S M
بله پشت پرده دیگر این ماجرا این بود که صحابه امتحا
فراموششان نشد، ولایت را نپذیرفتند و از آن هم محروم شدند.
مکتبة الاوقاف العامة؛ موصل مکتبة الاوقاف العامة؛ ب
مکتبة الاوقاف العامة؛ موصل
مکتبة الاوقاف العامة؛ بغداد
مکتبة الاوقاف المرکزیة؛ سلیمانیة،
مکتبة القادریة؛ بغداد،
مکتبة المتحف العراقی
دار التربیة الاسلامیه(محند سعید الزهاوی)
مکتبة الروضة الحسینیة؛ کربلا،
مکتبة العتبة العلویة؛ نجف،
مکتبة العباسیة (باش اعیان)؛

فراموششان كنيد!
🔰#معرفی_کتاب🔰

📚عنوان:فراموششان

✍نویسنده:داوود غفار زادگان

📌با هم سطر‌هایی از این کتاب را می‌خوانیم. وقتی نامه رسید، من آنجا بودم. فکر کردم از این پیک‌های معمولی است. اما نبود. قاصد مرگ بود. از کنار ستون، امیر

📌را می‌دیدم. وقتی پیک رفت چیزی نگفت؛ نه انعامی داد، نه خلعتی. مثل جغد چشم دوخته بود به تاریکی. منتظر بودم که صدایم کند، وقتی صدا را شنیدم، زود برگشتم و دیدم که لب‌های امیر به کبودی می‌زد گفت که بروم و مروان بن حکم را بیاورم. وقتی مروان آمد امیر نامه را به او داد تا بخواند ...

#معرفی_کتاب
#فراموششان

💢 به کتابخانه عمومی ایتا ( کتابیتا ) بپیوندید :

🆔
http://eitaa.com/joinchat/839057428Cbb18df1b3c
بنده چند بار عرض کردم که غصب حق صورت گرفته است ولی
بله پشت پرده دیگر این ماجرا این بود که صحابه امتحان شوند و امتحان شدند و رد شدند و مرتد گشتند الا سه یا چهار یا هفت نفر بنا به اختلاف نقل ها !!! چرا مرتد؟؟؟ چون فراموششان شد که دفاع از عترت طاهره واجب است شاید هم مثل شما معتقد بودند دست هدایت مولا در پشت پرده است و خودش امور را به این سیر هدایت میکند!!!
اغلب، وقایع مهم و لحظاتی را که با خود می‌گوییم هرگز فراموششان نخواهیم کرد در ذهنمان نمی‌مانند، بلکه اتفاق‌های ناچیز و بی ارزشی که در آن لحظه اصلاً توجه‌مان را به خود جلب نمی‌کنند، با گذشت زمان، بی‌وقفه و به‌ شکلی واقعی‌تر به خاطرمان می‌آیند.
در شکل دادن یک انسان دیگر، لذت منحرفی نهفته است و این احتمال وجود دارد که آدمی خیلی زود آن موجود را ملک خود بداند، همچون احساس اربابی به برده‌اش.
نگذار رویاهایت بر زمان حال و بر حقیقت تسلط پیدا کنند!

خانه آرزوها
#برگی_از_کتاب
سلام استاد عزیز،

اصل ناپایداری پیشرفت در تمدنمان میتواند هزار دلیل داشته باشد ولی به نظر میاد همه آن دلایل زیرمجموعه بی اهمیت بودن علم در میان این چنین تمدن هاست. وقتی علم مبنای تصمیم‌گیری نباشد، هرکس دل بخواه تصمیمی خواهد گرفت یکی بر مبنای احساسات خودش، دیگری با عقلش و آن دیگری بر مبنای سنت جدوآبادش. جوابگو هم نخواهد بود چون جوابگویی فقط در جامعه علم دوست، معنی دارد (احساسات و عقل و سنت را اساسا نمیتوان جوابگو دانست). ما علم الاجتماعی هم نداریم. ما فقط تنها چیزی که داریم همین تاریخ است. این علوم اجتماعی و انسانی مدرن کلا برای جامعه و آدمیانی درست شده اند که نجوم را کنار گذاشته و به ستاره شناسی روی آورده اند. با تئوریهای این علوم نمیتوان درد جوامعی که هنوز در دنیای نجوم و تخیلات جادویی گیر کرده اند را مرهم گذاشت.

به عنوان مثال ما میتوانیم صدهزار تحقیق و پژوهش راه بیندازیم که چرا جامعه فلان کشور جهان سومی به قوانین ترافیک احترام نمی گذارد. آخرش هم معلوم نیست جوابی هم پیدا کنیم یا نه. ولی شاید جالب باشد جمله ای را که در کتاب آموزش رانندگی یک کشور غربی نوشته شده را بگویم تا تفاوت تمدن مدرن و متحجر روشن شود. مفهوم آن جمله اینکه: شما میتوانید با این قوانین ترافیک شوخی کنید. به هر حال همه جا نمیشود پلیس مسلسل بردار و دوربین و رادار گذاشت و شما میتوانید هر جایی پلیس و دوربینی نبود با قوانین ترافیک شوخی کنید. ولی با قوانین فیزیک شوخی نکنید چون قوانین طبیعی شوخی بردار نیستند. ماشین با چهار سطح کوچک لاستیک به زمین چسبیده و تحت قوانین اصطکاک و مکانیک در کنترل شماست. کافیست این قوانین فیزیک را نادیده بگیرید و این آخرین شوخی زندگانی شما شود. منشا این قوانین ترافیک، ساده سازی کاربردی قوانین طبیعی هست.

معنی قوانین ترافیکی برای تمدنی که آنها را از باور به قوانین طبیعی استخراج کرده و برای تمدن دیگری که آنها را فقط به عنوان ابزاری برای تنظیم ترافیک می بیند، یکی نیست. و این معنی را با صد هزار پژوهش و رساله دکتری و مهندسی فرهنگی و تبلیغ و زور هم نمیشود یکی کرد. طبیعتا هم معنی اولی پایدار و معنی دوم دل بخواهی میشود و دچار تفسیر روزمرگی.

یکی از نتایج ارزش نهادن به علم این است که آدم آینده-نگران میشود و این نگرانی به خاطر خطر از دست دادن علم و کم باور شدن به آن است. نیوتن اخلاق خیلی بدی داشت، با همه دعوا میکرد و همیشه قهر بود. ولی با وجود اینکه کارکردن و حتی نزدیک نیوتن بودن غیرقابل تحمل بود، ولی چون جامعه انگلیس علم دوست شده بود، این جوانب اخلاقی نیوتن باعث نشدند پیشرفت علم متوقف شود. مثال جالبش اینکه نیوتن هر روز در باغ دانشگاه قدم میزده و در حین قدم زدن و فکر کردن روی خاک فرمول و نمودار و غیره می کشیده. مسئولین علمی دانشگاه به باغبانان دستور داده بودند که از این نوشته های نیوتن بر روی خاک محافظت کنند و اینها را شخم نزنند و جایش گل نکارند چون دغدغه این مسئولین واقعا علم واقعی بود و فکر میکردند حتی شاید این نقاشی های نیوتن مهم باشند و اگر پاک شوند و خود نیوتن هم فراموششان کند، آینده گان از فرمولی در علم محروم خواهند شد. چنین تمدنی موزه و کتابخانه درست میکند و از آنان حفاظت کرده و درهای علم را برای آیندگان باز می گذارد چون علم برایش اهمیت دارد. پایداری در تمدن از علم و بها دادن به علم می آید. در تمدن هایی که سر ستیز با علم دارند نباید بیشتر از همین دل نوشته شما توقعی داشت. متاسفانه تنها توقعی که میتوان از اینان داشت همین است که این کم-داشته های علمی مان را هم شخم بزنند و جایش گل بکارند.
@jafarian1964