📝 ترجمه منظوم آزاد از
قصیده بیست و هشتم ترجمان الاشواق
(عاشقانه های
#ابن_عربی)بنگر در آن کرانه بدان پرنیانِ سبز
کش بر رخ از نسیم درافتاده پیچ و تاب
وآنجا که شیرمست چرایند آهوان
آنجا که هیچ گاه نتابیده ماهتاب
"ای ماه بر کرانه ی سرسبز من متاب
وآن زُمْرُد نهان مرا جلوه گر مکن
چشمی بپوش و بگذر از این قصه، ای رفیق
وین راز سر به مهر به عالم سمر مکن"+
#
ای اشک پرده برفکن ای دیده خون ببار
ای آه بر فلک رو و ای دل دونیم باش
و ای ساربان درآتش من بین و اینچنین
چون باد مگذر از سر آتش، نسیم باش
#
ای ماهِ در نقاب! نگاهی نثار کن
او را که تاب آن همه زیبایی تو نیست
او را که جمله دل شد و امید و عاقبت
چشمی شد و به مرده ی امید خود گریست
بیگانگی مکن که غریب است و بی پناه
سردی مکن که شمع وجودش فسرده است
او را به آرزو و به امید زنده کن
زیرا در آن کرانه ی سرسبز مرده است
#
اینک ز راه می رسد و روی دوش اوست
از خدعه و فریب یکی طرفه کوله بار
از ناشنیده ها به تو گوید، به هوش باش
باد صبا دروغزن است و فریبکار +
#رضا_طهماسبی+ ترسم که اشک در غم ما پرده در شود
واین راز سر به مهر به عالم سمر شود
حافظ
++ باد صبا دروغزن است و تو راستگوی
آنجا به رام باد صبا می فرستمت
خاقانی
@sefr_alef