Forwarded From مدایح ومراثی اهل بیت عصمت وطهارت علیهم السّلام
مدح و ستایش باب الحوائج حضرت موسی بن جعفر {علیهما السّلام}

چه آئین چرخ کج رفتار دارد
که با نیکان سر پیکار دارد

چه دین دارد مگر چرخ بداندیش
که خوبان جهان را خوار دارد

چرا دائم سپهرِ سِفله پرور
سبک رفتار ناهنجار دارد

چرا صد درد و غم بر قلب خاصان
مُدام این گنبد دوّار دارد

چرا بر هر دلی صد رنج خواهد
چرا با هر گلی صد خار دارد

مگر دارد چه کیش این چرخ بدمست
که کین با مردم هشیار دارد

به یک رَنگان عالم از دو رنگی
رخی خندان ،دلی مکّار دارد

گهی از کین به پای چوبهٔ دار
مسیح و میثمِ تَمّار دارد

گهی آزاد مردانِ صفا را
اسیرِ محبَس اشرار دارد

به حبسِ سندی بن شاهک مست
مهِ خوبان ،شهِ اخیار دارد

به زندان شاه دین موسی بن جعفر
فَغان ها در شبان تار دارد

فَغان ها روز و شب در زیر زنجیر
زجورِ فرقهٔ اشرار دارد

چرا هارون بدان شاه مَلَک جاه
جَفا و کینهٔ بسیار دارد

شهنشاهی که در چرخ حقیقت
به از خورشید و مه ،رخسار دارد

ملک بر عصمتش تقدیس گوید
فلک بر رَفعتش اقرار دارد

چرا جسمش زکین محبوس خواهد
دل پاکش زغم خونبار دارد

درون تیره زندانهای هارون
دعا و ناله های زار دارد

مناجات از دل غم دیده با دوست
شبان تار تا أسحار دارد

به یارب یا رب از شب تا سحرگاه
زبان گویا به ذکر یار دارد

همان شاهی که از اشراق سُبحان
فزون از مهر و مه انوار دارد

هزاران موسی عمران به تعظیم
سرخدمت بر آن دربار دارد

به زهد از عیسی مریم فراتر
مقامی در دل هشیار دارد

به حلم آن کاظمینَ الغیظ یکتا
نشان احمد مُختار دارد

به علم آن پیشوای اهل ایمان
مقام حیدر کرّار دارد

یکی زندانی است آن خسرو دین
که از شاهیّ عالم عار دارد

تنش زندانی است امّا دل پاک
به خلوت أُنس با دلدار دارد

چه غم دارد دلی کز عالم عشق
نصیبی از شهود یار دارد

سری کز شور عشق آمیخت با یار
کجا در دل غم اغیار دارد

به گردن حلقهٔ زنجیر تسلیم
به امر ایزدِ جبّار دارد

وگرنه شیر گردون لرزه برتن
ازو چون سیل در کهسار دارد

نه چرخی چون رُخ ماهش«الهی»
به بحری آن دُرِ شهوار دارد¹

حکیم مهدی الهی قمشه ای«ره»

_________________
1_کلّیّات دیوان حکیم الهی قمشه ای ،صفحهٔ ۳۴۱

#کاظمی

🌾🍃🍃@madihehvamarsiah
Forwarded From مدایح ومراثی اهل بیت عصمت وطهارت علیهم السّلام
شعری که امام جعفرصادق وامام موسی کاظم{علیهما السّلام} باهم سرودند

حضرت موسی بن جعفر فرمود درکوچکی با لوحی بر پدرم وارد شدم فرمود:بیتی می گویم مصرع دیگرش را بگو ،پس فرمود :

تَنَحَّ¹عَنِ القبیحِ فَلا تَرِدهُ

یعنی ازعمل بد دوری کن ،وارد ومشرف برآن مشو .من عرض کردم :

إذا أَولَیتَهُ حَسَناً فَزِدهُ

یعنی عمل نیک را باید زیاد کرد .فرمود:

سَتَلْقی مِن عدُوِّکَ کُلَّ کَیدٍ

[یعنی ازدشمنت هرکید ونیرنگی را خواهی دید ]عرض کردم :

إذا کادَ العدُوُّ فَلا تَکِدهُ

[یعنی چون دشمن باتو مکر کرد تو با او مکّاری مکن] .

عن ریاض الابرار مرحوم السّیّد نعمة الله الجزائری فی شهر شوّال المکرّم.

____

1_التَّنَحِّي عَنِ الْمَكَانِ : تَرْكُهُ، اِعْتِزَالُهُ، البُعْدُ عَنْهُ التَّنَحِّي عَنِ الْمَنْصِبِ
2_جنگ حاجی ملّا باقر واعظ کجوری تهرانی ،نسخهٔ خطّی کتابخانهٔ مرکزی دانشگاه تهران به شمارهٔ ۲۸۵۷،برگ ۸۸

#صادقی #کاظمی

🌾🍃🍃@madihehvamarsiah
Forwarded From مدایح ومراثی اهل بیت عصمت وطهارت علیهم السّلام
ومُهری دیگر بانامِ مبارک امام کاظم علیه السّلام

یاامام موسی کاظم

#کاظمی

🌾🍃🍃@madihehvamarsiah
Forwarded From مدایح ومراثی اهل بیت عصمت وطهارت علیهم السّلام
اندرسَخاوتِ امام کاظم علیه السّلام

شیخ حرّ عامِلی صاحب وسایل الشیعه درمنظومهء تاریخ معصومین درباب امام کاظم علیه السّلام می فرماید :

وکم اجابَ سائلاً مِن قبلِ اَن
یسالُهُ بِکَم وهَل وما ومَن

نظیراین سخن قول صائب است که گوید :

ندهد فرصت گفتار به محتاج، کریم
گوش این طایفه آواز گدا نشنیده است

وصُرّه های موسوی مشهوربوده که امام هَمَیان های زر وسیم فراوان به محتاجان وفقراء بذل می کردند.

ملّاطغرایِ مشهدی درضمن قصیده ای که درمدح امام هفتم پرداخته گوید :

آن که درعهدِ فراوانی خوانِ کرمش
طعن برکاسهء فغفور زند ظرفِ گدا
گرکند ابرکَفَش دردلِ نقّاش گذر
شجرِ گلشنِ تصویر کند نشو ونما
ازمقامِ کرمش مطرب اگریاد کند
همچو بلبل نتراود زدلش غیرِ نوا
نیست بردرگهِ او دجله روان تابه محیط
دستِ خودکرده دراز ازپیِ جوشِ دریا
خاکِ یثرب نگرفتی اگرش دامنِ شوق
بهرِ طوفِ توبه بغداد دویدی بطحا
بس که در روضهء پاکِ تو زبسیاریِ فیض
استجابت همه سو ریخته برارض وسما
دربرآوردنِ مقصودِ خلایق هرگز
نشودقاضیِ حاجات طلبکارِ دعا

#کاظمی

🌾🍃🍃@madihehvamarsiah
Forwarded From مدایح ومراثی اهل بیت عصمت وطهارت علیهم السّلام
السّلام عَلی الْمُعَذَّبِ فِي قَعْرِ السُّجُونِ وَ ظُلَمِ الْمَطَامِيرِ ذِي السَّاقِ الْمَرْضُوضِ بِحَلَقِ الْقُيُودِ

فی رثاءِ الامام موسی الکاظم علیه السّلام

عمری ار موسی کاظم ز جفا مسجون بود
در صدف گوهر بحرِ عظمت مکنون بود
مظهر غیب مصون بود و حجاب ازلی
اسم اعظم ز نخست از همه کس مخزون بود
ماه کنعان بد و شد گاه تنزّل در چاه
یا که زندان ،شکم ماهی و او ذوالنّون بود
کاظم الغیظ که با صبر و شکیبایی او
صبر ایّوب چو یک قطره که با جیحون بود
پرتوی بود که تابید از این نور جمال
آن تجلّی که دل موسی از او مفتون بود
پور عمران نکشید آنچه که موسی ز رشید
ظلم فرعون نه همچون ستم هارون بود
پای در سلسله، سر سلسلهء عشق نهاد
لیلی حسن ازل را ز ازل مفتون بود
سندی ار زهر ستم ریخت به کامش چه عجب
تلخی کام وی از تلخی زهر افزون بود
از رطب سوخته موسی چو ز انگور، رضا
نخل وحدت ثمرش میوه گوناگون بود
کس ندانست در آن حال که حالش چون گشت
غمگسار وی و غم پرور وی ،بی چون بود
گر به مطموره غریبانه به جانان جان داد
دل بیگانه و خویش از غم او پر خون بود
شحنهء شهر اگر شهره نمودش چون مهر
لیک از بار غمش فُلک فَلک مشحون بود

مرحوم آیت الله حاج شیخ محمّد حسین غروی اصفهانی .دیوان ،صفحهء ۱۷۳

اشاره ؛

مطموره:خانه یا گَوی که بکنند و اسیر و زندانی را در بند سازند. ج ، مطامیر. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا)  لغتنامهء دهخدا

کلمهء مطموره دراین رباعی کهن به کاررفته :

من الاکابر

معموره دل بعلم اراسته به
مطموره تن بکهنه پيراسته به
از هستى خود هر چه توان كاسته به
هر چيز و هر كه هست، ناخواسته به

#کاظمی

🌾🍃🍃@madihehvamarsiah
Forwarded From مدایح ومراثی اهل بیت عصمت وطهارت علیهم السّلام
ساحتِ مجمع البَحرین

قالَ عبدالباقي الفاروقي لمّا بلغَ مجمَع البحرَین الإمام موسی الکاظم و حفیدَه الإمامَ محمّدَ الجوادَ المتلاطمَ و نسیَ حوتَ حِسِّه¹و نونَ نفسِه ،فغابَت عنِ العینِ مجرِّداً مایُخاطبُه عنها:

زُر حضرةً مجمعُ البَحرَینِ ساحتُها
أبانَ عن قُبَّتَیْها سِرَّهُ القَدَرُ

ترَی ابنَ جعفرَ موسی في حظیرَتِهِ
موسی و لکن لهُ مِن نفسِهِ خَضِرُ²

ترجمه:

عبدالباقی فاروقی چون به محلّ تلاقي دو دریا ،امام موسی بن جعفر و امام محمّد جواد که دریای متلاطم است رسید ماهی حسّ و ماهی نفسش را فراموش کرده و از ذات خویش پنهان گشته و چنین خطاب کرد:

حضرتی را زیارت کن که ساحتش مجمع البحرین است. مقامی که دو قبّه اش از سرّ قدر پرده می گشاید.
در آن مقام می بینی که موسی فرزند جعفر ، درحظیره اش چون موسای کلیم است و لکن خضر وی از خویشتن است.

__________________
1_اقتباسی است از آیهٔ شریفهٔ ۶۳ از سورهٔ مبارکهٔ کهف.
2_الباقیات الصّالحات ،عبدالباقی الفاروقی الموصلی ،نسخهٔ خطّی کتابخانهٔ میشیگان ،صفحهٔ ۶۷و۶۸

#کاظمی

🌾🍃🍃@madihehvamarsiah
Forwarded From مدایح ومراثی اهل بیت عصمت وطهارت علیهم السّلام
السّلام عَلی الْمُعَذَّبِ فِي قَعْرِ السُّجُونِ وَ ظُلَمِ الْمَطَامِيرِ ذِي السَّاقِ الْمَرْضُوضِ بِحَلَقِ الْقُيُودِ

فی رثاءِ الامام موسی الکاظم علیه السّلام

عمری ار موسی کاظم ز جفا مسجون بود
در صدف گوهر بحرِ عظمت مکنون بود
مظهر غیب مصون بود و حجاب ازلی
اسم اعظم ز نخست از همه کس مخزون بود
ماه کنعان بد و شد گاه تنزّل در چاه
یا که زندان ،شکم ماهی و او ذوالنّون بود
کاظم الغیظ که با صبر و شکیبایی او
صبر ایّوب چو یک قطره که با جیحون بود
پرتوی بود که تابید از این نور جمال
آن تجلّی که دل موسی از او مفتون بود
پور عمران نکشید آنچه که موسی ز رشید
ظلم فرعون نه همچون ستم هارون بود
پای در سلسله، سر سلسلهء عشق نهاد
لیلی حسن ازل را ز ازل مفتون بود
سندی ار زهر ستم ریخت به کامش چه عجب
تلخی کام وی از تلخی زهر افزون بود
از رطب سوخته موسی چو ز انگور، رضا
نخل وحدت ثمرش میوه گوناگون بود
کس ندانست در آن حال که حالش چون گشت
غمگسار وی و غم پرور وی ،بی چون بود
گر به مطموره غریبانه به جانان جان داد
دل بیگانه و خویش از غم او پر خون بود
شحنهء شهر اگر شهره نمودش چون مهر
لیک از بار غمش فُلک فَلک مشحون بود

مرحوم آیت الله حاج شیخ محمّد حسین غروی اصفهانی .دیوان ،صفحهء ۱۷۳

اشاره ؛

مطموره:خانه یا گَوی که بکنند و اسیر و زندانی را در بند سازند. ج ، مطامیر. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا)  لغتنامهء دهخدا

کلمهء مطموره دراین رباعی کهن به کاررفته :

من الاکابر

معموره دل به علم اراسته به
مطموره تن به کهنه پيراسته به
از هستى خود هر چه توان كاسته به
هر چيز و هر كه هست، ناخواسته به

#کاظمی

🌾🍃🍃@madihehvamarsiah
Forwarded From مدایح ومراثی اهل بیت عصمت وطهارت علیهم السّلام
درکتابِ ریاض القدس که مشتمل است برهزارحکایت آورده که روزی امام[موسی بن جعفرعلیه السّلام] بیمارشد جهودی طبیب را آوردند تامعالجه کند حضرت امام فرمود یک لحظه باش که مرا دوستی است تاباوی مشورت کنم پس روی از وی بگردانید وبردست راست روی به قبله آورد واین دوبیت بخواند :

انتَ امرَضتَنی وانتَ طبیبی
فتفَضّل بنظرَهِِ یاحبیبی
واسقِنی مِن شرابِ وُدِّکَ کاساً
ثمَّ زِدنی حلاوهَ التّقریب

معنی بیت اوّل این است که توای بارخدای ،بیمارساخته یی مرا وتویی طبیب من ،پس فضل کن به یک نظر ای دوست من ومعنی بیت دوّم اینست که به پیمای ازشراب دوستی خود برمن کاسه یی بعدازآن زیاده کن شیرینی نزدیک گردانیدن مرا به حضرتِ خود.
هنوزامام این ابیات راتمام نکرده بود که اثرِ صحّت دربشرهء مبارکش ظاهرشد وفی الفور مرض به کلّی زایل گشت وطبیب جهودحیران می نگریست وبعدازمشاهدهء آن حال گفت :ای امام اوّل گمان من آن بود که توبیماری ومن طبیب ،اکنون متحقق شدکه من بیمارم و توطبیب ،علاج من کن .امام اسلام برو عرضه کردومسلمان شد .

لطائف الطّوائف ،مولانا فخرالدّین علیّ صفی ،به سعی احمدگلچین معانی ،صفحهء ۵۰

#کاظمی

🌾🍃🍃@madihehvamarsiah
Forwarded From مدایح ومراثی اهل بیت عصمت وطهارت علیهم السّلام
عبدالباقی الفاروقی گوید :
وقتی برماکارِسختی پیش آید وغم مارادربربگیرد یا ازرنجِ حسودی بهراسیم به موسی کاظم فرزند جعفرصادق فرزند باقر ،فرزند ساجد فرزند حسین بن علیّ بن ابی طالب فرزند شیبه الحمد [عبدالمطّلب] پناه می بریم .

دیوان الباقیات الصّالحات ،نسخهء خطّی نفیسِ کتابخانهء میشیگان

#کاظمی

🌾🍃🍃@madihehvamarsiah
Forwarded From مدایح ومراثی اهل بیت عصمت وطهارت علیهم السّلام
عبدالباقی الفاروقی گوید :
وقتی برماکارِسختی پیش آید وغم مارادربربگیرد یا ازرنجِ حسودی بهراسیم به موسی کاظم فرزند جعفرصادق فرزند باقر ،فرزند ساجد فرزند حسین بن علیّ بن ابی طالب فرزند شیبه الحمد [عبدالمطّلب] پناه می بریم .

دیوان الباقیات الصّالحات ،نسخهء خطّی نفیسِ کتابخانهء میشیگان

#کاظمی

🌾🍃🍃@madihehvamarsiah