ای ماهِ رخت هلالِ زینب
لزینَب بنتِ امیرِالمومنین فی رثائِه حینَ راَت راسَه الشّریف فی کناسهِ الکوفَه
يا هلالاًّ لَمّـا اسْــتَتَمَّ کَـمــالاً
غَالَه خَسْفُه فَاَبْدی غُروباً
ما تَوَهّـمْتُ یـا شـفیقُ عَلینا
کـان هـذا مُقَـدّرا مکتـــوباً
یااخی قلبُکَ الشفیقُ علینا
مالهُ قدقسی وصارَ صَلیباً
یااخی لَوتری علیّاً لدَی الاسرِ
معَ الیُتمِ لایُطیقُ جواباً
کلَّما اوجَعوهُ بالضّربِ ناداکَ
بِذُلِِّ تُفیضُ دَمعاً سَکُوباً
ترجمه ابیات ازتحفه النّاصریّه فی فنون الادبیّه:
ای ماهی که وقتی که تمام کرد کمال خودرا ،هلاک کرد اورا خسوف او ،پس ظاهرکرد غروبش را .
گمان نکرده بودم ای مهربان برما ،که بود این امرِ مقدّر ونوشته شدهء قضا.
ای برادرِمن ،دلِ تو مهربان بود برما ،چه شد اورا که سخت شد و گردید محکم ،که پرسش نمیکنی مارا .
ای برادرِ من اگر می دیدی زین العابدین را نزد اسیری،بادردِ یتیمی که طاقت نداشت حرارتِ آفتاب را .
هروقتی که به درد می آوردند اورا به سبب زدن ،ندا می کرد تورا ،به خواری وذلّت جاری می ساخت اشکِ ریزنده را .
توضیح بعضِ اللّغات :
الکُناسه : نام محلّه ای به کوفه
غال فلانا:أهلكه ، أصابه بشرٍّ من حيث لا يدري .
الصَّلِيبُ : الشديد القويّ
الیُتم :الانفراد ،حالهُ الیتیم
السّکوب :المنسَکِب ،السّکب :الهطلان الدّائم .
اشاره :
حجّه الاسلام شیخ حسین عندلیب زادهء همدانی رحمه الله علیه درباب این شعر حضرت زینب کبری می نویسند :
درفن رثا،شعری که این چنین جانگداز ودرعین حال بلیغ باشد، کمتر دیده شده است. عقیلهء کبری (ع) سربریدهء برادر را به ماه نو تشبیه کرده است. به نظر می رسد چنانکه ماه نو را به یکدیگر نشان می دهند، سرهای شهیدان، به ویژه سر مقدّس رهبر آنان نیز مورد اشارهء اقشار مردم بوده است.همان ماه نو که خواهرش از روز شهادت تاآن هنگام اوراندیده، منسخف گشته؛ یعنی به خاک و خون و خاکستر فرورفته است.
کتاب ثارالله ،خون حسین {علیه السّلام} در رگهای اسلام ،شیخ حسین عندلیب ،صفحه ۲۷۷
شیخ سعدی دراشاره به این مطلب گوید :
باهمه خلق نمودم خمِ ابرو که توداری
ماهِ نو هرکه ببیندبه همه کس بنُماید
این اشعاردرضمن یک جنگ خطّی به برگ اصلی کتاب چسپانده شده بود وچه تضمین جانسوزی است :
دیدچون عصمتِ خدایِ تعالی
آفتابش زفرقِ یک نی بالا
گفت :ازدیده ریخت لولو لالا
یاهِلالاً لما استَممّ کمالا
غالَه خسفُه فابدی غروبا
توکه سلطان عهد و مهر و ودادی
ازچه رسمِ وفا زدست بدادی
بردلم داغِ حضرتت بنهادی
ما توَهَّمتُ یاشقیقَ فوادی
کانَ هذا مقَدّراً مکتوباً
واین اشعار پارسی هم باتوجهّ شعرسیّده زینب سروده شده :
ای رویِ توآفتابِ عالم
انگشت نمای خلقِ عالم
گفتن نتوان مهِ تمامت
آن بِه که کنم هلال نامت
ای ماهِ رخت هلالِ زینب
افزوده کنِ ملال زینب
تو مظهرِ ذاتِ کبریائی
تو آینهء خدا نمائی
ای آینه جان فِدایِ رویت
خاکستری است ازچه مویت
دیشب تو زپیشِ مانهانی
رفتی به کجا به میهمانی
تو سایهء نخلِ طور بودی
یا آن که تو در تنورِ خولی
یا این که بُدی بدین نکوئی
درزیرِ تغارِ رخت شوئی
#زینب #بنت#علیّ
🌾🍃🍃@madihehvamarsiah
لزینَب بنتِ امیرِالمومنین فی رثائِه حینَ راَت راسَه الشّریف فی کناسهِ الکوفَه
يا هلالاًّ لَمّـا اسْــتَتَمَّ کَـمــالاً
غَالَه خَسْفُه فَاَبْدی غُروباً
ما تَوَهّـمْتُ یـا شـفیقُ عَلینا
کـان هـذا مُقَـدّرا مکتـــوباً
یااخی قلبُکَ الشفیقُ علینا
مالهُ قدقسی وصارَ صَلیباً
یااخی لَوتری علیّاً لدَی الاسرِ
معَ الیُتمِ لایُطیقُ جواباً
کلَّما اوجَعوهُ بالضّربِ ناداکَ
بِذُلِِّ تُفیضُ دَمعاً سَکُوباً
ترجمه ابیات ازتحفه النّاصریّه فی فنون الادبیّه:
ای ماهی که وقتی که تمام کرد کمال خودرا ،هلاک کرد اورا خسوف او ،پس ظاهرکرد غروبش را .
گمان نکرده بودم ای مهربان برما ،که بود این امرِ مقدّر ونوشته شدهء قضا.
ای برادرِمن ،دلِ تو مهربان بود برما ،چه شد اورا که سخت شد و گردید محکم ،که پرسش نمیکنی مارا .
ای برادرِ من اگر می دیدی زین العابدین را نزد اسیری،بادردِ یتیمی که طاقت نداشت حرارتِ آفتاب را .
هروقتی که به درد می آوردند اورا به سبب زدن ،ندا می کرد تورا ،به خواری وذلّت جاری می ساخت اشکِ ریزنده را .
توضیح بعضِ اللّغات :
الکُناسه : نام محلّه ای به کوفه
غال فلانا:أهلكه ، أصابه بشرٍّ من حيث لا يدري .
الصَّلِيبُ : الشديد القويّ
الیُتم :الانفراد ،حالهُ الیتیم
السّکوب :المنسَکِب ،السّکب :الهطلان الدّائم .
اشاره :
حجّه الاسلام شیخ حسین عندلیب زادهء همدانی رحمه الله علیه درباب این شعر حضرت زینب کبری می نویسند :
درفن رثا،شعری که این چنین جانگداز ودرعین حال بلیغ باشد، کمتر دیده شده است. عقیلهء کبری (ع) سربریدهء برادر را به ماه نو تشبیه کرده است. به نظر می رسد چنانکه ماه نو را به یکدیگر نشان می دهند، سرهای شهیدان، به ویژه سر مقدّس رهبر آنان نیز مورد اشارهء اقشار مردم بوده است.همان ماه نو که خواهرش از روز شهادت تاآن هنگام اوراندیده، منسخف گشته؛ یعنی به خاک و خون و خاکستر فرورفته است.
کتاب ثارالله ،خون حسین {علیه السّلام} در رگهای اسلام ،شیخ حسین عندلیب ،صفحه ۲۷۷
شیخ سعدی دراشاره به این مطلب گوید :
باهمه خلق نمودم خمِ ابرو که توداری
ماهِ نو هرکه ببیندبه همه کس بنُماید
این اشعاردرضمن یک جنگ خطّی به برگ اصلی کتاب چسپانده شده بود وچه تضمین جانسوزی است :
دیدچون عصمتِ خدایِ تعالی
آفتابش زفرقِ یک نی بالا
گفت :ازدیده ریخت لولو لالا
یاهِلالاً لما استَممّ کمالا
غالَه خسفُه فابدی غروبا
توکه سلطان عهد و مهر و ودادی
ازچه رسمِ وفا زدست بدادی
بردلم داغِ حضرتت بنهادی
ما توَهَّمتُ یاشقیقَ فوادی
کانَ هذا مقَدّراً مکتوباً
واین اشعار پارسی هم باتوجهّ شعرسیّده زینب سروده شده :
ای رویِ توآفتابِ عالم
انگشت نمای خلقِ عالم
گفتن نتوان مهِ تمامت
آن بِه که کنم هلال نامت
ای ماهِ رخت هلالِ زینب
افزوده کنِ ملال زینب
تو مظهرِ ذاتِ کبریائی
تو آینهء خدا نمائی
ای آینه جان فِدایِ رویت
خاکستری است ازچه مویت
دیشب تو زپیشِ مانهانی
رفتی به کجا به میهمانی
تو سایهء نخلِ طور بودی
یا آن که تو در تنورِ خولی
یا این که بُدی بدین نکوئی
درزیرِ تغارِ رخت شوئی
#زینب #بنت#علیّ
🌾🍃🍃@madihehvamarsiah