید. نمی گویم مثلا یک روز در خانه نشستم و فکر کردم و و از احمدی نژاد بریدم، نه این گونه نبود. آرام آرام راهم را جدا کردم آن چنان که سال ۱۳۸۶ دیگر شروع کرده بودم به نوشتن یادداشت‌های تند و تیز علیه دولت و شخص احمدی‌نژاد؛ چه با اسم خودم و چه با اسم مستعار. یکی از جنجالی‌ترین آنها هم یادداشت استخاره بود که مثل توپ در شهر صدا کرد. آقای ناطق نوری بعدها به من گفت آن یادداشت‌هایتان بسیار خواندنی بود.

🔸یک روز آقای ابراهیم فتح اللهی از دفتر ریاست جمهوری به من زنگ زد و گفت آقای احمدی نژاد شما را دوست دارد و .... به آقای فتح اللهی گفتم بحث ما سر علاقه نیست. بحث ماسر این است که ایشان در حوزه مفاهیم دینی اظهارنظرهایی می‌کند که اساس ندارد. از این افکار هپروتی است. مرجعیت فکری دینی جای مشخصی دارد و هر کسی نمی‌تواند یک مرجعیتی برای خودش درست کند. ایشان با این حرفها را تکذیب و متوقف کند یا من به نوشتن یادداشت‌هایم ادامه می‌دهم.

🔸آقای احمدی‌نژاد هر روز یک حرف تازه‌ای در حوزه دین می‌زد. این را هم بگویم که حساسیت‌های من بیش از آن که سیاسی باشد دینی بود. مخاطبم احمدی‌نژاد بود و می‌گفتم که مثلا به امام زمان چه کار دارید؟ می‌دانید که من کتابی هم با عنوان مهدیان دروغین نوشتم که ناشی از همان تأملاتم بود.

🔸به هر حال آن یادداشت‌ها و اظهارنظرهای تند و تیز، به مرحله جایزه کتاب سال رسید. من تازه مدیر کتابخانه مجلس شده بودم. قم بودم که خبر دادند کتاب اطلس شیعه برنده جایزه کتاب سال شده. من همسرم را که تهران بود به مراسم فرستادم. نه من و نه او نمی دانستیم ماجرا منتفی شده است. در اتوبان قم - تهران بودم که زنگ زدند و گفتند آقای احمدی‌نژاد تقدیرنامه شما را امضا نکرده است. در آن محفل، جایزه اعلام نشد، اما آقای دکتر پرویز مردانگی کرد و گفت ما این را به عنوان کتاب سال می شناسیم و جایزه را هم بعد داد.

منبع: اندیشه پویا

#ویژه #ناگفته‌ها #کتاب_سال #رسول_جعفریان
https://t.me/joinchat/AAAAADw-3B1gQm2qc7CQ7A
Forwarded From فرهیختگان
درباره منازعات شیخیه و متشرعه در تبریز دوره قاجار


* یادداشتی از #رسول_جعفریان


http://www.khabaronline.ir/detail/732340/weblog/jafarian



جان آگه با #فرهیختگان
@IRANIntellectuals and
Forwarded From بنیاد فرهنگی امامت
💠 🔻📝#گزارش
#مقتل #الحسین_علیه_السلام به #روایت #حصین_بن_عبدالرحمان_سلمی_کوفی_متوفای 136
✍️نویسنده: #رسول_جعفریان

حصین بن عبدالرحمان سلمی کوفی یکی از افراد و #راویان شناخته شده ای است که شمار قابل توجهی #روایت #فقهی و #تاریخی از او در منابع کهن است ولی کمتر در کارهای انجام شده در حوزه #تاریخ نویسی #مسلمانان، به وی پرداخته شده است. او کسی است که نسل پیش از ابن اسحاق بوده، در کوفه می زیسته و اخباری از طریق منابع خود، درباره #سیره_نبوی و نیز #مقتل امام حسین (علیه السلام) دارد. ...

🔻 جهت مشاهده متن کامل به لینک زیر مراجعه فرمایند.↙️↙️
📥 https://b2n.ir/pdfmhrj پی دی اف مقاله
🌐 https://b2n.ir/gz008
🆔@bonyad_emamat
Forwarded From کانال اطلاع رسانی انجمن اندیشه و قلم
🎙فایل صوتی صد سالگی حوزه قم و مسائل جامعه ایران
🔰سخنرانی و پرسش و پاسخ
#رسول_جعفریان
#سیدمصطفی_محقق_داماد
#اکبر_ثبوت
#رضا_مختاری

🔻۲۸ آذر ۱۴۰۰
📡@andisheqalam
Forwarded From فرهیختگان
متنی از صوفیان سنی دوازده امامی هند

بارها در باره «تسنن دوازده امامی» نوشته ام، و این دفعه هم، شاهدی دیگر بر همان مطلب می آورم. به نظرم از قرن ششم به بعد، جماعتی در بخش های مهم دنیای اسلام یافت شدند که همزمان، به اسلام سنی و در ضمن به دوازده امام باور داشتند. این که چطور این باور رواج یافت، و اینان چه توجیهی برای این ترکیب داشتند، دقیقا نمی دانم، اما با وجود صدها شاهد در این باره، فکر می کنم هیچ تردیدی در این زمینه برجای نمانده است. این روزها، کتابی با عنوان مجمع الاسرار توجهم را جلب کرد. کتابی از یکی از صوفیان قادری ـ در هند ـ که سخت دوستدار سید محیی الدین شیخ عبدالقادر جیلانی است. وی در این کتاب، شرحی از این مکتب به زبان فارسی بدست داده که اینجا جای بسط آن نیست. نام وی بر اساس آنچه در صفحه نخست کتاب و مقدمه آمده، «العبد الضعیف الفقیر الحقیر اسیر نفس الشریر راجی الی لطف اله سید بهادر شاه قادری غفرالله له و لوالدیه» است. کتاب در فصول متعددی به شرح باورهای عرفانی و صوفیانه قادری ها پرداخته است. عبدالقادر به تقریب میانه 470 تا 561 می زیسته و تا به امروز هوادارانی در عراق و هند و نقاط دیگر دارد. نویسنده ما چنان که خود در اواخر کتاب گوید، از نسل جعفر بن علی بن محمد بن علی بن موسی الرضا علیهم السلام است، و این هم نکته جالبی است.
آنچه به بحث ما مربوط می شود این است که وی در پایان کتاب، به اختصار شرح حال دوازده امام را آورده و اولاد هر یک از امامان را آورده است. به نظر می رسد، وی از مآخذ خاصی استفاده کرده و به همین دلیل، در مطالبش تفاوت هایی با منابع دیگر وجود دارد. به طور خاص می توان از شمارش فرزندان موسی بن جعفر علیه السلام یاد کرد. البته، متن حاضر، از نظر املایی دقیق نیست، و غلط هایی نیز در تلفظ اسامی دارد. این اشتباهات به خصوص در پاراگراف اول که گزارشی از همسران حضرت رسول (ص) است، وجود داشت که برخی را درست کرده و شماری از موارد خطا را در کروشه آوردم. دست کم در یک مورد هم آشفتگی عبارتی دارد. شگفت که تقریبا همه جا «بقیع» را «البقیه» آورده است! در میان مطالبی که می گوید نکات جالبی هست از جمله این که در باره فرزندان فاطمه زهرا (س) از جمله گوید: «و حضرت امام محسن در شکم مبارک والده شریف شهید شد». گاهی هم اصطلاحات خاصی دارد. از جمله برای رحلت کلمه «وصال» را بکار می برد. در باره مرقد امام عسکری هم می نویسد: «و عمر امام حسن عسکری شصت سال بود،... و مرقد پاکش نزد قبله گاهی خود است».
نکته مهم این است که می گوید، شرح حال دوازده امام را آورده تا کتابش متبرک شده و «کار دینی و دنیوی، ظاهری و باطنی» او آسان شود. «بیان کردن دوازده امام به معه [= همراه] اولاد فرزندان بزرگوار ایشان برای آسان شدن [158] کار دینی و دنیوی، ظاهری و باطنی، و متبرک بودن این کتاب است؛ چرا که حق تعالی این آیه را در حق پاک اهل بیت فرموده است: «إِنَّما يُريدُ اللهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهيراً». او می گوید: «این عمل را این فقیر تجربه نموده است» و می افزاید: «یقین می دانیم که در این سرای فانی که از انبیاء و مرسلان و غوثان و قطبیان و ابدالان و افرادان و اولیاء و مومن و کافر و فاسق هیچ کس نمانده است، و من نیز نخواهم ماند؛ پس به بسیار سعی صحیح نموده، دوازده امام به معه [به همراه] اولاد اکرام ایشان، درین اوراق تحریر نمودم که پس از من یادگاری بماند».
وی در خاتمه باز تصریح می کند که کتابش را «مجمع الاسرار» نامیده چون «جمع کننده اسرار ظاهری و باطنی است». در خاتمه، باز ارادت خود را به عبدالقادر نشان داده و گوید: «و خاتمه این در ثناء سیدنا و مولینا محی الدین شیخ عبدالقادر جیلانی ـ رضی الله عنه ـ خواهد شد، چرا که این فقیر را غلبه قادر است که الملک لمن غلبه، و هر چه دیگر از خاندانها بزرگان رسید، همه از عنایت و هدایت شاه عبدالقادر جیلانی ـ رضی الله عنه».
به هر روی، ترکیب باور سنی و شیعی دوازده امامی در این کتاب، که جمعا 163 صفحه و بدون تاریخ است، شاهدی است بر حضور تسنن دوازده امامی در عراق، آن هم میان صوفیان قادری. نسخه هندی و نام مؤلف نیز همین را نشان می دهد. حدسا باید مربوط به قرن دوازدهم باشد.
متن کامل مقاله را در لینک زیر ملاحظه فرمایید:
http://www.khabaronline.ir//detail/741195/weblog/jafarian



#رسول_جعفریان


جان آگه با #فرهیختگان
@IRANIntellectuals