#فایل_های_تصویری
#نظریه_جواز_تعبد_به_جمیع_ادیان_و_مذاهب_الهی_و_غیر_الهی 3
🔗 http://alhaydari.com/fa/2018/12/7369/
🔗 https://www.aparat.com/v/YQScD
🔗 https://www.youtube.com/watch?v=yRi6QAmmOEk&t=9s
✅ @alhaydarii_fa
ما در اسلام سماع نداریم!
امروز یکی از دوستان مطالبی را فرستاد بابت نقد تصوف که گویا همینک در ایران برای آن بناست نشستی برگزار شود. نقد تصوف البته چیز خوبی است به دو شرط نخست اینکه واقعاً نقد باشد به معنی بررسی نظری ابعاد مختلف تصوف و دوم اینکه چنانکه مقتضی نقد و نقادی است دست اندرکاران شناخت درستی از تاریخ تصوف داشته باشند و آثار تحقیقی در این رابطه را درست خوانده باشند. بدون این نوع شناخت، کار نقد تصوف به همان پایه از سطح نازل می رسد که کتاب هایی مانند حدیقه الشیعه و آثار ملا طاهر قمی و آقا محمد علی کرمانشاهی در آن جایگاه قابل تفسیر است، یعنی نقد تصوف بر اساس پاره ای از توهمات و عدم آگاهی از درونمایه فکری تصوف و جایگاه آن در تمدن اسلامی. در این باره باز شاید مطلبی بنویسم. اینجا مقصودم چیز دیگری است. در میان آن نوشته ها دیدم یکی دو نفری گفته اند سماع در اسلام حرام است و ما چنین چیزی در اسلام نداریم. خوب، این بحثی بسیار قدیمی است و نخست خود نمایندگان تصوف خراسان در سده های چهارم و پنجم بدان پرداختند که آیا سماع صوفیانه در مجالس خانقاهی و ذکر حلال است یا نه؟ عده ای اول مخالفت کردند و آن را با شریعت منافی دیدند و البته به تدریج رساله ها و کتاب ها نوشته شد اندر حلیت سماع و رقص صوفیانه. من کاری به حلال و حرام آن ندارم. پرسش من این است که یعنی چه ما در اسلام سماع نداریم؟ مقصود از اسلام در اینجا چیست؟ آیا مقصود قرآن و احادیث نبوی است. خوب ما خیلی چیزهای دیگر هم در قرآن و حدیث نداریم اما آنها را اسلامی می دانیم ویا دست کم متعارض با اسلام نمی دانیم. آیا مقصود فقه است؟ خوب وقتی بسیاری از فقیهان اهل سنت آن را با شریعت منافی ندیده اند و با آدابی آن را پذیرفته اند دیگر چه معنا دارد بگوییم ما در اسلام سماع نداریم. فقه در واقع چیزی نیست جز اجتهادات فقیهان. اسلام هم چیزی نیست جز تفسیر فقیهان و متکلمان و عالمان از آن در طول تاریخ. مگر برای تشخیص حلال و حرام راه دیگری داریم؟ وانگهی مگر حکم همه پدیده های بشری را اسلام تعیین کرده است؟ سماع هم مانند بسیاری تظاهرات مذهبی دیگر بخشی از عادات و رسوم و مناسک و باورها و رفتارهای بشری است که در حول و حوش دین به مثابه ایمان به امر مطلق و اعتقاد به مبدأ مطلق شکل می گیرد و زیستی مستقل و در عین حال مرتبط با باورهای تنزیهی در ارتباط با خدا و همچنین باورهای مذهبی دارد. اسلام هم که در جزیره العرب آمد با همه این نوع مظاهر دینی که در شکل پاره ای آداب و مناسک عربی جلوه کرده بود مخالفت نکرد. سهل است برخی از آنها را داخل در شریعت جدید کرد (و فقیهان کردند). در عقیده اسلامی، اسلام دیانت خاتم است. بعد از اسلام طبق این دیدگاه بنا نیست شریعت تازه ای ظهور کند. دست کم از دیدگاه فقه و کلام در سنت اسلامی این بدین معنا بوده که برای هر چیز تازه ای و پذیرش و یا عدم پذیرش آن به عنوان امر مشروع نیازمند شریعت جدیدی نیستیم. آنان اندیشه ختم نبوت را بدین معنا نمی گرفته اند که پس هر چه بعد از ظهور اسلام به عنوان امور جدید شاهدش هستیم یا به کلی غیر مشروع است و یا باید منتظر شریعت جدید بود تا حکم آنها را اعلام کند. دست کم فقیهان چنین می اندیشیده اند. آنان با مبانی اصولی باورشان این بود که می توان با محک اجتهاد حکم امور تازه و بی سابقه را روشن کرد. در این مورد هم برخی از فقیهانی که مستقیم با این پدیده روبرو بوده اند آن را مشروع دانستند. البته مقصود آنان سماعی که امروز در قونیه شاهدش هستیم نبود. وقتی از سماع سخن می رود باید به مجالس ابو سعید ابو الخیر اندیشید و مجلس خوانی قوالان آن روزگار خراسان. در مقابل، گروه هایی باطنی بوده اند که معتقد بودند چاره کار تأویل باطنی شریعت است و یا حتی برخی حکم به تعطیلی شریعت می داده اند تا به گونه ای تفسیری متناسب از ختم نبوت و یا گریزگاهی از آن درست کنند. اما روش فقیهان این نبوده است. آنان اجتهاد را چاره کار می دیدند.
@barrasihayetarikhi
عرض کنم که اسلام جنبه های فراوانی دارد که متاسفانه ما فقط احکام فرعی آن را (آن هم اگر کامل بدانیم) شناخته ایم.
آیا اسلام طب ندارد؟
آیا اسلام معماری ندارد؟
آیا اسلام روان شناسی ندارد؟
آیا اسلام اقتصاد و تجارت ندارد؟
و آیا اسلام... ندارد؟
چطور دینی که مثلا طب و پزشکی نداشته باشد میتواند ادعا کند دین کامل است؟
پس نمیتوان کامل بودن اسلام را قبول کرد اگر بگوید روحتان با من و برای جسمتان مثلا بروید سراغ یهود!!!
ما در روایات داریم که بنای ساختمان مسلمانان باید متفاوت از سایر ادیان باشد.
پس باید اسلام راه کار معماری هم ارائه کرده باشد.
اما آیا ما از آنها مطلع هستیم؟
https://telegram.me/joinchat/BIc28QtaPBWqmlYpF4h4QA
با سلام پيرو سؤال دوستي، ديدم شايد درج اين مطلب در گروه، مفيد باشد و عزيزان ديگر هم بيبهره نمانند، اين نسخ، به زبان سُرياني است، و نگارش خط آنها شبيه خطوط کوفي (رايج پيش از خط نسخ) است. سرياني، زبان مذهبي امروز مسيحيان عراق و سوريه هم هست که بيشتر از شاخه ارتوذکس هستند (گويا شاخه فرعيتر يعقوبي و نسطوري). سرياني يکي از زبانهاي سامي است که همراه عربي، عبري، آرامي، حبشي و قبطي و اينها در يک خانواده قرار ميگيرند و محدوده شامات و عراق و مصر و اتيوپي و اينها رايج بوده است، بايد دانست ميراث علمي يونان، پيش از نابودي بيشتر آنها به زبان سرياني (که به خصوص در منطقه سوريه رواج داشته) ترجمه شده بود و در واقع در نهضت ترجمه (قرون دوم و سوم هجري) که بسياري از آثار يوناني به عربي ترجمه شد در واقع نه از يوناني، بلکه از سرياني به عربي ترجمه گرديده است. امروزه نسخ خطي سرياني زيادي در عراق و سوريه و نيز در واتيکان و برخي کشورهاي اروپايي موجود است و دانشمند فقيد نسخه شناس، گورگيس عواد هم که خودش يک مسيحي هم بود، دو جلد فهرست خوب براي نسخ خطي سرياني موجود در عراق نگاشته است. بايد توجه داشت که موضوع اصلي نسخ خطي سرياني عمدتاً متون مذهبي و مربوط به مسيحيت است، با سپاس??
https://sohalibrary.com/
فهرست کتابهای موجود در کتابخانهی تخصصی تاریخ اسلام و ایران، و نیز «کتابخانهی تخصصی ادبیات» وابسته به دفتر حضرت آیتاللهالعظمی سیستانی را میتوانید در این لینک ملاحظه بفرمایید. چند ده هزار پیدیاف کتابهای تاریخی و ادبی هم در لینک موجود است که برای استفادهی شخصی است. چنانکه پیشتر هم گفتهایم، این کتابخانهها آثار نسبتا قدیمی را در قالب پیدیاف در سایت میگذارند و چنانچه مؤلف یا ناشری موافق با گذاشتن کتابش در سایت نیست، حتما به ما اطلاع دهد که آن را برداریم. درعینحال، توصیهی ما به استفادهکنندگان این است که تنها و تنها برای استفادهی شخصی و موردی کتابها را دانلود کنند. طبیعی است که کتابهای تازهی نشر در اینجا بههیچروی عرضه نخواهد شد. اگر مؤلفی مایل است پیدیاف اثرش در این وبسایت باشد (با موضوع تاریخ و ادبیات و رجال)٬ میتواند آن را برای ما ارسال کند.
همچنین هر دو سایت زیر
برای استفادهی بیشتر پژوهشگران از کتابخانهی مجازی در موضوع ادبیات و تاریخ است:
www.eliteraturebook.com
www.ebookshia.com
🔺Islam as Political Religion: The Future of an Imperial Faith, by Shabbir Akhtar, Routledge
اسلام بعنوان یک دین سیاسی: آینده یک باور امپریالی، نوشته شبیر اختر، انگلستان، اکسون، راتلج
این بررسی جامع در زمینه اسلام، رویکردی فلسفی و الهیاتی نسبت به مسائل پیش روی مسلمانان و پرسش از سکولارسازی جهانی ارائه میدهد. مؤلف با پرداختن به منتقدان اسلام معاصر در پی آن است که اسلام را بعنوان موجودیتی سیاسی تعریف نماید. همچنین با بررسی دیدگاهها و بحثهای متفکران فلسفی، دینی و سیاسی مسائلی که پیش روی مسلمانان در یک جامعه سکولار است مورد بحث قرار میگیرند. فصل های مختلف این کتاب به قران و ادبیات اسلامی، تاریخ اسلام، قانون شریعت، اسلام سیاسی، اخلاق اسلامی و ارتباط رو به تحول اسلام با غرب، اختصاص یافته است. مؤلف با توصیه تغییراتی که مسلمانان را به حرکت از گذشته سلطنتی به سوی یک نقش متواضعانه در ساختارهای قدرت جامعه امروز دعوت می کند، به ارزیابی تفصیلی محدودیتها و امکانات اسلام در جهان معاصر پرداخته است. این کتاب بطور کلی به دنبال ایجاد تصویری از یک اسلام توانمند و در عین حال عقلانی است که خود را هم از دستهبندیهای اسلامگرا و هم از سکولارگرایی غربی دور میسازد.
📌مرکز و کتابخانه مطالعات اسلامی به زبان های اروپایی (وابسته به آل البیت)
http://clisel.com/?p=10388
💢 نمیشه اهل نماز و حجاب نباشم اما راستگو و با اخلاق باشم؟ 💢
❇️ شاید شما هم بارها با این پرسش مواجه شده باشید و افرادی را بشناسید که ظاهراً با اخلاقاند ولی احکام شرعی را رعایت نمیکنند.
🔷 پاسخی را که در برنامه #آفتاب_شرقی به این پرسش دادم، در این ویدیوی ۴ دقیقهای در آپارات ملاحظه فرمایید:
#اخلاق_دین
🔻🔻🔻
ℹ️ @hamidhossaini
http://www.aparat.com/v/vyzB6
روحِ مصباح یزدی و گلوی عبدالکریم سروش؟
چند نکته در باب «دین و قدرت» به روایت سروش
[https://www.zeitoons.com/83494
سخنرانی دو هفته پیش عبدالکریم سروش در نسبت میان «دین و قدرت» معرکهی آرا شده و البته حواشی متعددی را هم بهدنبال داشته است. مطابق معمول اغلبِ نظریههای ایشان، کژخوانی و روایتهای سستی از آن هم رایج شده و مبنای نقد و نظر قرار گرفته است. حتی کسی پس از درگذشت مصباح یزدی از حلول روح او در سروش نوشته بود! ظاهرا پنجاه درصد ماجرا درست است چون عبدالکریم سروش اینبار از موضوعی سخن میگوید که پروژهی فکری و عملی مصباح یزدی بود اما مواجههی سروش با آن متفاوت است؛ به قول حافظ: من و انکار شراب این چه حکایت باشد/ غالبا اینقدرم عقل و کفایت باشد.
آقای سروش در این نظریه بهاختصار میگوید:«دین یک قدرت است. اسلام از وقتی متولد شد از منظر یک قدرت متولد شد. قرآن یک کتابی ست که بر قدرت تاکید می کند و پیامبر یک شخصیت اقتدارگرا بود که معنی قدرت خوب میفهمید و آگاهانه از آن بهره میگرفت و میکوشید از این قدرتی که خودش بهنام دین [اسلام] تولید کرده و به صحنه آورده، پاسداری کند. او میدانست این قدرت مثل هر قدرت دیگری با دیگر قدرتها وارد تعامل میشود. بده بستان میکند با قدرت های دیگر منجمله با قدرت سیاسی و این قدرت برای تثبیت خود به یکی از چیزهایی که احتیاج قوی دارد همین ارعاب و ترساندن است. گاهی ما اسم «قدرت» را میآوریم فکر میکنیم عمل مذمومیست. مخصوصا یکی بعد از لیبرالیسم، یکی هم بعد از انحطاط تصوفِ ما قدرت چیز مذمومی شمرده میشود. ولی خب اینگونه نیست و بدون قدرت قدم از قدم نمیشود برداشت و ما قدرت لزوما بد نداریم. میشود که قدرت و اقتدار جنبه مثبت و نیکویی هم داشته باشد»(تلخیص از نگارنده است اما به رویت آقای سروش هم رسیده است. متن کامل را اینجا ببینید)
و اما چند نکته:
۱. آنچه عبدالکریم سروش در این سخنرانی گفته است، پیشتر هم شنیده شده است غالبا از سوی مستشرقین و اسلامستیزان. اما مطابق معمول نظریههای قبلی ایشان اعم از «قبض و بسط شریعت» و «بسط تجربه نبوی»، سروش در پرداختن به این موضوعها متدلوژی خودش را دارد و این متد قضیه را شنیدنی و خواندنی و متفاوت میکند. در اینجا تفاوت اصلی هم این است که سروش وفاداری به دین را در این نظریه لحاظ میکند و مصلحانه سخن میگوید و خشونتهایی را که رخ داده است انکار نمیکند بلکه آن را غیر دینی و غیراسلامی و حتی غیراخلاقی نمیخواند و از آنها دفاع جدی دارد. خلاصهاش این است: بازی قدرت همین است. دین اسلام و شخص محمد هم مستثنی نیستند. به«زبان» امروز در مورد دیروز قضاوت نکنیم و حرفهای امروز را به «زبان» دیروز نزنیم.
۲. توییتر فارسی، برخلاف کارکرد اصلی این پلاتفرم، جایی برای برجستهسازی و درج خبر نیست بلکه محل کنشگری است. غلبهی این پلتفرم و کارکرد آن نزد نخبگان سیاسی، عدهای را وسوسه کرده است که نظریهی سروش را هم در ۲۸۰ کاراکتر طرح و نقد کنند؛ نظریهای که سروش دست کم ۳۰ جلسه را برای طرح آن سپری کرده است و پشتوانهی چند دهه اسلامشناسی و اسلامپژوهی و مطالعه قرآن و سنت را دارد. حاصل این برخوردهای توییتری غالبا مغالطهی پهلوانپنبه است. در نوشتهای جداگانه و همزمان آفت این مغالطه را با طرح دو نمونه از توییتر آقای عطاالله مهاجرانی آوردهام. (در اینجا بخوانیدش)
۳. خیلیها این نظریهی سروش را حمل بر تجدیدنظر کلی او گرفتهاند. بعضیها او را از اسلام خارج و گروهی از اسلام رحمانی اخراج کردهاند. اما سروش در ابتدای سخنرانی خود از یک «غفلت» سخن میگوید و نه یک تجدیدنظر. بهگمانم سخن همین است. سروش حداکثر آنچه را پیشتر به آن تصریح نداشت و یا نمیگفت یا نگفته بود، اقرار میکند. تناقضی کلی در ادعای فعلی و ادعاهای قبلی سروش دربارهی دین و پیامبر اسلام دیده نمیشود. من بیش از هر کس تاثیر محمدرضا نیکفر را در این تصریح و اقرار نمیتوانم نادیده بگیرم. وقایع تاریخی دهه گذشته و حتی مهاجرت و زیست دوگانهی سروش هم بیتاثیر نیستند اما پرداختن به این موضوع فرصتی جداگانه میطلبد.
۴. انتقاد و ایرادی که بر نظریهی اخیر سروش میتوان گرفت همان انتقادی است که بر نظریات پیشین او هم نسبتا وارد است..
متن کامل در زیتون:
[https://www.zeitoons.com/83494
@kafaeealirezaa
بنام عقل، به کام اخباری گری
انقلاب معرفتی وحید بهبهانی، به رغم آن که در ظاهر، در نقد یک جریان قدیمی با عنوان اخباری گری بود، و اما فی الواقع، تلاشی برای باز کردن مسیر برای سازگاری بیش از پیش دین با امر دنیا و عرف بود. دقیقا همین نکته بود که بسیاری از اخباری ها را نگران می کرد، نگران این که علم اصول، در حال از بین بردن اصل شریعت است. در اینجا، مروری بر رساله آداب المتعلمین (رساله ای از دوره ناصری) داریم که هرچند اساس آن در دفاع از عقل است، اما در باطن، در جهت کاستن مقام عقل، در حد یک خدمتگزار ساده برای شرع قابل فهم برای اخباری هاست، عقلی که محترم است اما هیچ استقلالی از خود ندارد. با این همه، این کتاب، حتی با این ویژگی، اثری است که به لحاظ تاریخ مباحث معرفتی در ایران قرن سیزدهم، می تواند محل توجه باشد. آنچه در پی می آید مقدمه آن رساله است، و ان شاءالله متن و مقدمه هم به زودی منتشر خواهد شد.
متن این مقاله را در لینک پایین مطالعه فرمایید
http://www.historylib.com/articles/1887/
انقلاب معرفتی وحید بهبهانی (م 1205)، به رغم آن که در ظاهر، در نقد یک جریان قدیمی با عنوان اخباری گری بود، و اما فی الواقع، تلاشی برای باز کردن مسیر برای سازگاری بیش از پیش دین با امر دنیا و عرف بود. دقیقا همین نکته بود که بسیاری از اخباری ها را نگران می کرد، نگران این که علم اصول، در حال از بین بردن اصل شریعت است. در این کتاب، مروری بر رساله آداب المتعلمین (رساله ای از دوره ناصری) داریم که هرچند اساس آن در دفاع از عقل است، اما در باطن، در جهت کاستن مقام عقل، در حد یک خدمتگزار ساده برای شرع قابل فهم برای اخباری هاست، عقلی که محترم است اما هیچ استقلالی از خود ندارد. با این همه، این کتاب، حتی با این ویژگی، اثری است که به لحاظ تاریخ مباحث معرفتی در ایران قرن سیزدهم، می تواند محل توجه باشد.
کتاب را نشر مورخ در شمارگان محدود منتشر کرده است. مقدمه کتاب را در لینک زیر مشاهده فرمایید:
http://www.historylib.com/articles/1887/
تعطیل کردن دنیا
بحث دین و دنیا و نسبت آنها با یکدیگر سابقه دیرین دارد، هم از نظر تئوریک و هم در عمل. سوال اصلی این است که اسلام، چه اندازه به دنیا و به طور خاص به اقتصاد بها داده است. آیا اسلام بیشتر طرف انزوای از دنیا را گرفته، یا مردم را به اقبال بر دنیا تحریض کرده است؟ نظر اسلام در باره کسب و کار، و در نهایت تولید ثروت چیست؟ این نظر هرچه بوده، چه تأثیری در تمدن اسلامی داشته است؟ جامعه مسلمانان در این باره چه نظری داشته و آیا نگاه اسلام را درست دریافته است یا خیر؟ کتاب «اسلام و سرمایه داری» رودنسون فرانسوی با ترجمه محسن ثلاثی، و مقاله زیبای دین و دنیا از مرحوم حمید عنایت در کتاب جهان از خود بیگانه، گویای ابعاد مختلف این بحث هست. .. و اما اخیرا رساله ای با ارزش با عنوان «الحثّ علی الصناعة و التجارة و العمل» از ابوبکر خلال (م 311) یافتم. هم اصل موضوع و هم جنبه های تمدنی آن، برایم اهمیت داشت. این مقاله را برای مرور بر آن و شرح دیدگاه های جاری در آن نوشتم. ابتدا ابعاد بحث را توضیح دادم، سپس مروری روی 128 خبر این کتاب داشتم
تفصیل این بحث را در لینک زیر ملاحظه فرمایید:
https://historylib.com/articles/1903
سیری در تلمود
آدین اشتاین سالتز
تلمود به عنوان مجموعه عظیم و اصلی فقه یهود، در طول تاریخ در نظر غیریهودیان از یک سو به علت ساختار گسترده و منسجم فقهی، حقوقی و اخلاقی آن مورد مدح و احترام بوده و از سوی دیگر به علت لحن صریح آن در موضعگیری در برابر غیریهودیان و حتی سختگیری نسبت به یهودیان غیرملتزم به شرع یهود، مورد انتقاد قرار گرفته است.
حجتالاسلام باقر طالبی دارابی از محققان حوزه ادیان و عضو هیئت علمی مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب قم، این کتاب را ترجمه کرده و آن را به دست چاپ سپرده است.
وی در مقدمه کتاب ضمن آن که از یهودیت با عنوان «دینی که آموزههای مشترک آن با دین اسلام بیشتر از هر دین دیگری است» نام میبرد، کتاب و سنت اسلام را با شریعت مکتوب (تورات – عهد عتیق) و شریعت شفاهی (تلمود) در یهود مقایسه میکند.
طالبی دارابی در معرفی تلمود مینویسد: «تلمود نماد عقلانیت، تفکر، اجتهاد، فقه، کلام و در یک کلمه سمبل ادبیات دینی یهود است. سخن گفتن از تلمود، سخن گفتن از تاریخ اندیشه و فرآیند رو به رشد اجتهاد یهود است. تلمود اثری دیرپاست که ریشه در تاریخ و متن حوادث واقعه در زندگی پرمشقت یهودیان، به ویژه عالمان، فقیهان و حکیمان این قوم دارد...»
کتاب سیری در تلمود حاوی سه بخش شامل تاریخ شکلگیری و تدوین تلمود، ساختار و محتوای آن، و روشمندی مباحث تلمودی است که حجتالاسلام طالبی، سه قسمت فهرست بخشها و رسالههای میشنا و تلمود، نمایه و واژهنامه عبری را نیز به آن افزوده است.
#مقاله
✳️ اسلام شناسی در غرب
🔹همایون همتی
🔸مقدمه
مباحثه میان ادیان مختلف و تاثیر پذیرفتن یکی از دیگری در اثر گفت و گو سابقهای دراز-شاید به درازای عمر خود ادیان،یا اولین ملاقات پیروان آنها با یکدیگر-دارد.در این میان بی شک باید برای مناظراتی که اندیشمندان و متکلمان دو دین بزرگ ابراهیمی یعنی اسلام و مسیحیت،با هم انجام دادهاند،جایگاه ویژهای قایل شد.
روابط میان این دو دین آسمانی برای قرنها-به دلایل مختلف-هم تیره و هم مبهم بود.عدم امکان برقراری روابط نزدیک و مستمر میان پیروان آنها،جنگهای گاه خونین و طولانیای که میان آنها در گرفته است،وجود نوعی احساس رقابت حتی در تسخیر و تسلط بر مناطق جغرافیایی و برخی منازعات ریشهدار و پیچیده کلامی در اصول و اعتقاد، بر آتش این ابهام و تیرگی میافزوده و آن را شعلهورتر میساخته است.
اما در دهههای اخیر،روابط این دو دین به طرز قابل توجهی دگرگون شده و نشانههای امیدوار کنندهای از تفاهم و همدلی میان پیروان آنها پدیدار گشته است.علت این مساله هم البته واضح است.از آغاز قرن بیستم بویژه،دیگر مساله اصلی برای پیروان ادیان مختلف این نبود که فی المثل،مسیحی باشند یا مسلمان؟تحت تاثیر رشد بیامان تکنولوژی و هجوم فرهنگ اباحه و لا قیدی در غرب،مساله جدیدی به وجود آمده بود: مردم باید دیندار باشند یا ملحد؟!همه ادیان نسبت به این موج ضدیت با دین،احساس نگرانی میکردند.لذا بر آن شدند که با تاکید بر اشتراکات و دوری از دامن زدن به اختلاف کهنه پیشین،به هم بپیوندند و صف واحدی را در مقابل ملحدان ایجاد کنند.
لازمه این نزدیکی و قرابت این بود که پیروان این دو دین شناخت دقیق و حتی الامکان بی واسطهای از حالات و عقاید یکدیگر داشته باشند.لذا به سرعت در پی انجام این مهم بر آمدند و طولی نکشید که مطالعات بین الادیانی وسیعی انجام گرفت و علم ادیان به جمع دیگر علوم آکادمیک پیوست.
مقاله حاضر،با دیدی واسع و جامع،مطالعات مسیحیان را درباره اسلام،در گذشته و حال بررسی میکند و با استنادات فراوان،نشان میدهد که اسلام شناسی(1)امروزه یکی از مهمترین دغدغههای غربیان است و البته این نکته هم گفتنی است که در این میان،حساب دولتهای سکولاری که به دلیل احساس خطر از جانب تمدن اسلامی،به شناخت اسلام روی آوردهاند،از اندیشمندان صادقی که جز در پی کشف حقیقت نیستند، جداست.
🔺کیهان فرهنگی آبان 1382 شماره 205
https://telegram.me/studiesofshia/271
✅ مطالب بیشتر👇👇👇
#کانال
https://t.me/joinchat/AAAAAEbyDPJj5uktBOJR7A
#گروه
https://t.me/joinchat/BHCLmEnNIvdlBgP7cfriow
چند نکته و یک پیشنهاد
1- سرکار خانم وسمقی کتابچه ای را درباره نبوت منتشر کرده اند و يک سخنرانی هم تاکنون درباره اين کتاب ايراد فرموده اند. اصل مدعای ايشان اين است که نبوت ساخته خود بشر است و در واقع پيامبران در جستجوی خدا دين و وحی را شکل داده اند و نه اينکه هدايت از سوی خداوند باشد.
2- من البته در اينجا بنا ندارم نظر ايشان را رد کنم. به يک دليل ساده و آن اينکه هر نظری و بحثی شايسته نقد نيست مگر اينکه اصول تحقيق و "نظر" در آن رعايت شده باشد. متأسفانه کتاب و سخن خانم وسمقی در اين موضوع فاقد حداقلی از اين انتظارات است.
3- در دو دهه اخير روشنفکران دينی نظرات و نظريات مختلفی درباره دين، شريعت، فقه، قرآن و وحی و الهيات عرضه کرده اند. تا زمانی به دليل اينکه به نظرم بخشی از مقدمات و انتظارات رعايت می شد واکنش هایی هم از سوی مخالفان ديدگاه های آنان از میان سنت گرايان ديده می شد.
4- شوربختانه دست کم يک دهه است آنچه ما در بسیاری از تولیدات فکری و نظری ساحت نو انديشی دينی می بينيم از چند مشکل مهم و اساسی رنج می برد: يا در تناقض با دیگر انديشه های مطرح شده از سوی خود آنان است و يا حتی گاهی انتظارات حداقلی هم در اصول بحث و "نظر" رعايت نمی شود.
5- البته هر بار نظری غير متعارف و غير مألوف در حوزه دین شناسی مطرح می شود روشن است که شهرتی گرچه زودگذر برای نظريه و يا صاحب آن از چند روز تا چند ماه فراهم می کند و اين البته برای برخی ممکن است خوشايند باشد اما طبعا برای آنان که به طور جدی به مباحث الهيات علاقمندند تأملی بر نمی انگيزد.
6- سهل است اين دسته نظرات آينده تأملات نظری قابل اعتنا در حوزه انديشه دينی را هم در مخاطره قرار می دهد و همه انواع تفکر ناقدانه را در حوزه دين تحت الشعاع عدم انضباط انديشگی و نظری و فکری خود قرار می دهد.
7- برداشت من از کتاب خانم وسمقی چنين است: ساده کردن مسائل از طريق پاک کردن خود مسائل. ايشان با برشمردن پاره ای از مهمترين مسائل الهيات و دين که عمر آنها به تاريخ خود دين می رسد به جای اينکه سعی کنند مساهمتی در حل مسائل داشته باشند می کوشند اصل آن مسائل را با ساده سازی پاک کنند.
8- طبيعی است با پاک شدن اصل مسئله وحی و رد باور منشأ الهی برای دين نيازی هم به پاسخگویی به مسائل چند هزار ساله اديان باقی نمی ماند. خوب هنر اين کار چيست و به چه کار می آيد؟ همه اين مسائل تا زمانی اهميت دارند که صدق ادعای انبياء و اديان در منشأ الهی داشتنشان مورد توافق باشد.
9- يک نظريه بايد در پی پاسخ دادن به يک مشکل باشد. وقتی شما اصل مشکل را ناديده می گيريد اين نظريه به چه کار می آيد؟ نظريه شما که نمی تواند در پی حل مشکل يک نظام فکری باشد و در عين حال اساس و ادعای اصلی آن نظام فکری را غير معتبر قلمداد کند.
10- ممکن است گفته شود اديان درست است ساخته بشرند اما به هرحال مورد اعتقاد ميلياردها انسان بوده و هستند و از اينرو بايد برای پاسخ به پرسش ها و مشکلات اديان راهی جست. درست. اما رد ادعای اديان در منشأ الهی داشتن آنان يعنی غير صادقانه دانستن ادعای ارباب اديان.
11- خود اديان مدعی اند منشأ الهی دارند. با بشری خواندن اصل ادعای اديان طبعا راه حل شما برای پيروان اديان معتبر قلمداد نمی شود. سهل است. راه حل نيست. پاک کردن صورت مسئله است. نهايتا به حد طرح مسئله ای جامعه شناختی تقليل پيدا می کند.
12- پيشنهاد من به ايشان اين است که به جای پاک کردن صورت مسائل سعی کنند اين مسائل را جدی بگيرند. با این وصف جدی گرفتن مسائل الهيات و تصديق و يا عدم تصديق پاسخ هایی که در طول تاريخ اديان به اين پرسش ها از سوی متألهين و علمای ادیان ارائه شده مستلزم داشتن تصور دقيق از آنهاست.
13- پرسش دقيق از تصور دقيق مسائل بر می خيزد. تصديق بلا تصور البته راه به جایی نمی برد. من در پرسش های ايشان نشانی از تصور دقيق مسائل الهيات نديدم. به جای نقد سخنشان در عوض يک پيشنهاد خوب و مفيد برای ايشان دارم:
14- برای اينکه خدای نکرده توهمی پيش نيايد نظريه ای عرضه شده که مشکلاتی نظری را پاسخ می دهد من ایشان را دعوت می کنم يک دور تاريخ اديان، چند متن کلامی و فلسفی و عرفانی اصلی در تمدن اسلامی و مقداری تاريخ الهيات اسلامی (مثلا کتاب فان اس) را مطالعه کنند. بعدا ان شاء الله به نظرم فرصت به اندازه کافی برای نظريه پردازی هست.
https://t.me/azbarresihayetarikhi
Islam as Political Religion: The Future of an Imperial Faith, by Shabbir Akhtar, Routledge
اسلام بعنوان یک دین سیاسی: آینده یک باور امپریالی، نوشته شبیر اختر، انگلستان، اکسون، راتلج
این بررسی جامع در زمینه اسلام، رویکردی فلسفی و الهیاتی نسبت به مسائل پیش روی مسلمانان و پرسش از سکولارسازی جهانی ارائه میدهد. مؤلف با پرداختن به منتقدان اسلام معاصر در پی آن است که اسلام را بعنوان موجودیتی سیاسی تعریف نماید. همچنین با بررسی دیدگاهها و بحثهای متفکران فلسفی، دینی و سیاسی مسائلی که پیش روی مسلمانان در یک جامعه سکولار است مورد بحث قرار میگیرند. فصل های مختلف این کتاب به قران و ادبیات اسلامی، تاریخ اسلام، قانون شریعت، اسلام سیاسی، اخلاق اسلامی و ارتباط رو به تحول اسلام با غرب، اختصاص یافته است. مؤلف با توصیه تغییراتی که مسلمانان را به حرکت از گذشته سلطنتی به سوی یک نقش متواضعانه در ساختارهای قدرت جامعه امروز دعوت می کند، به ارزیابی تفصیلی محدودیتها و امکانات اسلام در جهان معاصر پرداخته است. این کتاب بطور کلی به دنبال ایجاد تصویری از یک اسلام توانمند و در عین حال عقلانی است که خود را هم از دستهبندیهای اسلامگرا و هم از سکولارگرایی غربی دور میسازد.
https://www.youtube.com/watch?v=qhCs6-SE8gU
ِمستند the prophet اولین مستند در باره بشارات به پیامبر اسلام در ادیان مختلف است که در ان حد اقل با 8 دانشمند بزرگ از ادیان مختلف هندو ، سیک ، زرتشتی ، صابئی، مسیحی و یهودی در چند کشور جهان مصاحبه شده است و ایشان بشارات به پیامبر اسلام در متون دینی شان را بررسی و تائید کردند .
برای معرفی اسلام به یک غیر مسلمان میتواند شروع مناسبی باشد
به دوستان فعال در زمینه دیالوگ با غیر مسلمانان توصیه میشود.
@rahyafte_com
بخشي از مطالب مصاحبه سید حسین صدر
تاکید بر گرایش انسانی و مخالفت با نگرشهای سلطهگرایانه دینی که میخواهند دیدگاه دینی معینی را بر جامعه تحمیل کنند، لزوماً به معنای جدایی دین از جامعه و محدود کردن آن به روابط فردی نیست. آن چه صحیح نیست، تحمیل و اکراه و اجبار افراد و جوامع بر باور و عمل به یک فهم دینی معین است. هیچ یک از ما دارای تمام حقیقت نیست تا حق داشته باشد آن را بر جامعه تحمیل کند. بر فرض دارا بودنش هم، دین در پی اینگونه نقشهای سلطهطلبانه نیست؛ چراکه قرآن تصریح میکند که پیامبر صلی الله علیه وآله و سلم، خودش به عنوان صاحب این شریعت، بر مردم سلطهای ندارد و نباید به زور و به هر قیمتی به هدایت مردم بپردازد.
مسائل شریعت در یک دینِ مشخص مثل اسلام نیز بین متدینان مورد اجماع نیست؛ حال چه رسد به جامعه متکثری چون عراق که پیروان ادیان مختلف و گروههای سکولار و غیر دینی در آن زندگی میکنند. بنابراین تلاش برای تحمیل یک فهم مشخص از شریعت اسلامی بر همگان درست نیست. در چنین حالتی، فقیهان و پیروان دیدگاههای فقهیِ متفاوت با دیدگاه حاکم، پیش از پیروان ادیان دیگر به این وضع معترض خواهند بود. بنابراین بهتر است که رفتار دینی مردم را به خودشان و فقهایشان بسپاریم و نهاد دولت را از ورود به مسائل اختلافی که مربوط به مصالح مشترک یک ملت نیست، دور کنیم.
ممکن نیست که دولت، به معنای خاص آن دینی باشد؛ به سبب نقش معینی که امروز دولت ایفا میکند. نقش دولت به معنای امروزی آن صرفا به اداره امور مشترک افراد یک ملت محصور است. همه ملتها دارای ادیان و نگرشهای مختلف هستند. قدرت دولت، محدود به زمینه مشخصی است که مربوط به تنظیم زندگی عمومی است و به همین جهت باید فاصلهاش با ادیان و اعتقادات مختلف در کشور را به یک اندازه حفظ کند.
چند ماه قبل درباره ضرورت تعامل نیکو با بهائیان فتوایی بیسابقه در فقه اسلامی صادر کردید. این در حالی است که بهائیان بنا به نگرش رایج فقهی مرتد به حساب آمده و اساساً از اهل کتاب هم نیستند. به لحاظ فقهی چطور به این نظر رسیدید؟
تعامل نیکو با دیگران منحصر به ادیان خاصی نیست؛ چرا که همه ما در انسان بودن مشترک هستیم. چنان که قرآن همه ما را با عنوان «بنی آدم» خطاب میکند و بنا به گفته امام علی علیه السلام نیز مردم دو دستهاند: یا برادر دینی تو هستند یا در خلقت نظیر تو به شمار میروند.
مسئله انتخابات و تشکیل حکومت در زمان ما نوعی از وکالت است و در فقه هیچگاه شرط اسلام برای توکیل وکیل بیان نشده است. سوء تفاهم در اینباره از آن جا برمیخیزد که بین نمونه حکومتهای قدیم وامروز، تفاوت نمیگذارند. بلی! دولت در زمان قدیم مصداق سلطنت مطلقی بود که میکوشید ولایت خود را بر همه ابعاد زندگی بشر زمان خود بگستراند و از این رو، اگر نامسلمانی به سلطنت میرسید چهبسا بر مسلمانان قیودی میگذاشت و آنها را از التزامات دینیشان باز میداشت که به اقتضای آیة «لن یجعل الله للکافرین علی المؤمنین سبیلا» باید از سلطه آن کافران جلوگیری میشد، اما در زمانه ما که نظامهای دموکراسی بر پا شدهاند، آن چه حاکمیت مییابد قانونی است که مردم انتخاب کردهاند و بازتاب خواسته آنان است و حاکم، ولایتی بر مردم ندارد، بلکه او تنها وکیلی منتخب است که اغلب مردم او را برگزیدهاند تا امور عامه مردم را اداره کند. در حقیقت، اینجا یک فرد حکومت ندارد، بلکه گروهی از افراد و نهادها در چارچوب قانون مشخص با هم کار میکنند. بنابراین، مانعی ندارد که غیر مسلمانی را انتخاب کنند تا برای اجرای قانون اقدام کند، حال این فرد وکیل که همه شرایط توکیل را دارد، ممکن است برای کارهای عالی نظام یا در مراتب پایین، جایگاه وکالت داشته باشد. در اینجا ولایت از آن مردم است.
🔹پرسش
🔻 در متون مسیحیت آموزهای داریم به نام تجرد برای اینکه انسان خودش را وقف خدا کند و به عبادت بپردازد. آیا چنین تفکری که انسان از همه چیز بگذرد و مجرد بماند برای خدمت به خدا، در اسلام هم هست یا نه؟
🔹پاسخ
🔻رهبانیت یکی از موارد اختلاف ما با مسیحیت است و در اسلام نهی شده است که ما از جامعه بِبُریم و بیرون برویم و خودمان را حفظ کنیم. در فرهنگ خودمان عابدانی بودند که از جامعه جدا میشدند و فقط عبادت میکردند برای اینکه روحشان را کمال بدهند. در اسلام تشویق به این میشود که داخل مردم باشیم و روحمان کمال پیدا کند. یعنی در زندگی مردم دخیل باشیم و درعینحال پاک بمانیم. همچنین اسلام ازدواج را بهعنوان یک وظیفۀ اجتماعی مقرر کرده که شخص باید وارد زندگی شود و توالد و تناسل وجود داشته باشد و مسئولیتهای اجتماعی را بپذیرد. در اسلام اینکه مسئولیت را رها کنیم، مثل مسیحیت به آن بها داده نشده است. البته سخنم به این معنا نیست که این کنارهگرفتن و روی نفس خود کارکردن و تکامل روحی ضد ارزش باشد؛ منظورم این است که اسلام برای شخصی که در جامعه باشد و خودش را کمال ببخشد، ارزش بیشتری قائل شده است نه اینکه کسی که این کار را میکند از ارزش برخوردار نباشد.
🔹پرسش
🔻میخواهم بدانم آیا وقتی ما سیاست را با مسائل دینی و اخلاقی به هم مربوط میکنیم خطراتی هم وجود دارد؟ یعنی دینی بخواهد حتی به افرادی که پیروان آن دین هم نیستند، حکومت کند. منظور بحث رابطۀ دین و واردکردن دین به سیاست است.
🔹پاسخ
🔻مسئلۀ ما در سیاست ارزشهای انسانی است. ارزشهای انسانی همان ارزشهای اخلاقی است که هر انسانی جدا از دین و مذهب و حتی اگر دین و مذهب نداشته باشد، به آن ملتزم است. عدالت از نظر همه خوب است، آزادی از نظر همه خوب است، حتی اگر معتقد به اسلام یا مسیحیت یا زرتشت نباشد. آنچه ما به دنبالش هستیم، این است که اخلاق انسانی را نمیتوانیم در سیاست حاکم کنیم. یعنی زورمان نمیرسد آن را غلبه دهیم. ما همین مقدار راضی هستیم. این ارزشهای انسانی برای آن کسانی هم که اهل دین نیستند، مفید است؛ چون این ارزشها عقلایی است. عقلای عالم بر این ارزشها تأکید میکنند. عدالت و برابری و صلح ارزشهایی هستند که همۀ انسانها بر آنها تأکید میکنند؛ حتی آن کسانی که هیچ مذهبی ندارند. یکی از حجتهای خدا عقل است و این عقل در همۀ انسانها هست و باید از آن بهرهبرداری صحیح شود.
@alaviboroujerdi
🇩🇪🇮🇷
کلیسای انجیلی آلمان، تعاملات خود را با جوامع اسلامی گسترش میدهد
به نقل از رایزنی فرهنگی سفارت ج اا در آلمان
کلیسای انجیلی در آلمان قصد دارد تا تعاملات خود را با اسلام و مسلمانان گسترش دهد و شرایط جدیدی برای گفتوگو میان پیروان دو دین ایجاد کند. مسئولان این کلیسا، به تازگی گزارشی از شرایط گفتوگو میان مسیحیان و مسلمانان منتشر کردهاند. به گزارش شبکه رادیو و تلویزیونی بایرن، گفتوگو با پیروان دیگر ادیان – و به خصوص با پیروان اسلام - بخشی از وظایف کلیسا است. بنابراین، گفتوگو میان ادیان مسئلهای بیاهمیت نیست، بلکه موضوعی اصلی در کلیسای پروتستان است. از اینرو در گزارش جدیدی که کلیسای انجیلی آلمان درباره گفتوگوی میان مسیحیان و مسلمانان منتشر کرده، بر اهمیت ارتباط بین پیروان دو دین تأکید شده است. مسئولان این کلیسا میخواهند از پتانسیل خود برای حفظ جامعه آلمان و تعامل با گروههای مختلف مذهبی استفاده کنند و به خصوص قصد دارند تا به گسترش گفتوگو میان گروههای مسلمان و مسیحی کمک کنند. مسئولان کلیسای انجیلی در آلمان تاکید میکنند که مسلمان را نباید از اسلام (به عنوان دین آنها) جدا کرد.
این در حالی است که تقریبا دو سوم از شرکتکنندگان در نظرسنجی که به تازگی در آلمان انجام شده است، معتقد بودند که مسلمانان بخشی از جمعیت آلمان هستند و تنها یک سوم از آنها باور داشتند که اسلام دین مناسبی برای جامعه آلمان است. همچنین، این نظرسنجی نشان داد که پاسخدهندگان میخواهند کلیسای انجیلی در آلمان در راستای انسجام جامعه فعالیت کند.
علاوه بر این پاسخدهندگان در این نظرسنجی معتقد بودند که کلیسا باید قوانین همزیستی اجتماعی را به رسمیت بشناسد. کلیسای انجیلی همواره حملات علیه مسلمانان و نژادپرستی را محکوم کرده است. همچنین مسئولان کلیسا میخواهند با مذهب اسلام بیشتر آشنا شوند. در عین حال، مارکوس دروگه، اسقف اعظم برلين معتقد است که این گفتوگو به دلیل نزدیکی اتحادیه ترکی- اسلامی دیتیب به دولت ترکیه، درست پیش نمیرود. از نگاه او، همه افراد جامعه باید برای تعامل با گروههای مختلف تلاش کنند، چه مذهبی باشند و چه نباشند.
@kultur
منبع:
https://www.br.de/nachrichten/kultur/die-evangelische-kirche-und-ihr-verhaeltnis-zum-islam,R4lDnIH
🔺وحید یامین پور با انتشار این تصویر نوشت: فکر کنید فقط پنجاه سال قبل به فقها میگفتید یک فقیه جامع الشرایط به یک شطرنجباز گفته «خوشحالیم شما را داریم، شماها سرمایه هستید» و او را بوسیده و مدالش را هدیه گرفته! شطرنج که زمانی جزء آلات قمار و حرام بود، حالا به ابزار جنگ با صهیونیسم و تقویت جبهه اسلام هم میتواند بدل شود، و شطرنجباز سرمایه است. امام راحل در فهم دین و شریعت راهی را گشود که فقه از انسداد و محاق بیرون آمد و به نرم افزار روزآمدی برای اداره جامعه بدل شد. راهی که نباید متوقف شود.
@saraeer
📌 تو همه ادیان عالم را خواندی که ببینی اسلام کاملترین دین است؟!
🔹 [محمدرضا شفیعی کدکنی:] یک وقتی در نوجوانی مثلا در 14، 15 سالگی من، یک روزنامههایی بود که در حدّ یک ورق منتشر میشد و در آن، آگهی حصر وراثت و... چاپ میشد. من در آن، مقالهای منتشر کردم با عنوان «دین اسلام، کاملترین ادیان جهان». پدرم خواند و گفت: «بابا جان! تو با این عمر کمت، همهٔ ادیان عالم را خواندی که ببینی دین اسلام، کاملترین دین هست؟!»
📚 مجلهٔ بخارا، مهر و آبان ۱۳۹۸، صفحهٔ ۲۸ ؛ بازنشر از صفحه اینستاگرامی محمدرضا شفیعی کدکنی
📷 از راست به چپ: محمدعلی شفیعی کدکنی، حسین شفیعی کدکنی، میرزا محمد شفیعی کدکنی [پدر محمدرضا شفیعی کدکنی]، محمدرضا شفیعی کدکنی و شیخ حسن شفیعی کدکنی
https://t.me/horalhistory/271
@Howzehoralhistory
الكتب والمواضيع والآراء فيها لا تعبر عن رأي الموقع
تنبيه: جميع المحتويات والكتب في هذا الموقع جمعت من القنوات والمجموعات بواسطة بوتات في تطبيق تلغرام (برنامج Telegram) تلقائيا، فإذا شاهدت مادة مخالفة للعرف أو لقوانين النشر وحقوق المؤلفين فالرجاء إرسال المادة عبر هذا الإيميل حتى يحذف فورا:
alkhazanah.com@gmail.com
All contents and books on this website are collected from Telegram channels and groups by bots automatically. if you detect a post that is culturally inappropriate or violates publishing law or copyright, please send the permanent link of the post to the email below so the message will be deleted immediately:
alkhazanah.com@gmail.com