Forwarded From دعبل
#امام_حسین_علیه_السلام
#کلیات_مصائب
#علیرضا_قزوه

می‌آیم از رهی که خطرها در او گم ست
از هفت‌منزلی که سفرها در او گم ست

از لا‌به‌لای آتش و خون جمع کرده‌ام
اوراق مقتلی که خبرها در او گم ست

دردی کشیده‌ام که دلم داغدار اوست
داغی چشیده‌ام که جگرها در او گم ست

با تشنگان چشمۀ اَحلی مِن العسل
نوشم ز شربتی که شکرها در او گم ست

این سرخی غروب که همرنگ آتش ست
توفان کربلاست که سرها در او گم ست

یاقوت و دُرّ صیرفیان را رها کنید
اشک ست جوهری که گهرها در او گم‌ست

هفتاد و دو ستاره غریبانه سوختند
این ست آن شبی که سحرهادر اوگم ست


باران نیزه بود و سر شهسوارها
جز تشنگی نکرد علاج خمارها


جوشید خونم از دل و شد دیده باز، تر
نشنید کس مصیبت از این جانگدازتر

صبحی دمید از شب عاصی سیاه‌تر
وز پی شبی ز روز قیامت درازتر

بر نیزه‌ها تلاوت خورشید، دیدنی‌ست
قرآن کسی شنیده از این دلنوازتر؟

قرآن منم چه غم که شود نیزه، رحل من
امشب مرا در اوج ببین سرفرازتر

عشق توام کشاند بدین‌جا، نه کوفیان
من بی‌نیازم از همه، تو بی‌نیازتر

قنداق اصغرست مرا تیر آخرین
در عاشقی نبوده ز من پاکبازتر


با کاروان نیزه شبی را سحر کنید
باران شوید و با همه تن گریه سر کنید


فرصت دهید گریه کند بی‌صدا، فرات
با تشنگان بگوید از آن ماجرا، فرات

گیرم فرات بگذرد از خاک کربلا
باور مکن که بگذرد از کربلا، فرات

با چشم اهل راز نگاهی اگر کنید
در بر گرفته مویه‌کنان مشک را فرات

چشم فرات در ره او اشک بود و اشک
زآن گونه اشک‌ها که مرا هست با فرات

حالی به داغ تازۀ خود گریه می‌کنی
تا می‌رسی به مرقد عباس، یا فرات

از بس که تیر بود و سنان بود و نیزه بود
هفتاد حجله بسته شد از خیمه تا فرات


از طفل آب، خجلت بسیار می‌کشم
آن یوسفم که ناز خریدار می‌کشم


بعد از شما به سایۀ ما تیر می‌زدند
زخم زبان به بغض گلوگیر می‌زدند

پیشانی تمامی‌شان داغ سجده داشت
آنان که خیمه‌گاه مرا تیر می‌زدند

این مردمان غریبه نبودند، ای پدر
دیروز در رکاب تو شمشیر می‌زدند

غوغای فتنه بود که با تیغ آبدار
آتش به جان کودک بی‌شیر می‌زدند

ماندند در بطالت اعمال حجشان
محرم نگشته تیغ به تقصیر می‌زدند

در پنج نوبتی که هبا شد نمازشان
بر عشق، چار مرتبه تکبیر می‌زدند

هم روز و شب به گرد تو بودند سینه‌زن
هم ماه و سال، بعد تو زنجیر می‌زدند


از حلق‌های تشنه، صدای اذان رسید
در آن غروب، تا که سرت بر سِنان رسید...


ای زلف خون فشان توام لیلة البرات
وقت نماز شب شده، حی علی الصلات

از منظر بلند، ببین صف کشیده‌اند
پشت سرت تمامی ذرات کائنات

خود، جاری وضوست، ولی در نماز عشق
از مشک‌های تشنه وضو می‌کند، فرات

توفان خون وزیده، سر کیست در تنور؟
خاک تو نوح حادثه را می‌دهد نجات!

بین دو نهر، خضر شهادت به جستجوست
تا آب نوشد از لبت، ای چشمۀ حیات

ما را حیات لم یزلی، جز رخ تو نیست
ما بی‌تو چشم بسته و ماتیم و در ممات


عشقت نشاند، باز به دریای خون، مرا
وقت ست تیغت آورد از خود، برون، مرا...


خون می‌رود هنوز ز چشم تر شما
خرمن زده‌ست ماه، به گرد سر شما

آن زخم‌های شعله‌فشان، هفت اخترند
یا زخم‌های جسم علی اکبر شما؟

آن کهکشان شعله‌ور راه شیری است
یا روشنانِ خون علی اصغر شما؟

دیوان کوفه از پی تاراج آمدند
گم شد نگین آبی انگشتر شما

از مکه و مدینه، نشان داشت کربلا
گل داد «نور» و «واقعه» در حنجر شما

با زخم خویش، بوسه به محراب می‌زدید
زان پیشتر که نیزه شود منبر شما


گاهی به غمزه، یاد ز اصحاب می‌کنی
بر نیزه، شرح سورۀ احزاب می‌کنی...


قربان آن نی‌ای که دمندش سحر، مدام
قربان آن می‌ای که دهندش علی الدوام

قربان آن پری که رساند تو را به عرش
قربان آن سری که سجودش شود قیام

هنگامۀ برون شدن ازخویش،چون حسین
راهی برو که بگذرد از مسجدالحرام

این خطی از حکایت مستان کربلاست:
ساقی فتاد، باده نگون شد، شکست جام!

تسبیح گریه بود و مصیبت، دو چشم ما
یک الامان ز کوفه و صد الامان ز شام

اشکم تمام گشت و نشد گریه‌ام خموش
مجلس به سر رسید و نشد روضه‌ام تمام


با کاروان نیزه به دنبال، می‌رویم
در منزل نخست تو از حال می‌رویم


🔹@deabelnews
Forwarded From دعبل
#امام_حسین_علیه_السلام
#کلیات_مصائب
#صغیر_اصفهانی

همه بوی نافه سحرگهان به مشام جان زصبارسد
نکنم اگر که خطا صبا ز دیار کرببلا رسد

به زمین کرببلااگر گذری دمی شنوی همی
که نوای نالهءالعطش زخیام شه به سمارسد

که؟به جزحسین علی زجان بخردبجان وتن از وفا
به وی آنچه درره عشق حق غم و دردورنج وبلارسد

چه رسیدازغم اکبرش بنگرکه در دم نزع جان
سرکشتهءپسرجوان به پدر زغصه چهارسد

که؟شنیده جزشه تشنه لب طلبدکس آب وبه جای آن
به گلوی طفل رضیع وی زعدوخدنگ جفارسد

زچه روکندبه تنورجا زجفای دشمن بی حیا
سر انوری که زنورآن به مه وستاره ضیارسد

به کدام دین سربی تنی که کندکلام خدابیان
به لبش علانیه چوب کین به میان طشت طلارسد

غم نینوازده آنچنان به دل"صغیر"حزین شرر
که به گوش خلق جهان ازاوهمه دم خروش ونوارسد


🔹@deabelnews
Forwarded From دعبل
#امام_حسین_علیه_السلام
#کلیات_مصائب
#سید_رضا_موید

تا فلک نجات در یم خون بنشست
ارکان هدایت ز غم او بشکست
بر نیزه و در تنور و در بزم شراب
گرددسرسبط مصطفی دست به دست

@deabelnews
Forwarded From دعبل
#امام_حسین_علیه_السلام
#کلیات_مصائب
#فدایی_مازندرانی

داني كه لفظ«دمع»چراازدم است و عين؟
يعني كه خون ز ديده ببار از غم حسين

نَگْريستن براش ز عين شقاوت ست
اي نورعين!گريه به عين ست، فرضِ عين

اين غم به ما ز آدم و حوّا رسيده است
باشد اداي تعزيه از والدين، دِين

خواهي نجات شور نشور ار، دلا! بريز
از ديده آب شور به هنگام شور و شين

آه از تني! كه چاك زدش، مثل برگ گل
خولي ز نوك تير و سنان از دم سنين

آه از سري! كه شد به سر نيزه، سربلند
بگْذاشت پاي بر ز برِ فرقِ فرقدين

ز امّت پديد گشت، عجب كفر بَيّني!
با آن‌ كه تا رسول، نه چندان گذشت بِين

بيرون ز تن نرفت چرا جان جنّ و انس؟
چون شد درون خاك، تن شاه خافقين

از مشرق، آفتاب چرا مي‌كند طلوع؟
شد مُنكَسف چو مهرِ درخشانِ مشرقين

ماهي به خون خسوف نمود از ره ستم
كز نورش اقتباس شدي، نور نيّرين

بدرش،هلال گشت،مگرخواست خصم دون؟
زو انتقامِ واقعه‌ء بدر يا حُنين


صيت شهادتش كه جهان، سر‌به‌سر گرفت
بايد گذشت از سر و شرحش ز سر گرفت


🔹@deabelnews
Forwarded From دعبل
#امام_حسین_علیه_السلام
#کلیات_مصائب
#فؤاد_کرمانی

بينش اهل حقيقت چو حقيقت بين است
در تو بينند حقيقت، که حقيقت اين است‏

من اگر جاهل گمراهم، اگر شيخ طريق
قبله‏‌ام روي حسين‌ست وهمينم دين است‏

نه همين روي تودرخواب،چراغ دل ماست
هرشبم نورتوشمعي‌ست که بر بالين است‏

ماسِوا عاشق رنگند سواي تو حسين
که جبين وکفت ازخون سرت رنگين است‏

خردَلی بار غمت را دل عالم نکشد
آه از این بار امانت که عجب سنگین است

پيکرت مظهر آيات شد از ناوک تير
بدنت مصحف و سيمات مگر ياسين است‏

يادم از پيکر مجروح تو آيد همه شب
تا دم صبح که چشمم به رخ پروين است‏

باغ عشق است مگر معرکه‌ء کرببلا
که زخونين‌کفنان،غرق گل و نسرين است‏

بوسه زد خسرو دين بر دهن اصغر و گفت
دهنت باز ببوسم که لبت شيرين است‏

شير، دل آب کند بيند اگر کودکِ شير
جاي شيرش به گلو، آب دم زوبين است‏

از قفا دشمن و اطفال تو هر سو به فرار
چون کبوترکه به قهر ازپي اوشاهين است‏

مي‏‌کشد غيرت دينم که بگويم به امم
اين جفا بر نبي از امت بي‏‌تمکين است‏


🔹@deabelnews
Forwarded From دعبل
#امام_حسین_علیه_السلام
#کلیات_مصائب
#محمد_جواد_غفورزاده

در راه طلب تشنه‌‏ء دیدار که دیده؟
در سینه‏‌ء عالم دل بیدار که دیده؟

جز قافله‌‏ء دلشدگانِ سفر شام
در دایره‌‏ء عشق، گرفتار که دیده؟

سرها به سر نیزه و تن‏ها به روی خاک
بر روی زمین، ثابت و سیّار که دیده

شد کرب و بلا گلشن زهرا، و در این باغ
جز آل علی سرزنش خار که دیده؟

ناموس عزیز حرم قدس خدا را
انگشت نما بر سر بازار که دیده؟

جز زینب کبری که بُوَد مظهر عصمت
یک خواهر و این قدر وفادار که دیده؟

در سلسله‏‌ء سوخته جانان محبت
زنجیر گران با تن تبدار که دیده؟

از خیل مسیحا نفسان در همه عالم
جان‌بخش‏‌تر از عابد تبدار که دیده؟

در کرب‏بلا آن همه ماتم که شنیده؟
در کوفه و شام این‏‌همه آزار که دیده؟

شد نقش دلش زخمی صد داغ جگرسوز
یک یوسف و این‏قدر خریدار که دیده؟

جز گرد و غبار غم و جز سایه‏‌ی غربت
بر تربت او عاشق و زوّار که دیده؟


🔹@deabelnews
Forwarded From دعبل
#امام_حسین_علیه_السلام
#کلیات_مصائب
#صامت_بروجردی

ای سر دور ازبدن! روزی تو سامان داشتی
جابه دوش مصطفی با لعل خندان داشتی

خضررا رهبرتوبودی،جانب«عینُ الحَیات»
خودچرادر وقت مردن،کام عطشان داشتی؟

هرگز از یادم نخواهد رفت کاندر کربلا
«العطش»گفتی به زیر تیغ تا جان داشتی

اوفتاد آخر به دست اهرمن، انگشترت
ای سلیمانی که عالم، زیر فرمان داشتی!

روی اطفال یتیمت، گشت از سیلی سیاه
با همه احسان که در حقّ یتیمان داشتی

گر نبردند از تنت آن کهنه پیراهن، چرا
روی خاک کربلا،پس جسم عریان داشتی؟

حُرمت مهمان‌نوازی، خولیا! این‌سان نبود
رأس مهمان در تنور خویش، پنهان داشتی

«صامتا»!تاخودجزایت چیست،در روزجزا
کامشب اندر این مصیبت،چشم گریان داشتی


🔹@deabelnews
Forwarded From دعبل
#امام_حسین_علیه_السلام
#کلیات_مصائب
#غلامرضا_سازگار

گرچه عالـم پر بود هــر روز از غـوغای تو
هیچ روزی نیست مثل روز عاشـورای تو

خواست گرددملک نامحدودحق دریای خون
ریخـت تاخون جبیـن بر طلعـت زیـبـای تو

تامقــام قاب قـوسین خدا را خـون گرفت
غــرق در دریای خون شـدتا قد و بـالای تو

بس‌که داری زخم تیرونیزه وشمشیروسنگ
نیست جای بوسه‌ای پیدا بـه سر تا پای تو

سـر برآرو باز بر بالای نــی قـــرآن بخوان
ای تمـام وحـــی در آوای روح‌افـــــزای تو

کاش می‌شد آسمان تاحشر خاکسترنشین
وای بر مــن پـــردۀ خـاکستر و سیمای تو؟

سنـگ‌هاروی تورا کـــردند از بـــام استلام
چـوب درطشت طلازدبــوسه برلب‌های تو

داغ روی داغ آمدمرهـم زخــــم جـگــــر
زخم روی زخم گـل انداخت بـر اعضای تو

خنجـرعطشـان قاتل ازگلـــویت آب خـورد
جـای سقـا بـود خـالی، ای عطش سقای تو

تـاخداداردخدایی تــا جهــان دارد حیـات
می‌درخشــدروی نی روی جهـــان‌آرای تــو

چـون شــودازدرگه لطـف تو«میثم»ناامید
ای امیــدخصـــم برجــودتــوواعطـای تو

🔹@deabelnews
Forwarded From دعبل
#امام_حسین_علیه_السلام
#کلیات_مصائب
#خوشدل_تهرانی

از سر نی بِشِنو آیۀ قرآنی را
الَّه‌الَّه، بنگر آیت سبحانی را

داده اندر ره اسلام سر و، باز سرش
ندهد از کف، تبلیغ مسلمانی را

کوفیان عید گرفتند که شد کشته حسین
کفر باطن نگر و معنی نادانی را

گفت زینب به‌ سر شاه که ای‌جان‌عزیز!
بشنو دردِ دلِ زینب زندانی را

ای که انگشت‌نمایِ همه خلقی چو هلال
باز کن بر رخ من دیدۀ نورانی را

سر پرخون تو خولی بنهاده به تنور
گسترانیده عجب سفرۀ مهمانی را


🔹@deabelnews
Forwarded From دعبل
#امام_حسین_علیه_السلام
#کلیات_مصائب
#سید_اسماعیل_بلخی

ای کشته‌ای که اسم تو مشکل‌گشا هنوز
با قصۀ عجیب تو خلق آشنا هنوز

روید مگر ز خاک تو گل‌های پاک عشق
کآرد صبا ز کوی تو بوی وفا هنوز

طی زمان نبرد تورا یاد هیچ‌کس
هر دل جدا ز بهر تو گیرد عزا هنوز

آزاده‌ای که مجمع آزادگان دهر
هرجا شمرده‌اند تو را مقتدا هنوز

چون پیروی ز عزم تو شد اصل ارتقا
اسم ملل برند از آن ارتقا هنوز

اقوام را قیام تو درس شجاعت ست
جاری‌ست فیض عام تو ای رهنما هنوز

بعدازتو بس شهید به دوران گذشته اند
میدان مشق عشق بوَد کربلا هنوز

سردادی و قبول اسارت نکرده‌ای
زان داستان، نَجُست کسی انتها هنوز

بر آن کسان که پیش تو لب تشنه مرده‌اند
تا بعد حشر هست ز حق مرحبا هنوز

آب حیات تشنه ‌جگر بر لب فرات
یا رب چه رمزهاست درین ماجرا هنوز

کوته‌نظر یزید جُوی هم نبرد سود
جز نام بد نماند از آن ناروا هنوز

زان طفل شیرخوار که بردی به بزم دوست
دارند افتخار همه انبیاء هنوز

مَشکی به‌کف، سکینه ز عباس آب خواست
پشت فلک دوتاست از آن التجا هنوز

از سوزش خیام و اسیری اهل بیت
در خلد ماتم ست به خیرالنسا هنوز

زینب چو دید جسم برادر به روی خاک
لرزند کائنات از آن وااَخا هنوز

با اشک و آه گفت که ما عترت خلیل
زین بیش حاضریم به راه رضا هنوز

"بلخی" و همرهان که به زندان کابل‌ند
شوری ز مسلک تو نماید به پا هنوز


🔹@deabelnews