@litera9
#چه_باشدآنچه_خوانندش_تفکر
#مارتین_هایدگر
#سیاوش_جمادی

در متن تفکر مدرن تصور میرود که فردیت سوژهٔ انسانی مقهور نظمی بوروکراتیک، تکنیکی و رسانه ای است و این نظم نیز خود برآمده از نوع مدیریت سرمایه‌داری یا نقش الهی اکونومیاست. این تصور بیراه نمی نماید، هر چند هنوز نیازمند تأمل و تحقیق بیشتری است و از قضا متفکران معاصر نیز به تحقیقات تبارشناسانه در این باره علاقه نشان می دهند. کتاب حاضر برخلاف مسیر نمیرود. این کتاب بنیاد همین نظم تکنیکی و نظام رسانه ای را در گونه‌ای خاص از نهش اشیا و هستندگان می‌یابد. با این همه اگر پیام کتاب را به درستی نشنویم، به سادگی دچار این کژفهمی می شویم که نویسنده به جای توجه به مشکلات واقعی و حاضر همه چیز را منوط به نوعی نگرش یا بینش فردی و معطوف به تصمیم می کند چنانکه گویی در مقام ناصح و اندرزگو به ما میگوید که کافی است از این لحظه با پارمنیدس هم‌عقیده شویم تا همهٔ نابسامانی های جهان یکشبه بهبود حاصل کنند. قضیه درست عکس این است. نگرش انسانی که فراتر از برابرنهشته های پیش روی خود نمیبیند خود حاصل و برآمده از متن بزرگ تری است که در آن اکونومیا یا تدبیر منزل ارسطو به طرح انقلاب مارکسی می‌پیوندد.