#امام_حسین_علیه_السلام
#کلیات_مصائب
#فدایی_مازندرانی

داني كه لفظ«دمع»چراازدم است و عين؟
يعني كه خون ز ديده ببار از غم حسين

نَگْريستن براش ز عين شقاوت ست
اي نورعين!گريه به عين ست، فرضِ عين

اين غم به ما ز آدم و حوّا رسيده است
باشد اداي تعزيه از والدين، دِين

خواهي نجات شور نشور ار، دلا! بريز
از ديده آب شور به هنگام شور و شين

آه از تني! كه چاك زدش، مثل برگ گل
خولي ز نوك تير و سنان از دم سنين

آه از سري! كه شد به سر نيزه، سربلند
بگْذاشت پاي بر ز برِ فرقِ فرقدين

ز امّت پديد گشت، عجب كفر بَيّني!
با آن‌ كه تا رسول، نه چندان گذشت بِين

بيرون ز تن نرفت چرا جان جنّ و انس؟
چون شد درون خاك، تن شاه خافقين

از مشرق، آفتاب چرا مي‌كند طلوع؟
شد مُنكَسف چو مهرِ درخشانِ مشرقين

ماهي به خون خسوف نمود از ره ستم
كز نورش اقتباس شدي، نور نيّرين

بدرش،هلال گشت،مگرخواست خصم دون؟
زو انتقامِ واقعه‌ء بدر يا حُنين


صيت شهادتش كه جهان، سر‌به‌سر گرفت
بايد گذشت از سر و شرحش ز سر گرفت


🔹@deabelnews