Forwarded From ادبیاتliterature9@
@literature9
#رضا_بابایی عزیز به محراب حیرت رفت.
روحش شاد
Forwarded From خوانش‌ها | سیدمحمدهادی‌ گرامی
💢به بهانه یادداشت #رضا_بابایی با عنوان «تشیع به دو روایت»: #دانلود_مقاله جايگاه اصطلاح «شيعه اصوليّه» در گفتمان كلامى عبد الجليل قزوينى رازى

✍️سیدمحمدهادی گرامی

🔰مجموعه مقالات کنگره بزرگداشت عبدالجلیل رازی قزوینی، جلد نخست

🔹اشاره: اخیرا یادداشتی از مرحوم #رضا_بابایی با عنوان «تشیع به دو روایت» منتشر شده است. وی در این یادداشت ادعا می کند وقتی کتاب نقض را که عالمی شیعی و غیور در قرن ششم نوشته است، با باورهای رایج در میان شیعیان در قرن‌های اخير می‌سنجیم، به این نتیجه می‌رسیم که تشیع امروز، همان تشیع دیروز نیست.
سال‌ها پیش مقاله نسبتا طولانی برای کنگره عبدالجلیل قزوینی رازی نگاشتم. در آنجا با رویکرد تاریخ انگاره‌ای به «شیعه اصولیه» نشان دادم که برخلاف تصورات شماری از پژوهشگران ایرانی از جمله ایشان و برخی خاورشناسان، این اصطلاح در کتاب نقض را نمی‌توان بستری تاریخی برای تقابل اخباری ـ اصولی در عصر صفوی دانست. همچنین در این مقاله عقیده مشهور در خصوص اینکه عبدالجلیل خط تشیع میانه‌رو را تأسیس یا دنبال کرده است، به چالش کشیده شده است.

🔹چکیده: تقابل اخباريان و اصوليان از سده يازده هجرى و هم‏زمان با فعّاليت‏‌هاى ملّا محمّدامين استرآبادى آغاز شد. در عين حال، كاربرد اصطلاحات «اخبارى» و «اصولى» را مى‏‌توان به شكل محدودترى در سده‏‌هاى پيشين نيز پي‌جويى كرد. كتاب نقض عبد الجليل قزوينى رازى، از معدودترين آثار امامى در سده‏‌هاى ميانه است كه در آن‌ها تقابل ميان اصوليّه و اخباريّه، به شكل نسبتاً خوبى انعكاس يافته است و به طور خاص، در موارد متعدّدى از گروهى به نام «شيعه اصوليّه» ياد شده است. بر اساس يك خوانش اوليّه، به نظر مى‏‌رسد كه تقابل مطرح شده در كتاب نقض، به اصحاب حديث قم و اماميان متمايل به مكتب متكلّمان بغداد اشاره داشته باشد. اين مقاله، با ردّ اين خوانش و يك فرضيّه ديگر، در نهايت نشان خواهد كه كاربرد اصطلاح «شيعه اصوليّه» در گفتمان كلامى عبد الجليل قزوينى رازى، ماهيّتى كاملًا راهبردی دارد. گرچه در ظاهر، عبد الجليل از جريان‏‌هاى امامى همچون اصوليّه و اخباريّه، ياد مى‏‌كند، امّا عدم تطبيق اطلاعات موجود در كتاب، با شخصيّت‏‌هاى شناخته شده اين جريان‏‌ها، نشان مى‏دهد كه مطرح كردن جريانى به عنوان «شيعه اصوليّه» و سپس خبر دادن از تقابل آنها با اخباريّه، صرفاً راهبردى براى بازيابى جايگاه اجتماعى اماميّه در عصر عبد الجليل بوده است.

#عبدالجلیل_قزوینی_رازی #نقض #شیعه_اصولیه #شیعه_اخباریه #اصولی_اخباری #تشیع_اعتدالی #تشیع_میانه‌رو #هادی_گرامی

🔰دانلود مقاله از این لینک:

👉https://bit.ly/2Ygvx5o

🆔 https://t.me/Khanishha
Forwarded From چشم شرقی
خواجه مهتاب
«به پاس نخستین سالیاد استاد رضا بابایی»

می‌توان سر در آخورِ خود کرد
فکر خوابِ خود و خورِ خود کرد
می‌توان فارغ از غم مردم
جای، خوش کرد گوشه‌ای در قم
با همین واژه‌های تکراری
منبر و دفتر و قلم، جاری
هم به شهرت رسید و هم ثروت
هم به سهمی ز سفره قدرت
می‌توان هم قضا دگرگون کرد
و سر از لاک خویش بیرون کرد
و در این شام سرد افسرده
و در این قلب‌های پژمرده
شرر و شورِ زندگی افروخت
و به هر شعله‌اش، دمادم سوخت
می‌توان چون «محمد مهتاب»
چشم و دل کَند از خور و از خواب
حلقه‌ی دار خویش با خود برد
چنگ در قلب تیرگی افشرد
می‌توان زاهدانه در قم ماند
عهد بست و کنار مردم ماند
قبله‌ی «عهد»، رو به شهرت نیست
سوی دروازه‌های قدرت نیست
هر که مهتاب این جهان گردد
عهد را شرح و ترجمان گردد
نغمه با سوز خلق، ساز کند
ندبه‌ی عاشقی فراز کند
خواجه مهتاب ما، از این سان زیست
شمع شد، سوخت، لیک انسان زیست
چیست خود شیوه‌ی مسلمانی
سوختن با چراغ انسانی
تا که مهتاب و شور شیدایی
یاد باد از رضای بابایی

سیدابوالقاسم ژرفا
نیمه فروردین 1400

#رضا_بابایی
#خواجه_محمد_مهتاب
#ژرفا

https://t.me/cheshmesharghi
Forwarded From ادبیاتliterature9@
#وصیت اول و آخر
@literature9

امروز (اول خرداد ۹۸) من قدم به ۵۵ سالگی گذاشتم. خبر مهمی نیست؛ اما مهم است که دوستان من بدانند که این مرد ۵۵ ساله، به تعداد کتاب‌هایی که نخوانده است غمگین است؛ به شمار دست‌هایی که نگرفته است، پشیمان است و به عدد مهربانی‌هایی که نکرده است، خاطری آزرده دارد. فریبکاری سپهر تیزرو، او را خام کرد و آینده را چنان فراخ و بلند نمایاند که همه‌چیز را به آن حوالت داد. در خانۀ او کتاب‌هایی است که سال‌ها چشم به دست او دوخته بودند که از قفس کتابخانه بیرون آیند و از روی میز مطالعه بر چشم او بتابند؛ اما او همیشه به آنها وعدۀ فردا داد؛ فردایی که هیچ حُسن و امتیازی بر امروز و دیروز نداشت. اگر امروز از این مرد بسترنشین بپرسند که تنها وصیت تو به جوانان و میان‌سالان و حتی پیران و بیماران چیست، می‌گوید بخوانید و بخوانید و بخوانید. درد ما ندانستن نیست؛ درد ما خودداناپنداری و بی‌اشتهایی به دانستن و خواندن است. کتاب‌، تنها گنج دنیاست که نه در زیر خاک، که در پیش چشم ماست و ما آن را نمی‌بینیم.


#رضا_بابایی ۹۸/۳/۱
Forwarded From وبسایت فرهنگی صدانت
📗معرفی کتاب دیانت و عقلانیت اثر #رضا_بابایی

🔅کتاب «دیانت و عقلانیت» یادداشت‌ها و مقالات رضا بابایی در حوزۀ دین‌شناسی، با رنگ‌وبوی روشنفکری دینی و سمت‌وسوی آسیب‌شناسی است. بسیاری از این یادداشت‌ها و مقالات، سابقۀ نشر در مجلات علمی و فضاهای مجازی دارند؛ اما نویسنده با نظرداشت نقدها و بازخوردها، همۀ آنها را بازنویسی و ویرایش کرده است؛ چنانکه در مقدمۀ کتاب می‌نویسد: «این یادداشت‌ها و جستارها، در طی سالیانی دراز پدید آمده‌اند؛ اما همگی در سال 1396 بازنگری و ویرایش علمی شده‌اند.»

🔅بنیان کتاب بر «عقلانیت درون‌دینی» است؛ یعنی نویسنده، اجزای نظری و مناسکی منسوب به دین را به پیش‌فرض‌ها، مبانی و مقبولات دینی عرضه می‌كند تا درنگرد كه آیا میان آنها ارتباطات منطقی و ارگانیک وجود دارد یا نه. او به‌اجمال می‌پذیرد كه پاره‌ای از باورها و توصیه‌های دینی، از سنجش‌های خردبسنده می‌گریزند، اما اولا خط قرمز دین خردستیزی است و ثانیا باورها و رفتارهای منسوب به دین را باید با عقلانیت درون‌دینی سنجید. منطق این سنجش و ارزیابی نیز در خود دین صورت‌بندی می‌شود، نه در بیرون از آن. بنابراین کتاب از چشم‌انداز عقل خودبنیاد در دین نمی‌نگرد، بلکه عقلانیتی را که می‌توان از طریق انسجام‌گروی(Coherentism) از باورها و آموزه‌های کلی دین آموخت، معیار ارزیابی‌ها قرار داده است.

🔅سخن مؤلف در فصل نخست کتاب بر این پایه استوار است که تا فهم سنتی از متن دینی تغییر نکند، اصلاحات درون‌دینی ممکن نیست و اصلاحات فرهنگی نیز در جامعه با موانعی سخت مواجه می‌شود، و این در حالی است که رسالت این متون در جامعۀ هدف، اصلاحات فرهنگی بوده است. به عقیدۀ او اگرچه قطار تحولات اجتماعی، منتظر نمی‌ماند که فهم عالمان دینی از متون تغییر کند، بدون برخی تغییرات در خوانش‌ متن دینی، جامعه باید هزینۀ بیشتری برای هرگونه تحول و تغییر بدهد.

🔅در فصل دوم، از سیالیت و قابلیت فهم دینی سخن می‌گوید. همۀ یادداشت‌های این بخش، نقدهایی بر قرائت سنتی و رایج از دین است. آسیب‌شناسی به معنای کشف نابایستگی‌های نظری و عملی در اندیشه و سیرۀ دینداران، وجه مشترک یادداشت‌های فصل سوم کتاب است. نویسنده برای آنکه نقدهای خود را در سه فصل گذشته موجه نشان دهد، در فصل چهارم می‌کوشد که سهم تاریخ را در شکل‌گیری برخی سنت‌ها و سیرت‌ها نشان دهد که گاهی بیش از سهم متون و سیرۀ پیشوایان نخست است. بخشی مهم از این فصل دربارۀ حقیقت عاشورا است.

🔅فصل پنجم کتاب، صبغه‌ای متفاوت دارد؛ زیرا بیشتر ناظر به پاره‌ای ظرفیت‌ها و قابلیت‌های دین در حوزۀ معنویت و عرفان است. در این فصل همچنین پاره‌ای از آموزه‌های عرفانی، به‌ویژه از زبان مولانا در مثنوی معنوی، گزارش شده است.

🔅بابایی در این کتاب، بسیار کوشیده است که به زبانی ساده و غیر تخصصی سخن بگوید و جز ‌دو یا سه یادداشت کتاب، به‌کلی خالی از بحث‌های پیچیدۀ کلامی یا فلسفی یا فقهی است. از تقدیم‌نامۀ کتاب نیز می‌توان دریافت که انگیزۀ نویسنده از ورود به مباحث دین‌شناختی، اصلاحات معطوف به زندگی انسان‌ها در دنیا و مسیر اصلاح جامعه به سوی هم‌زیستی و تفاهم و آسودگی بیشتر است. نویسنده، کتابش را به کسانی تقدیم کرده است که خدا را در محراب خرد می‌پرستند و نیز کسانی که در کاستن از رنج انسان‌ها می‌کوشند.

📚 کتاب «دیانت و عقلانیت» در 426 صفحه به همت نشر آرما در اردیبهشت 1397 منتشر شده و در غرفۀ این انتشارات در نمایشگاه بین‌المللی کتاب عرضه خواهد شد.

🌾 @sedanet | @rezababaei43
🏙 s9.picofile.com/file/8325045884/d_.jpg
Forwarded From وبسایت فرهنگی صدانت
📗معرفی کتاب دیانت و عقلانیت اثر #رضا_بابایی

🔅کتاب «دیانت و عقلانیت» یادداشت‌ها و مقالات رضا بابایی در حوزۀ دین‌شناسی، با رنگ‌وبوی روشنفکری دینی و سمت‌وسوی آسیب‌شناسی است. بسیاری از این یادداشت‌ها و مقالات، سابقۀ نشر در مجلات علمی و فضاهای مجازی دارند؛ اما نویسنده با نظرداشت نقدها و بازخوردها، همۀ آنها را بازنویسی و ویرایش کرده است؛ چنانکه در مقدمۀ کتاب می‌نویسد: «این یادداشت‌ها و جستارها، در طی سالیانی دراز پدید آمده‌اند؛ اما همگی در سال 1396 بازنگری و ویرایش علمی شده‌اند.»

🔅بنیان کتاب بر «عقلانیت درون‌دینی» است؛ یعنی نویسنده، اجزای نظری و مناسکی منسوب به دین را به پیش‌فرض‌ها، مبانی و مقبولات دینی عرضه می‌كند تا درنگرد كه آیا میان آنها ارتباطات منطقی و ارگانیک وجود دارد یا نه. او به‌اجمال می‌پذیرد كه پاره‌ای از باورها و توصیه‌های دینی، از سنجش‌های خردبسنده می‌گریزند، اما اولا خط قرمز دین خردستیزی است و ثانیا باورها و رفتارهای منسوب به دین را باید با عقلانیت درون‌دینی سنجید. منطق این سنجش و ارزیابی نیز در خود دین صورت‌بندی می‌شود، نه در بیرون از آن. بنابراین کتاب از چشم‌انداز عقل خودبنیاد در دین نمی‌نگرد، بلکه عقلانیتی را که می‌توان از طریق انسجام‌گروی(Coherentism) از باورها و آموزه‌های کلی دین آموخت، معیار ارزیابی‌ها قرار داده است.

🔅سخن مؤلف در فصل نخست کتاب بر این پایه استوار است که تا فهم سنتی از متن دینی تغییر نکند، اصلاحات درون‌دینی ممکن نیست و اصلاحات فرهنگی نیز در جامعه با موانعی سخت مواجه می‌شود، و این در حالی است که رسالت این متون در جامعۀ هدف، اصلاحات فرهنگی بوده است. به عقیدۀ او اگرچه قطار تحولات اجتماعی، منتظر نمی‌ماند که فهم عالمان دینی از متون تغییر کند، بدون برخی تغییرات در خوانش‌ متن دینی، جامعه باید هزینۀ بیشتری برای هرگونه تحول و تغییر بدهد.

🔅در فصل دوم، از سیالیت و قابلیت فهم دینی سخن می‌گوید. همۀ یادداشت‌های این بخش، نقدهایی بر قرائت سنتی و رایج از دین است. آسیب‌شناسی به معنای کشف نابایستگی‌های نظری و عملی در اندیشه و سیرۀ دینداران، وجه مشترک یادداشت‌های فصل سوم کتاب است. نویسنده برای آنکه نقدهای خود را در سه فصل گذشته موجه نشان دهد، در فصل چهارم می‌کوشد که سهم تاریخ را در شکل‌گیری برخی سنت‌ها و سیرت‌ها نشان دهد که گاهی بیش از سهم متون و سیرۀ پیشوایان نخست است. بخشی مهم از این فصل دربارۀ حقیقت عاشورا است.

🔅فصل پنجم کتاب، صبغه‌ای متفاوت دارد؛ زیرا بیشتر ناظر به پاره‌ای ظرفیت‌ها و قابلیت‌های دین در حوزۀ معنویت و عرفان است. در این فصل همچنین پاره‌ای از آموزه‌های عرفانی، به‌ویژه از زبان مولانا در مثنوی معنوی، گزارش شده است.

🔅بابایی در این کتاب، بسیار کوشیده است که به زبانی ساده و غیر تخصصی سخن بگوید و جز ‌دو یا سه یادداشت کتاب، به‌کلی خالی از بحث‌های پیچیدۀ کلامی یا فلسفی یا فقهی است. از تقدیم‌نامۀ کتاب نیز می‌توان دریافت که انگیزۀ نویسنده از ورود به مباحث دین‌شناختی، اصلاحات معطوف به زندگی انسان‌ها در دنیا و مسیر اصلاح جامعه به سوی هم‌زیستی و تفاهم و آسودگی بیشتر است. نویسنده، کتابش را به کسانی تقدیم کرده است که خدا را در محراب خرد می‌پرستند و نیز کسانی که در کاستن از رنج انسان‌ها می‌کوشند.

📚 کتاب «دیانت و عقلانیت» در 426 صفحه به همت نشر آرما در اردیبهشت 1397 منتشر شده و در غرفۀ این انتشارات در نمایشگاه بین‌المللی کتاب عرضه خواهد شد.

🌾 @sedanet | @rezababaei43
🏙 s9.picofile.com/file/8325045884/d_.jpg
Forwarded From کانون نویسندگان قم
خواجه مهتاب
«به پاس نخستین سالیاد استاد رضا بابایی»

می‌توان سر در آخورِ خود کرد
فکر خوابِ خود و خورِ خود کرد
می‌توان فارغ از غم مردم
جای، خوش کرد گوشه‌ای در قم
با همین واژه‌های تکراری
منبر و دفتر و قلم، جاری
هم به شهرت رسید و هم ثروت
هم به سهمی ز سفره قدرت
می‌توان هم قضا دگرگون کرد
و سر از لاک خویش بیرون کرد
و در این شام سرد افسرده
و در این قلب‌های پژمرده
شرر و شورِ زندگی افروخت
و به هر شعله‌اش، دمادم سوخت
می‌توان چون «محمد مهتاب»
چشم و دل کَند از خور و از خواب
حلقه‌ی دار خویش با خود برد
چنگ در قلب تیرگی افشرد
می‌توان زاهدانه در قم ماند
عهد بست و کنار مردم ماند
قبله‌ی «عهد»، رو به شهرت نیست
سوی دروازه‌های قدرت نیست
هر که مهتاب این جهان گردد
عهد را شرح و ترجمان گردد
نغمه با سوز خلق، ساز کند
ندبه‌ی عاشقی فراز کند
خواجه مهتاب ما، از این سان زیست
شمع شد، سوخت، لیک انسان زیست
چیست خود شیوه‌ی مسلمانی
سوختن با چراغ انسانی
تا که مهتاب و شور شیدایی
یاد باد از رضای بابایی

سیدابوالقاسم ژرفا
نیمه فروردین 1400

#رضا_بابایی
#خواجه_محمد_مهتاب
#ژرفا
https://t.me/cheshmesharghi
Forwarded From وبسایت فرهنگی صدانت
🍂دروغ‌های معنوی🍂
#رضا_بابایی

دروغ‌ها را به دو دسته می‌توان تقسیم کرد: دستۀ اول، آنهایی است که انگیزه‌های مادی و منفعت‌طلبانه دارد؛ مانند دروغی که فروشنده به خریدار می‌گوید. دستۀ دوم، دروغ‌های معنوی است؛ یعنی آنچه با انگیزه‌های مقدس، ساخته و منتشر می‌شود؛ مانند آنجا که گوینده‌ یا نویسنده‌ای می‌خواهد با دروغ، آنچه را که حقیقت و راست می‌داند، برای شمار بیشتری از آحاد جامعه، باورپذیر کند. شخصی را تصور کنید که حقیقت مطلق را در انحصار مذهب و اندیشۀ خویش می‌داند و مذهبی دیگر را به‌شدت باطل و زیان‌بار. چنین شخصی، گاهی به خود اجازه می‌دهد که علیه مذهب رقیب دروغ بسازد تا مردم را از خطر گمراهی نجات دهد.

باورش سخت است؛ ولی چنین دروغ‌هایی وجود دارد و شمارشان هم کم نیست. برای نمونه، نویسنده‌ای گمنام که به‌شدت ضد عرفان و تصوف و مخالف سرسخت یکی از مذاهب اسلامی بوده است، کتابی نوشته و نام آن را «خاطرات مستر همفر» گذاشته است. مستر همفر، به ادعای نویسندۀ گمنام کتاب(احتمالا شخصی به نام صبری پاشا)، سفیر انگلستان در برخی کشورهای عثمانی بوده است. در این خاطرات جعلی، ثابت می‌شود که سیاست رسمی انگلستان، ترویج تصوف در میان مسلمانان است. من در گفت‌وگو با بسیاری از اهل علم و نیز در برخی کتاب‌ها دیده‌ام که به این کتاب استناد کرده‌اند؛ حال آنکه چنین شخصی وجود خارجی ندارد و نویسندۀ پنهان این کتاب، چون عرفان و تصوف و وهابیت را موجب گمراهی مسلمانان می‌دانسته است، خواسته است از این راه، به جامعۀ دینی خدمت کند. نمونۀ دیگر، کتاب «سیاسة الحسینیه» نوشتۀ ماربین آلمانی! است. این کتاب و تأثیر آن بر سرنوشت عاشوراشناسی، مهم و به عقیدۀ من تأسف‌آور است؛ اما بی‌گمان نویسندۀ واقعی و ناشناختۀ آن، عرب مسلمانی بوده است که درد دین داشته و خواسته است با استفاده از اعتبار فیلسوفان آلمانی، تحلیل انقلابی خود را از نهضت عاشورا جا بیندازد. (ر.ک: محمد اسفندیاری، عاشوراشناسی، ص103)

فصلی از کتاب تاریخ معاصر ایران را باید به گفت‌وگو دربارۀ کتاب‌هایی اختصاص داد که نام نویسنده و محتوای آنها دروغ محض است. مثلا دستگاه تبلیغاتی پهلوی دوم، کتابی منتشر کرد به نام «خاطرات ابوالقاسم لاهوتی» که محتوای آن، خیانت‌های پی‌درپی حزب توده به آرمان‌های ملی است. این خیانت‌ها از زبان روزنامه‌نگار و نویسنده پناهنده به شوروی، ابوالقاسم لاهوتی روایت می‌شود که خود عضو حزب توده بوده است. مؤلفان «خاطرات لاهوتی» کتابی دیگر نیز منتشر و به حزب توده منسوب کردند به نام «نگهبانان سحر و افسون» تا میان جامعۀ دینی و ماركسیست‌های مبارز اختلاف افكنند. این کتاب، پر از ناسزاگویی و تمسخر دینداران است و خون هر مسلمانی را به جوش می‌آورد. در مقابل، کسانی هم بودند که مرگ هر نویسنده یا مبارزی را به گردن رژیم شاه می‌انداختند. آل احمد در آن سال‌ها شایعه کرده بود که صمد بهرنگی را ساواک کشته ‌است. او می‌دانست که بهرنگی در رود ارس غرق شده است؛ اما اعتقاد داشت که از هر راهی باید به ساواک ضربه زد. رضا براهنی نیز همین روش را داشت. كتاب «دخترم فرح» نیز جعلی و انتقام از خاندان سلطنت است.

دروغ‌های معنوی به منشورات دینی نیز راه یافته است. حدود سی و پنج سال پیش، یکی از نویسندگان دینی، کتابی نوشت دربارۀ کرامات عالمان دینی. وی در پایان عمر به یکی از نزدیکانش گفته بود که برخی از این کرامات را خود به چشم دیده و برخی را ساخته است تا ایمان جوان‌ها محکم‌تر شود. نویسندۀ دیگری در خارج از ایران، خشم مقدس خود را علیه اسرائیل، با افشای پروتکل‌های بین‌المللی صهیونیسم بروز داده و چندین مترجم در ایران، کتاب او را به فارسی برگردانده‌اند؛ اما چنین پروتکل‌هایی وجود خارجی ندارد و اگر هم داشته باشد، در دسترس عموم نیست. کتاب «غروب آفتاب در اندلس» که پایه و بنیان بسیاری از تحلیل‌ها دربارۀ مواجهۀ غرب با مسلمانان شده است، از همین دست است. کتاب «اکسیر العبادات فی اسرار الشهادات» نوشتۀ فاضل‌ دربندی را هم باید از باب دروغ‌های دلسوزانه دانست، ولاغیر. و نیر بسیاری از گفتارها در بسیاری از کتاب‌ها و سخنرانی‌ها.
نه حزب توده، قابل دفاع است و نه سلطنت و نه صهیونیسم و نه استعمار؛ اما این روش رسواسازی و افشاگری(مباهته) یا تبلیغ، اگر در کوتاه‌مدت هم کارستان کند، در درازمدت رسوایی به بار می‌آورد.

دروغ‌های معنوی، پرونده‌ای بسیار پیچیده‌ و پربرگ دارد؛ آنقدر که اشاره به برخی از آنها، باعث سوء‌تفاهم می‌شود و عده‌ای را افسرده یا خشمگین می‌کند. بیشتر مردم گمان می‌کنند که دروغ‌ها، انگیزۀ مادی دارند و بس؛ اما واقعیت باورنکردنی برای اکثر مردم، این است که گاهی منشأ دروغ‌، آرمان‌‌طلبی و هدف‌پرستی نویسندگان و گویندگان خیرخواه است، و تلخ‌تر از آن، این است که برخی از این دروغ‌های – مثلا – خیرخواهانه، پیامدهایی ناگوار برای ملت‌ها داشته‌ است.

📒 @sedanet | @rezababaei43