Forwarded From نیکوسخن؛ از امام عصر علیه‌السلام می‌گوید
یک قصه‌ی واقعی 🌱

7⃣1⃣ مانند حضرت سیّدالشهدا سلام‌الله‌علیه!

سال 61 هجری است. آثار نبوی دستمایه‌ی ابوهریره‌ها و ابوموسی‌ها و شریح‌ها شده است. خلیفه و جانشین پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم، مردی میمون‌باز و دائم‌الخمر است، که از صدای تار و تنبور و رقصاندن بوزینه‌ها به شعف می‌آید. اینک بر منبر گل سرسبد آفرینش، او تکیه زده ...

شعبده بازیِ درهم و دینار، کارگر شده و مردانی که برای رسیدن به کرسی ریاست مبارزه می‌کردند را آرام کرده و اینک حسین سلام‌الله‌علیه این آخرین بازمانده از آل عبا صلوات‌الله‌علیهم از دنیا رفته است. در چشم به هم زدنی فتوا صادر شده و باید دست مبارک حسین سلام‌الله‌علیه را در دست آن میمون‌باز می‌نهادند تا بیعت کند و چون حسین سلام‌الله‌علیه بیعت نکرد، ایشان را از میان برداشتند.

امّا اکنون صدها سال می گذرد و زمان، منتظر بزرگ‌مردی است که تجسّم حضرت سیّدالشهدا سلام‌الله‌علیه است و شیعیان در انتظار آن مرد هستند که از تبار حسین سلام‌الله‌علیه است. او که چون حسین سلام‌الله‌علیه بیعت خلفای جور بر گردنش نیست و چون حسین سلام‌الله‌علیه می‌جنگد تا همه‌ی ارزش‌های دین جدّش را زنده کند. برای آمدنش دعا کنیم.


🔍 مطالب مشابه: #حکایت #واقعی

@NikooSokhan
Forwarded From نیکوسخن؛ از امام عصر علیه‌السلام می‌گوید
یک قصه‌ی واقعی 🌱

4️⃣1️⃣ چهل سوال از کودکی خردسال!


بیشتر از چهل سوال مشکل را طرح و تنظیم نمودم تا از مولایم حضرت عسکری صلوات الله علیه پاسخ آن‌ها را دریافت نمایم.
از قم به همراه بعضی دوستان حرکت کردیم، هنگامی که وارد سامراء شدیم و به منزل رفتیم، وقتی وارد شدیم، دیدم مولایم همچون ماه شب چهارده در گوشه‌ی اتاق نشسته است و کودکی خردسال را که چون ستاره مشتری می‌درخشید روی زانوی خود نشانیده است.
امام عسکری علیه السلام به ما اشاره نمودند که جلو بیایید و نزدیک‌تر بنشینید. امام صلوات الله علیه پس از شنیدن سخنان ما، اشاره به کودک نمود و اظهار داشتند: ای فرزندم! جواب شیعیان خود را بیان کن!
پس آن کودک لب به سخن گشود و تمامی سؤال‌های ما را یکی پس از دیگری جواب کافی داد و بعضی سؤال‌ها را پیش از آن که مطرح کنیم، خود کودک مطرح می‌نمود و جواب آن را می‌داد، به طوری که همه‌ی ما مبهوت و متحیّر گشتیم که این کودک خردسال چه گونه در همه‌ی علوم و فنون شناخت کافی دارد و با بیان شیوا تمامی سؤال‌های ما را پاسخ داده و همه‌ی افراد را قانع می‌نماید؟!
پس از آن، امام عسگری صلوات الله علیه به من فرمودند: ای سعد بن عبد الله! برای چه از قم به این جا آمده‌ای؟
گفتم: یا ابن رسول اللّه! چون عشق زیارت و دیدار شما را داشتم، بدین جا آمده‌ام.
حضرت فرمود: پس بقیّه‌ی سؤال هایی را که تهیّه و تنظیم نموده بودی، چه شد؟
پاسخ دادم: آماده و موجود است.
فرمود: از فرزندم و نور چشمم مهدی، آن چه می‌خواهی سؤال کن!
و من بعضی از سؤال‌های باقی مانده را مطرح کردم، از آن جمله عرضه داشتم: یا بن رسول اللّه! تأویل و تفسیر «کهیعص» چیست؟
کودک در حالی که روی زانوی پدر نشسته بود، فرمود: این حروف، رموز و اخبار غیبی الهی است که خداوند متعال در رابطه با حضرت زکریّا پیغمبر علیه السلام بیان نموده است؛ چون زکریّا از خداوند متعال درخواست نمود تا اسامی خمسه طیّبه - پنج تن آل عبا علیهم السلام - را تعلیم او نماید.
لذا جبرئیل علیه السلام نازل شد و آن اسامی مقدّس را به او تعلیم داد؛ و هر زمان حضرت زکریّا علیه السلام یادی از آن اسامی: «محمّد، علیّ، فاطمه، حسن، حسین علیهم السلام» می کرد، هر نوع مشکل و ناراحتیرای که داشت، حلّ و برطرف می‌گردید.
امّا هرگاه نام حسین علیه السلام بر زبان جاری می‌نمود و به یاد آن حضرت می‌افتاد، اندوه فراوانی بر او عارض می‌شد؛ و افسرده خاطر می‌گردید.
پس روزی اظهار داشت: خداوندا ! علّت چیست که هر موقع چهار نفر اوّل را یادآور می‌شوم، دلم آرام می‌گیرد؛ و چون پنجمین نفر را یاد می‌کنم محزون گردیده و در چشمانم اشک حلقه می‌زند؟!
خداوند متعال کهیعص را در جواب حضرت زکریّا علیه السلام برایش فرستاد؛ و تمامی اخبار و جریاناتی را که بر امام حسین علیه السلام مقدّر شده بود، به وسیله‌ی آن رموز کلّی برایش بیان نمود:
«کاف» یعنی؛ کربلاء وحوادث آن،
«هاء» اشاره به هلاکت و شهادت اهل بیت سلام الله علیهم،
«یاء» یزید - بن معاویه است - که بر امام حسین علیه السلام ظلم نمود،
«عین» اشاره به عطش و تشنگی آن حضرت و اصحاب می‌باشد؛
و «صاد» صبر و استقامت آن حضرت خواهد بود.

سپس آن کودک در ادامه فرمود: چون حضرت زکریّا علیه السلام این خبر را - از فرشته‌ی الهی یعنی؛ جبرئیل امین علیه السلام - دریافت نمود، وارد مسجد شد و به مدّت چند روز در مسجد ماند و مرتّب گریه و زاری می‌کرد.
و در پایان افزود: حضرت یحیی پیغمبر و امام حسین علیهما السلام هر دو به مدّت شش ماه در رحم مادر بودند؛ و در شش ماهگی به دنیا آمدند.

🗞 بحارالانوار، ج ۵۲

مطالب مشابه 🔍 #حکایت #واقعی
@NikooSokhan
Forwarded From نیکوسخن؛ از امام عصر علیه‌السلام می‌گوید
یک قصه‌ی واقعی

5️⃣1️⃣ همچون شقایق

از نژاد سیاه بود ،
ولی نسبتش به تاریکی نمی‌رسید،
و اینک غلام اباعبدالله است که می رزمد ،
و
از خونِ خویش وضو می‌سازد تا در نماز قیامت،
زودتر از همه و در صفِ اول بایستد؛
و جَوْنِ سیاه،
هم‌اکنون سرخ شده است،
همچون شقایق‌ها!


در زیارت ناحیه مقدسه‌ی امام زمان علیه السلام از جون چنین یاد شده است:
السَّلامُ عَلی جُونِ بْنِ حَرِیّ مَوْلی ابی‌ ذَرِ الْغَفّارِیِّ

🔍 مطالب مشابه: #حکایت #واقعی #عاشورا
Forwarded From نیکوسخن؛ از امام عصر علیه‌السلام می‌گوید
یک قصه‌ی واقعی 🌱

9️⃣1️⃣ پدر بود و پسر


هر پسری که می‌رود، پدرهم قربان قد و بالایش می‌رود و هزار بار می‌میرد تا بازگردد،
پدر بود و پسر،
چشمانش را به نرمی از پدر برداشت،
و رفت .....

و پسر که رفت ...
در میان غبار و خاک، در میان عربده و نعره گم شد.
وقتی پاره‌ی تن رسول، تن پاره پاره‌ی پسر را دید،
با حسرت شِکوه کرد؛
یا رسول الله! ببین این قوم با آن که شبیه‌ترین مردم به تو بود چه کردند!

یا صاحب الزمان!
این قصه‌ی تلخ را هر سال با خودت مرور می‌کنی و می‌گریی!
نه فقط این قصه،
قصه‌ی دست بریده،
گلوی پرپر شده،
تیر سه شعبه،
اسیری عمه،
رد پای خونین دختری سه ساله،
و ......
قربان دل خونت یا صاحب الزمان!

🔍 مطالب مشابه: #حکایت #واقعی #محرم #عاشورا

@nikoosokhan