⭕️خبردادند که مردم در تبریز از فرط گرسنگی بین سرگین مواشی را می گردند بلکه دانه ای چیزی پیدا کنند برای خوردن. در طهران یک عده دنبال پول بودند که توپ و تفنگ جدید بخرند، من که می دانستم سرنوشت این صدهزارتومن چه می شود، گفتم:" با صدهزارتومن بازهم با جنگ می خواهید؟ مشکل مملکت را حل کنید، امروز دیگر وقت جنگ نیست". گفتند برای آنکه به طهران نیایند باید جلو گرفت شما هم از اسراف پولی که قرار است برای قشون خرج شود حرفی نزنید ممکن است متهم شوید. گفتم:" بختیاری را چه می کنید؟ ترکمان را چه می کنید؟ قحطی را چه می کنید؟".
برای کشیدن سیگارد بیرون رفتم دیدم ممتازالدوله به آغا عبدالله گفت:" شاه کی بیرون می آید؟" جواب داد:" مشغول زیارت عاشوراست و هنوز نماز هم نکرده". من از برادر آغا عبداله پرسیدم:" آخر الان چه وقت زیارت عاشوراست؟". گفت:" شاه، الحمدالله، ماشالله خیلی مقدس است؛ زیارت عاشورای جمعه شان ترک نمی شود". بعد خودش زیر لب گفت:"این کارها هم دل خوش می خواهد!".

📌روزنامه خاطرات عین السلطنه(قهرمان میرزا سالور)- ج3- روزگار پادشاهی محمدعلی شاه (استبداد صغیر)
#کتاب #نقل_قول #تاریخ #استبداد
t.me/sahandiranmehr