#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها#محمد_علی_بیابانینشستم عشق رامعنا كنم،دل گفت يا زينب
نشستم ديده رادريا كنم،دل گفت يا زينب
نشستم يادي اززهرا كنم،دل گفت يا زينب
قيامت خواستم برپاكنم،دل گفت يا زينب
زني عاشق که زهراگونه معناشد قیامت را
و معصومانه بر دوشش كشد بار امامت را
همينكه لحظهءاز او نوشتن شد قلم لرزيد
ازاوخواندم هوادر دم نفس دربازدم لرزيد
به خودگفتم به سويش گام بردارم قدم لرزيد
حريمي محترم كزحرمتش صدهاحرم لرزيد
خداونداحريمي اينچنين راكيست سلطانش
هزاران جان فداي اوهزاران تن به قربانش
نخوانش زينت بابا بگو جان علي زينب
نگو دختر بخوانش مرد ميدان علي زينب
سر وسامان مولا روح و ريحان علي زينب
علی دستان الله ست و دستان علي زينب
علي راآنچنان درپوست ودرخون خوددارد
كه گوياجسم زينب يك علي در كالبد دارد
سلام اي روزميلادت هم اشك چشم هاجاري
سلام آموزگار عشق در آیین دلداری
تلاطم داشت بين چشمهايت شوق ديداري
واين يعني حسينت راتوخيلي دوست ميداری
هنوز ای خواهرعاشق نخوردی شیرمادررا
که می خواند طپش های دلت نام برادر را
كجاوصف كسي همچون تودرقاموس من باشد
كه مداح مقامات تو بايد پنج تن باشد
نگهبانان اجلالت حسين ست وحسن باشد
كدامين زن شبيه توچنين مردانه زن باشد
کدامین خشم درخوداین همه احساس رادارد
و در پای رکابش اکبر و عباس را دارد
اگردرچشمت اقیانوسی از امواج غم داری
اگرحال پریشان،دست بسته، قد خم داری
همان دست کریمی که حسن داردتو هم داری
و این یعنی برای دوست ودشمن کرم داری
به زیردین الطاف تو و آلات همه سرهاست
کرامت کمترین کارشما خواهر برادرهاست
چنانکه جزعلی نامی پس ازاحمدروی لب نیست
پس ازنام حسین اسمی به غیر ازاسم زینب نیست
مثال عشق تودرهیچ دین وهیچ مذهب نیست
دلی غیر ازتو ازعشق حسین اینسان لبالب نیست
میان سینه ام شوری زشعرمنزوی برپاست
که این آقایک عاشق داردآن هم زینب کبراست
الا ای عقل مبهوتت الا ای عشق حیرانت
چگونه از تو بنویسم نگویم از شهیدانت
شهیدانی که گردیدند بی پروا به قربانت
که نگذارند بنشیند خطی بر کنج ایوانت
و ای کاش این شهیدان کربلادوروبرت بودند
درآن بی محرمی سربازهای محضرت بودند
مبین که کاغذ شعر من از این بند نم دارد
که مدح توبدون روضه ات یک چیزکم دارد
چنان نام حسین بن علی نام تو غم دارد
دگربرعهدهٔ من نیست، از اینجا قلم دارد...
دلم را می برد گویا دم دروازهٔ ساعات
میان خنده هامیریخت اشک عمهٔ سادات
🔹@deabelnews