Forwarded From جوادهاشمی"تربت"
۲۱ آذر
سال‌روز درگذشت #غلام‌رضا_قدسی

🌻غلام‌رضا میرزاجانی فرزند میرزا مهدی در سال ۱۳۰۴ش در مشهد متولّد شد. نسبش به حاج #محمدجان_قدسی، شاعر معروف قرن یازدهم می‌رسد و تخلّص #قدسی نیز به همین سبب است.

▫️او پس از طیّ تحصیلات ابتدایی و آموختن علوم قدیمه، از ادبیات سرشار تازی اطّلاعاتی ارزنده به دست آورد و مدّت زمانی به تدریس پاره‌ای از متون ادبی پرداخت. وارد شغل بازرگانی شد امّا از سیر مطالعات خود باز نماند. مقالات متعدّدی می‌نگاشت و برای پیشرفت هدف دینی و اجتماعی خود در دانش‌کده‌ی معقول و منقول رسماً شرکت كرد. مدّتی سرپرستی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مشهد را به عهده داشت.

📝آغاز شاعری او از شانزده سالگی بود. قریحه‌ای توانا و در تمام انواع شعر، خاصّه غزل (آن هم به سبک #صائب) تبحّر داشت. قصایدش بیش‌تر در مدح ذوات مقدسّه‌ی اهل بيت (عليهم‌السّلام) بود.

📚«نغمه‌های قدسی»، عنوان دیوان اشعار اوست كه در سال ۱۳۷۰ ش با مقدّمه‌ای از #محمد_قهرمان چاپ و منتشر شد.

◾️سرانجام در روز سه‌شنبه ۲۱ آذرماه ۱۳۶۸ با سکته‌ی قلبی از دنیا رفت و در حرم حضرت امام رضا علیه‌السّلام (صحن آزادی)، در حجره‌ای كه #جودی_خراسانی آرمیده است، به خاک سپرده شد.

(به نیابتش برای امر فرج، صلوات)

#غلام‌رضا_قدسی
#بازنشر
#جواد_هاشمی_تربت

@javadhashemi_torbat
Forwarded From 🌷مدح و مرثیه🌷
خدا رحمت کنه، حضرتِ استاد حاج فیروز زیرک کار این شعر را به خوبی اجرا می فرمودند.


#مصائب_اهلبیت_در_شهر_شام


جمعی که خلق شد دو جهان از برایشان
دادند در خرابه‌ی بی‌سقف، جایشان
 
آنان که بودشان به سر نُه سپهر، جای
مجروح از پیاده‌رَوی بود، پایشان
 
شخصی کنیز خواست از آن فرقه‌ای که بود
جبریل، خادم درِ دولت‌سرایشان
 
آنان که بود بر سرشان مهر، سایبان
در آفتاب، سوخت رخ مه‌لقایشان
 
آنان که شُست قابله‌شان ز آب سلسبیل
از تشنگی پرید رخ و رنگ‌هایشان
 
جمعی که بانوی حرم کبریا بُدند
از نینوا به عرش برین شد، نوایشان
 
کردند نرم، سینه‌ی جمعی که روز و شب
زهرا به روی سینه همی‌داد، جایشان
 
جمعی که بود پنجه‌ی ایشان، گره‌گشای
بستند دست‌ها ز جفا از قفایشان
 
آن فرقه‌ای که واسطه‌ی رزق عالمند
دادند نان به رسم تصدّق، برایشان
 
«جودی»، به روزگار زند خیمه‌ی شهی
از آن دمی که گشت گدای گدایشان


#جودی_خراسانی
Forwarded From دعبل
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#جودی_خراسانی

ستم نديده كسي در جهان، مقابل زينب
نسوخت هيچ دلي درجهان،چنان دل زينب

نگشت شاد، دلش از غم زمانه، زماني
ز آب غم بسرشتند، گوييا گِل زينب

فغان وآه ازآن دم!كه خصم دون به لب شط
بُريد سر ز قفاي حسين، مقابل زينب

فتاده ديد چو در خاك، سرو قامت اكبر
قرارو صبر و تحمّل، برون شد از دل زينب

ميان لشگر اعدا به راه شام نبودي
به غير معجر نيلي، به چهره، حائل زينب

به گِرد ناقه‌ء او، كوفيان به عشرت و، امّا
سرحسين به سِنان،پيش روي محمل زينب

نه آب بودونه ناني،نه شمعي و نه چراغي
چو گشت كنج خرابه، مقام و منزل زينب

چگونه شرح غمش رارقم كند،يد«جودي»؟
كه جزخدانه كس آگه،زدرد و مشكل زينب



🔹@deabelnews
Forwarded From دعبل
#بزرگداشت
#غلام‌رضا_قدسی

🌷سال‌روز درگذشت غلام‌رضا قدسی🌷

🌻غلام‌رضا میرزاجانی فرزند میرزا مهدی در سال ۱۳۰۴ ش در مشهد متولّد شد. نسبش به حاج محمّدجان قدسی، شاعر معروف قرن یازدهم می‌رسد و تخلّص «قدسی» نیز به همین سبب است.

🌼او پس از طیّ تحصیلات ابتدایی و آموختن علوم قدیمه، از ادبیات سرشار تازی اطّلاعاتی ارزنده به دست آورد و مدّت زمانی به تدریس پاره‌ای از متون ادبی پرداخت. وارد شغل بازرگانی شد امّا از سیر مطالعات خود باز نماند. مقالات متعدّدی می‌نگاشت و برای پیشرفت هدف دینی و اجتماعی خود در دانش‌کده‌ی معقول و منقول رسماً شرکت كرد. مدّتی سرپرستی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مشهد را به عهده داشت.

🔥آغاز شاعری او از شانزده سالگی بود. قریحه‌ای توانا و در تمام انواع شعر، خاصّه غزل (آن هم به سبک #صائب) تبحّر داشت. قصایدش بیش‌تر در مدح ذوات مقدسّه‌ی اهل بيت (عليهم‌السّلام) بود.

📚«نغمه‌های قدسی»، عنوان دیوان اشعار اوست كه در سال ۱۳۷۰ ش با مقدّمه‌ای از #محمد_قهرمان چاپ و منتشر شد.

◾️سرانجام در روز سه‌شنبه ۲۱ آذرماه ۱۳۶۸ با سکته‌ی قلبی از دنیا رفت و در حرم حضرت امام رضا علیه السّلام (صحن آزادی)، در حجره‌ای كه #جودی_خراسانی آرمیده است، به خاک سپرده شد.

(به نیابتش برای امر فرج، صلوات)

#دعبل

https://t.me/deabelnews
Forwarded From دعبل
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#جودی_خراسانی

یاد هر گه کنم از زینب و سوز جگرش
کشم آهی که فتد در دل گردون، شررش

کام نادیده ز ایّام که در اوّل عمر
سوخت از داغِ غمِ مادر و جدّ و پدرش

بود در ماتم جدّ و پدر و مادر خویش
که شد از بهر حسن، مِعجر نیلی به سرش

پاره‌های جگر ‌زار حسن را در طشت
چون نظر کرد زغم،پاره شد ازغم، جگرش

چشم او بود هنوز از غم دوران، خونین
که سوی کوفه کشانید، قضا و قدرش

خیمه‌اش گشت به پا،چون به لب شطّ فرات
جاری آمد شط دیگر ز دو چشمان ترش

چاک زدپیرهن و خاک به سر کرد، چو دید
بی‌‌سر افتاده تن پاک دو نورس‌ پسرش

شش برادر به یکی روز همه بی‌‌سر دید
که ز بار غم هر یک، چو کمان شد، کمرش

اکبروقاسم و عبّاس و حسین کشته و شد
خولی و حرمله و شمر و سَنان، هم‌سفرش

روزِ وارد شدن شام، شب از گریه نخفت
بس که بارید به سر،سنگ ز هربام و درش

«جودیا»!اشک تووآه تو، بی‌حاصل نیست
این نهالی ست که در حشر، بیابی ثمرش


🔹@deabelnews
Forwarded From دعبل
#امام_حسین_علیه_السلام
#مجلس_عبیدالله
#جودی_خراسانی

زینب به کوفه جا چو به دارالاماره کرد
بی‌صبر شد چنان‌که به تن جامه پاره کرد

لب پر زخنده دید به هر کس که بنگریست
کف پر خضاب دید به هر سو نظاره کرد

پوشید رخ ز موی پریشان و زاشک و آه
گردون سیاه و خرمن مه پر ستاره کرد

ابن زیاد روی به زینب نمود و گفت:
حرفی که رخنه‌ها به دل سنگ خاره کرد

دیری نماند تا ز غم کشتن حسین
منّت خدای را که غمم زود چاره کرد

دیدی که تیغ شحنه‌ء قدرم چو شد بلند
نه رحم بر جوان و نه بر شیرخواره کرد

دیدی که دل شکسته تو را پای تخت من
حاضر زمانه با دف و چنگ و نقاره کرد

زینب چو رعد ناله ز دل برکشید و گفت:
کای بی‌خبر ز حق ز تو باید کناره کرد

کُشتی ز راه ظلم کسی را که از غمش
خیرالنسا به خلد برین جامه پاره کرد

کُشتی ز تیغ کینه کسی را که ذوالجلال
وصفش به آیه آیه‌ء قرآن شماره کرد

پس آن لعین به خشم شد و از ره غضب
بر ظالمی به کشتن زینب اشاره کرد

یکباره چاک زد به گریبان سکینه گفت:
آه و فغان که خصم یتیمم دوباره کرد

"جودی" خموش باش که این آه آتشین
خرگاه مهر پر شرر از یک اشاره کرد


🔹@deabelnews