#امام_حسین_علیه_السلام
#کلیات_مصائب
#سید_اسماعیل_بلخی
ای کشتهای که اسم تو مشکلگشا هنوز
با قصۀ عجیب تو خلق آشنا هنوز
روید مگر ز خاک تو گلهای پاک عشق
کآرد صبا ز کوی تو بوی وفا هنوز
طی زمان نبرد تورا یاد هیچکس
هر دل جدا ز بهر تو گیرد عزا هنوز
آزادهای که مجمع آزادگان دهر
هرجا شمردهاند تو را مقتدا هنوز
چون پیروی ز عزم تو شد اصل ارتقا
اسم ملل برند از آن ارتقا هنوز
اقوام را قیام تو درس شجاعت ست
جاریست فیض عام تو ای رهنما هنوز
بعدازتو بس شهید به دوران گذشته اند
میدان مشق عشق بوَد کربلا هنوز
سردادی و قبول اسارت نکردهای
زان داستان، نَجُست کسی انتها هنوز
بر آن کسان که پیش تو لب تشنه مردهاند
تا بعد حشر هست ز حق مرحبا هنوز
آب حیات تشنه جگر بر لب فرات
یا رب چه رمزهاست درین ماجرا هنوز
کوتهنظر یزید جُوی هم نبرد سود
جز نام بد نماند از آن ناروا هنوز
زان طفل شیرخوار که بردی به بزم دوست
دارند افتخار همه انبیاء هنوز
مَشکی بهکف، سکینه ز عباس آب خواست
پشت فلک دوتاست از آن التجا هنوز
از سوزش خیام و اسیری اهل بیت
در خلد ماتم ست به خیرالنسا هنوز
زینب چو دید جسم برادر به روی خاک
لرزند کائنات از آن وااَخا هنوز
با اشک و آه گفت که ما عترت خلیل
زین بیش حاضریم به راه رضا هنوز
"بلخی" و همرهان که به زندان کابلند
شوری ز مسلک تو نماید به پا هنوز
🔹@deabelnews
#کلیات_مصائب
#سید_اسماعیل_بلخی
ای کشتهای که اسم تو مشکلگشا هنوز
با قصۀ عجیب تو خلق آشنا هنوز
روید مگر ز خاک تو گلهای پاک عشق
کآرد صبا ز کوی تو بوی وفا هنوز
طی زمان نبرد تورا یاد هیچکس
هر دل جدا ز بهر تو گیرد عزا هنوز
آزادهای که مجمع آزادگان دهر
هرجا شمردهاند تو را مقتدا هنوز
چون پیروی ز عزم تو شد اصل ارتقا
اسم ملل برند از آن ارتقا هنوز
اقوام را قیام تو درس شجاعت ست
جاریست فیض عام تو ای رهنما هنوز
بعدازتو بس شهید به دوران گذشته اند
میدان مشق عشق بوَد کربلا هنوز
سردادی و قبول اسارت نکردهای
زان داستان، نَجُست کسی انتها هنوز
بر آن کسان که پیش تو لب تشنه مردهاند
تا بعد حشر هست ز حق مرحبا هنوز
آب حیات تشنه جگر بر لب فرات
یا رب چه رمزهاست درین ماجرا هنوز
کوتهنظر یزید جُوی هم نبرد سود
جز نام بد نماند از آن ناروا هنوز
زان طفل شیرخوار که بردی به بزم دوست
دارند افتخار همه انبیاء هنوز
مَشکی بهکف، سکینه ز عباس آب خواست
پشت فلک دوتاست از آن التجا هنوز
از سوزش خیام و اسیری اهل بیت
در خلد ماتم ست به خیرالنسا هنوز
زینب چو دید جسم برادر به روی خاک
لرزند کائنات از آن وااَخا هنوز
با اشک و آه گفت که ما عترت خلیل
زین بیش حاضریم به راه رضا هنوز
"بلخی" و همرهان که به زندان کابلند
شوری ز مسلک تو نماید به پا هنوز
🔹@deabelnews