🔰 خاطرات و حکایاتی از آیةالله سیّد صادق روحانی / ۱
✍🏻 سیّد حسین کشفی
❇️ از مرحوم آیةالله سیّد صادق روحانی شنیدم:
▫️ آشیخ غلامحسین تبریزی بود که در مدرسهٔ فیضیّه حجره داشت. من خدمت ایشان رفتم و گفتم: شرح لمعه میخواهم بخوانم. بعد، روزی سه بار - صبح و بعد از ظهر و اوّل شب – خدمت ایشان میرفتم. هر بار، دو ورق مطالعه میکردم، بعد پیش آشیخ غلامحسین میرفتم و میخواندم. اگر اشکالی بود ایشان میگفت. حدود دو ماه کلّ شرح لمعه تمام شد!
▪️ وقتی به نجف رفتم، آقای خویی گفت: شرح لمعه برخی از جاهایی دارد که مرد ملّا میخواهد تا معنا کند! بعد، ایشان چند عبارت از شرح لمعه را از من پرسید و گفت: همین الآن معنا کن! من هم عبارت را معنا کردم. ایشان گفت: از این بهتر نمیشود معنا کرد! لذا به ما گفت: وقتتان را در اینجا [= مقدّمات] معطّل نکنید، و یک سَیری بکنید و درس خارج بیایید.
✳️ آیةالله سیّد صادق روحانی فرمودند:
▫️ من تقریباً شش ماه از فوت مرحوم نایینی گذشته بود که از قم به نجف رفتم. در نجف، اوّل درس آقای خویی رفتم. ایشان آنوقت هم سطح میگفت هم خارج. هر کسی هم در درس سطح اشکال میکرد، ایشان میگفت: عصر بیایید [= در درس خارج]. درس آشیخ محمّدحسین اصفهانی و آقا ضیاء عراقی هم رفتم.
✅ از آیةالله روحانی شنیدم:
▫️ آشیخ کاظم شیرازی مرد خیلی ملّایی بود. من مقداری هم درس آشیخ کاظم شرکت کردهام.
▪️ وقتی همراه با اخوی به نجف رفتیم، وارد مدرسهٔ سیّد شدیم. من بچهٔ ده دوازده ساله بودم. آشیخ کاظم به مدرسه دم حجرهٔ ما آمد و گفت: من نه اهل دید و بازدید هستم و نه حوصلهٔ این کار را دارم؛ امّا شنیدم یک بچه، کفایه بلد هست، آمدم بببینم بلد هست یا نه!
📖 (منبع: یادداشتهای اختصاصیِ جناب آقای کشفی برای کانال چراغ مطالعه)
#سید_صادق_روحانی
@cheraghe_motaleeh
✍🏻 سیّد حسین کشفی
❇️ از مرحوم آیةالله سیّد صادق روحانی شنیدم:
▫️ آشیخ غلامحسین تبریزی بود که در مدرسهٔ فیضیّه حجره داشت. من خدمت ایشان رفتم و گفتم: شرح لمعه میخواهم بخوانم. بعد، روزی سه بار - صبح و بعد از ظهر و اوّل شب – خدمت ایشان میرفتم. هر بار، دو ورق مطالعه میکردم، بعد پیش آشیخ غلامحسین میرفتم و میخواندم. اگر اشکالی بود ایشان میگفت. حدود دو ماه کلّ شرح لمعه تمام شد!
▪️ وقتی به نجف رفتم، آقای خویی گفت: شرح لمعه برخی از جاهایی دارد که مرد ملّا میخواهد تا معنا کند! بعد، ایشان چند عبارت از شرح لمعه را از من پرسید و گفت: همین الآن معنا کن! من هم عبارت را معنا کردم. ایشان گفت: از این بهتر نمیشود معنا کرد! لذا به ما گفت: وقتتان را در اینجا [= مقدّمات] معطّل نکنید، و یک سَیری بکنید و درس خارج بیایید.
✳️ آیةالله سیّد صادق روحانی فرمودند:
▫️ من تقریباً شش ماه از فوت مرحوم نایینی گذشته بود که از قم به نجف رفتم. در نجف، اوّل درس آقای خویی رفتم. ایشان آنوقت هم سطح میگفت هم خارج. هر کسی هم در درس سطح اشکال میکرد، ایشان میگفت: عصر بیایید [= در درس خارج]. درس آشیخ محمّدحسین اصفهانی و آقا ضیاء عراقی هم رفتم.
✅ از آیةالله روحانی شنیدم:
▫️ آشیخ کاظم شیرازی مرد خیلی ملّایی بود. من مقداری هم درس آشیخ کاظم شرکت کردهام.
▪️ وقتی همراه با اخوی به نجف رفتیم، وارد مدرسهٔ سیّد شدیم. من بچهٔ ده دوازده ساله بودم. آشیخ کاظم به مدرسه دم حجرهٔ ما آمد و گفت: من نه اهل دید و بازدید هستم و نه حوصلهٔ این کار را دارم؛ امّا شنیدم یک بچه، کفایه بلد هست، آمدم بببینم بلد هست یا نه!
📖 (منبع: یادداشتهای اختصاصیِ جناب آقای کشفی برای کانال چراغ مطالعه)
#سید_صادق_روحانی
@cheraghe_motaleeh