Forwarded From اصفهان
استان‌های ایران چند امام‌زاده دارند؟

براساس آمار به دست آمده از سایت «بقاع متبرکه» وابسته به سازمان اوقاف، در ایران ۸۱۶۷ امام‌زاده ثبت شده است.
استان‌های فارس با ۱۴۵۱، مازندران با ۱۲۷۶ و گیلان با ۶۷۱، بیشترین امام‌زاده‌های ثبت شده را دارند!

با « کانال رسمی #اصفهان » همراه باشید👇

https://telegram.me/joinchat/A6TiPjv6kELSH2A6j3SAMA
Forwarded From داش فرید صلواتی✏
#داش_فریدصلواتی

چندی قبل افتخار و بزرگی دیگر در ادبیات و معرفت در #اصفهان ما را تنها گذاشت و رفت .
#دکتر_محمدباقر_کتابی
همه مفاخر و اساتید واقعی دانشگاه و حوزه ،ایشان را به خوبی می شناسند.
این زنده یاد شاگردان بسیاری از خود به یادگار گذاشت که هر کدام افتخاری هستند برای این کشور.
ایشان در عرصه هتر ، سیاست و ادبیات افرادی بسیاری را به جامعه تحویل دادند .
یکی ازاین عزیزان که سالهاست از نزدیک ایشان را می شناسم .
#مهندس_لطف_الله_میثمی است .
ایشان از معدود فعالین سیاسی این کشور هستند که سیاست صادقانه را در پیش گرفت و تاوان بسیاری در این را پس داد .
ایشان موقعی که خبر درگذشت معلم خود #دکتر_کتابی را شنید، حق شاگردی را به جای آورد و با وضع سخت جسمانی که بسیاری از دوستان در جریان هستند از تهران به اصفهان آمد تا در همه مراسم های معلمش شرکت کند .
به من که کنارش بودم تاکید کرد که : فرید مراقبم باش تا من زیر تابوت ایشان را بگیرم و بدرقه شان کنم .
وقتی این حس شاگرد را دیدم حال بسیار خوبی به من دست داد .
شصت سال شاگردی و همچنان در حال آموختن.
روز مراسم #دکتر_محمدباقر_کتابی در #مسجدسید_اصفهان شرکت کردم . جمعیت بسیاری آمده بودند.
#مهندس_لطف_الله_میثمی را روی صندلی ابتدای در ورودی روی صندلی نشسته دیدم.
با اینکه چشمان ایشان نمی بیند ولی با این رفتار خود به امثال من می اموزد که حرمت استاد را همواره نگه دار.
همینکه آمدم از مراسم خارج شوم ، ناگهان چشمم به دو شخصیت بسیار والامقام افتاد .
یعنی درست می بینم ؟
دو تن از معملینم که حدود سی سال پیش در مقابلشان تلمذ کرده بودم .
استاد #حمیدرضا_قمری و #استاد_شریعتی
چقدر حس خوبی به من دست داد،
همانوقت حال خوب مهندس میثمی را حس کردم .
بهترین خاطرات زندگیم در مقابلم رژه می روند .
یکی از این معلمین عزیز فرمودند: #داش_فرید مطالبت را پیگیری می کنم .
آنقدر خجالت کشیدم که نگو
با خودم گفتم : زیاد به خودت نبال . به هرچه و هر کجا که برسی ،باز چند قدم از معلمهایت عقب تری،
#داش_فرید معلم و دبیران از روی تواضع تعریف شاگردان را می کنند ،
سه کس را نمی شود بدون حرمت وارد حریمشان شد .
جایگاه ویژه در قلب من دارند . و یک جورایی خط قرمز من هستند ،
پدرم ، مادرم ، معلمینم
از مراسم که به خانه برگشتم طبق معمول به سراغ گوشیم رفتم تا ببینم اوضاع و احوال روزگار چه خبر است؟
شرم باد بر این خبر
"دانش آموزی عصبانی ،کنترل خود را از دست داده و معلمش را مورد ضرب و شتم قرار داده است ."
اوف بر جامعه ایی که معلمش حرمت نداشته باشد . با جهنم هیچ فرقی ندارد .
چه زیبا گفت بزرگی :
جامعه ای که در آن پزشک از همه بیشتر محترم باشد مردم آن جامعه بیمارند.
جامعه ای که در آن نظامی ها از همه محترم تر باشند مردم آن جامعه وحشی اند.
جامعه ای که در آن معلم از همه ارزشمند تر باشد مردمش با فرهنگند.

کانال #داش_فریدصلواتی
#روزنامه_نگار
https://telegram.me/farid_salavati
Forwarded From نگارشید
Forwarded From نگارشید
Forwarded From نگارشید
Forwarded From نگارشید
Forwarded From نگارشید
Forwarded From 🌿 حیدریم حیدری
#عزاداری_سیدالشهداء_علیه_السلام
#با_حسین_علیه_السلام
#اولین_بار_در_تلگرام

🔷🔶 #نگاهی_کوتاه_به_عزادرای_در_عصر_قاجار

👈🏼👈🏼آقای رضا رمضان‌نرگسی در مقاله‌ی «عزادارى در عصر قاجار»، درمجله‌ی آیینه پژوهش۱۳۸۵ شماره۹ می‌نویسد:
درزمان سلطنت #ناصرالدین_شاه بجز #تهران سایر شهرها نیز در #عزادارى گوى سبقت را ازهم ربوده بودند.
#ماساهاروى_ژاپنى دردوران ناصرالدین شاه وقتى وارد #اصفهان مى‌شود که درشهر، عزادارى برپا بوده ووضعیت عزادارى شیعیان بسیارتوجه اورا بخود جلب مى‌کند. اودرتوصیف این عزادارى مینویسد:
«نزدیک مسجد شاه رسیدم ایوان و در ورودى مسجد مشرف به میدان بزرگ بود.. انبوه مردم از پیر وجوان در مسجد جمع شده بودند. شمار این جمعیت دو یا سه هزارنفر مى‌شود.
آن‌ها درصحن مسجد چند حلقه ساخته، بعضى ازآن میان پیراهن را درآورده و شانه و سینه‌شان را برهنه کرده بودند آن‌ها به آهنگ منظمى وبا هردودست به سینه‌شان مى‌کوفتند وفریاد ماتم وبلند «حسین حسین» مى‌گفتند.
آن‌ها مى‌ایستادند، روى پا مى‌چرخیدند وبلند و با فریاد و اندوه عزادارى مى‌کردند..
این صحنه رفتار آن‌ها را با هیچ‌چیز نمى‌توانم قیاس کنم.
البته ما ژاپنى‌ها هم درتابستان مراسم بون (مراسمى که ژاپنى‌ها به‌یاد وآرامش روح نیاکان و درگذشتگان خود درتابستان برگزار مى کنند) را برگزار مى‌کنیم، اما دراین‌جا گروهى از عزاداران پى‌درپى قمه به سرشان یا زنجیر به سینه وپشت خود مى‌کوبیدند وخون به وضع بدى از سر وسینه آن‌ها سرازیر بود واز آن‌ها منظره رقت انگیز و دردآور مى‌ساخت.
نمى‌دانم که آن‌ها چه دلى داشتند، همه دکان‌هاى شهر بسته بود و کسى کار نمى‌کرد، هیچ نمى‌دانستم از که بپرسم و چه بکنیم»[۱].

🍃
#چارلز_جیمزویلز [۲] نیز در خصوص مشاهده‌هاى خود در #اصفهان در زمان #ظل_السلطان پسر ناصرالدین شاه(۱۲۶۶ ـ ۱۳۳۶ق) مى‌نویسد [۳]:
«وقتى که ماه محرم الحرام، یعنى ماه عزادارى وارد مى‌شود تمام ساکنین ایران اناثاً و ذکوراً، حتّى فقراى آن‌جا، به لباس سیاه ملبس مى‌شوند..
در مجالس روضه‌خوانى مرد و زن بسیارجمع مى‌شوند..
علاوه بر روضه‌خوانى زیاد، بعضى از حکّام ولایات، محض احترام و تقویت تعزیه دارى وعزادارى شهدا مبلغ کثیرى از جیب خود [خرج] نموده و مجلس تعزیه خوانى بسیار خوبى فراهم مى‌آورند»[۴].

🍃 آن‌چه درهمه عزادارى‌هاى دوره قاجاریه به‌وضوح دیده مى‌شود، مردمى بودن وحضور پررنگ مردم در عزادارى‌هاست.
نکته قابل توجه این که این وضعیت به تهران اختصاص نداشته، بلکه تمام مراکز استان‌ها وحتى تمام روستاها و قصبه‌ها در سراسر کشور چنین وضعى داشته‌اند.

🍃 #گرترود_بل [۵] از مشاهده‌هاى خود در قزوین ۱۳۱۱ق / ۱۸۹۲م چنین حکایت مى‌کند:
«اندکى پس از آن‌که به خاک ایران قدم گذاشتیم، به‌طور غیرمنتظره‌اى با داستان این شهادت روبه رو شدیم.
در خیابان اصلى قزوین، هنگامى که درفاصله عوض کردن اسب‌هایمان پرسه میزدیم.. وآخوندى که روى نوعى منبر نشسته بود وقایعى را که آنان بایستى نمایش دهند بصداى بلندمى‌خواند.
اما با شروع ماه محرم هیجان مذهبىِ پنهان مشرق زمین آشکار شد.
هرشب، هنگام غروب، شیون وزارى عزاداران فضا را پر میکرد وغم واندوه، گاهى اوج مى‌گرفت وگاهى تخفیف مى‌یافت تاسپیده دم که مؤمنان عزادار را به بستر بفرستد، و سبب شود بى‌ایمانان از خواب مانده، با آهى از رضایت، سررا روى بالش بگردانند.
سرانجام روز دهم محرم فرا رسید، روزى پراهمیت براى همه مسلمانان..بوده است.
ولى براى شیعیان دهم محرم لحظه‌اى بسیار ژرف‌تر وپرمعناتر است، چرا که شهادت امام حسین(علیه‌السلام) دراین روز روى داده است»[۶].

📚 منابع:
۱‌. ماساهارو یوشیدا، سفرنامه یوشیدا ماساهارو، ص۱۳۷
۲. چارلز جیمزویلز در۱۳ اکتبر۱۸۴۲ درانگلستان متولد وتحصیلاتش را تا دکتراى طب در لندن ادامه داد
وى دراوایل بهار ۱۸۶۷م به ایران آمد
وى پس ازپانزده سال (۱۸۸۱م) ایران را ترک کرد
وى کتاب «تاریخ اجتماعى ایران درعهد قاجاریه» را پس ازگذشت پنج سال ازترک ایران، یعنى درسال ۱۸۸۶م نوشت ودر(۲۴مارس ۱۹۱۲) درگذشت
ویلز در دوران ناصرالدین شاه درایران بوده است. تاریخ اجتماعى ایران، ص۱۶
۳. نام وى «مسعود میرزا» وملقب به «ظل السلطان» و «یمین الدوله» مى‌باشد
وى با آنکه پسربزرگ ناصرالدین شاه بشمار مى‌رفت ولیعهد ایران نگردید، زیرا مادرش زن صیغه‌اى ناصرالدین شاه وازخاندان سلطنتى نبود. روابط او با انگلیسى‌ها بسیار خوب بود وبا روسها اصلا سازش نداشت
او درسن یازده سالگى ازطرف شاه، حاکم مازندران واستراباد ودرسیزده سالگى حاکم فارس ودرهفده سالگى حاکم اصفهان گردید
چیزى نگذشت که حاکم ایالت‌ها وولایت‌هاى بسیارى از نقاط ایران گردید
ر.ک: مهدى بامداد، شرح حال رجال ایران در قرن۱۲و۱۳و۱۴، ج۴، ص۷۴
۴‌. چارلز ویلس، تاریخ اجتماعى ایران درعهد قاجاریه، ص۲۶۵
۵. Gertrud bell
۶. گرترود بل، تصویرهایى از ایران، ص۴۲

🔆 کانال #حیدریم‌حیدری
#با_افتخار_عبدالحسینم
🆔 @heydariam_heydari110