Forwarded From unknown
صد شکر که در سراچۀ کوچۀ دل
همسایۀ دیوار به دیوار همیم
#شفیعی_کدکنی

گر سرخوشِ شادمانیِ یک دو دمیم
آیینۀ اندُهانِ جاویدِ همیم
هرچند که در خانۀ شادی باشیم
همسایۀ دیوار به دیوارِ غمیم

#رضا_طهماسبی

@sefr_alef
Forwarded From unknown
در پرده ی خامشی پدیدارم کن
از باده ی بیهُشی هُشیوارم کن
زین خواب که خفتگان حیاتش خوانند
ای صبح عدم برآ و بیدارم کن

#رضا_طهماسبی

@sefr_alef
Forwarded From unknown
هان ای ز نادرستی دوران شکسته مرد!
ای خسته مرد! ای به کسی دل نبسته مرد

در سوگ راستی به عزا ایستاده راست
در مرگ مردمی به دریغا نشسته مرد

پروا نمانده در دلت ای دل‌شکسته یار
سودا نمانده در سرت ای سرشکسته مرد

جز مجمع جراحت و زنجیر چیستی؟
ای پای‌خسته همسفر ای دست بسته مرد

هر بسته‌ای گشوده شود، این مخنثان
یک دم اگر گشاده گذارند دستِ مرد

دردا که چون تو دست به زنجیر مانده‌اند
در عزلتی ز مرگ بتر، دسته دسته مرد

#رضا_طهماسبی

@sefr_alef
Forwarded From unknown
📝 ترجمه منظوم آزاد از
قصیده بیست و هشتم ترجمان الاشواق
(عاشقانه های #ابن_عربی)


بنگر در آن کرانه بدان پرنیانِ سبز
کش بر رخ از نسیم درافتاده پیچ و تاب
وآنجا که شیرمست چرایند آهوان
آنجا که هیچ گاه نتابیده ماهتاب

"ای ماه بر کرانه ی سرسبز من متاب
وآن زُمْرُد نهان مرا جلوه گر مکن
چشمی بپوش و بگذر از این قصه، ای رفیق
وین راز سر به مهر به عالم سمر مکن"+

#

ای اشک پرده برفکن ای دیده خون ببار
ای آه بر فلک رو و ای دل دونیم باش
و ای ساربان درآتش من بین و اینچنین
چون باد مگذر از سر آتش، نسیم باش

#

ای ماهِ در نقاب! نگاهی نثار کن
او را که تاب آن همه زیبایی تو نیست
او را که جمله دل شد و امید و عاقبت
چشمی شد و به مرده ی امید خود گریست

بیگانگی مکن که غریب است و بی پناه
سردی مکن که شمع وجودش فسرده است
او را به آرزو و به امید زنده کن
زیرا در آن کرانه ی سرسبز مرده است

#

اینک ز راه می رسد و روی دوش اوست
از خدعه و فریب یکی طرفه کوله بار
از ناشنیده ها به تو گوید، به هوش باش
باد صبا دروغزن است و فریبکار +

#رضا_طهماسبی

+ ترسم که اشک در غم ما پرده در شود
واین راز سر به مهر به عالم سمر‌ شود
حافظ
++ باد صبا دروغزن است و تو راستگوی
آنجا به رام باد صبا می فرستمت
خاقانی

@sefr_alef
Forwarded From unknown
دیشب دوباره خواب تو را دیدم
روشن تر از ترانه ی خورشید
شفاف تر از آینه ی جویبار بود

خوابی چنین زلال
هرگز ندیده ام
شاید
از خواب های گمشده ی توست


ای کاش بذر شب را می شد
در خاکِ روز کاشت
یا کاش خواب نیز
مثل زمان
اینگونه با نشستن و ماندن
بیگانگی نداشت

دیشب دوباره خواب تو را دیدم
اما سپیده دم
چون شبنمی که می پرد از گونه ی گلی
از روی پلک خواب پریدم

#رضا_طهماسبی

پ ن: زهی مراتب خوابی که به ز بیداریست

@sefr_alef
Forwarded From unknown
در پرده ی خامشی پدیدارم کن
از باده ی بیهُشی هُشیوارم کن
زین خواب که خفتگان حیاتش خوانند
ای صبح عدم برآ و بیدارم کن

#رضا_طهماسبی

@sefr_alef
Forwarded From unknown
هان ای ز نادرستی دوران شکسته مرد!
ای خسته مرد! ای به کسی دل نبسته مرد

در سوگ راستی به عزا ایستاده راست
در مرگ مردمی به دریغا نشسته مرد

پروا نمانده در دلت ای دل‌شکسته یار
سودا نمانده در سرت ای سرشکسته مرد

جز مجمع جراحت و زنجیر چیستی؟
ای پای‌خسته همسفر ای دست بسته مرد

هر بسته‌ای گشوده شود، این مخنثان
یک دم اگر گشاده گذارند دستِ مرد

دردا که چون تو دست به زنجیر مانده‌اند
در عزلتی ز مرگ بتر، دسته دسته مرد

#رضا_طهماسبی

@sefr_alef