Forwarded From راوی
🌐زمانی برای جدایی

راوی #اندیشه: گروهی از استادان برجسته حوزه علمیه قم با صدور بیانیه‌ای به زبان عربی، بدون آنکه نامی از آقای سید کمال حیدری ببرند، مواضع اخیر وی را «مخالف ضروریات شیعه» دانسته و به پشتوانه نظر آیات عظام وحید خراسانی و صافی گلپایگانی از مؤمنین خواسته‌اند که به این مواضع اعتنا نکنند.
آقایان علوی بروجردی، سید علی‌اصغر میلانی، محمدتقی شهیدی، گنجی، فاضل لنکرانی، علی کورانی و هادوی تهرانی از امضاکنندگان این بیانیه سیزده نفره، اگرچه اشاره‌ نکرده‌اند که کدام‌یک از نظرات سید کمال حیدری را مخالف ضروریات شیعه می‌دانند، اما به نظر می‌رسد که آنها منتقد روندی هستند که آقای حیدری از تابستان سال ۹۲ آغاز کرده است.
سید کمال حیدری؛ متولد سال ۱۳۳۵ شمسی در کربلا و کارشناس سابق برنامه‌های مذهبی صدا و سیمای جمهوری اسلامی است که طی چند سال اخیر با انتشار رساله عملیه و تأسیس دفاتری در ایران و عراق، خود را در زمره مراجع تقلید شیعه معرفی می‌کند. وی که کارشناس برنامه «مطارحات فی العقیدة» در شبکه ایرانی کوثر بود، بیش از ده سال به نقد و بررسی آرای اهل سنت می‌پرداخت. مدیران شبکه کوثر اعلام کرده بودند که این برنامه عامل گرایش برخی از اهل سنت به مذهب شیعه بود.
آخرین برنامه «مطارحات فی العقیدة» که منجر به قطع همکاری سید کمال حیدری از رسانه ملی شد، حاوی سخنان تند وی علیه میراث روایی و فقهای شیعه بود. او‌ در این برنامه گفت که بخش زیادی از تراث روایی شیعیان، در واقع جعلیاتی است که از سوی یهودیان، مسیحیان و زرتشتی‌ها وارد متون و مجامع روایی شیعه شده و باید پالایش شود. این سخنان با استقبال گسترده رسانه‌های عرب‌‌زبان سُنّی و وهابی مواجه شد. آنها که سال‌ها نگران برنامه‌های آقای حیدری در دفاع از عقاید شیعی بودند، ناگهان او را سخنگوی خود یافتند و از «انتفاضه یک روحانی شیعه علیه عقاید شیعیان» سخن گفتند.
دعوای سال ۹۲ به‌واسطه سلوک و مبانی سیاسی آقای حیدری که همراهی حداکثری با جمهوری اسلامی بوده و هست، به‌تدریج فروکش کرد و او به فعالیت‌های علنی خود در قم و نجف ادامه داد. اما مهم‌ترین پیامد ماندگار این تنش گذرا تغییر پارادایم آقای حیدری به سمت پروژه‌ای بود که آن را «اصلاح فهم دینی» می‌نامید. اندیشه‌های وی به‌تدریج سویه انتقادی به خود گرفت و خواهان پالایش گفتمان شیعی از «خرافات»، «غلو» و «روایت‌محوری» شد. او اگرچه سخن جنجالی سال ۹۲ را این‌گونه اصلاح کرد که خلیفه دوم واردکننده محتواهای غیر اسلامی و مشخصا یهودی به احادیث اهل سنت بوده و شیعیان نیز بالتبع از این فرایند اثر گرفته‌اند، اما به‌گمان وی فقهای شیعه اقدام به پالایش کامل این محتوای غیر اسلامی نکرده‌اند و با غلبه یافتن گفتمان اهل حدیث بر قرآن‌محوری، فکر شیعه نیز آلوده به خرافات و غلو شده است.
دومین محوری که آقای حیدری در سال‌های اخیر در پی تثبیت آن بوده، رویکرد عرفانی به دین است که از منظر عرفان ابن‌عربی و حکمت صدرایی بتواند قرآن را تفسیر و در روایات، تفقه کند. او بارها بر ضرورت شناخت دین از منظر عرفان ابن‌عربی تأکید کرده و فقه و تفسیر را بدون این عرفان ناتمام می‌داند‌. از همین منظر است که می‌گوید چون امام خمینی قائل به عرفان و وحدت وجود بود، بر همه فقهای شیعه تفوق داشت. همین محور می‌تواند پروژه سید کمال را از پروژه جریان نوگرای دینی نیز جدا کند؛ چراکه آنها سال‌هاست نسبت به غلبه رویکرد عرفانی در سیاست انذار می‌دهند.
اصرار سید کمال حیدری بر این دو محور به تشدید شکاف میان وی و بدنه سنتی و اصلی حوزه در قم و نجف منجر شده و بیانیه اخیر نیز محصول، نشانه و تأکید دوباره‌ای بر همین شکاف و فاصله گفتمانی است. اغلب فقهای شیعه همانند آقای حیدری به متون روایی بدبینی ندارند و همچون وی به عرفان و فلسفه اسلامی و از جمله شخص ابن‌عربی خوش‌بین نیستند. آنها معتقدند که بسیاری از نظرات سید کمال ناشی از برداشت‌های نادرست از تاریخ فقه، کلام و حدیث و همچنین عدم دقت کافی به پاسخ‌های فقیهان و متکلمین به شبهات است.
این بیانیه نه معنای تکفیر یا تفسیق سید کمال حیدری است (که تصریحی هم بر تکفیر و تفسیق ندارد) و نه واجد سخن تازه‌ای است، بلکه تأکیدی است بر اینکه راه اغلب فقیهان شیعه از چنین رویکردی جداست و مؤمنان به جایگاه فقها نباید نگران رخنه در باورهای خود باشند.

🔺عکس: حضور آقای سید کمال حیدری در راه‌پیمایی ۲۲ بهمن ۹۶

🔻راوی؛ گزارشگر فرهنگ، سیاست و اجتماع
https://t.me/joinchat/AAAAAEONbk_IMtVouGRotA
Forwarded From حسین علیزاده
🌐مصائب شیخ‌ فلسفه خوان و منتقدان

راوی #اندیشه: عبدالحسین خسروپناه؛ شیخ ۵۱ ساله‌ای که مدرک دکترای کلام اسلامی خود را از مؤسسه وابسته به آیت‌الله سبحانی گرفته، از سال ۹۰ که دکتر اعوانی ریاست مؤسسه پژوهشی «حکمت و فلسفه» را پس از حدود دو دهه به روشی کاملا احمدی نژادی و با ارسال فکسی از وزیر علوم دولت احمدی‌نژاد به وی واگذار کرد، بارها مورد نقد مخالفان قرار گرفته است.
آقای خسروپناه که از جوانی‌اش نویسنده‌ای پرکار در حوزه کلام و فلسفه اسلامی بوده، بر منصبی نشسته که دکتر سید حسین نصر در سال ۵۳ پایه‌گذاری کرد. «انجمن سلطنتی حکمت و فلسفه ایران» پس از انقلاب اسلامی به «مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران» تغییر نام داد ولی خط مشی کلی آن تا زمان ریاست خسروپناه چندان تفاوتی نکرده بود. برکناری ناگهانی دکتر اعوانی در دولت احمدی‌نژاد در راستای برنامه‌های این دولت برای «اسلامی‌سازی علوم انسانی» تعبیر شد. با این حال فقط دو سال از ریاست شش و نیم ساله خسروپناه در دولت مورد حمایت اصولگرایان بوده است.
اکنون که رییس‌جمهور و حتی رییس فرهنگستان علوم نیز با سیاست موسوم به «اسلامی‌سازی علوم» مخالفت کرده‌اند، تلاش مخالفان خسروپناه برای کنار زدن وی از این منصب مهم فلسفی اوج گرفته است. البته خسروپناه از چهره‌های اصولگرایی است که از رویارویی و مناظره با منتقدان خود ابایی نداشته است. حضور در همایش روشنفکری «دین و مدرنیته» در حسینیه ارشاد در سال ۸۶ و مباحثه تند وی با رضا علیجانی، مناظره با مصطفی ملکیان، بیژن عبدالکریمی و صادق زیباکلام، و نقد آرای سروش و فرزندش، و نیز نظریات ابوالقاسم فنایی، از سوابق برجسته کارنامه علمی اوست. همان‌گونه که اخراج اساتیدی همچون محسن کدیور، سروش دباغ (فرزند دکتر سروش) و شهرام پازوکی (درویش فیلسوف) از سوابق اجرایی وی در دوره ریاست بر مؤسسه شمرده می‌شود.
منتقدان علمی خسروپناه معتقدند که آثار وی مملو از بی‌دقتی‌ها و خطاهای معرفتی و علمی است و نظریه‌اش که به‌نام «فلسفه فلسفه اسلامی» در هیأت حمایت از کرسی‌های نظریه‌پردازی به عنوان نوآوری پذیرفته شده است، به هیچ وجه مورد اعتنای جامعه علمی نیست. آنها می‌گویند خسروپناه حتی با برخی از مفاهیم پایه فلسفی آشنا نیست، درکی مغشوش و معوج از تاریخ فلسفه معاصر دارد، سؤالات و چالش‌های فلسفه معاصر را به درستی نفهمیده و بی‌پروایی عریان فلسفی‌اش از انبوه‌نویسی و مطرح کردن ادعاهای عجیب و غریب درباره اهمیت خود و نظریاتش آشکار است. النهایه آنها می‌گویند که خسروپناه ورودی به مباحث فلسفه تحلیلی جدید ندارد و فضل اندک او در این وادی بر اهل فنّ مکشوف است. همه این انتقادها در حالی است که خسروپناه کوشیده نشان دهد که میان او و روشنفکرانی چون علی شریعتی قرابت بیشتری برخوردار است تا میان شریعتی و سروش.
در سال‌های اخیر دو اثر «منظومه فکری امام خمینی» و «منظومه فکری حضرت آیت‌الله‌‌العظمی خامنه‌ای» به کوشش خسروپناه تدوین و منتشر شده و رابطه مؤسسه حکمت و فلسفه با مؤسسات قم از طریق تأسیس شعبه مؤسسه در قم تقویت شده است. آقای خسروپناه که علاوه بر مشاغل متعدد فلسفی، امام جمعه موقت زادگاهش دزفول هم هست گاه سخنانی شگفت در خطبه‌های نماز جمعه‌اش می‌گوید. از جمله در خطبه‌های خرداد ۹۵ گفته بود: استکبار آمریکا باعث شد در جنگ جهانی دوم غرب به خودش نیز رحم نکند و در قرن ۱۸ و ۱۹ در جنگ جهانی دوم اتریش توسط آمریکا نابود شد».
وی همچنین به تازگی از قول استادش مرحوم یعقوبی قائنی گفت: «مقام معظم رهبری یک پارچه نور و انسان کامل است». این سخن با اعتراض مهدی نصیری؛ از چهره‌های شاخص روزنامه‌نگاری اصولگرا مواجه شد و او با اشاره به «اشکالات مهم معرفتی» در سخنان یعقوبی قائنی به خسروپناه تذکر داد که اصطلاح «انسان کامل» ریشه یونانی و صوفیانه دارد و نباید در یک پارادایم شیعی مورد استفاده قرار گیرد. خسروپناه نیز با زبان آتشین به مصاف نصیری رفت و او را تلویحا از بدفهمانی دانست که «عادت دارند بولدوزری، میراث عرفانی و فلسفی و علمی را نفی کنند».
آقای خسروپناه که به‌تازگی در کانال تلگرامی‌اش درباره منتقدان دانش فلسفی خود نیز گفته که آنها وی را به یاد فیلم‌های اکشن هالیوودی ۲۰۱۷ می‌اندازند، در سیاست تلاش دارد که خود را منصف و مصالحه‌جو نشان دهد. اگر از رفتارهای «غیر ‌اخلاقی» و «تحریک‌آمیز» احمدی‌نژاد سخن گفته، عملکرد میرحسین موسوی در سال ۸۸ را نیز یک «خیانت» و او را طرفدار «سوسیالیسم اسلامی» دانسته است. از سویی از «ادب و اخلاق خاتمی» سخن گفته و از سوی دیگر از احمدی‌نژاد به سبب نسبت دادن مدیرتش به امام زمان(ع) انتقاد می‌کند. حال باید دید که این سیاست بین‌الطرفینی می‌تواند وی را تا پایان دولت روحانی بر منصب مهم فلسفی کشور نگه دارد؟
goo.gl/qgQjQY

🔻راوی؛ گزارشگر فرهنگ، سیاست و اجتماع
https://t.me/joinchat/AAAAAEONbk_IMtVouGRotA
Forwarded From راوی
🌐سنت‌شکنی برای حفظ سنت

راوی #اندیشه: «اجتهاد مستمر شیعی در رویارویی با مسائل عصر حاضر» موضوع سخنرانی آیت‌الله دکتر مصطفی محقق داماد بود که در جمع طلاب و استادان مدرسه فقهی امام محمدباقر(ع) قم ایراد شد؛ مدرسه‌ای که وابسته به آیت‌الله‌العظمی شبیری زنجانی است و یکی از مراکز مهم تربیت طلاب نخبه در سطوح عالی حوزوی به شمار می‌رود. موضوع سخنرانی و سابقه سخنران به حدی جذاب بود که جلسه با استقبال فراوان روبه‌رو شود؛ استقبالی که به چالش و مجادله هم کشیده شد. آقای محقق داماد که نواده ۷۳ ساله احیاگر حوزه علمیه قم است، از تعریف اجتهاد مستمر شیعی آغاز کرد و آن را نهادی دانست که تنها توجیه‌کننده خاتمیت نبوی از نظر کلامی است. سپس در ادامه به حاضرات یادآوری کرد:
آقایان! شرایط کنونی ما با پنجاه سال قبل متفاوتیم چون:
1 - ده پست کلیدی کشورمان طبق قانون اساسی به مجتهدین داده شده است (رهبر، فقهای شورای نگهبان، رییس قوه قضائیه، دادستان کل و رییس دیوان عالی کشور). در قوانین عادی هم وزیر اطلاعات و اعضای خبرگان باید مجتهد باشند.
۲- عصر ما عصر انفجار ارتباطات و اطلاعات است. پس نمی‌توانیم در وادی دین‌پژوهی، خود را منزوی فرض کنیم و کاری به دنیا نداشته باشیم.
۳- ما شیعیان هم متعهد به قوانین بین‌المللی و عضو سازمان ملل هستیم. پس باید این را هم در دین‌پژوهی‌مان نظر بگیریم.
وی سپس به ضرس قاطع ادعا کرد: اجتهاد شیعی توانایی هم‌زیستی با نظام‌های کنونی جهان را دارد. پس باید فقیه تربیت کرده و بر روش خاص خود بدون تقلید از گذشتگان پافشاری کنیم. مسائل را مختومه اعلام نکنیم و به بازخوانی آنها بپردازیم. روش فقهای ما هم همین بوده و مثلا با اینکه صاحب جواهر با لحن تندی نظر خود در بحث ولایت فقیه را نظر نهایی دانسته بود ولی شیخ انصاری آن را بازخوانی کرد و زیر سؤال برد. استادم می‌گفت اگر ما یک دهم نوآوری‌های علامه حلی را داشتیم گرفتار مشکلات نمی‌شدیم.
آقای محقق داماد در ادامه از برداشت خود از روش پیشنهادی قرآن برای تفقه سخن گفت:
«قرآن در دو آیه ۲۴ محمد(ص) و ۶ حجرات به ما روش اجتهاد را یاد داده است. آیه اول می‌گوید باید در قرآن تدبر کرد، نه اینکه ظاهر آن را بگیریم. اصالة‌الظهور را ابتدا شافعی در کتاب «الاُم» مطرح کرده، ولی به نظر می‌رسد که قرآن این را مذمت می‌کند. از آیه دوم هم باید این را فهمید که در مواجهه با اخبار نباید جاهلانه برخورد کنیم‌ و فقط عادل بودن مخبر کافی نیست. یعنی معیار، مواجهه غیر جاهلانه است. مجتهد باید روایات را زیر ذره‌بین قرار دهد و فقط به عدالت روات اکتفا نکند. برای ما آیت‌الله‌العظمی خویی مرد بزرگی است ولی ایشان در بحث برده‌‌ها گفته که طبق حدیث رفاعه نخّاس،اگر اسیری در پی غارت،از دارالکفر آورده شد و حتی برده و اسیر جنگی هم نبود می‌شود او را خرید. اکنون که ما عضو سازمان ملل هستیم آیا می‌توانیم این کار را بکنیم؟من یک بار خدمت آیت‌الله‌العظمی شبیری هم عرض کردم که رفاعه نخاس طبق قواعد، عادل است، اما چون برده‌فروش بوده، هر روایتی که نقل کرده در راستای منافع برده‌فروشان بوده است. پس ما باید منافع راویان در نقل روایات را هم هنگام بررسی آنها در نظر بگیریم. نباید در مسائل مهمه به عدالت روات و ظهور روایات اکتفا کرد. امروز به نام دین دست به هر جنایت ضد بشری زده می‌شود. آیا می‌شود به ظواهر متون اکتفا کرد و فتواهای خلاف بنای عقلا و مخالف حقوق بشر داد؟».
دکتر محقق داماد گفت که بسیاری از روایات ما معطوف به کیس‌های خاص هستند و قضیه خارجیه محسوب می‌شوند، بنابر این نمی‌شود آنها را تعمیم داد. وی سپس از طلاب جوان خواست که کتاب «الموافقات فی اصول الشریعه» ابو اسحاق شاطبی را بخوانند. او گفت که حسرت می‌خورد که چرا این کتاب را در اوایل طلبگی‌اش نخوانده است. البته تأکید کرد: «من به اندازه شاطبی به بحث مقاصد شریعت قائل نیستم، ولی نباید آن را از اساس رد کرد».
در ادامه نشست، وی به پرسش‌ها پاسخ داد و از جمله با رویکرد مقاصدی‌اش درباره برده‌سازی با صراحت تمام گفت: «من برده‌سازی را دارای قبح ذاتی می‌دانم». این سخن با واکنش انتقادی برخی حاضران مواجه شد. آنها گفتند که پس چرا ائمه ما برده نگه می‌داشتند؟ محقق داماد پاسخ داد: «اسلام همه مناشئ تولید برده (دَین، جنگ، غارت و ... ) را از بین برد و پیغمبر هم کسی را به بردگی نگرفته است. برده‌های ائمه هم از نسل برده‌های قبلی بودند که به تدریج آزاد می‌شده‌اند».
جلسه با پرسش‌های فراوان حاضران خاتمه یافت. دکتر محقق داماد از همان ابتدا گفته بود که ممکن است حرف‌هایش به مذاق برخی مخاطبین خوش نیاید. یکی از استادان حاضر در جلسه هم به سخنران پیشنهاد داد که بهتر است همانند استاد مطهری هر هفته به قم بیاید و با طلبه‌ها درباره این موضوعات سخن بگوید.
goo.gl/4o6kj5

🔻راوی؛ گزارشگر فرهنگ، سیاست و اجتماع
https://t.me/joinchat/AAAAAEONbk_IMtVouGRotA
.
🌐 درگذشت اسلام‌شناس برجسته آلمانی

راوی #اندیشه: پروفسور یوزف فان‌اس (Josef van Ess)؛ استاد برجسته مطالعات اسلامی در آلمان و نویسنده کتاب مشهور «کلام و جامعه در سده دوم و سوم هجری: تاریخ اندیشه دینی در آغاز اسلام» در سن ۸۷ سالگی درگذشت.

تز دکتری این استاد بازنشسته دانشگاه توبینگن درباره عرفان اسلامی بود و رساله استادی‌اش را نیز با تحقیق درباره معرفت‌شناسی در علوم اسلامی به‌پایان رسانده بود.
فان‌اس عضو آکادمی علوم هایدلبرگ، آکادمی ادبیات بارسلونا، آکادمی بیت‌الحکمه تونس و عضو سابق انجمن حکمت و فلسفه ایران بود. وی در سال ۲۰۰۹ جایزه پروس و در سال ۲۰۱۰ جایز صلیب بزرگ دولت فدرال آلمان را از آنِ خود کرد.
پروفسور فان‌اس بیش از بیست عنوان کتاب به زبان آلمانی به چاب رساند که از این میان با کتاب «کلام و جامعه در سده دوم و سوم هجری: تاریخ اندیشه دینی در آغاز اسلام» شهرت جهانی یافت. این اثر مهم که در شش جلد از سال‌ ۱۹۹۱ تا ۱۹۹۷ میلادی منتشر شد، به مباحثی چون ترویج اسلام، پیدایش مباحث کلامی جدلی و نگاشته‌ها و تراجم افراد شاخص در مذاهب مختلف اسلامی پرداخته است. متأسفانه فقط جلد اول این اثر مهم به فارسی ترجمه شده است.

وی همچنین کتاب‌ «شکوفایی کلام اسلامی» و مجموعه سه‌جلدی «یادداشت‎های کوتاه» را در سال‌های پایانی عمر نوشت و به نکات مهمی درباره فرقه‌های اسلامی به‌ویژه زیدیه و معتزلیان پرداخت.

هرچند فان‌اس در نوشته‌های خود دچار اشتباهات چشم‌ناپوشیدنی در مباحثی از جمله تاریخ پیدایش تشیع و مناسبات علی(ع) با خلفا شده است، ولی نمی‌توان آثار او را در اسلام‌شناسی معاصر غربی نادیده گرفت. اهمیت نگاشته‌ها و پژوهش‌های فان‌اس به اندازه‌ای بود که پروفسور مادلونگ؛ اسلام‌شناس برجسته معاصر و استاد بازنشسته دانشگاه آکسفورد هفت سال پیش مقاله‌ای خواندنی در معرفی و نقد کتاب فان‌اس (خدا و دیگری: مشاهدات اسلامی، درباره خدا از دیدگاه انسان) نوشت.

@rawinews
.
#عضویت_در_کانال ....👇👇
🌐https://t.me/joinchat/Ri3wfC939rwEl__t
.
Forwarded From کانال نو اندیشی دینی کیان
🌐خاموشی صدای «الاهیاتِ انسانی»

راوی #اندیشه: حسن حنفی در سن 86 سالگی دیده از جهان فروبست. او از فیلسوفان و نواندیشان جهان عرب محسوب می‌شد. از شاگردانِ عثمان امین بود و رویکردی پدیدارشناسانه به دین را برگزید. معتقد بود که مواجهه با دین، می‌باید بر اساس اقتضائات زمان باشد. در تعبیری گفته بود که: «قدما، کار دفاع از خدا را که عهده‌دار آن بودند به خوبی انجام دادند و امروز نوبت ماست ... اقتضای زمانِ ما، دفاع از امتی است که به واسطه‌ تفسیرهای ناصحیح، شکست‌های پیاپی خورده‌اند».

حنفی معتقد بود که مسلمانان، «وحی» و «سنت» را طوری تعبیر و تفسیر کرده‌اند که با جهانِ امروز بیگانه است. وی عمده‌ تأملات خود را بر انسان‌محوری قرار داده و معتقد بود که در تفکرِ الاهیاتی، انسان نادیده گرفته شده است. می‌گفت که انسان در نظام‌های اسلامی محو شده و «خیلی از واژگان مذهبی با طرح برخی مقولات ... از کنار واقعیت‌های روزانه زندگی می‌گذرند. دیگر این واژه‌ها و کلمات، جهت‌گیری‌شان به سمت امور مشخص اجتماعی و حتی نمادهای انسانی مطرح در شرایط و ویژگی‌های امروزین نیست» (میراث فلسفی ما، ص194).

حنفی معتقد بود که ایده‌پردازی‌ها در خصوص نظام الاهیاتی، گاه انسان را به حاشیه می‌راند و او از شکوفایی استعدادهای خود محروم می‌ماند. بر همین اساس، وی معتقد بود که از یک «مذهبِ هدفی» باید به سمت «انسان‌گرایی» رو کرد. می‌گفت که ما اکنون نیاز به تعاریف جهانی از مفاهیمی چون علم و آزادی با مشارکت همه‌ ملل جهان در شرق و غرب داریم.
حنفی به فایده‌گرایی در اندیشه دینی اعتقاد داشت. معتقد بود که در میراثِ ما عقاید و نظریه‌های مختلفی وجود دارد که آن را اشاعره و معتزله و دیگر نحله‌های فکری بیان کرده‌اند، ولی ما باید مطابق با نیازهای عصری، برخی از آنها را انتخاب کنیم که مناسب‌تر هستند. ملاکِ این گزینش نیز فایده‌ آن برای انسانِ امروز است. از همین رو بود که وی در مواجهه با متون دینی هم می‌کوشید تا آن را با دانش‌های روز محک بزند. او معتقد بود که در حوزه روایات، باید با بهره‌گیری از علوم انسانی و اجتماعی جدید به مواجهه با متن رفت. تأکید حنفی این بود که باید از روش قدما که نقد سندی بود فراتر رفته و به نقد متن روی آورد. به این معنا که سند هر سخنی، باید در شرایط و متنِ آن نگریسته شود، قوانینِ متنِ هر زمانه در نظر گرفته شود، سپس به فهم آن پرداخته و نسخه‌ای برای امروز استنباط شود.

رویکرد حسن حنفی مورد نقدهای تند و ملایم فراوانی قرار گرفت و برخی آثارِ او با نقدهای علمای الازهر مواجه شد. آنها او را به افکار سوسیالیستی و الحادی متهم می‌کردند. تمایلات انسان‌محورانه و آزادی‌خواهانه حنفی، او به چهره ممتاز جریان «چپ اسلامی» در دنیای اسلام بدل کرده بود. وی به ایران نیز سفر کرد و ایده‌های او و شاگردش نصر حامد ابوزید مورد توجه نواندیشان ایرانی قرار داشت.
احمد الطیب؛ شیخ الازهر مصر در سوگ او نوشت: خدا او را بیامرزد که عمر خود را در محراب اندیشه و فلسفه گذراند و غرب و شرق‌شناسان را به برخورد منصفانه با شرق و تمدن آن و ارزش‌های والای انسانی فراخواند».
@rawinews
Forwarded From راوی
🌐گامی به سوی اجتماعی‌شدن فلسفه اسلامی

راوی #اندیشه: آیت‌الله دکتر مهدی حائری یزدی (1378-1302)؛ فرزند آیت‌الله‌العظمی شیخ عبدالکریم حائری یزدی (مؤسس حوزه معاصر قم)، از شاگردان برجسته آیات عظام حجت، بروجردی، خمینی، سید احمد خوانساری و آشتیانی در فقه و اصول و فلسفه، منصوب دکتر مصدق به عنوان مجتهد جامع‌الشرایط در شورای عالی فرهنگ با معرفی آیت‌الله‌العظمی بروجردی، اولین سفیر ایران در واشنگتن پس از انقلاب، حائز درجه دکتری فلسفه تحلیلی از دانشگاه تورنتو، استاد فقه و فلسفه اسلامی در دانشگاه‌های آکسفورد، جورج‌تاون، میشیگان و مک‌گیل، مدرّس فلسفه اسلامی در حوزه علمیه قم و مدرسه سپهسالار و دانشگاه تهران و نویسنده کتاب‌های کاوش‌های عقل نظری، کاوش‌های عقل عملی و تقریرات درس خارج اصول آیت‌الله‌ بروجردی با عنوان «الحجة فی الفقه» است.
خواهرزاده‌اش آیت‌الله دکتر سید مصطفی محقق داماد می‌گوید: «ایشان رمانی دارد به نام کودک اندلسی که سال 1317 شمسی و در 15 سالگی نوشته است. وقتی انسان می‌خواند، می‌بیند روحیه وطن‌دوستی در این رمان موج می‌زند. دومین قلم فارسی ایشان مقالاتی بود که علیه رضاخان نوشته بود. یک‌جا رضاخان گویا علیه قرآن کنایه زد و ایشان ناراحت شد و در روزنامه استوار سلسله مقالات بسیار زیبا و خوش‌قلمی را در دفاع از قرآن و حجاب نوشت. شهربانی قم این‌ها را مرتب کرد و برای فروغی فرستاد و برای او نوشتند که مهدی حائری فرزند عبدالکریم این‌ها را نوشته است. دست‌خط فروغی موجود است که: هیچ اقدامی نکنید و عکس‌العملی نشان ندهید».
دکتر محقق درباره اندیشه سیاسی دکتر حائری گفته است: «ایشان با برهان، تئوری مالکیت مشاع را داشت و از آن به تئوری دولت نقب زد که به لحاظ حقوقی بسیار مهم است. یک بار شفاهاً گفتم مالکیت مشاع در حقوق خصوصی است. چگونه از حقوق خصوصی می‌خواهید به حقوق عمومی ببرید؟ ایشان جواب داد که بسیاری از مفاهیم و زمینه‌های مباحث حقوق خصوصی و عمومی مشترک‌اند».
دکتر حسین نصر نیز در مقدمه کتاب «علم حضوری» مرحوم حائری، او را‌ نخستين‌ كسی دانسته که اشراف مستقیم و بی‌واسطه بر فلسفه اسلامی و غربی داشت و در هر دو وادی قلم زده است.
دکتر حائری یزدی در جایی با اشاره به اهمیت قوه اجتهاد حوزوی در فلسفه‌ورزی خود نوشته: «موفق شدیم بعض از مسائلی را که فلاسفه ما به حلّ نهایی نرسانده‌اند در پرتو قوه قدسیه اجتهاد حل و فصل کنیم» (کاوش‌های عقل نظری، ص30-31). همچنین در جای دیگری گفته که «با اتکا به قوه قدسیه اجتهاد و عقل بسیط اجمالی که خلاّق تفاصیل است» توانسته «نظریه وحدت وجود منطقی» خود را در مقابل «وحدت وجود عرفانی»و در قالب «هرم هستی» عرضه کند. او تئوری «هرم هستی» را زیربنای تمام تئوری‌های دیگر خود در مباحث جهان‌شناسی، جامعه‌شناسی، انسان‌شناسی، حقوق بشر، سیاست مُدُن و مباحث نفس می‌داند (هرم هستی، ص7-8).

یکی از کاستی‌های مهم فلسفه صدرایی که در سخنرانی رهبری در جمع گروهی از طلاب و استادان مدرسه عالی وابسته به ایشان .

📸حضرات آیات سید ابوالفضل زنجانی، شیخ مرتضی و برادرش شیخ مهدی حائری یزدی

👈🏻یادداشت سال گذشته راوی درباره دکتر حائری یزدی را نیز در اینجا بخوانید.
@rawinews
.