Forwarded From " كِلكِســتان "
علی قطب میان آسیاب است!
(بخش اول)

▪️علی را با همه اوصاف بسیار
چگونه می توان گفتن، شنیدن؟
توان خواندن اگر یک یک فضایل
"شنیدن کی بود مانند دیدن"

علی قطب میان آسیاب است
چه ها جوشید از آن چشمه ی راز!
علی در آسمانِ علم و دانش
کسی چون او نخواهدداشت پرواز

▪️دگر مام فلک چون او نزاید
به مانندش بیاوردن عقیم است
خدا مردی که جز حق را نمی دید
سزاوار او چنین در این حریم است!

همان مردی که جز زهرا نباشد
برای او کسی هم قدر و همسان
نباشد بهر زهرا نیز مردی
چو حیدر همدل و هم رتبه هم شان

▪️همان مردی که از دنیای صد رنگ
طعامش نان جو، آب و نمک بود
اگر می خواست او از مغز گنجشک
برای خود غذا، نه جای شک بود!

همان مردی که در آدینه ای ظهر
چو خطبه خواند، پیراهن‌ تکان داد
تعجب کرد طفلی با پدر گفت
پدر پیراهن خیسش نشان داد

▪️که او با این مقام، امّا که دارد
همان یک پیرهن آن هم نیرزد
علی آن را بشُسته کرده بر تن
تکانش می دهد تاخشک گردد

همان مردی که چون شب جمله خفتند
به دوشش نان و خرما سوی اَیتام
به بستر چون گرسنه سر گذارند
نمی گردد علی آنگاه آرام

▪️همان مردی که درفضلش نبی گفت:
که دانش را منم شهر و علی در
هر آن کس خواهد آید داخل شهر
گذر باید کند از در بلی در

همان مردی که چون دشمن کمین کرد
که با قتل پیمبر ره گشاید
به امر حق شبی در بسترش خفت
که بر پیغمبر آسیبی نیاید...

#شهادت_اميرالمومنين(عليه السلام)
#سيد_مهدي_صدرالحفاظي

@Kelkestan
@Shahrah
Forwarded From " كِلكِســتان "
علی قطب میان آسیاب است!
(بخش سوم)

🏴 علی نفس محمد بود آری
که از یک نور ایزد خلقشان کرد
محمد با علی از یک درختند
بقیه از درخت دیگر آورد!

بهاران از پس مرگ پیمبر
فقط خود را نموده پنج سالی
اگر حق جای خود می بود، اینک
نبود از ظلم حتی یک نهالی

🏴 خلافت در همان دوران کوتاه
تو را گرداند مردی جاودانی
بدانستند هریک دشمن و دوست
علی مردی است آری آسمانی

علی! چون بر نتابیدند عدلت
تو را خانه نشین کردند افسوس!
اگر جای پیمبر می نشستی
جهان می شد تمامی پرّ طاووس

🏴 همین اندازه کز فضلش بگفتم
بُوَد یک قطره از دریای حیدر
چه گویم از خدا مردی که یزدان
به قرآن کرده وصفش را مکرّر

علی! آن دیو یغما گر چگونه
دلش آمد که فرقت را نشان کرد؟
نمی دانم تو را نشناخت آن دم
دو دیده بست و قصدت ناگهان کرد؟

🏴 فلک را سقف در آن لحظه بشکافت
چو بر فرق علی شمشیر بنشاند
به اوج بندگی چون رتبه بگرفت
علی"فُزتُ و ربِّ الکعبه " می خواند!

چو روح پاک او بر آسمان رفت
شهید حق بشد شاه ولایت
قسم از عرش حق آمد که واللّه
فرو افتاد ارکان هدایت

🏴 رقم زد بر شه مردان خداوند
به کعبه مَولِد و مسجد شهادت
چه فیضی برتر از این می توان یافت
خدا را کس نیابد این سعادت!

#شهادت_اميرالمومنين(عليه السلام)
#سید_مهدی_صدرالحفاظی

@Kelkestan
@Shahrah
Forwarded From " كِلكِســتان "
✨آن شب ستاره روشنى ديگر نمى داد
آن مرغ شب ديگر نوايى سر نمى داد
آن شب فروغ ماه خود منظر نمى داد
ماتم مجالِ نور بر اختر نمى داد
بويى به جز بوى دمِ خنجر نمى داد
آن شب على ره جز سوى داور نمى داد
آرى على دل هيچ بر بستر نمى داد!

▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️

چون شد سحر چشمك زنان شد هر ستاره
پيچان همه برگ درختان با اشاره
مَه بانگاهى مات و حيران در نظاره
مرغان خانه پَر فشان از غم هماره
انگار مى ديدند فرقش گشته پاره
جز صبر نبْوَد در مصيبت هيچ چاره
ترسى به دل از ماجرا حيدر نمى داد!

▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️

بارى على در فكرت اسلام گرديد
در آخرين فرصت فرازِ بام گرديد
الله اكبر گفت و خود آرام گرديد
چند آن نواى دلنشين در كام گرديد
بر خانه ها آگنده آن گلبام گرديد
بانگ اذانش در پسين ايام گرديد
زان پس سحر بانگى از آن رهبر نمى داد!

▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️

مردم صفا صف منتظر آماده بودند
در انتظارِ سرورى آزاده بودند
دل در صفاى شاه مردان داده بودند
سجّاده با شوق و شعف بگشاده بودند
خاضع به پيش رهبرى افتاده بودند
سر بر فرود از هيبتش بنهاده بودند
كس آن خبر از ساقى كوثر نمى داد

▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️

پشت ستونى ابن ملجم در كمين شد
تا قلب نا پاكش ز سجده در يقين شد
آماده ى ضربت ز كينه آن لعين شد
در خون خضاب از سر اميرالمؤمنين شد
از دل صداى ناله اى زار و حزين شد
"فُزتُ وَ ربِّ الكعبه " آرى اين چنين شد
از هوش رفت و جنبشى پيكر نمى داد!

▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️

بايد كه خون از ديده ها يكباره باريد
از درد فقدانِ اميرى پاك پيچيد
بايد كه بر آزاده اى مظلوم گرييد
بايد كه پيراهن به تن از سوگ درّيد
بايد كه از اندوه بس جانكاه ناليد
آواره ى كوه و بيابان ها بگرديد
از ماتمى كاين سان به ما باور نمى داد!

#شهادت_اميرالمومنين(عليه السلام)
#سيد_مهدي_صدرالحفاظي
#مسمط
@Kelkestan
Forwarded From " كِلكِســتان "
علی قطب میان آسیاب است!
(بخش دوم)

🏴 همان مردی که در دور خلافت
برادر چون که سهمی بیشتر خواست
به نزدش آهن تفته بیاورد
ز بنیادش فغان و آه برخاست:

که بر من ای برادر آهن داغ
روا داری تو با این وضع و حالم؟
بگفت از آتش دنیا تو نالی
من از آن آتش دوزخ ننالم؟

🏴 همان مردی که بر دختش خروشید
به جُرم یک گلوبند عاریت را
به بیت المال داد و کرد توبیخ
خزینه دارِ بی مسولیت را

همان مردی که چون آن دو به نزدش
برای کسب پست و جاه رفتند
حساب پول بیت المال می کرد
که آنها محضرش ناگاه رفتند

🏴 بکرد او شمع بیت المال خاموش
یکی شمع دگر در محفل آراست
که یعنی کارتان شخصی است، آری
علی بیرون کشانَد موی از ماست

سپس بر هم نگه کردند و گفتند
که جای ما در این محفل نباشد
اگر با او بخواهیم آزمودن
به جز درماندگی حاصل نباشد

🏴 همان مردی که او فرمود این سان:
قسم بر ذات پاک کبریایی
اگر بر من تمام مُلک دنیا
دهند امّا که خواهندم جفایی

به آن موری که بر یک دانه گندم
تمام سعی خود را می نماید
علی هرگز نخواهد این ستم کرد
که از آن مور گندم را رُباید

🏴 همان مردی که او در جنگ خندق
چو یک ضربت بزد بر آن دلاور
خدا دروصف آن ضربت بفرمود:
ز انس و جن عبادت راست برتر

همان مردی که در هنگامه ی رزم
بسان شیر غرّید و بر آشفت
شد آنک مَرکب از بهر یتیمان
که تا بر چهره شان لبخند بشکفت

🏴 همان مردی که بعد از نازنین یار
سخن با هاله ای آه می گفت
کجا بودند پس سلمان و مقداد؟
که راز خویش را با چاه می گفت...

#شهادت_اميرالمومنين(عليه السلام)
#سيد_مهدي_صدرالحفاظي

@Kelkestan
@Shahrah