🥀 تصوف مبتذل و عرفان متعالیه 🌹 - 4
🔹روش تصوف و عرفان
نکته دیگر این است که #تصوف مانند #فلسفه، نوعی روش است؛ #صوفی با تصفیه و پالایش درون و سیر و سلوک معنوی میخواهد به حقایق برسد و آن حقایق را کشف و شهود کند همچنانکه #فیلسوف با روش استدلال و برهان میخواهد حقایق را بفهمد.
مرحوم #علاّمه_طباطبایی صاحب المیزان چنین میفرماید: «به طور كلّى مىتوان گفت كه رابطه مخصوصى ميان اصل دين و طريقه تصوّف موجود است و از همين جهت است كه متصوّفه در ميان همه طوايف دينى جهان، حتّى بودايىها و برهمايىها پيدا مىشوند.
هر طايفه كه از يك راهى، زمام هستى اجزاى اين جهان پهناور را به دست عالَمى مافوق طبيعت سپرده و براى مقام آفريدگار جهان، كرنش مىنمايند، عدّهاى از آنها به اميد پى بردن به اسرار پس پرده غيب، به مجاهدات و رياضات پرداخته و از لذايذ مادّى و شهوات نفسانى چشم پوشيده و به تخليه و تجريد نفس پرداختهاند، و اين همان تصوف است، اگرچه در ميان هر طايفه، به اسم مخصوصى ناميده مىشود.
طبعاً اين روش در اسلام نيز خودنمايى كرده و نشو و نمايى نموده است و جمعيّت قابل توجّهى از عالم تسنّن و همچنين از عالم تشيّع اين راه را رفتهاند، چيزى كه هست اين است كه چنانكه روشن شد، طريقه تصوّف را نبايد مذهب خاصّى در رديف ساير مذاهب گذاشت، مثلًا گفته نمىشود كه مذاهب تسنّن، اشعريّت و اعتزال و تصوّف و غير آنها است، بلكه هر يك از مذاهب اسلامى، صوفى و غير صوفى دارد.
تقسيم حقيقى اين است كه براى نايل شدن به واقعيّات و حقايق هستى كه اديان و مذاهب به سوى آنها دعوت مىكنند، سه راه تصوّر شده است: راه ظواهر بيانات دينى كه حقايق را در لفّافه دعوت ساده حفظ نموده است و راه استدلال عقلى با منطق فطرى كه راه تفكّر فلسفى است، و راه تصفيه نفس و مجاهدات دينى كه راه عرفان و تصوّف است» (مصاحبات علاّمه طباطبايى با هانرى كربن، ص 69)
حاصل اینکه، نگارنده از تصوفی دفاع میکند که منابع، مبادی، قواعد، اصول و مسائلش مورد تایید عقل و شریعت ختمی است نه تصوف انحرافی، همانطور که وقتی از فقه، تفسیر، فلسفه و کلام دفاع میشود، فقه، تفسیر و کلامی است که منابع، مبادی، اصول، قواعد و مسائلش مورد تایید کتاب، سنت و عقل است نه هر فقهی، و نه هر تفسیری و نه هر کلام و فلسفهای.
💢بخشی از کتاب سفر به عرفان نظری، نوشته وحید واحدجوان
@dr_vahedjavan
🔹روش تصوف و عرفان
نکته دیگر این است که #تصوف مانند #فلسفه، نوعی روش است؛ #صوفی با تصفیه و پالایش درون و سیر و سلوک معنوی میخواهد به حقایق برسد و آن حقایق را کشف و شهود کند همچنانکه #فیلسوف با روش استدلال و برهان میخواهد حقایق را بفهمد.
مرحوم #علاّمه_طباطبایی صاحب المیزان چنین میفرماید: «به طور كلّى مىتوان گفت كه رابطه مخصوصى ميان اصل دين و طريقه تصوّف موجود است و از همين جهت است كه متصوّفه در ميان همه طوايف دينى جهان، حتّى بودايىها و برهمايىها پيدا مىشوند.
هر طايفه كه از يك راهى، زمام هستى اجزاى اين جهان پهناور را به دست عالَمى مافوق طبيعت سپرده و براى مقام آفريدگار جهان، كرنش مىنمايند، عدّهاى از آنها به اميد پى بردن به اسرار پس پرده غيب، به مجاهدات و رياضات پرداخته و از لذايذ مادّى و شهوات نفسانى چشم پوشيده و به تخليه و تجريد نفس پرداختهاند، و اين همان تصوف است، اگرچه در ميان هر طايفه، به اسم مخصوصى ناميده مىشود.
طبعاً اين روش در اسلام نيز خودنمايى كرده و نشو و نمايى نموده است و جمعيّت قابل توجّهى از عالم تسنّن و همچنين از عالم تشيّع اين راه را رفتهاند، چيزى كه هست اين است كه چنانكه روشن شد، طريقه تصوّف را نبايد مذهب خاصّى در رديف ساير مذاهب گذاشت، مثلًا گفته نمىشود كه مذاهب تسنّن، اشعريّت و اعتزال و تصوّف و غير آنها است، بلكه هر يك از مذاهب اسلامى، صوفى و غير صوفى دارد.
تقسيم حقيقى اين است كه براى نايل شدن به واقعيّات و حقايق هستى كه اديان و مذاهب به سوى آنها دعوت مىكنند، سه راه تصوّر شده است: راه ظواهر بيانات دينى كه حقايق را در لفّافه دعوت ساده حفظ نموده است و راه استدلال عقلى با منطق فطرى كه راه تفكّر فلسفى است، و راه تصفيه نفس و مجاهدات دينى كه راه عرفان و تصوّف است» (مصاحبات علاّمه طباطبايى با هانرى كربن، ص 69)
حاصل اینکه، نگارنده از تصوفی دفاع میکند که منابع، مبادی، قواعد، اصول و مسائلش مورد تایید عقل و شریعت ختمی است نه تصوف انحرافی، همانطور که وقتی از فقه، تفسیر، فلسفه و کلام دفاع میشود، فقه، تفسیر و کلامی است که منابع، مبادی، اصول، قواعد و مسائلش مورد تایید کتاب، سنت و عقل است نه هر فقهی، و نه هر تفسیری و نه هر کلام و فلسفهای.
💢بخشی از کتاب سفر به عرفان نظری، نوشته وحید واحدجوان
@dr_vahedjavan