Forwarded From سرای کتاب
💥درخواستی یکی از همراهان کتابخانه

📚لیدی ال
نویسنده: رومن گاری
ترجمه: مهدی غبرایی
💥💥💥💥💥
✅ لیدی ال عنوان کتابی است از "رومن گاری" که درونمایه اصلی آن را رویارویی عشق و ایده آل های عقیدتی تشکیل می دهد. داستان یک ماجرای عاشقانه در اواخر قرن نوزدهم. دختر جوانی به نام آنت که همانند هر دختر دیگری دلباخته مردی جوان می شود و غرق در نیاز و خواهش بوسه و نوازش و توجه است و پسری به نام آرمن که شدیداً پایبند به اصول و اعتقادات سیاسی و مبارزاتی خود است. او آنارشیست جوانی است که صادقانه زندگی اش را برای بهبود اوضاع جهان فدا می کند.او برای رهایی میلیون ها انسان از چنگال دولت های حاکم و برقراری برابری و برادری تا پای جان تلاش می کند.
عشق سرنوشت این دو جوان را بهم پیوند می دهد. عاشق می شوند و دل می بازند اما می باید از بین طلب معشوق و کامیابی احساسی و آرمانخواهی مفرط و پایبندی به عقاید یکی را برگزید. یکی سودای رسیدن به محبوب را در سر می پروراند و دیگری آرزوی نابودی حکومت های خونخوار و مستبد از روی زمین را در ذهن دارد.اما نمی توان در آن واحد سودای پاکسازی دنیا از نابرابری را داشت و خود را وقف مردم کرد و همزمان تمام و کمال از آن معشوقی بود که سرتا پا خواهش است.اینجاست که باید تلخ ترین انتخاب ممکن صورت بگیرد.
💥💥💥💥💥
#رمان
#لیدی_ال
#رومن_گاری
〰〰〰〰〰
@sarayeketab
👇👇👇👇
لیدی ال
#رومن_گاری
مترجم: #مهدی_غبرایی


لیدی ال عنوان کتابی است از "رومن گاری" که درونمایه اصلی آن را رویارویی عشق و ایده آل های عقیدتی تشکیل می دهد. داستان یک ماجرای عاشقانه در اواخر قرن نوزدهم. دختر جوانی به نام آنت که همانند هر دختر دیگری دلباخته مردی جوان می شود و غرق در نیاز و خواهش بوسه و نوازش و توجه است و پسری به نام آرمان که شدیداً پایبند به اصول و اعتقادات سیاسی و مبارزاتی خود است. او آنارشیست جوانی است که صادقانه زندگی اش را برای بهبود اوضاع جهان فدا می کند.او برای رهایی میلیون ها انسان از چنگال دولت های حاکم و برقراری برابری و برادری تا پای جان تلاش می کند.
عشق سرنوشت این دو جوان را بهم پیوند می دهد. عاشق می شوند و دل می بازند اما می باید از بین طلب معشوق و کامیابی احساسی و آرمانخواهی مفرط و پایبندی به عقاید یکی را برگزید. یکی سودای رسیدن به محبوب را در سر می پروراند و دیگری آرزوی نابودی حکومت های خونخوار و مستبد از روی زمین را در ذهن دارد.اما نمی توان در آن واحد سودای پاکسازی دنیا از نابرابری را داشت و خود را وقف مردم کرد و همزمان تمام و کمال از آن ِ معشوقی بود که سرتا پا خواهش است.اینجاست که باید تلخ ترین انتخاب ممکن صورت بگیرد.

#داستانهای_خارجی
دانلود کتاب👇
پیمان سپیده دم
#رومن_گاری
مترجم: #آزیتا_همپارتیان

کتاب در حقیقت زندگی نالمه رومن گاری از زبان خودش از زمان کودکی وی تا پایان جنگ جهانی می باشد . کتاب به صورت مجمو عه ای از داستان کوتاه های پیوسته آورده شده و محوریت زیادی بر روی رابطه پرمهر و عاشقانه رومن گاری با مادرش دارد . او به دید طنزی به وقایع نگاه می کنه ، نکات فوق العاده جذابی را بازگو می کنه و تاثیر مادرش بر موفقت هاش را به تفصیل شرح می ده .

من خیلی خوشم اومد . کتاب فوق العاده ای بود خیلی روون و زیبا نوشته شده بود . حس طنزش و نکات اشاره شده بهش را دوست داشتم . واقعا کتاب قشنگی بود .
در حقیقت زندگی فقیرانه و سختی داشته رومن در کنار مادری که برای رستگاری فرزندی که به نبوغش ایمان داشته حاضر بوده هر کاری بکنه .
کاری که مادرش در اخر داستان انجام می داد واقعا شورانگیز بود اوج عشق و نبوغ مادری را نشان می داد .
چیزهای باحالی می گفت . می گفت که مادرم که می دونست با من اختلاف سنی زیادی داره و به احتمال زیاد توی جوونی من می میره نباید اونقدر به من محبت و توجه می کرد چون جوری منو از عشق و توجه لبریز کرد که باعث شد تا اخر عمر آرامش نداشته باشم چون همیشه دنبال همون قدر عشق و علاقه بودم و پیدا نمی شد . چیزی را بیشتر از یک بار نمی شه تجربه کرد .

" ... با درجه‌ی سروانی بر دوش کت سیاه، با کلاه بر روی چشم، با حالتی خشن‌تر از همیشه به‌خاطر فلج صورت، رمانم به فرانسوی و به انگلیسی در کوله‌پشتی که پر از بریده‌های روزنامه بود و در جیبم با نامه‌ای که درهای حرفه‌ی دیپلماتیک را به رویم باز می‌کرد و با مقدار کافی سرب در بدن برای آن‌که وزنه‌ای باشد، سرمست از امید، جوانی، اطمینان و مدیترانه، ایستاده، سرانجام ایستاده در روشنایی، بر ساحلی مبارک که هیچ دردی، هیچ فداکاری و هیچ عشقی هرگز در باد رها نمی‌شد... پس از آن‌که آبرومندی جهان را ثابت کرده‌بودم به خانه برمی‌گشتم... "

رومن گاری خواننده را در تمام طول کتاب می‌خنداند تا در پایان اشکش را دربیاورد. این کتاب که ترجمه‌ی دیگری هم از آن با نام "میعاد در سپیده‌دم" چاپ شده، به نوعی زندگی‌نامه‌ی خودنوشت نویسنده است و پیمان عشقی که بین او و مادرش بوده. مادری که در طول تمام سختی‌ها و تنهایی‌ها و مهاجرت‌ها تنها به این فکر می‌کرده که پسرش باید "کسی" بشود و همه‌ی همّ و غمش را در این راه می‌گذارد و حتی پیش از مرگ شغل پسرش را هم تعیین و تضمین می‌کند. این کتاب را بارها خوانده‌ام و هربار به اندازه‌ی بار اول خندیده‌ام، گریه کرده‌ام و لذت برده‌ام.

#داستانهای_خارجی
دانلود کتاب👇
تربیت اروپایی
#رومن_گاری
مترجم: #مهدی_غبرائی
326 ص.


درباره نویسنده :
رومن گاری (به فرانسوی: Romain Gary) (زاده ۸ مه ۱۹۱۴ – درگذشته ۲ دسامبر ۱۹۸۰) نویسنده، فیلم‌نامه‌نویس، کارگردان، خلبان در جنگ جهانی دوم و دیپلمات فرانسوی بود.
رومن گری در ۲ دسامبر ۱۹۸۰ بعد از مرگ همسرش در سال ۱۹۷۹ با شلیک گلوله‌ایی به زندگی خود خاتمه داد. وی در یادداشتی که از خود به جای گذاشته اینطور نوشته‌است «… دلیل این کار مرا باید در زندگینامه‌ام (شب آرام خواهد بود ، (La Nuit Sera Calme, ۱۹۷۴) بیابید. در این کتاب او گفته‌است: «به خاطر همسرم نبود دیگر کاری نداشتم.»

قسمتهایی از کتاب :
۱ . معلوم است تو دیگر مرا دوست نداری.
چطور می‌توانی این حرف را بزنی؟ چرا؟
چون که غصه می‌خوری. وقتی کسی را دوست داشته باشی، هرگز غمگین نمی‌شوی.
۲ . هر چیزی که آدم به اش معتقد است و به خاطرش حاضر است جانش را فدا کند بالاخره یک روزی به قصه و افسانه بدل می شود .
۳ . ازشان متنفرم . دلم می خواهد همه شان را بکشم .
یک تنه که نمی شود همه را کشت .
دلم می خواهد ازمایش کنم . دلم می خواهد برای شروع کار، یکیشان را بکشم .
ارزشش را ندارد . بالاخره یک روزی خودشان می میرند .
آره ، اما در این صورت نمی دانند برای چه مردند . دلم می خواهد بدانند چرا می میرند . من پیش از آنکه بکشمشان به شان می گویم چرا آنها را می کشم .

#داستانهای_خارجی
دانلود کتاب👇
زندگی در پیش رو
#رومن_گاری
مترجم: #لیلی_گلستان
101 ص.

زندگی در پیش رو (به فرانسوی: La Vie devant soi)‏ رمانی نوشته رومن گاری در سال ۱۹۷۵ است. وی این رمان را با نام مستعار امیل آژار منتشر کرد تا بتواند برای دومین بار جایزه گنکور را کسب کند. از این رمان، فیلمی نیز توسط Moshé Mizrahi در سال ۱۹۷۷ ساخته شده‌است.
رومن گری با نام اصلی رومن کاتسِف (Roman Kacew) در ۸ ماه مه ۱۹۱۴ در لیتوانی و در خانواده‌ای یهودی به دنیا آمد. در سال ۱۹۲۸، رومن چهارده ساله به همراه مادرش به شهر نیس در کشور فرانسه رفتند. رومن خاطرات نخستین سال‌های زندگی در فرانسه را در کتاب وعدهٔ سپیده دم - Le promesse de l’aube ،۱۹۶۰ نوشته‌است. او در دوم دسامبر ۱۹۸۰ بعد از مرگ همسرش در سال ۱۹۷۹ با شلیک گلوله‌ایی به زندگی خود خاتمه داد. وی در یادداشتی که از خود به جای گذاشته اینطور نوشته‌است : … دلیل این کار مرا باید در زندگینامه‌ام شب آرام خواهد بود - La Nuit Sera Calme, 1974 بیابید. در این کتاب او گفته‌است: به خاطر همسرم نبود دیگر کاری نداشتم.
دیگر نوشته‌ها رومن گاری:
تربیت اروپایی، ریشه‌های آسمان، میعاد در سپیده دم، شبح سرگردان، مردی با کبوتر، خداحافظ گری کوپر، بادبادک‌ها، ستاره بازان و …

#داستانهای_خارجی
دانلود کتاب👇