Forwarded From سلیس: ادب پژوهی شیعی
◾◾


#شب_دهم
#غزل_عاشورایی

.

من از زبان باد شنیدم که تشنه‌ای
با من شنید عالم و آدم که تشنه‌ای

راهی شدم که آب برایت بیاورم
همراه با تمامی عالم، که تشنه‌ای

در گوش من که چشم به سمت تو دوختم
کرده‌است باد زمزمه هردم که تشنه‌ای

چنگی زدم به دامن دریا و رود تا
آبی کنم برات فراهم که تشنه‌ای

سیراب آب هستم و باید تمام عمر
گریه کنم مدام از این غم که تشنه‌ای

این ابر سختْ دربه‌درت را صدا بزن
باید به شانۀ تو ببارم که تشنه‌ای

آنقدر دیر آمده‌ام که به تربتت
باید فقط ببارم نم‌نم که تشنه‌ای


#امیر_اکبرزاده

@salis110ir 🏴

◾◾
Forwarded From سلیس: ادب پژوهی شیعی
◾◾

#شب_هفتم
#غزل_عاشورایی

.

وقتش شده بر دست بگیرد جگرش را
مردی که شکسته‌ست مصیبت کمرش را

پروانه به هم ریخته گهواره‌ی خود را
تا باز کند از پر قنداق، پرش را

تلخ است پدر گریه کند طفل بخندد
سخت است که پنهان بکند چشم ترش را

دور و برش آنقدر کسی نیست که باید
این طفل در آغوش بگیرد پدرش را

مادر نگران است خدایا نکند تیر
نیت کند از شیر بگیرد پسرش را

هم چشم به راه است که سیراب بیارند
هم دلهره دارد که مبادا خبرش را...

افسوس از آن تیر و کمانی که گرفته‌ست
این بار سپیدی گلویی نظرش را

#علی_عباسی
.

@salis110ir 🏴

◾◾
Forwarded From سلیس: ادب پژوهی شیعی
◾◾

#شب_چهارم
#غزل_عاشورایی
.

«اشکم ولی به پای عزیزان چکیده‌ام
خارم ولی به سایۀ گل آرمیده‌ام»

مرغی شکسته‌بال‌وپرم کز دیار خاک
تا شاخسار نخلۀ طوبی پریده‌ام

در چشمه‌سار عشق تو شویم رخ سیاه
هرچند از تبار شب‌ام، با سپیده‌‎ام

با آنکه رو سیاهم و شرمنده‌ات ولی
من از کرامت تو سخن‌ها شنیده‌ام

عمری‌ست خانه‌زاد توام رو ز من متاب
من دل ز هرچه غیر تو باشد، بریده‌ام

جانم هوای رفعت معراج کرده‌است
بنگر! ز بند این تن خاکی رهیده‌ام

گل‌های باغ فاطمه پرپر به روی خاک
چون لاله‌ها ز داغ گریبان دریده‌ام

ده رخصتی که پیش قدوم تو یا حسین!
افتد به خاک، پیکر در خون تپیده‌ام

چون ذره بود و آینۀ آفتاب شد
آخر دعای خسرو دین مستجاب شد

#جعفر_رسول_زاده

.

پ.ن: بیت اول تضمینی است از #رهی_معیری.

.
@salis110ir 🏴

◾◾
🔴 البلاء للولاء

#غزل_عاشورایی
✍🏻استاد سیدمحمدحسین #شهریار

دلم سر به هامون رها می پسندد
سرم بالش از صخره ها می پسندد

نهان خواهدم در دل خاک و خونین
که چون گوهرم پُر بها می پسندد

چرا جفت دیوانگانش نباشم
که از عاقلانم جدا می پسندد

روا نیست کام دل دوستانش
گر او کام دشمن روا می پسندد

نیارد مرا دید با کس، از آن رو
رفیقان من بی وفا می پسندد

بلی مبتلای بلا چون نباشم
که او «البلاء للولا» می پسندد

حکومت به بن سعدش از ری روا بود
که سلطان ما نینوا می پسندد

نوای نی از نینوا خیزد آری
در این نینوا، نی نوا می پسندد

یکی لعنت از خود به جا می گذارد
یکی رحمت و مرحبا می پسندد

یکی بوریای ریا دوست دارد
یکی بوریا، بی ریا می پسندد

به درمان درد محبت میندیش
نه هر دردمندی دوا می پسندد

چه دستی برآری چه پایی فشانی
تورا دوست بی دست و پا می پسندد

🔹به مناسبت روز شعر و ادب فارسی
بزرگداشت استاد سیدمحمدحسین شهریار
#شعر_آیینی

https://eitaa.com/KimiyayeSaadat
Forwarded From سلیس: ادب پژوهی شیعی
◾◾


#شب_پنجم
#غزل_عاشورایی
.

دردم ز کودکی‌ است که با رویِ هم‌چو ماه
از خیمه شد به یاری آن شاهِ بی‌سپاه

بی‌تاب چون دل، از برِ زینب فرار کرد
آمد چو طفلِ اشکِ روان، در کنار شاه

کای عمّ تاج‌دار! به خاک از چه خفته‌ای؟
برخیز از آفتاب، بیا تا به خیمه‌گاه

نشنیده‌ای مگر سخن عمّه را چو من؟
تنها ز خیمه آمده‌ای، پیش این سپاه

هر کس که آب خواست، دهندش ز آبِ تیغ
ای عم! بیا به خیمه و آب از کسی مخواه

می‌گفت و می‌گریست که بی‌دینی از ستیز
تیغی حواله کرد به آن شاه دین‌پناه

آن طفل، دست خویش سپر کرد، پیش تیغ
دست اوفتاد از تنِ معصومِ بی‌گناه

بی‌دست جان سپُرد به دامان عمّ خویش
چون ماهیِ به لجّۀ خون، مانده در شناه

می‌داد جان به دامن شه، «الغیاث» گوی
می‌کرد شاه تشنه به حسرت، بر او نگاه

#وصال_شیرازی

.

@salis110ir 🏴

◾◾
 
Forwarded From سلیس: ادب پژوهی شیعی
◾◾

#شب_هشتم
#غزل_عاشورایی

.

گمان مدار که گفتم برو، دل از تو بریدم
نفس شمرده زدم همرهت پیاده دویدم

محاسنم به کف دست بود و اشک به چشمم
گهی به خاک فتادم، گهی ز جای پریدم

دلم به پیش تو، جان در قفات، دیده به قامت
خدای داند و دل شاهد است من چه کشیدم

دو چشم خود بگشا و سؤال کن که بگویم
ز خیمه تا سر نعش تو من چگونه رسیدم

ز اشک دیده لبم تر شد آن زمان که به خیمه
زبان خشک تو را در دهان خویش مکیدم

نه تیغ شمر مرا می‌کشد نه نیزه‌ی خولی
زمانه کشت مرا لحظه‌ای که داغ تو دیدم

هنوز العطشت می‌زد آتشم که ز میدان
صدای یا ابتای تو را دوباره شنیدم

سزد به غربت من هر جوان و پیر بگرید
که شد به خون جوانم خضاب موی سفیدم

کنار کشتۀ تو با خدا معامله کردم
نجات خلق جهان را به خون‌بهات خریدم

بگو به نظم جهان سوز، میثم! این سخن از من
که دست از همه شستم رضای دوست خریدم

#غلامرضا_سازگار

.

@salis110ir 🏴

◾◾
Forwarded From سلیس: ادب پژوهی شیعی
◾◾

#شب_نهم
#غزل_عاشورایی
.


کنار دل و دست و دریا، اباالفضل
تو را دیده ام بارها؛ یا اباالفضل!

تو از آب، می‌آمدی، مشک بر دوش
و من، در تو غرق تماشا؛ اباالفضل!

اگر دست می‌داد، دل می‌بریدم
به دست تو، از هر دو دنیا، اباالفضل!

دل از کودکی از فرات، آب می‌خورد
و تکلیف شب: "آب، بابا، اباالفضل"

تو لب تشنه پرپر شدی، شبنم اشک
به پای تو می ریزم، اما، اباالفضل!

فدک، مادری می‌کند کربلا را؛
غریبی تو هم مثل زهرا، اباالفضل!

تو را هر که دارد، ز غم بی‌نیاز است؛
وفا بعد از این نیست تنها، اباالفضل!

تو باغیرت و، آب و، دست بریده
قیامت، به پا می کنی؛ یا اباالفضل!


#ابوالقاسم_حسینجانی


@salis110ir 🏴

◾◾
Forwarded From دعبل
🌻۱۶ فروردین: سال‌روز درگذشت استاد حاج #علی_آهی

تا بود بساط ذاکران، آهی داشت
دیگر به بساط ذاکران آهی نیست
(بيتی که تک‌بیت مانده)

❄️استاد حاج علی آهی، نه تنها ذاکر و نه فقط شاعر بلکه عالم به معارف دینی و آگاه از مباحث اعتقادی بود. خدای متعال او را با هم‌نامش امیرالمؤمنین علیه‌السّلام محشور کناد!

💫مرحوم «آهی»، در روز دوشنبه ۱۴ آبان ماه ۱۳۰۷ش مطابق با ۲۱ جمادی الاول ۱۳۴۶ق چشم به دنیا گشود و پس از یک عمر خدمت به آستان مقدّس حضرت اباعبدالله الحسین(علیه السّلام) در روز یک شنبه ۱۶ فروردین ۱۳۹۴ش مطابق با ۱۵ جمادی الثّانیه ۱۴۳۶ق بدرود حیات گفت.

📗در شعر «آهی» تخلّص می‌کرد و مجموعه‌ی اشعارش دو سه باری منتشر شد ولی کامل و جامع‌ترین آن‌ها با عنوان «انوار معرفت» به اهتمام انتشارات #محمل و در سال ۱۳۹۳ به زیور طبع آراسته شد.

⚛️راه‌اندازی «خانه‌ی مدّاحان اهل البیت علیهم‌السّلام» در تهران واقع در خیابان مشکی (فخرآباد سابق) از خدمات ارزنده‌ی ایشان بود. هم‌چنین احداث قطعه‌ی روضة الحسین (علیه‌السّلام) در بهشت زهرا (سلام‌الله‌علیها)، مختصّ دفن ذاکران و شاعران آل الله (علیهم صلوات الله) نیز از کارهای خوب ایشان بود.

🌺فرزندان استاد هم یادگاران خلف پدر هستند.

💠استاد #حسین_آهی که در دنیای ادبیّات و در حوزه‌ی تحقیق و تصحیح شناخته شده و در علم عروض، بسیار متبحّرند، فرزند ایشانند. او نیز چون پدر طبع شعر دارد و #ابن_آهی تخلّص می‌کند.

💠حاج #حسن_آهی هم در امور ستایش‌گران اهل بیت (علیهم‌السّلام) دستی از دور و نزدیک بر آتش دارد و در زمان پدر، همراه و هم‌گام ایشان به کار و تلاش در این عرصه مشغول بود.

📝فرصت کم است و اجازه نمی‌دهد در این نوشتار به وجهه‌ی علمی ایشان روی کنیم و فقط به بهانه‌ی سال‌گرد رحلت ایشان یک رباعی و یک غزل از او را زمزمه می‌کنیم:

#رباعی
حیران، بشر از شجاعت عبّاس است
چشم همه بر عنایت عبّاس است
از پنج امام، کسب فَیض، او دارد
این منزلت و سعادت عبّاس است

#غزل_عاشورایی
عبّاس، اى برادر با جان برابرم!
بودى به باغ حُسن، تو سرو و صنوبرم

یا کاشفَ‌الکروب! ز جا خیز و کن نظر
در خیمه هست منتظر آب، دخترم

خیز و بتاب در حَرَم، اى ماه هاشمى
ترسم شود سیاه چو شب، روز خواهرم

تا دیده دید، دیده پرخون تو، فشاند
سیل سِرشک از مژه، بر چهر انورم

دستى کنار پیکر پاکت فتاده است
دست دگر کجاست؟ که نزدیکت آورم

شد آب ز آتش غمت، اى خفته روى خاک!
مانند شمع سوخته، از پاى تا سرم

اى طایرى که بال و پرت را شکسته‏اند!
بى‌شک تو را نظاره کند جدّ اطهرم

«آهى»، شکسته‌دل شد و با اشک خون نوشت
غم‌نامه گشت از غم عبّاس، دفترم

(به نیابت ایشان برای امر فرج، صلوات)

نقل از کانال جواد هاشمی "تربت"

#حضرت_اباالفضل_العباس_علیه‌السلام
#علی_آهی
@deabelnews