🥀 تصوف مبتذل و عرفان متعالیه 🌹 - 2
🔹معنا و حقیقت
#تصوف معنا و حقیقت تصوف را نمیتوان از راه جستجو در معنا و ریشه لفظ صوفی و وجه تسمیه آن به دست آورد. برای شناخت تصوف، لازم است اقوال، احوال و اعمال صوفیان مورد مطالعه و دقت قرار گیرد.
معانی نقل شده از مشایخ درباره تصوف، توضیح ویژگیها و خواص صوفیان است و تعریف حدی و رسمی نیست و هر کس تصوف را از منظری تعریف کرده است؛
#سهروردی در
#عوارف_المعارف میگوید: اقوال و آراء مشایخ و بزرگان فن درباره تصوف بیشتر از هزار قول و نظر است... الفاظ گرچه تفاوت دارند ولی معانی نزدیک به هم هستند. (سهروردی، عوارف المعارف، ص 40)
#محیی_الدین_ابن_عربی، تصوف را چنین تعریف میکند: «التصوف، الوقوف مع الآداب الشرعیة ظاهرا و باطنا و هی الخلق الالهیة» تصوف، وقوف و پایبندی به آداب شریعت در ظاهر و باطن است و آن همان اخلاق الهی است. (ابن عربی، الفتوحات (4 ـ ج)، جلد2، ص، 128)
#فناری در
#مصباح_الانس میگوید: «تعمير الباطن بالمعاملات القلبية بتخليته عن المهلكات و تحليته بالمنجيات، فعلم التصوف و السلوك» آباد کردن باطن با معاملات قلبی به وسیله تخلیه آن از مهلِکات و آراستن آن به منجِیات، علم تصوف و سلوک است. (فناری، مصباح الانس، ص 6 (طبع حجری))
🔹انتقاد از تصوف و دفاع از عرفان
برخی از متفکران و دانشمندان، تصوف و صوفیگری را کانون انتقاد خود قرار دادهاند؛ آنها ترجیح میدهند معنویت اسلامی را با واژه عرفان و عارف، معرفی کنند نه تصوف و صوفی.
در ارزیابی این تفکر باید دانست که بزرگان حكمت و عرفان، دو تعبير در مورد صوفيه دارند؛ يكي
#محققان_صوفيه و ديگري
#جَهَله_صوفيه (به تعبیر امروزی: صوفی و صوفینما)؛ مراد از محققان صوفيه، عرفاي بزرگ اسلامي مانند محييالدين ابنعربي، صدرالدین قونوي و سيد حيدر آملي است كه با التزام به شرع و همراه با کسب علم، راه تزكيه نفس را پیموده و به كشف و شهود حقايق رسیدهاند و مراد از جهله صوفيه، آن دسته از صوفيانياند در لباس تصوف، معرفت و عملکرد نادرستی دارند؛ یا علم و دانش كافي ندارند و مطالب برتر را نادرست میفهمند و مطالب سخیف و غیر قابل دفاع از آنها صادر میشود؛ یا بدعتهايي در دين پديد آورده، وسيله را با هدف توجيه كرده و خود را به شريعت و ظواهر آن پايبند نميدانند و آشكارا يا پنهاني مرتكب معاصي ميشوند؛ يا برخي از آنها با فريب و نیرنگ، مردم را به معنويت فرا ميخوانند و پشت اين دعوت، مقاصد سوء اقتصادي، اجتماعي، سياسي، جنسي و غیره است. اين افراد در هر مكان و زماني محكومند و عارفان و صوفيۀ اصیل در كتابهاي خود اين اشخاص را به شدت مورد مواخذه قرار دادهاند.
از این رو، کسانی که عرفان و تصوف را به طور مطلق از هم جدا میکنند و میگویند: عرفان، امری مثبت و مقبول و تصوف امری منفی و مردود است، در نتیجه تصوف را در صوفیۀ انحرافی و مبتذل منحصر میکنند، مخاطبان خود را به اشتباه و خطا میاندازند؛ زیرا مخاطبان با رجوع به کتب معتبر عرفان، تعابیر صوفیه، تصوف و صوفی را بارها خواهند دید که اهل فن درباره خود و دیگر بزرگان عرفان به کار بردهاند.
💢بخشی از کتاب سفر به عرفان نظری، نوشته وحید واحدجوان
@dr_vahedjavan