🔶رشد بادکنکی
1⃣
تشیع ایرانی همچنان در مسیر توسعه است: جغرافیای مقدساش، فرهنگ مادیاش، سازمان رسمیاش، مناسک اختصاصیاش.
هر سال مناسبتهای تازهای از دل تاریخ بیرون کشیده و به تقویم شیعی افزوده میشود.
هر سال شیعیان مراسم و مناسک مذهبی تازهای ابداع میکنند و به مناسک پیشین، شاخ و برگ بیشتری میدهند.
هر سال اشیای بیشتری تقدیس شده و به فهرست مقدسات افزوده میشوند.
هر سال بر مساحت مکانهای مقدس و اماکن متبرکه و بر شمار مؤسسات و سازمانهای مذهبی شیعیان افزوده میشود.
2⃣
شیعهی امروز ایرانی (و تا حدی هم عراقی) مانند کسی است که مِلک باارزشی (هم زمینش و هم بنایش) به او ارث رسیده و حالا هوس کرده است آن را بکوبد و جایش برجی چندین طبقه بنا کند. همهی فکر و ذکرش همین بنّایی و ساختوساز است. همین توسعه. همین حرص افزودن بر مایملک. اینکه بعدش چه خواهد شد و اصلاً آیا برج کذایی ساکنانی هم خواهد داشت یا کیفیت زندگی در برج چگونه خواهد شد و پرسشهای دیگر، معلوم نیست. فعلاً فقط زمان ساختوساز است. تا کجا؟ تا هرجا که بشود. هرچه بیشتر، بهتر. هر چه بزرگتر، هرچه بلندتر، هرچه وسیعتر، هرچه طولانیتر. شیعهی امروز، طالب صفات تفضیلی و عالی است: شیفتهی «تر»ها و «ترین»ها.
3⃣
تمثیلی که میشود برای این وضعیت ذکر کرد (و پیشتر هم دربارهاش نوشته بودم) «رشد بادکنکی» است: رشدی با سرعت خارقالعاده و غیرطبیعی که هر آن میتواند تبعات مرگباری داشته باشد.
4
بچهها عاشق بادکنکاند. چون حسابی آنها را سرگرم میکند. میشود ساعتها با یک بادکنک مشغول بازی بود و خسته نشد. درعینحال بادکنک، یک بازی سهلالوصول و ارزانقیمت است. و برای همین مورد اقبال والدین هم هست.
بچهها بهاقتضای سرخوشی کودکانهشان تمایل دارند بادکنک مدام بزرگ و بزرگتر شود. والدین اما بهتجربه میدانند که بادکنک اولاً ماندگاری ندارد و ثانیاً هرچه بزرگتر شود، زودتر میترکد. میدانند که از یک جایی به بعد، هر فوت بیشتر مساوی یک قدم نزدیکترشدن به مرگ است. میدانند که نباید از بیشازحد پربادشدنِ بادکنک خوشنود بود. برای همین با دوراندیشی سعی میکنند میل بچه را کنترل کنند.
اما خب، گاهی پیش میآید که هیجان بازی آنقدر زیاد میشود که حتا والدین را هم درگیر میکند. فراموش میکنند که بادکنک قرار بود بچهها را سرگرم کند. خودشان هم سرگرم بازی میشوند و در بادکنک میدمند. آنوقت است که دیگر اعضای دلسوز خانواده حق دارند نگران آینده باشند. نگران دورهی پس از ترکیدن بادکنک. نگران ازدسترفتن سرمایهی مادی و مهمتر از آن معنویِ خانواده که درین مدت صرف خرید بادکنک و بادکردن آن شده است.
تصویر:
پوستر طولانی"ترین" پیادهروی اربعین: اینبار از مشهد تا کربلا!
(گام بعدی توسعهی آیین پیادهروی چه خواهد بود؟)
http://uupload.ir/files/2j26_photo_2018-08-19_10-46-28.jpg
#محسن_حسام_مظاهری
جان آگه با #فرهیختگان
t.me/IRANIntellectuals
1⃣
تشیع ایرانی همچنان در مسیر توسعه است: جغرافیای مقدساش، فرهنگ مادیاش، سازمان رسمیاش، مناسک اختصاصیاش.
هر سال مناسبتهای تازهای از دل تاریخ بیرون کشیده و به تقویم شیعی افزوده میشود.
هر سال شیعیان مراسم و مناسک مذهبی تازهای ابداع میکنند و به مناسک پیشین، شاخ و برگ بیشتری میدهند.
هر سال اشیای بیشتری تقدیس شده و به فهرست مقدسات افزوده میشوند.
هر سال بر مساحت مکانهای مقدس و اماکن متبرکه و بر شمار مؤسسات و سازمانهای مذهبی شیعیان افزوده میشود.
2⃣
شیعهی امروز ایرانی (و تا حدی هم عراقی) مانند کسی است که مِلک باارزشی (هم زمینش و هم بنایش) به او ارث رسیده و حالا هوس کرده است آن را بکوبد و جایش برجی چندین طبقه بنا کند. همهی فکر و ذکرش همین بنّایی و ساختوساز است. همین توسعه. همین حرص افزودن بر مایملک. اینکه بعدش چه خواهد شد و اصلاً آیا برج کذایی ساکنانی هم خواهد داشت یا کیفیت زندگی در برج چگونه خواهد شد و پرسشهای دیگر، معلوم نیست. فعلاً فقط زمان ساختوساز است. تا کجا؟ تا هرجا که بشود. هرچه بیشتر، بهتر. هر چه بزرگتر، هرچه بلندتر، هرچه وسیعتر، هرچه طولانیتر. شیعهی امروز، طالب صفات تفضیلی و عالی است: شیفتهی «تر»ها و «ترین»ها.
3⃣
تمثیلی که میشود برای این وضعیت ذکر کرد (و پیشتر هم دربارهاش نوشته بودم) «رشد بادکنکی» است: رشدی با سرعت خارقالعاده و غیرطبیعی که هر آن میتواند تبعات مرگباری داشته باشد.
4
بچهها عاشق بادکنکاند. چون حسابی آنها را سرگرم میکند. میشود ساعتها با یک بادکنک مشغول بازی بود و خسته نشد. درعینحال بادکنک، یک بازی سهلالوصول و ارزانقیمت است. و برای همین مورد اقبال والدین هم هست.
بچهها بهاقتضای سرخوشی کودکانهشان تمایل دارند بادکنک مدام بزرگ و بزرگتر شود. والدین اما بهتجربه میدانند که بادکنک اولاً ماندگاری ندارد و ثانیاً هرچه بزرگتر شود، زودتر میترکد. میدانند که از یک جایی به بعد، هر فوت بیشتر مساوی یک قدم نزدیکترشدن به مرگ است. میدانند که نباید از بیشازحد پربادشدنِ بادکنک خوشنود بود. برای همین با دوراندیشی سعی میکنند میل بچه را کنترل کنند.
اما خب، گاهی پیش میآید که هیجان بازی آنقدر زیاد میشود که حتا والدین را هم درگیر میکند. فراموش میکنند که بادکنک قرار بود بچهها را سرگرم کند. خودشان هم سرگرم بازی میشوند و در بادکنک میدمند. آنوقت است که دیگر اعضای دلسوز خانواده حق دارند نگران آینده باشند. نگران دورهی پس از ترکیدن بادکنک. نگران ازدسترفتن سرمایهی مادی و مهمتر از آن معنویِ خانواده که درین مدت صرف خرید بادکنک و بادکردن آن شده است.
تصویر:
پوستر طولانی"ترین" پیادهروی اربعین: اینبار از مشهد تا کربلا!
(گام بعدی توسعهی آیین پیادهروی چه خواهد بود؟)
http://uupload.ir/files/2j26_photo_2018-08-19_10-46-28.jpg
#محسن_حسام_مظاهری
جان آگه با #فرهیختگان
t.me/IRANIntellectuals