توسعه از دید نظریه بازیها
نوشته : بروس وایدک
ترجمه : رضا مجیدزاده
چه رشته ای
رشته خودم که پژوهش هنر بود وپایان نامم راجع به رنگ فرش صفویه بود که تا چند وقته دیگه دفاع دارم اما دارم برای مقاله ای در باره بازیها ویا رقصهای محلی تحقیقاتم رو شروع میکنم
Forwarded From unknown
🔸اختصاصی/نامه امام موسی صدر به مرحوم آیت‌الله مروارید

حضورمحترم علامه بزرگوار آیةالله فی العالمین،حجة‌الاسلام والمسلمین الاستاذ الورع‌الامجد آقای حاج شیخ[حسن]علی مروارید دامت‌برکاته
با تقدیم عرض‌ارادت وشوق دیداروجود مبارک تشکرات فائقه خودوبرادران لبنانی،که ازمشهد دیدارکردند بلکه تشکر ودعای همه مردمان شیعه پریشان ودردمندرا خدمتتان تقدیم میدارم خداوند سلامتی وتوفیق وعزت ودوام سایه مبارک رابرای مسلمین مقدرفرماید.
براستی درشب تاریک لبنان وبیم موجهای سهمگین سیاستهای جهان ودرگرداب هائل حوادث،اگر سبکباران آن دیاربیاد ماباشند زهی محبت وتوفیق
از همه چیز بیشتر به‌دعا احتیاج داریم
قدرتهای جهان،منافع سیاستها،رهبران عرب،اسرائیل خطرناک همه وهمه در لبنان مسکین وبخصوص درمناطق شیعه نشین جبل عامل،که درمرز اسرائیل قرار دارد بازیها می‌کنندوبدون رحمت وشفقت جنایتها مرتکب می‌شوند.
فقط عنایت پروردگارکه یدالله فوق ایدیهم سندو یاورماست وبهمین دلیل انتظار دعای فراوانست خصوصادر آستانه مقدسه حضرت رضا که سرسپرده درگاهش هستیم. امید یادبودو دعا دارم.سلام آقایان را تقدیم وبهمه ارادتمندان و دوستان عرض سلام دارم.

ارادتمند
موسی صدر ۲۰ محرم
Forwarded From حسین علیزاده
بر بال فوتبال

بعضیها خیلی عشق فوتبالند و تا سر حد شور جنون به آن می بالند. شاید حتی از باخت افسرده شوند یا سکته کنند یا از برد پیراهن خود و غیر ! را چاک دهند و عربده مستی سر دهند !
برخی هم میگویند فوتبال یک دسیسه و طرح انگلیسی است که مردم را از مسایل اصلی بازدارد و سرگرم سازد . اینها معتقدند فوتبال یک نوع ترفند و بازی شیطانی است. چون بین افراد بشر تفرقه و جدایی می اندازد. در فوتبال همیشه یک تیم می برد و یک تیم می بازد و تیم برنده خوشحال و تیم بازنده ناراحت است. پس می تواند عامل تفرقه و ایجاد دشمنی بین ابناء بشر شود. فقط انسانهای عاقل هستند که از برد در فوتبال مغرور نمی شوند و از باخت ناراحت و دشمن تیم مقابل نمی شوند زیرا آن را فقط یک بازی می بینند و نه بیشتر! اگر عقل انسان بیشتر رشد کند سایر نعمتهای دنیوی را هم بازی می بیند که یکی بیشتر برده و یکی کمتر و از کم و بیش آن مغرور و آزرده خاطر نمی شود. زیرا می داند انما الحیاه الدنیا لعب و لهو. پس چنین انسان عاقلی در دنیا به بازیها و سرگرمیها دل نمی بندد و بدانها اکتفا نمیکند.
اما
هرچند هریک ازین دو نظر تا حدی معتبر باشد باید گفت شما را به خدا دیگر تماشا و دیدن فوتبال را شیطانی نکنید که برای ملت از تفریحات همین یکی مانده !
دیگر اینکه فوتبال شیطانی نیست بلکه این جناب شیطان است که فوتبالیست است و گلزنی ماهر , و تیم ورزیده او اغلب برنده است !
پس باید از شیطان پول و سیاست و ... که در پشت پرده فوتبال در کمین است برحذر باشیم نه از خود فوتبال که ورزش و سرگرمی چندان نامطلوبی نیست بلکه خیلی هم طالب دارد !

حسین علیزاده
🌺🌸😂😭😍
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹

🔸 کسانی که کم معاشرتند، بعد از مدتی عقلشان تحلیل می رود🔸

یک نفر تجارت را رها کرده بود. حضرت احوالش را پرسیدند. گفتند ایشان عاقبت به خیر شده! فرمودند چه جوری عاقبت به خیر شده؟ گفتند که طلبهایش را وصول کرده، بدهی‌هایش را پرداخته، تسویه حساب با همه کرده، الآن دیگر رو به عبادت کرده است. حضرت فرمودند: «بئس ما صنع»: بسیار کار بدی کرده! سپس فرمودند «الیَّ به». (بیاوریدش پیش من). او را آوردند. حضرت فرمودند: چه کار کردی؟ گفت: خدا عاقبتمان را به خیر کرده، حالا دیگر استخوان سبک می‌کنیم، دیگر از کسی طلب نداریم، به کسی بدهی نداریم و حالا فارغ البال به عبادت مشغولیم. حضرت فرمودند: بد کاری کردی. گفت : چرا؟
فرمودند: نمی‌دانستی که «أنّ عقل الرجل بالتجاره »؟ (عقل انسان با تجارت رشد می‌کند) و ارزش عبادت انسان به مقدار عقل اوست؟
دو تا مطلب در اینجا هست؛ ۱- عقل ضریب ارزش عمل است ۲- راه رشدش را هم می‌فرمایند تجارت است. چرا تجارت را می‌فرمایند؟ زیرا تجارت، اصطکاکِ انسان به انسان است، آنهم نه اصطکاک یک انسان به یک انسان، بلکه اصطکاک یک انسان به هزار انسان. آدمی که تاجر است باید صد تا تاجری که رقیب هست از وسط دست اینها توپ را در بیاورد. اگر در بازیها ۱۱ تا هستند، در اینجا ۳۰۰-۲۰۰ تا هستند. چه جوری بخرد از وسط اینها، چه جوری بفروشد، چه جوری مشتری جذب کند. پس مرتباً باید تدبیر کند. این حضور و فعالیت و رشد می‌دهد به عقل. زمینه رشد عقل اصطکاک دائم است. یعنی انسان به مجردی که تعطیل کند اصطکاک را، تحلیل می‌دهد عقل و فهمش را. کسانی که کم معاشرتند بعد از مدتی انسان احساس می‌کند عقلشان تحلیل رفته. هر چه که میزان معاشرت انسان کمتر می‌شود میزان حضور انسان در مسائل هم کمتر می‌شود. چرا؟ چون باید بیاید در میدان تا ورزیده شود. چگونه است که وقتی انسان ورزش می‌کند قوه می‌گیرد؟ یعنی اضطرار پیدا می‌کند به نیرو داشتن. وقتی نیرو خرج نکند نیرو کسب نمی‌کند. باید خرج کند تا بتواند کسب کند. پس عقلش را باید به کار بیندازد، خرج کند. این می‌شود ورزش عقل. پس تکلیف شرعی ورزش کردن و ورزیده کردن عقل است. یعنی عقلش را همیشه ورزیده نگه بدارد.
https://telegram.me/joinchat/BcHSIDwwcxrCUmmpaMwOkg
.

البـارت رقـم 26 💕

حُب يمحوه العذاب

👌🏻👇🏻 😍
📚 @rewayatyamania 🇾🇪


بعد مرور سنه
احلام وسامي لازالت علاقتهم مشتته ودائما في مشاكل ودائما احلام تدور مشاكل وتصنع من اللاشئ شي

سامي لازال يحب انوار وماقدر ينساها

احلام حملت ومنتظرين طفل


بلقيس رجعت لزكريا بعدما اغترب واشتغل ووفر لها كل حاجه وماعد يزعلها حس بالنعمه الي كانت معه وكل شويه مرته الثانيه حانقه

انوار لازالت تحب سامي بس تكذب على نفسها انها نسته

اختها الكبيره خطبت بعد كرها لانها ماكانت عاقله ولا اخلاقيه رغم انها اجمل من انوار بس الناس تحب انوار لأخلاقها

حسن اشترى له ارضيه بصنعاء جنب بيت ساره واحمد وبناء له بيت بس لازالوا مستقرين بعدن ويجوا كل فتره وفتره لبيتهم

أحمد وساره بدأو يبنوا ارضيتهم الثانيه

عبدالخالق تزوج آيات وجابوا ولد ومبسوطين



فاطمه عايشه ومتأقلمه مع خالد ومتفاهمين ويحلوا مشاكلهم بالهدوء وباقي لها شويه وتتم الجامعه وجابوا بنوته كيوت سموها اسيل كانت اول حفيده بنوته في العائله والكل يحبها ويتضاربوا عليها

شكريه وعبدالكريم يحبوها اكثر من عيالهم

ايمن يغار منها بشكل فظيع لانها اخذت حبهم منه

حسام يلاعبها ويحبها


وفي يوم الجمعه
الكل منتظر فاطمه تجي علشان اسيل والاطفال مراعيين لها في الحوي ويتضاربوا من عيبزها وماقد وصلت بينما ايمن يسبها

زبير يتضارب هو ومنى

زبير وهو هازر شعرها:بعدي يدش شوري عليش

منى وهي ماسكه وجهه:انت بعد يدك

حسام بلقانه:انا شابزها ماعليكم

زبير:انت سير عند اخوك العدني ياعدني

حسام يحسبها محانكه بكى

شكريه تصيح فوقهم:بس ماقد وصلت وانتوا قد عتتضاربوا من ذلحين

وصلت فاطمه وخالد وبيدها اسيل/ثمانيه شهور
الكل قام لاعندها يسلموا عليها

عبدالكريم:هاتي القمريه حق جدها

ايمن يبسرها بقهر وغيره

الكل يتحيلا لها ويبوسوها

سامي يبوسها:قمر قمر كسحتش يابطه بالجمال

فاطمه:هههه والله صدقك بنتي انا فدا لها

ودخلوا وعبدالكريم بازيها مابعدها من يده

رقدت وبزوها الغرفه

ايمن دخل لاعندها وهي راقده وشخطها بخدها قوي وخرج سريع

اسيل بكت

وهكذا ظل ايمن يغار منها وحاقد عليها رغم انه اكبر منها بكثير وحتى بعدما كبرت شويه كانوا بالبيت حق جدهم بمحافظه ثانيه

كانت اسيل تلعب بالعربيه حقها راس الدرج جاء ايمن وزبطها من فوق الدرج لما تقلبت بكلها وخرج الدم من انفها

ايمن عمل نفسه انه افتجع عليها ويصيح: اسيل طاحت تعالوا

وهكذا كانت اسيل تلعب مع حسام وعملوا لهم حاجات واشكال من الطين وبزوهن يخبوهن علشان ينشفين وجاء ايمن كسرهن كلهن عليهم ورجعوا يبكوا وكثير مرات كان يضربها ايمن

فاطمه كانت تسافر مع خالد وكملت دراستها وتخلي اسيل عند شكريه واسيل تعودت تعيش عند جدتها وكانت لما تمرض يمرضوا كلهم بعدها ويخافوا عليها وعبدالكريم مايفلتها ابدا وتبكي اذا بزوها خالد وفاطمه

احلام ولدت وجابوا ولد /حمد

سافروا القريه علشان حفل تخرج انوار
سامي قرر واتخذ قرراه بمساعدة فاطمه وقراره كان انه ماينسى حبه ويتقدم لانوار







📚 @rewayatyamania 🇾🇪
رائف: اركان بيشرفك وبيشرف عشرة متلك فاهمة ..
ابتهال: ڼـعمًـْ! !! لٱ نغمة جديدة هي .. مزالك هيك روح لعندو لَيــِْـِْش. لساتك هوون ،،«صرخت »يلا انقلع م̷ـــِْن بيتي فورا
رائف :بيت مين يا ام بيت انَــْتي .. ولانسيتي انو دافنينو سوااا .. سمعي ابتهال لهون وبس بنتي سَـآندرآ. رح تروحي وتسقطي حقك عنها شئتي ام ابيتي
ابتهال: اسقط حقي! !! ههه ڵـڱ وبكل عين وقحة جاي تحكيلي اسقط حق ابني! !! ڵـڱ ابني بين الموت والحيا وانت داير علـّۓ. برائة بنتك!
رائف: اتطمني انا مريت عالمشفى قبل ما اجي لهون وسألت علـّۓ. وضعو وخبرني الدكتور انو الشب وضعو عم يتحسن وبإزن •اللّـہ̣̥ رح يصحى .. انا مو قليل اصل يا ابتهال بس بنتي رح تطلع وانتي رح تروحي تسقطي حقك عنها
ابتهال: غصبني لشوف
قرب رائف وواجهها وهمسلا: ياترى انَــْتي بتعرفي انو عِنـ.̷̷̸̷̐ـديّ نسخة م̷ـــِْن وصية ابوكي •اللّـہ̣̥ يرحمو! ؟
انصدمت ابتهال وردت: كيف!!!؟
رائف: متل ماسمعتي .. وانتي بتعرفي انو هالوصية اول ماتصير بإيد المحامي هالأملاك والثروة كلها رح تروح لصاحبها الأصلي الشخص اللي حامل ختم العيلة واللي هوة ابن اخوكي اركان
ابتهال: انَـَـَتَ عم تمزح صّـْْحّ ، اكيد عم تمزح
رائف: لٱ ابتهال .. انا مابمزح بهي الشغلات، ، وانا ازا بوعد بوفي .. ازا كنتي حابة ماتخسري شي بتروحي وبتسحبي الشكوى ،،
ضلت ابتهال اتطلع بـ رائف بكل حقد ..
ابتهال: اي شو عليه يا رائف .. رح روح واسقط حقي عن هالمجنونة ..بس بشرط
رائف: شرط شو؟
ابتهال: بنتك مابتعتب هالبيت، ،، بتاخدها وين مابدك انشالله عالهفا بس مابترجع لهوون فهمت ..والا واقسم بالله بأزيها
رائف: طيب المهم تسقطي حقك عنها ،، ومشان امجد .. •اللّـہ̣̥ يقيمو بالسلامة مع انو خسارة فيكي ولد متلو ،،،

بقيو رائف وابتهال يطلعو ببعض بتحدي، ، اتراجع رائف وطلع علـّۓ. غرفتو تاركها واقفة مكانها وعيونها بتلاحقو بغيظ ...

؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛🎋

بهالأثناء كان اركان متسطح عالفرشة بالسجن وصافن بالسقف ،، عم يتزكر كل لحظة قضاها مع سَـآندرآ. وكل كلمة حكتها .. بس رجع اتزكر الكدمات واثار العنف اللي عرقبتها انتفض م̷ـــِْن مكانو وشد عقبضتو بقهر وهمس: ايمت رح اطلع م̷ـــِْن هووون .. والله لورجيه اللي عمل هالعملة قيمتو مين ماكان يكون ..

„…„…„…„…„…„…„…„…„…„…„…„…„…„…„…„…

تاني يوم،، م̷ـــِْن بين الممرات البارده كانت ساندرا ماشيه بخوف بخطوات متوترة ورى السجانه يلي كانت سايقيتها لغرفة المحقق ،،
السجانة: خفيلي. رجلك شوي ..
سَـآندرآ.: ،،،،،،

دقت السجانه الباب ودخلت برفقة ساندرا لجوا وادت التحيه بإحترام
،،، احترامي سيدي السجينه ساندرا يلي طلبتها

هز ثائر راسه بهدوء واشر بـ ايدو للسجانه لتطلع برا وبس صار هو وساندرا وحدهم اتنهد بعمق وقام م̷ـــِْن مكانه واتوجه لعندها واطلع فيها بدقه اما هية بقيت تتلفت حواليها بخوف ..

ثائر: متزكرتيني ؟
ساندرا: شـ شو بدك مِڼـّي ؟ انت شخص مو منيح ،، لَيــِْـِْش. حبستني بالعتمه ؟

رجع ثائر اتنهد وبكل حنيه وتفهم رسم علي وجهو ابتسامة خفيفة وحط ايدو عكتف ساندرا اللي انتفضت اول ما حست بلمستو واترجعت بخوف لورى
سَـآندرآ.«دمعو عيونها »: مـ ماتلمسني والا بـ ضربك بفرشاية الرسم
اتفاجأ ثائر وعقد حواجبو بإستغراب ..
ثائر: فرشاية الرسم! !!«فكر شوي ورجع سألها » سَـآندرآ. انَــْتي ضربتي اللي اتهجم عليكي بفرشاية الرسم؟
هزت سَـآندرآ. براسها ونطقت: وانكسرت بكتفو.
.. فتح عيونو عالاخر ولمعو .. ابتسم وحكالا: تعالي اقعدي سَـآندرآ.، ،
هزت راسها بالنفي ..
ثائر: ازا قعدتي بجبلك اركان مرة تانية

بدون تفكير عطول اتحركت وقعدت عالكرسي وبلشت تهز حالها ..
همس ثائر :لَيــِْـِْش. بلشت غار م̷ـــِْن هاد اللي اسمو اركان! !!

استند ثائر عالطاولة قدامها ..: ازا بدك تطلعي م̷ـــِْن هون لآزٍمٍ تساعديني وتساعدي حالك
ساندرا: ،،،،،،
ثائر: مو وقت سكوتك ابدا ،، انتي لآزٍمٍ تكوني قويه لتطلعي م̷ـــِْن هون ولا مو حابه تطلعي؟
ساندرا: امبلا طالعني م̷ـــِْن هون،،، بدي ارجع عند بابا

هز ثائر راسه وعدل قامته وسحب ريموت وكبس عليه لتشتغل شاشة عرض

ثائر: هلأ رح اعرض عليكي مجموعة صور، ،، انتي بتحبي الصور صح؟
هزت ساندرا راسها بالايجاب وركزت نظرها علـّۓ. شاشة العرض، ،، اما ثائر قعد قبالها مباشره وبلش يقلب الصور ويراقب ردة فعلها
كان في صور اشخاص مابتعرفهم عم تطلع قدامها وساندرا تطلع فيهم بهدوء وفجأة توسعت حدقة عينها ورجفة شفايفها واتراجعت لورا لحتى لزقت بظهر الكرسي اول ماشافت صورة عدي بين الصور

انتبه ثائر علـّۓ. ردة فعلها لما طلعت صورة عدي ..
ثائر: هالشخص مألوف الك؟
ساندرا: هـ هاد هو الشيطان هاد ضرب امجد هاااد نزل دم امجد دم احمرر احمرر ،،، احمرر لاا لااا احمر لاااا

ثائر «بصدمه» :هاد اللي اتهجم علـّۓ. امجد وعليكي؟
Forwarded From داش فرید صلواتی✏
#داش_فریدصلواتی

یک بوم و دو هوا تا به حال شنیده اید؟
در جامعه ما احتیاج به شنیدن نیست . بلکه مصداق این ضرب المثل همواره در حال پیاده شدن است .
چندی قبل فیلمی از خوانندگی حجت الاسلام و المسلمین #غلامرضا_قاسمیان به همراه دو نوازنده دو تار و نی که در سر پل ذهاب اجرا گردیده بود در فضای مجازی پخش شد.
با اینکه خود #داش_فرید در موسیقی و هنر دستی دارد . وقتی این کلیپ را دیدم بیشتر به هم ریختم تا لذت ببرم .
احساس کردم چقدر این ملت ایران مظلوم هستند که سالهاست برخی متولیان فرهنگی و مذهبی بازیشان داده اند و هیچ نگفته اند .
تا کی ملت باید استخوان لای زخم را تحمل کنند ؟
اگر اجرای کنسرت ونشان دادن آلات موسیقی حرام است ؟ پس چرا جناب حجت الاسلام قاسمیان همراه با نوازندگان به اجرای موسیقی پرداخته اند ؟
شاید برخی بگویند این کار ایشان جهت تسلی دادن روحیه به زلزله زدگان بوده است .
این حرف هم منطقی نیست ،
کلیپی دیدم که یکی از روحانیون عذابهای الهی که بر سر ملت فوران شده است را به خاطر کنسرت های موسیقی و بد حجابی بیان داشته اند و در ادامه فرموده اند اگر زن حامله ایی موسیقی گوش کند فرزندش حرام زاده تلقی می شود .
تا کی قرار است به این بازیها ادامه دهیم؟
جناب آقای حجت الاسلام و المسلمین قاسمیان از شنیدن صدایتان لذت بردم ولی کاش شما در جایگاه خودتان که همانا تزریق معنویت که کمبودش هم بسیاردر جامعه احساس می شود فعالیت می کردید و اگر جایگاه و تخصص شما هنریست به تخصص خود رسیده و اجازه دهید متخصصین واقعی در مسائل معنوی فعالیت کنند .
و بسا شاید شما در جایگاه هنری بیشتر تاثیر گذار باشید که شواهد نشان داده که اینگونه است .
متاسفانه علت فقر فرهنگی در جامعه ما عوض شدن جایگاهها است . هیچ کس سر جای خودش نیست .
در فیلمی روحانی را دیدم که در یکی از همایش های اخلاقی در مشهد تقلید صدای موتور می کرد و می خواست اینگونه برای خود جذب مخاطب کند .
روحانی دیدم که ذر زمینه پزشکی اظهار نظر می کرد .
مهندس عمران تفسیر قرآن می کند .
قهرمان کشتی برای ما کتاب دینی و مذهبی می نویسد .
استاندار در افتتاحیه سد از فشار قبر سخنرانی می کند.
دخالت کردن برخی که تخصصشان چیز دیگری فاجعه هایی را در جامعه رقم زده است که بسیاری از آنها دیگر قابل جبران نیست.
فردی که هیچ تخصصی در زمینه فرهنگی و هنری ندارد و او را در آن مسند فرهنگ و هنر قرار می دهند والله، به جامعه و مذهب خیانت می کند .
جامعه و مردم که مسخره ما نیستند که دائم به آنها بگوییم بی حجابی بد است آنوقت در مراسمهای بیست و دوم بهمن و راهپیمایی ها بی حجابها را در رسانه های ملی الگوی شرکت ملت در راهپیمایی ها قرار دهیم .
کنسرت ها را لغو می کنیم آنوقت امثال آقای حجت الاسلام قاسمیان اجازه اجرای کنسرت همراه با نوازندگان دارند .
در برخی از تریبونهای نماز جمعه برای اجرای یک کنسرت در شهرها فریاد وااسلاما سر دهیم آنوقت در انتخابات از افرادی چون #تتلو استفاده می کنیم .
تا کی می خواهیم خودمان را گول بزنیم؟
آنها که ملت را احمق فرض کرده اند، دائم در حال رسوا شدن خودشان و قربانی رفتارهای خودشان شده اند .
دوستی دارم که روزگاری مرا از اینکه با خواننده خانمی همنوا شده ام در مقابل جمعی مورد سرزنش قرار داد و برای خود شیرینی ، خانواده ام را به رخم کشید و فرمود:
داش فرید شما باعث سرافکندگی خانواده تان شده اید . برو در پیشگاه خدا توبه کن.
دردناک است که حالا دختر ایشان که مقیم آلمان هستند ،در حال برنامه ریزی و شرکت در برنامه جدید مسابقه خوانندگی #استیج شبکه من و تو هستند .
خداوند اینجوری حال می گیرد .
مثلا کاری می کند روزگاری تو فیلم استعاذه شهید دستغیب بسازی و خود را دیندار تر از همه در جامعه معرفی کنی و همه را جز خودت و خاندانت بی دین ببینی و به مرور زمان سرنوشتت را ابه گونه ایی رقم می زند که فیلم فلسفه و سکس بسازی آن هم همراه با بازیگران کاملا عریان.
کاش هر کس در حیطه تخصصش فعالیت می کرد.
و یا اقلا بیهوده گیر به ملت نمی دادیم و خود را مبرا از اشتباه معرفی نمی کردیم.



کانال #داش_فریدصلواتی
روزنامه نگار. هنرمند
https://telegram.me/farid_salavati
Forwarded From mzi.ir مجمع ذخائر اسلامی
همایش ایران و ترکیه، خبر 15: محورها و موضوعات تفصیلیِ مقالات همایش بین المللی میراث مشترک ترکیه و ایران از سوی دبیرخانه اعلام شد: (هشت محور اصلی با موضوعاتِ وابسته) محورهای کلی همایش:
1. مطالعات ادیان، فلسفه وعرفان
2. مطالعات تاریخی و فرهنگی، اسناد
3. مطالعات ادبی – زبانشناسی
4. مطالعات باستان‌شناسی
5. مطالعات نسخه ¬شناسی و کتابشناسی
6. مطالعات هنری و نمایشی
7. مطالعات معماری
8. مطالعات علوم وفنون، پزشکی
***مطالعات ادیان، فلسفه وعرفان***
اخلاق، معنویت و باورها در قرآن کریم، انجیل، ودیگر کتابهای مقدسِ ادیان ترکیه
نقش دین در زندگی اجتماعی مسلمانان و دیگر ادیانِ ترکیه
اعیاد و جشنهای مذهبی، ونقش آن در گسترش معنویات ( اسلام و دیگر ادیان)
حقوق انسانی در ایران و ترکیه
نهضتهای مذهبی و اصلاح گرایانه در ترکیه
مکاتب کلامی و فلسفی در ترکیه
فرقه ¬ها و سلسله¬ های تصوف و عرفان در ترکیه (بکتاشیّه، مولویه، قادریه، ...)
حروفیه در عثمانی
کُتبِ عرفانی به زبان فارسی، نوشته شده در عثمانی
ادیان باستانی در ترکیه
مشترکات بین ادیانی
فرهنگ، مناسک و آداب مذهبی در مکانهای مقدس ترکیه (مقابر، خانقاهها، معابد، مساجد)
عاشورا و فرهنگ عاشورائی در ایران و ترکیه (خصوصاً کربلا) و نقش مسلمانان غیر شیعه وغیر مسلمانان در عزاداری ایام محرم
عزاداری عشایر ترک
مولوی‌شناسی (شارحانِ مثنوی در ترکیه؛ مولویّه؛ مولوی‌شناسی در ترکیه؛ نقش مولوی در فرهنگ و ادبیات ترکیه؛ میراثِ عرفانی مولوی در ترکیه؛ دیوانِ کبیر در ترکیه)

***مطالعات تاریخی و فرهنگی، اسناد***
مکاتباتِ سیاسیِ سلاطین ایران و عثمانی
اسنادِ عثمانی دربارۀ ایران
سلاجقۀ روم (470 – 700 ق/ 1077 – 1300 م)
ایلخانان و آسیای صغیر
قبرستانهای تاریخی ترکیه و عالمانِ ایرانیِ مدفون در ترکیه
تبریز و روابط فرهنگی با عثمانی
آذربایجان، و روابط تاریخی، فرهنگی و اقتصادی با ترکیه
حجّ در روابط فرهنگی و مذهبی ایران و عثمانی
تاریخ سرحدّات ایران و عثمانی
اسناد بیوتات علمی در ترکیه
تاریخ علم در ترکیه
علویان، از دیرباز تا کنون
مطالعاتِ نزاعهای کلامی در ترکیه
مکاتب تأثیرگذار در ترکیه
پاسداری از میراث پارسی در ترکیه
پاسداری از میراث ترکی در ایران
فرهنگ نویسی و فرهنگ نویسان در ترکیه
تذکره نویسی و تذکره نویسان در ترکیه
کتابهای مدارس علمی از قدیم تاکنون در ترکیه
کتابهای درسی و کمک درسی چاپ شده به زبان ترکی در ایران
روزنامه ¬ها و مجلات فارسی زبان در ترکیه
روزنامه¬ ها و مجلات ترکی در ایران
روشنفکران ایرانی در ترکیه
انقلابِ مشروطۀ ایران در عثمانی
دستور زبان و خط فارسی در ترکیه
دستور زبان و خط ترکی در ایران
سفرنامه¬های ایرانیان به ترکیه (وبالعکس)
روابط سیاسی/ اقتصادی تیموریان با عثمانی
روابط سیاسی/ اقتصادی آق‌قویونلوها با عثمانی
روابط سیاسی/ اقتصادی قراقویونلوها با عثمانی
روابط سیاسی/ اقتصادی صفویه با عثمانی
روابط سیاسی/ اقتصادی افشاریه، زندیه و قاجار با عثمانی
سلسله‌های پادشاهی آسیای صغیر (حکمرانان محلی پیش از عثمانی) (470 – 700 ق) (1077 – 1300 م)
امرای دانشمندیه (سیواس، قیساریه، ملاطیه) (ح 490 – 560 ق/ 1097 – 1165 م)
دلایل مهاجرت ترک‌ها به ایران
دلایل مهاجرت ایرانیان به ترکیه
آداب و رسوم مشترک، بازیها، فرهنگ مشترك، مناسك مذهبی، نکاح و تدفین...
روابط تاریخی، فرهنگی و اقتصادی ایران و ترکیه در دورۀ عثمانی-صفوی
اسناد بومی و محلی در ترکیه مربوط به ایران و ایرانیان
اسناد بومی و محلی در ایران مربوط به ترکیه
مشترکات موزه‌های ترکیه و ایران؛ نقش، قابلیتها و مواد
نقش اقلیتهای مذهبی در تاریخ، فرهنگ و اقتصاد ترکیه
گردشگری مذهبی،‌ صنایع دستی و راهكارهای تبادلات بیشتر

***مطالعات ادبی – زبانشناسی***
ادیبان و شاعران مهاجر ایرانی به ترکیه
آثار و شرح احوال عالمان ادیب
ترکان پارسی گوی
اسطوره های ادبی در ایران و ترکیه
نقش و تأثیر زبان فارسی در مکاتب ترکیه‌
نقش و تأثیر زبان ترکی در مکاتب ایرانی
بررسی ترجمه های قرآن به ترکی
تمثیلات ودیگر آرایه¬های منظوم و منثور در ایران و ترکیه
ادبیات عامه (داستانها و روایاتِ عامیانه یا شفاهی در ایران و ترکیه – مشترکات)
نامهای ایرانی در ترکیه
ترجمه‌ها و شروحِ ترکیِ گلستان و بوستانِ سعدی
ترجمه‌ها و شروح ترکیِ دیوانِ حافظ
تغییرِ خط و میراثِ ادبیِ ترکیه
فرهنگهای فارسی – ترکی/ ترکی – فارسی؛ و فرهنگ‌نویسان
تجزیه و تحلیل و نقد ادبیِ مشترک
مطالعات تطبیقی در اساطیر و ادبیات فارسی، ترکی
مشترکات و تفاوتهای زبانی بین فارسی و ترکی
نمادهای اساطیری (هما، سیمرغ، ققنوس...)
اشتراکات شاعران معاصر ایران و ترکیه با ریشه های کهن
مطبوعات ایران و ترکیه
نقد و تحلیل تطبیقی رویکردهای داستان نویسی ایران و ترکیه
تبارشناسی و پیشینۀ کردها و زبان کردی در ایران و ترکیه https://telegram.me/alfehrest/425