🔎 بازخوانی اسناد
#لاله_آباد موضوع: وقفنامه ٢٣۵ ساله مسجد(جامع)
#ایمن_آبادهوالواقف علی الضمائر
بعد از مبنای حمد و ثنا و تمهید بساط مدح و دعا بر واقفانِ مواقف احوال و امور، و عارفان اوضاع و دهور، مخفی و مستور نماناد، که سعادتِ دارین و صلاح نشأتین موقوف است به تحصیل حسنات و تکمیل فواضل و خیرات، و نظر به منطوق صدق رقیمة «ماسبقوا الخیرات اینما تکونوا یأت بکم الله جمیعا»[1] مسارعت و مسابقت در این امر عظیم بر قاطبة انسان به قدر امکان واجب و لازم، و تهاون و تقاعد جز ندامت و خسران حاصلی مترتب نیست. پر ظاهر است که آدمی بیچاره که از پابند علائق دنیویه رهایی یافته، مرحلهپیمای نشیب و فراز و بادیه فرسای دور و دراز عرصات گردد؛ سراج المنیری جهت ظلمتسرای قبر و سرمایة ایمانی برای معاملات روز حشر و زادالمعادی جهت حیات جاودان، و مفتاح الفلاحی برای ابواب الجنان ضرور و ناچار است؛ که محاسبانِ ملاءِ اعلی و مستوفیانِ عالمِ بالا به مصداق « من جاء بالحسنه فله عشر امثالها »[2] افعال و اعمال عباد را به حلی و حُلل حسنات و خیرات آراسته، خالصاً لوجه الله الکریم بوده باشد، دست(؟) نموده از مفردة عدل وضع و منها، و فاضل آن را به خازنین خُلد برات خواهند فرمود؛ و نظر به کریمة «و ماتقدموا لانفسکم من خیر تجدوه عندالله»[3] آدمی چیزی را که پیشنهاد همت فردا و آخرت خود ساخته البته از جانب ملک الملوک به آن مستفیض و سرافراز خواهند شد. نعم ماقال عارف شیرازی: برگِ عیشی به گور خویش فرست/ کس نیارد ز پس تو پیش فرست.[4] بناء علی هذا، چون در این ایام به مددکاری تأییدات جناب ربانی و رهنمایی حضرت سبحانی، عالیحضرت، رفیع منزلت[5]، نجابت فطرت، سیادت منقبت، توفیق شعاری
#کربلایی_میررفیع_کرو_ایمن_آبادی محض ابتقای وجه کریم ذوالجلال و استرضای ایزد متعال، خالیاً من الاغراض الدنیویه، و مستجلباً لفوائدالاخرویه، طالباً لرفع الدرجات فی جنته عرضها السموات، دیدة دل حقیقت منزلِ خود را به جواهر سرمة مضمون بلاغت مشحون «سارعوا الی مغفره من ربکم»[6] کامل الضیاء و سراجة ضمیر خود را به ازاهیر[7] عدیم النظیر[8] عملوا بالخیر، روشنای فردوس اعلی ساخته، مساحت یک جریب زمین آبی شلتوکزاری خاصه از عین مال خود را که واقعه و کائنه در قریة #ایمن_آباد من قراء
#بابلکان_لاله_آباد را که محدود به حدود اربعة ذیل است :
شرقیاً املاک عالیشأن آقامیرهاشما جنوبی املاک ورثة میرعظیماکرو
غربی رودخانه فاضلآب شمالی زمین واقف مشارٌالیه
وقف صحیح مخلد ملکی شرعی و حبس صریح موبد ملی از برای
#مسجدی که در آن قریة مزبوره است نموده، که منافع آن را هر ساله صرف اخراجات
#مسجد مزبوره از قبیل سوخت و حصیر و تعمیرات کلی و جزئی شود. وقفاً خاصاً صحیحاً شرعیاً [...] و لایباع و لایوهب «فَمَن بَدَّلَهُ بَعْدَ مَا سَمِعَهُ فَإِنَّمَا إِثْمُهُ عَلَى الَّذِینَ یُبَدِّلُونَهُ ...»[9] و ثواب وقف اولاً به ارواح چهادره معصوم صلوات الله علیهم واصل و از برکات ایشان ثانیاً کام و زبان خود را شیرین و از سعادت آن مشام جان را عنبرین نموده، مثوبات آن روزگار فرخنده آثار واقف مزبور و والدین مع زوجة او واصل شود؛ نسائم مشکین روایح گلهای خیرات وقف در یوم النشور، «یوم لاینفع مال و لابنون»[10] استشمام مشام واقف گشته، در ساعت وقوف به موقف عرصات باعث احتاط و ابطال ماثم و سیئات در روز بازار سنجیدن اعمال شایسته موجب علو درجات عالیات او گردد؛ تولیت آن را به ولد اکبر و ارشد خود عالیحضرت سیادت مرتبت
#میرمحسنا تفویض نموده و بعد از انقضای عمر طبیعی به قاطبة اولاد ذکور او مفوض و مرجوع و کذا بطنا بعد بطن و بعدالمعقب ماتعاقبوا و تناسلوا و بعدانقراضهم عیاذبالله به اعلم علما واگذار شد. التماس و استدعا واقف مزبور آن است که بنا به خواطر اجداد محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و علی المرتضی و باقی حضرات ائمه معصومین علیهم الف تحیات و الثناء احدی از مباشرین امور دیوانی دخلی و تصرفی در املاک موقوفه مزبوره نکند. لعنه الله علی غاصبیها و ظالمیها. و جری صیغه الوقف المزبور به وکالت عن الواقف بالعربیه و الفارسیه و کان ذلک فی عشره شهر ذیحجهالحرام من شهور سنه 1203 و تحریر هذه الورقه که از اصل وقفنامه استنتاخ و استکتاب شد. روز شنبه دهم شهر شعبان المعظم من شهور 1258 [ه.ق].
ادامه👇