Forwarded From Shirazi
🌾نام‌های ناآشنای کربلا 🌾 [ ۳۲ ]


✔️ «سوّار بن مُنْعم»


🔹سوّار بن مُنْعم هَمْدانی ، در کوفه می‌زیست. او، از جمله کسانی بود که قبل از آغاز نبرد، حضور امام حسین علیه السّلام شرفیاب شد و به سپاه امام پیوست و تا روز عاشورا همراه آن حضرت بود.

دربارۀ زمان شهادتش اختلاف است.
به باور برخی، او در همان حملۀ نخستین سپاه عمر سعد پیش از ظهر عاشورا به شهادت رسید.
ولی برخی دیگر نوشته‌اند که او مجروح و سپس دستگیر شد. عمرسعد فرمان به کشتنش داد. امّا عموزاده‌هایش میانجی‌گری کرده او را از مرگ رهانیدند. سوّار نزد آنها ماند تا سرانجام بر اثر جراحت‌های وارده به شهادت رسید.

در حدائق الوردیه می‌گوید: سوّار بن منعم، تا زمانی که از اسب به زیر افتاد، مبارزه نمود، او را اسیر کرده، نزد عمر سعد بردند. وی خواست او را به قتل برساند، قبیله‌اش واسطه شدند. با همان جراحات نزد آنان باقی ماند و شش ماه بعد به شهادت رسید.
به گفتۀ برخی دیگر از تاریخ‌نگاران: استدعای قبیله سوّار موجب آزادی وی نشد و وساطت آنان، صرفا برای رهایی او از کشتن صورت گرفت.
بر اساس این نقل، وی در زندان کوفه در اسارت باقی ماند تا به شهادت نایل شد.

💠 عبارتی که در زیارت منسوب به ناحیۀ مقدسه آمده نیز، گزارش مربوط به اسارت وی را تأیید می‌کند. در آن زیارت از «سوّار» به عنوان «اسیر مجروح» یاد شده است:
«السلام علی الجریح المأسُور سَوّارِ بْنِ أبی حِمْیَرِ الْفَهْمی (أبی عمیر النهمی) الهَمْدانی»


📚 ر. ک بخش اول
#شهدای_کربلا #نامهای_ناآشنای_کربلا
🍀
Forwarded From Shirazi
🌾نام‌های ناآشنای کربلا 🌾 [ ۱۲ ]


✔️ «عبد اللّه بن یَقْطُر حمیری‌‌»


🔹مادر او دایه امام حسین علیه السّلام به شمار می‌آمد.
حسین علیه السّلام از این بانو شیر نخورده بود ولی بدین سبب که از امام نگاه‌داری کرده بود، عبدالله برادر رضاعی آن حضرت خوانده می‌شد.
آنچه صحیح به نظر می‌رسد و در اخبار وارد شده این است که امام حسین علیه السّلام جز از مادرش فاطمه زهرا علیها السّلام شیر ننوشیده است.
بنا به نقل سیره‌نویسان: پس از آن که امام حسین علیه السّلام از مکه خارج شد، در پاسخ نامه مسلم که در آن خواستار تشریف فرمایی امام علیه السّلام شده و اتحاد مردم را به اطلاع آن حضرت رسانده بود، امام نامه‌ای به وسیله عبد اللّه، نزد مسلم فرستاد.
عبد اللّه، توسط حصین بن تمیم در قادسیه دستگیر شد و وی او را نزد عبید اللّه فرستاد.

عبید اللّه ماجرای او را جویا شد، ولی او اطلاعاتی در اختیار وی قرار نداد، از این رو، گفت: بالای دار الاماره برو و دروغگو فرزند دروغگو (منظورش امام حسین علیه السّلام بود) را لعنت نما و سپس پایین بیا، تا درباره‌ات بیندیشم.
وی بالای دار الاماره رفت. وقتی مشرف بر مردم شد، گفت:
مردم! من فرستاده حسین پسر فاطمه دخت رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم به سوی شما هستم، بیایید و او را یاری کنید و در برابر پسر مرجانه و پسر سمیّه، فرومایه فرزند فرومایه، از حسین حمایت و پشتیبانی نمایید.
عبید اللّه فرمان داد او را از بالای دار الاماره به زمین افکندند و استخوان‌هایش درهم شکست و اندک رمقی در بدنش باقی مانده بود، که عبد الملک بن عمیر لخمی (قاضی و فقیه کوفه) وارد شد و با خنجری سر از بدن او جدا ساخت.
زمانی که او را بر این کار مورد نکوهش قرار دادند، گفت: من خواستم او را راحت کنم!!.

💠 در زیارت رجبیّه بر وی چنین درود فرستاده شده است:
السَّلامُ عَلی عَبْدِاللّهِ بْنِ یَقْطُر رَضِیِعِ الحُسَین


📚 ر. ک بخش اول
#شهدای_کربلا #نامهای_ناآشنای_کربلا
🍀
Forwarded From Shirazi
🌾نام‌های ناآشنای کربلا 🌾 [ ۳۴ ]


✔️ «نعمان و حلاس»


🔹«نعمان بن عمرو ازدی راسبی» و برادرش «حلاس»، از اصحاب امام حسین علیه السلام و از شهیدان کربلا هستند.
این دو برادر، اهل کوفه و از یاران امیر المؤمنین علیه السّلام به شمار می‌آمده‌اند.
حلاس مسئولیت نگاهبانان حضرت را در کوفه بر عهده داشته است.
و نیز گفته‌اند که نعمان در جنگ صفین حضور داشته است.

صاحب حدائق می‌گوید: نعمان و حلاس، با سپاهیان عمر سعد از کوفه بیرون رفتند، ولی زمانی که ابن سعد شرط‌های امام حسین علیه السّلام را نپذیرفت، شب هشتم محرّم، در جمع کسانی که شبانه نزد امام می‌آمدند، به آن حضرت پیوستند.
آنان همواره ملازم رکاب امام بودند تا در برابر حضرت، به درجه رفیع شهادت نایل آمدند.

نحوه شهادت آنان در منابع گوناگون با اندکی تفاوت نقل شده است.
به گفته سروی: این دو برادر، در حمله نخستین به شهادت رسیدند. ولی برخی دیگر شهادت آنان را در فاصله میان حمله اوّل تا ظهر عاشورا دانسته‌اند.
درباره نعمان گفته‌اند: دشمن نخست اسبش را پی کرد و سپس او را به شهادت رساند.

💠 در زیارت رجبیّه از نعمان چنین یاد شده است:
«السلام علی نعمان بن عمرو»


📚 ر. ک بخش اول
#شهدای_کربلا #نامهای_ناآشنای_کربلا
🍀
Forwarded From Shirazi
🌾نام‌های ناآشنای کربلا 🌾 [ ۶ ]


✔️ «ابوبکر بن حسن(ع)‌»


🔹أبوبکر بن حسن بن علی بن أبی طالب علیهم السّلام‌، فرزند امام حسن مجتبی(ع) و مادرش ام ‌وَلَد بود. نام مادر وی را «رَمْلَه» و نیز «نُفَیْلَه» نوشته‌اند. كه نفیله، مادر «قاسم» و «عبدالله» نيز بوده است.
به روایت برخی منابع، امام حسین(ع) دخترش سکینه را به ازدواج وی درآورد.
ابوبکر همراه عمویش امام حسین(ع) از مدینه تا مکه و سپس به کربلا آمد و در روز عاشورا به میدان رفت و پس از نبردی دلاورانه با تیر «عبداللَّه عُقْبَه غَنَوی» به شهادت رسید.
در حدیثی از امام باقر(ع)، قاتل وی عُقْبَه غَنَوی معرفی شده است، ولی برخی قاتل او را حرملة بن کاهل اسدی دانسته‌اند. بنابراین احتمال می‌رود، چنان که علامه مجلسی اشاره کرده است، عبداللَّه بن عقبه و حرمله در به شهادت رساندن وی شریک بوده باشند.

ابوالفرج اصفهاني شهادت ابوبكر را قبل از حضرت قاسم دانسته است. ولي برخي ديگر، شهادت وي را بعد از حضرت قاسم گزارش نموده‌اند.
برخی گفته‌اند ابوبکر در هنگام شهادت شانزده سال داشت. بعيد نيست كه او از قاسم بزرگ‌تر باشد؛ ولي به حتم از «عبدالله»، ديگر فرزند شهيد امام حسن(ع) بزرگ‌تر است.

💠 در زیارت منسوب به ناحیه مقدسه از وی چنین یاد شده است:
«السَّلامُ عَلی أَبِی بَکْرِ بْنِ الْحَسَن بْنِ عَلِیِّ الزَّکِیِّ الْوَلیِّ المَرْمِیِّ بالسَّهْمِ الرَّوِی لَعَنَ اللَّهُ قاتِلَهُ عَبْدِاللَّهِ بْنِ عُقْبَةِ الغَنَوِیَّ.»
درود بر ابوبکر فرزند حسن بن علی پاک، یاری‌کننده و تیرخورده با تیر کشنده، خدا قاتل او «عبداللَّه بن عقبه غنوی» را لعنت کند.


📚 ر. ک بخش اول
#شهدای_کربلا #نامهای_ناآشنای_کربلا
🍀
Forwarded From Shirazi
🌾نام‌های ناآشنای کربلا 🌾 [ ۳۷ ]


✔️ «یَزِیدِ بْن ثُبَیْتِ» و دو پسرش


🔹«یزید بن ثبیط (ثبیت یا نبیط) قیسی عبدی» از شیعیان و یاران ابا عبدللّه الحسین علیه السلام است که در بصره زندگی می‌کرد و از بزرگان قبیله‌اش بود.
زمانی که نامۀ امام حسین علیه السلام مبنی بر دعوتِ همراهی حضرتش، به بزرگان بصره رسید، یزید از جمله کسانی بود که بلافاصله و بدون کوچکترین تردید و سستی، تصمیم به یاری امام علیه السلام گرفت.
طبرى به نقل از «ابومخارق راسبى» می‌گوید: «يزيد بن نُبَيط» كه از قبيله «عبدالقيس» بود، تصميمِ رفتن به نزد حسين علیه السلام گرفت.
او ده پسر داشت. به آنان گفت: كدام يك با من مى آيد؟ عبد اللّه و عبيد اللّه پاسخ مثبت دادند.
ابن زیاد بر کلیه راه‌ها دیده‌بان گمارده و گذرگاه‌ها را بسته بود.

یزید در خانۀ «ماریه» دختر سعد، که محل اجتماع و گفت و گوی شیعیان بصره بود، تصمیم خود را آشکار کرد و گفت: من اینک راهی هستم، چه کسی با من می‌آید؟
یارانش به او گفتند: ما از مأموران ابن زیاد بیم و هراس داریم.
یزید گفت: به خدا سوگند! اگر سم اسبانم به زمین‌های سخت برسد، از تعقیب کسی پروا ندارم.
سپس خود و پسرانش به همراهی چند تن از شیعیان، رهسپار گردیدند و در بیابان خشک و بی‌آب و علف راه پیمودند تا در منطقه ابطح مکه، به امام علیه السلام رسیدند.
وقتی خبر آمدن او را به اباعبدالله علیه السلام دادند، امام خود به دیدار او رفت.
از سوی دیگر، او به خيمه امام علیه السلام آمد. به وى گفته شد: ايشان به خيمه تو رفته است.
او به سرعت در پی امام بازگشت و دید که امام حسين علیه السلام نشسته و انتظار او را می‌كشد.
يزيد بن نُبَيط وارد خيمه‌اش شد و خطاب به امام علیه السلام این آیه شریفه را تلاوت کرد:
«به فضل و رحمت‏ خداست كه [مؤمنان] بايد شاد شوند و اين از هر چه گرد می‌‏آورند بهتر است»(یونس/۵۸)
سپس عرض کرد: السلام علیک یا بن رسول اللّه! و آنگاه نزد اباعبدالله علیه السلام نشست و امام را از تصمیم خود برای یاری حضرتش آگاه ساخت.
امام علیه السلام در حق او دعای خیر فرمود.

سپس او منزلگاه خود را به نزدیکی سراپرده امام منتقل ساخت و همواره ملازم رکاب حضرت بود تا اینکه در کربلا و در جنگ تن به تن در برابر دیدگان اباعبدالله علیه السلام به فیض شهادت نایل آمد.
به گفته سروی: عبدالله و عبیدالله، پسران یزید، در نخستین حمله سپاه عمر سعد، پیش از ظهر عاشورا به شهادت رسیدند.

💠 در زیارت منسوب به ناحیۀ مقدسه، و نیز زیارت رجبیه درباره او چنین آمده است:
« السَّلامُ عَلی زید بْن ثُبَیْتِ القَیْسیِّ»

💠 و نیز از دو فرزند او عبدالله و عبیدالله چنین یاد شده است:
«السَّلامُ عَلی عَبْدِاللَّهِ و عُبَیْدِ الله ابْنَیْ یَزِیدِ بْن ثُبَیْتِ القَیْسیِّ»

📚 ر. ک بخش اول
#شهدای_کربلا #نامهای_ناآشنای_کربلا
🍀
Forwarded From Shirazi
🌾نام‌های ناآشنای کربلا 🌾 [ ۳۸ ]


✔️ «عبد الرحمن ارْحَبی»


🔹 بنی ارحب تیره‌ای از قبیله هَمْدانیان‌اند.
عبدالرحمن بن عبداللَّه ارْحَبی ، شخصیّتی بارز، مردی شجاع و کاردان و فصیح بوده و یکی از تابعین به شمار می‌آمده است.
سیره‌نویسان گفته‌اند: کوفیان، عبدالرحمن را به اتفاق قیس بن مسهّر به مکه نزد امام حسین علیه السّلام اعزام کردند.
این دو تن نزدیک به پنجاه و سه نامه با خود داشتند که هر نامه متعلق به گروهی بود و دومین پیک‌های اعزامی به شمار می‌آمدند؛ زیرا اعزام عبد اللّه بن سبع و عبد اللّه بن وال در مرحله نخست و اعزام قیس و عبد الرحمن، مرحله دوم و سعید بن عبد اللّه حنفی و هانی بن هانی سبعی، سومین گروه اعزامی به شمار می‌رفت.
راوی می‌گوید: عبد الرحمن شب دوازدهم رمضان وارد مکه شد و در آنجا با سایر فرستادگان، دیدار نمود.

به نقل ابو مخنف: هنگامی که امام حسین علیه السّلام مسلم را خواست و او را قبل از خود به کوفه اعزام نمود، قیس و عبد الرحمن و عمارة بن عبید سلولی را نیز با وی همراه ساخت، بدین ترتیب، عبد الرحمن در زمره یکی از نیروهای اعزامی قرار داشت که بعدا خدمت امام علیه السّلام بازگشت و در شمار یاران آن حضرت در آمد.
روز دهم محرم، عبد الرحمن با مشاهده شهادت اصحاب، از امام علیه السّلام اجازه میدان خواست و حضرت بدو رخصت داد.
گفته‌اند وی در حالی که این رجز را می‌خواند، شمشیر میان سپاه دشمن گذاشت:
صبرا علی الأسیاف و الأسنّة / صبرا علیها لدخول الجنّة
در برابر شمشیرها و نیزه‌ها صبر و شکیبایی خواهم کرد / صبری در مقابل آنها برای ورود به بهشت.
سپس همواره مبارزه می‌کرد تا به فیض شهادت نایل آمد، رضوان اللّه علیه.

💠 در زیارت منسوب به ناحیه مقدسّه از وی چنین یاد شده است:
«السَّلامُ عَلی عَبدِ الرَّحمنِ بْنِ عَبْدِاللَّهِ بْنِ الْکِدِرِ ألْأَرْحَبی»

📚 ر. ک بخش اول
#شهدای_کربلا #نامهای_ناآشنای_کربلا
🍀
Forwarded From Shirazi
🌾نام‌های ناآشنای کربلا 🌾 [ ۳۹ ]


✔️ «منجح بن سهم‌»


🔹وی از اصحاب امام حسین علیه السلام و از غلامان آن خاندان به شمار می‌رفت.
از ربیع الابرار تألیف زمخشری نقل شده که مادرش «حسینیه» کنیز امام علیه السلام بود و در خانه امام سجاد علیه السلام خدمت می‌کرد.
هنگامی که امام حسین علیه السلام راهی عراق شد، حسینیه نیز با فرزندش منجح آن حضرت را همراهی کرد.

و نیز گفته‌اند که وی از غلامان امام حسن علیه السّلام بود و همراه با فرزندان امام حسن علیه السلام ، در حالی که از آنان محافظت می‌کرد، به کربلا آمد.
چون هنگامه نبرد فرا رسید، منجح قهرمانانه به نبرد پرداخت.
صاحب حدیقه الوردیّه می‌گوید: در آغاز جنگ، حسّان بن بکر حنظلی، به او یورش برد و وی را به شهادت رساند.

💠 در زیارت رجبیه درباره اون چنین می‌خوانیم:
«السلام علی المنجح مولی الحسین بن علی علیه السلام.»


📚 ر. ک بخش اول
#شهدای_کربلا #نامهای_ناآشنای_کربلا
🍀
Forwarded From Shirazi
🌾نام‌های ناآشنای کربلا 🌾 [ ۴۰ ]


✔️ «جُنْدَبِ بْنِ حُجَیْرِ»


🔹جندب بن حجیر کندی خولانی، از بزرگان شیعه و از یاران امیر المؤمنین علیه السّلام است.
جندب اهل کوفه و از جمله کسانی است که عثمان او را از کوفه به شام فرستاد.
وی در جنگ صفین شرکت داشت و از سوی حضرت علی علیه السلام فرماندهی قبیله «کنده» و «ازْد» را عهده‌دار بود.
ابن‌عساکر می‌گوید که جندب در صفین کشته شد. ولی دیگران او را در شمار شهیدان کربلا قرار داده‌اند.
گفته‌اند که وی از شیعیان نامدار و سرشناس کوفه بود که پیش از برخورد حرّ با امام حسین علیه السلام ، در منزلگاه حاجز به کاروان حسینی پیوست، و همراه آن حضرت وارد کربلا شد.
سیره‌نویسان گفته‌اند: او در روز عاشورا به میدان رفت و در حمله نخست به شهادت رسید.
صاحب حدائق گفته است: فرزند جندب نیز همراه او در آغاز جنگ به شهادت رسید.
ولی ظاهرا این نظر، چندان مقرون به صحت نیست، چنانکه در زیارت ناحیه مقدسه نیز از فرزند او یادی نشده است.

💠 در زیارت منسوب به ناحیه مقدسه درباره وی چنین آمده است:
«السَّلامُ عَلی جُنْدَبِ بْنِ حُجَیْرِ»


📚 ر. ک بخش اول
#شهدای_کربلا #نامهای_ناآشنای_کربلا
🍀
Forwarded From Shirazi
🌾نام‌های ناآشنای کربلا 🌾 [ ۲۹ ]


✔️ «محمد بن ابی سعید»


🔹گفته‌اند که «محمد بن ابی سعید بن عقیل بن أبی طالب» در کربلا هفت سال داشت. پدرش، ملقب به «احول»، یکی از شهیدان کربلا است و مادرش ام ولد (کنیز) بود.
پس از شهادت امام حسین علیه السلام، محمد در حالی که گوشواره به گوش داشت و به این سو و آن سو می‌نگریست، عمود خیمه‌ای را به دست گرفت و در پیش چشم مادرش به سوی دشمن شتافت.

هشام کلبی از «هانی بن ثبیت حضرمی» روایت کرده است که: من از ناظران شهادت حسین بودم. به خدا سوگند! من نفر دهم بودم که ایستاده بودم و همه بر اسب‌ها سوار شده بودند. شاهد بودم که اسب‌ها جولان دادند ولی پیش نرفتند.
ناگهان نوجوانی از خاندان حسین که عمود خیمه‌ای در دست داشت و ردا و پیراهنی بر تن کرده بود، وحشت زده از خیمه بیرون آمد و به این سو و آن سو نگاه می‌کرد.
گویی اکنون می‌بینم که هرگاه به اطراف می‌نگرد، گوشواره‌های مرواریدش به حرکت در می‌آیند. ناگهان مردی از سپاهیان به سرعت از راه رسید و به او نزدیک شد و از روی اسب خم شد و آهنگ آن نوجوان نمود و با شمشیر او را قطعه‌قطعه کرد.
هشام کلبی سپس می‌گوید: «هانی بن ثبیت حضرمی» این نوجوان را به شهادت رساند ولی به جهت شرم و حیا و بیم و ترس، خویش را پنهان می‌ساخت.

سیره‌نگاران از حمید بن مسلم ازدی نقل کرده‌اند که گفت: سواری از دشمن بر او حمله‌ور شد و وی را به شهادت رساند. پرسیدم آن نوجوان کیست؟
گفته شد: «محمد بن ابو سعید»
هویّت سوار را جویا شدم،
گفتند: وی «لقیط بن ایاس جهنی» بوده است.

💠 در زیارت منسوب به ناحیه مقدسه از وی چنین یاد شده است:
«السَّلامُ عَلی مُحَمَّد بن ابی سَعید بن عَقیل وَ لَعَنَ‌ اللّه قاتِلَهُ لُقَیطِ بن ناشِر الجُهَنی»


📚 ر. ک بخش اول
#شهدای_کربلا #نامهای_ناآشنای_کربلا
🍀