کلبهی احزان شود روزی گلستان غم مخور
بشکفد گلهای وصل از خار هجران غم مخور
گر چو گردون از بد دوران او سرگشتهای
آید این سرگشتگی روزی به پایان غم مخور
هر غمی را شادییی در پی بُود دل شاد دار
هیچ دردی نیست کو را نیست درمان غم مخور
آیهی " لاتقنطوا من رحمةالله " یاد کن
هست لاتقنط امیدی بس فراوان غم مخور
گر به تاریکی فتادی همچو اسکندر مترس
روشنی یابی چو خضر از آب حیوان غم مخور
بیسحر هرگز نماند شام، بیصبری مکن
هرچه دشوار است روزی گردد آسان غم مخور
تیره گردد روز خصم از یارب شبهای من
تیر یارب بگذرد از سنگ و سندان غم مخور
#شمسالدین_محمد_جوینی
صاحب دیوان (مقتول ۶۶۳ ق)
منبع:
«روضةالناظر و نزهةالخاطر» تدوین عبدالعزیز کاشی در نیمه نخست سده ۸ هجری؛ برگ ۸۶
@parniyan7rang
بشکفد گلهای وصل از خار هجران غم مخور
گر چو گردون از بد دوران او سرگشتهای
آید این سرگشتگی روزی به پایان غم مخور
هر غمی را شادییی در پی بُود دل شاد دار
هیچ دردی نیست کو را نیست درمان غم مخور
آیهی " لاتقنطوا من رحمةالله " یاد کن
هست لاتقنط امیدی بس فراوان غم مخور
گر به تاریکی فتادی همچو اسکندر مترس
روشنی یابی چو خضر از آب حیوان غم مخور
بیسحر هرگز نماند شام، بیصبری مکن
هرچه دشوار است روزی گردد آسان غم مخور
تیره گردد روز خصم از یارب شبهای من
تیر یارب بگذرد از سنگ و سندان غم مخور
#شمسالدین_محمد_جوینی
صاحب دیوان (مقتول ۶۶۳ ق)
منبع:
«روضةالناظر و نزهةالخاطر» تدوین عبدالعزیز کاشی در نیمه نخست سده ۸ هجری؛ برگ ۸۶
@parniyan7rang