با سلام محضر اساتيد محترم
آيا نسخه اي از فصل الخطاب به خط شخص محدث نوري موجود است؟
با توجه به نقل هايي كه از سردار كابلي شده است مبني بر در خواست يكي از شاگردانش براي گردآوري احاديث مربوط به تحريف قرآن ، انتساب متن هاي موجود بصورت كامل به مرحوم محدث قطعي است؟
ممنون اگر راهنمايي فرماييد
نخستین کتاب مفصل در رد تحریف قرآن و در نقد فصل الخطاب را ایشان به نام برهان روشن نوشت
🍀 برگی از کتاب جرعه ای از دریا(آیت الله شبیری زنجانی):
🔹 میرزا حسین نوری (م ۱۳۲۰)
♦️ نقدی برقصهٔ (فصل الخطاب)
🔹 یک وقت یکی از علمای معروف به منزل حاج آقای والد آمد و قصه ای نقل کرد. من هم آنجا بودم و از ایشان شنیدم. بعداً همان قصه را آقای گرامی از ایشان شنیده و نقل کرده بود. آقای منتظری هم در کتاب خاطراتش این قصه را نقل کرده است.
♦️ آن آقا از سردار کابلی نقل می کرد که: من نزد حاجی نوری بودم. سید معممی هم آنجا بود و دست روی دستش یا پایش می زد و آه می کشید. توجه حاجی نوری را جلب کرد و حاجی به او گفت: چه شده است که این قدر آه می کشی؟ آن سید گفت: خداوند به ما ظلم کرده است. حاجی گفت: خداوند که ظلم نمی کند، این تعبیر یعنی چه؟ آن سید گفت: نه، ظلم کرده است. حاجی گفت: ممکن نیست که خدا ظلم کند. محال است. سید گفت: نه. حاجی پرسید: علتش چیست که چنین می گویی؟ سید گفت: چرا خداوند اسم جد ما را در قرآن ذکر نکرد تا این قدر گرفتار سنیها نشویم؟ حاجی نوری گفت: اتفاقاً نام حضرت در قرآن هست. سید گفت: چطور؟ در قرآن که نامی ازامیرالمؤمنین نیست. حاجی گفت: نه، من ادله اش را میآورم. چند روز بعد حاجی نوری جزواتی در باب تحریف قرآن آورد و به آن سید داد. آن سید گفت: آیا بازهم دلیل هست؟ حاجی گفت: بازهم هست. و چند وقت بعد جزوهٔ دیگری آورد و به آن سید داد. آن سید هم تدریجاً جزوات «فصل الخطاب» را از حاجی نوری می گرفت و به چاپخانه می داد. وقتی حاجی نوری پشیمان شد که آن جزوات چاپ شده بود و پشیمانی سودی نداشت.
🔹 سردار کابلی می گفت: این قضیه گذشت. یک وقت من به سفارتخانه رفته بودم تا ویزا بگیرم. در آنجا شخصی کلاهی دیدم که خیلی برایم آشنا بود. از من پرسید مرا شناختی؟ گفتم: خیلی به نظرم آشنا هستید ولی الان تطبیق نمی کنم. گفت: من همان سیدی هستم که در منزل حاجی نوری بودم!
♦️ همان موقعی که آن آقا این قصه را نقل می کرد، به ذهنم آمد که سردار کابلی در موقع تألیف و چاپ فصل الخطاب نبودہ است. بعداً مراجعه کردم دیدم تاریخ ولادت سردار کابلی بعد از تألیف فصل الخطاب است!
💠 آشیخ آقابزرگ که با سردار کابلی خیلی رفیق بود، مدتی مهمان ایشان بود و در همانجا کتابهای وی را هم فهرست کرد. وی در الذریعه تاریخ دقیق ولادت سردار کابلی را ۱۸ محرم ۱۲۹۳ در کابل ضبط کرده است. همچنین در الذریعه تاریخ فراغ ازتأليف فصل الخطاب، دو شب مانده به پایان ماه جمادی الأخره 1292 ضبط شده است. یعنی حدود شش ماه بعد ازتأليف فصل الخطاب سردار کابلی متولد شده است.
اگر هم قضه مذکور راست باشد، سردار کابلی با واسطه این قصه را نقل کرده است و ناقل در نقل اشتباه کرده است. (دهه آخر جمادی الاخره ۱۴۳۲)
♦️ مرحوم شیخ آقابزرگ مطلبی را از حاجی نوری نقل کرده است و درجلسه ای هم شفاهی فرمود ولی ما محصل فرمایش ایشان را نفهمیدیم. شیخ آقابزرگ می فرمود: حاجی نوری در کتاب فصل الخطاب منکر تحریف است و می گفته که ما اسم کتاب را بد گذاشتیم و باید اسم کتاب را می گذاشتیم: «فصل الخطاب في عدم تحریف الکتاب».
♦️ آشیخ صادق خلخالی از حاج شیخ آقابزرگ پرسید که شنیده ام شما چنین نوشته اید. ایشان هم فرمایشی فرمود که برای ما مفهوم نبود.
♦️ من احتمال می دهم منظور شیخ آقابزرگ این بود که حاجی نورى عقیده اش این بود. که پس از تحریف اولی، ائمه ما را به قرآن ارجاع دادند و همان حجت قرارداده شد و پس از آن دیگر تحریف نشده است. (شوال ۱۴۳۱)
به نظر بنده این قصه پردازیها از ریشه دروغ است و پیرو آن است که همه معایب و کاستی هایمان را به یک سفارت خارجی!! ( حکما انگلیس) نسبت دهیم! بسیار از محدثان شیعه، مع الاسف، قول به تحریف نقیصه را پذیرفته بودند. فقط میرزای نوری و فصل الخطاب که نیست، صافی فیض کاشانی و کتب سید نعمت الله جزائری و حتی قوانین میرزای قمی را هم سفارت خارجی ساخته و پرداخته که بر اساس یک روایت نامستند الاحتجاج قائل شده اند یک سوم قرآن در میانه آیه سوم سوره نساء حذف شده است!!
🍀 برگی از کتاب جرعه ای از دریا(آیت الله شبیری زنجانی):
♦️ نقدی برقصهٔ (فصل الخطاب)
🔹 میرزا حسین نوری (م ۱۳۲۰)
🔹 یک وقت یکی از علمای معروف به منزل حاج آقای والد آمد و قصه ای نقل کرد. من هم آنجا بودم و از ایشان شنیدم. بعداً همان قصه را آقای گرامی از ایشان شنیده و نقل کرده بود. آقای منتظری هم در کتاب خاطراتش این قصه را نقل کرده است.
♦️ آن آقا از سردار کابلی نقل می کرد که: من نزد حاجی نوری بودم. سید معممی هم آنجا بود و دست روی دستش یا پایش می زد و آه می کشید. توجه حاجی نوری را جلب کرد و حاجی به او گفت: چه شده است که این قدر آه می کشی؟ آن سید گفت: خداوند به ما ظلم کرده است. حاجی گفت: خداوند که ظلم نمی کند، این تعبیر یعنی چه؟ آن سید گفت: نه، ظلم کرده است. حاجی گفت: ممکن نیست که خدا ظلم کند. محال است. سید گفت: نه. حاجی پرسید: علتش چیست که چنین می گویی؟ سید گفت: چرا خداوند اسم جد ما را در قرآن ذکر نکرد تا این قدر گرفتار سنیها نشویم؟ حاجی نوری گفت: اتفاقاً نام حضرت در قرآن هست. سید گفت: چطور؟ در قرآن که نامی ازامیرالمؤمنین نیست. حاجی گفت: نه، من ادله اش را میآورم. چند روز بعد حاجی نوری جزواتی در باب تحریف قرآن آورد و به آن سید داد. آن سید گفت: آیا بازهم دلیل هست؟ حاجی گفت: بازهم هست. و چند وقت بعد جزوهٔ دیگری آورد و به آن سید داد. آن سید هم تدریجاً جزوات «فصل الخطاب» را از حاجی نوری می گرفت و به چاپخانه می داد. وقتی حاجی نوری پشیمان شد که آن جزوات چاپ شده بود و پشیمانی سودی نداشت.
🔹 سردار کابلی می گفت: این قضیه گذشت. یک وقت من به سفارتخانه رفته بودم تا ویزا بگیرم. در آنجا شخصی کلاهی دیدم که خیلی برایم آشنا بود. از من پرسید مرا شناختی؟ گفتم: خیلی به نظرم آشنا هستید ولی الان تطبیق نمی کنم. گفت: من همان سیدی هستم که در منزل حاجی نوری بودم!
♦️ همان موقعی که آن آقا این قصه را نقل می کرد، به ذهنم آمد که سردار کابلی در موقع تألیف و چاپ فصل الخطاب نبودہ است. بعداً مراجعه کردم دیدم تاریخ ولادت سردار کابلی بعد از تألیف فصل الخطاب است!
💠 آشیخ آقابزرگ که با سردار کابلی خیلی رفیق بود، مدتی مهمان ایشان بود و در همانجا کتابهای وی را هم فهرست کرد. وی در الذریعه تاریخ دقیق ولادت سردار کابلی را ۱۸ محرم ۱۲۹۳ در کابل ضبط کرده است. همچنین در الذریعه تاریخ فراغ ازتأليف فصل الخطاب، دو شب مانده به پایان ماه جمادی الأخره 1292 ضبط شده است. یعنی حدود شش ماه بعد ازتأليف فصل الخطاب سردار کابلی متولد شده است.
اگر هم قضه مذکور راست باشد، سردار کابلی با واسطه این قصه را نقل کرده است و ناقل در نقل اشتباه کرده است. (دهه آخر جمادی الاخره ۱۴۳۲)
♦️ مرحوم شیخ آقابزرگ مطلبی را از حاجی نوری نقل کرده است و درجلسه ای هم شفاهی فرمود ولی ما محصل فرمایش ایشان را نفهمیدیم. شیخ آقابزرگ می فرمود: حاجی نوری در کتاب فصل الخطاب منکر تحریف است و می گفته که ما اسم کتاب را بد گذاشتیم و باید اسم کتاب را می گذاشتیم: «فصل الخطاب في عدم تحریف الکتاب».
♦️ آشیخ صادق خلخالی از حاج شیخ آقابزرگ پرسید که شنیده ام شما چنین نوشته اید. ایشان هم فرمایشی فرمود که برای ما مفهوم نبود.
♦️ من احتمال می دهم منظور شیخ آقابزرگ این بود که حاجی نورى عقیده اش این بود. که پس از تحریف اولی، ائمه ما را به قرآن ارجاع دادند و همان حجت قرارداده شد و پس از آن دیگر تحریف نشده است. (شوال ۱۴۳۱)
عقیده تحریف قرآن در کتاب میرزا مهدی اصفهانی
از غرائب این است که در کتاب الاصول الوسیط، مرحوم عالم متقی میرزا مهدی اصفهانی قائل به تحریف قرآن شده است و در مقام استناد به روایات کتاب معلوم الحالی مانند فصل الخطاب حاجی نوری استناد کرده است. استناد به آثار حدیثی ضعیف در آثار آن مرحوم کم نیست و از جمله استناد به تفسیر منسوب به امام حسن عسکری که تردیدی در جعلی بودن آن نیست.
عقیده تحریف قرآن در کتاب میرزا مهدی اصفهانی
از غرائب این است که در کتاب الاصول الوسیط، مرحوم عالم متقی میرزا مهدی اصفهانی قائل به تحریف قرآن شده است و در مقام استناد به روایات کتاب معلوم الحالی مانند فصل الخطاب حاجی نوری استناد کرده است. استناد به آثار حدیثی ضعیف در آثار آن مرحوم کم نیست و از جمله استناد به تفسیر منسوب به امام حسن عسکری که تردیدی در جعلی بودن آن نیست.
فصل الخطاب فی تحریف کتاب رب الارباب (کتاب)
اشکالهای صفحه
کتاب فصل الخطاب
فصل الخطاب فی تحریف الکتاب کتابی به زبان عربی نوشته میرزا حسین نوری.
درباره کتاب
این کتاب، از کتابهای جنجال برانگیز جهان تشیع است و محدث نوری در ۲۸ جمادی الثانیة سال ۱۲۹۲ق. از تالیف آن فراغت یافته است. از عنوان کتاب برمیآید که قرآن کریم تحریف شده همان گونه که بنابر عقیده مسلمانان انجیل و تورات تحریف شده است؛ اما بنابر متن کتاب و نیز بنابر آنچه شیخ آقابزرگ تهرانی از خود محدث نوری شنیده و از او نقل کرده، مراد محدث نوری از تحریف کتاب این نیست که قرآن فعلی کلام خدا نیست یا چیزی بر آن افزوده یا پس از جمع القرآن(جمع آوری قرآن در زمان عثمان به عفان به شکل یک کتاب)چیزی از آن کاسته شده است.[۱] به باور محدث نوری قرآن فعلی دقیقا همان است که در زمان عثمان جمع آوری شد و به صورت یک کتاب میان جلد درآمد. او معتقد است که از پارهای روایات برمیآید: پیش از جمع آوری، آیاتی در قرآن بوده که پس از آن و هم اکنون در آن نیست و نزد معصوم(ع)محفوظ است و ما نمیدانیم که آنچه حذف شده، چه بوده است و تنها بنابر روایاتی[که در کتاب ذکر کرده]به اجمال خبر داریم که چیزی از قرآن کاسته شده است.
نام کتاب
محتوای کتاب
نقدها
ردیههای بر کتاب
پانویس
منابع
مهم این است که مرحوم حاجی نوری با نظر به تحریف و وسعتی که قائل است، حتی ظواهر قرآن موجود را حجت می داند.
بله استاد. آقابزرگ نیز در ذریعه از میرزای نوری دفاع میکند و میفرماید آن وحیی که ایشان قائل به نقصش است، وحیی نیست که قرآن کنونی با آن فرود آمده است! از سویی، میگوید او در نامگذاری کتابش اشتباه کرده است و بههیچرو قصدش بیان تحریف قرآن نبوده است.
معرفی و بررسی رساله «در جواب شبهات بر فصل الخطاب»
.
چکیده:
محدث نوری در سال ۱۲۹۲ق کتابی تحت عنوان «فصل الخطاب فی تحریف کتاب ربالارباب» نگاشت؛ و در آن، دلایلی در تحریف قرآن ارائه نمود. پس از نشر فصل الخطاب، ردیههایی دربارۀ این اثر نوشته شد؛ از میان این ردیهها، طبق اسناد موجود و بنابر نقل آقا بزرگ تهرانی و به تبع او برخی دیگران، محدث نوری فقط به یکی از ردیهها، یعنی کتاب کشف الارتیاب، پاسخ داده است. این رساله جوابیه، از جهات مختلف تاریخی و علمی، برای روشن شدن برخی از مسایل مطرح شده پیرامون محدث نوری و نیز مسأله تحریف قرآن، مهم است؛ بنابراین لازم است پیرامون رساله پرسشهایی صورت گیرد؛ همانند: 1ـ آیا رساله جوابیه، متعلق به محدث نوری است؟ 2ـ نسخههای خطی رساله کدامند؛ و این رساله چه مشخصههایی دارد؟ 3ـ این رساله در جواب چه نوشته یا شخصی، نگارش یافته است؟ 4ـ محتوای رساله چیست؛ و پرداختن به آن، میتواند چه موضوعاتی را روشن نماید؟ در پژوهش حاضر، ضمن معرفی نسخههای خطی این رساله و کتاب کشف الارتیاب، و بررسی شکلی و محتوایی آنها، مشخص گشت که آقا بزرگ تهرانی، در شناسایی و معرفی این رساله به عنوان رد کتاب کشف الارتیاب، اشتباه نموده است؛ و این رساله فارسی، ارتباطی به کتاب شیخ محمود معرب تهرانی (ز1303ق) صاحب کشف الارتیاب ندارد.
.
کلید واژه:
عدم تحریف قرآن، فصل الخطاب، رساله ردیه، کشف الارتیاب، معرب تهرانی.
معرفی نسخههای خطی و چاپی کتاب فصل الخطاب محدث نوری
.
چکیده:
یکی از جنجالیترین کتابهای دو قرن اخیر، که احتمال حذف و تغییر در مصحف عثمانى قرآن را صحیح دانسته است، کتاب فَصْل الخطاب میرزا حسین نوری است. وی در سال ۱۲۹۲ق و در سن 38 سالگی، کتابی تحت عنوان «فصل الخطاب فی تحریف کتاب ربالارباب» نگاشت؛ که در سال 1298ق منتشر گشت. با توجه به اهمیت محدث نوری و کتاب فصل الخطاب، و آثار متعدد مستقل و غیر مستقلی که در رد این کتاب نوشته شده است، لازم بود تا خود کتاب فصل الخطاب نیز نسخهشناسی و معرفی گردد؛ تا پژوهشگرانی که میخواهند به این کتاب بپردازند، اطلاعات دقیق و کاملی از وضعیت کتاب فصل الخطاب داشته باشند. بنابراین، مناسب است تا روشن شود که: 1ـ نسخههای خطی فصل الخطاب چگونه هستند و آیا نسخه دستنویس محدث نوری نیز باقی مانده است؟ 2ـ وضعیت چاپهای کتاب فصل الخطاب چگونه میباشند؟ 3ـ آیا این کتاب، تصحیح و تحقیق نیز شده است؛ و آن تحقیقات کدامند؟ در پژوهش حاضر، جدای از معرفی کتاب فصل الخطاب، پنج نسخه خطی از این کتاب شناسائی شد؛ که یک نسخه آن، نسخه دستنویس مؤلف است. همچنین، جدای از چاپ سنگی کتاب، که در نجف و به تاریخ 1298ق منتشر شده است، شش چاپ تحقیقی از کتاب فصل الخطاب، موجود است؛ که همۀ آنها متأخر هستند و دو تای آنها نیز، نشر دیجیتالی میباشد. برخی از این چاپها نیز، به همراه رساله جوابیه محدث نوری و یا رساله النقد اللطیف آقا بزرگ تهرانی، منتشر شدهاند.
.
کلید واژه: عدم تحریف قرآن، فصل الخطاب، رساله ردیه، نسخههای خطی، محدث نوری.
.
*شناسایی مخاطب رساله جوابیه محدث نوری به شبهات بر فصلالخطاب*
.
چکیده:
در پژوهشهای جدید، مشخص شده است که آقا بزرگ تهرانی، در شناسایی و معرفی کتاب کشف الارتیاب و ارتباط آن با جوابیه محدث نوری به شبهات بر فصل الخطاب، دچار اشتباه یا سوءتفاهم بوده؛ و طبق شواهدی، جوابیه محدث نوری در رد کتاب کنونی کشف الارتیاب، اثر شیخ محمود معرب تهرانی، نمیباشد. این، بدان معنی خواهد بود که، صاحب شبهات بر فصل الخطاب و نویسندۀ آن، مجهول است. بنابراین لازم است پرسیده شود که: 1ـ چه اطلاعاتی میتوان از وضعیت شکلی و محتوایی رساله جوابیه به دست آورد؟ 2ـ شواهد شکلی و محتوایی رساله جوابیه نوری را میتوان با چه کسانی تطبیق داد؟ 3ـ آیا میتوان به وسیلۀ جریانات تاریخی پیرامون کتاب فصل الخطاب در ایران و عراق، نویسنده این اشکالات و شبهات بر فصل الخطاب را شناسائی کرد؟ 4ـ مخاطب رساله جوابیه محدث نوری کیست؟ اکنون اطلاعات موجود ما از وضعیت شکلی و محتوایی رساله جوابیه محدث نوری، با دو شخصیت، یعنی میرزا ابوطالب زنجانی و محمد حسین شهرستانی، تقریباً هماهنگ هستند؛ ولی چون، نه متن تقریظ میرزا ابوطالب دستیاب شد، و نه متن رسالۀ ردیه شهرستانی در دست است، نمیتوان مصداق قطعی برای نویسنده اشکالات و شبهات بر فصل الخطاب، که مخاطب رسالۀ جوابیه محدث نوری بوده است، تعیین نمود.
.
کلیدواژه:
عدم تحریف قرآن، رساله ردیه، کشف الارتیاب، معرب تهرانی، میرزا ابوطالب زنجانی، محمد حسین شهرستانی
.
بررسی و راستیآزمایی داستان انگیزه تألیف کتاب فصل الخطابِ محدث نوری (با تأکید بر نقل آیت الله محمد صادقی تهرانی)
.
چکیده:
مناقشهآمیزترین کتاب شیعی، که احتمال حذف و تغییر در مصحف عثمانى را صحیح دانسته، کتاب فَصْلالخطاب میرزا حسین نوری است. آثاری که در واکنش یا رد این اثر، میانه سال تألیف کتاب تا وفات محدث نوری، نگارش یافتهاند، ناچیز هستند؛ اما در دورۀ معاصر، آثار بسیاری به فصلالخطاب پرداختهاند. در این میان، در برخی از این آثار، ادعاها و داستانهای نیز پیرامون محدث نوری و کتاب او، به چشم میخورد؛ که باعث شماتت و نقدهای تندی پیرامون شخصیت علمی حاجی نوری شده است. یکی از این داستانها، داستان انگیزه تألیف فصل الخطاب است؛ که گفته شده محدث نوری، فریب دولت انگلستان را، برای ضربه زدن به اسلام، خورده است؛ و کتاب فصلالخطاب به تحریک کارمند سفارت انگلیس نوشته شده است. این داستان، توسط آیت الله مرعشی نجفی به نقل از سردار کابلی، و توسط چند نفر از آیات عظام معاصر، مطرح شده است. اکنون لازم است صحت داستان، ارزیابی و راستیآزمایی گردد؛ و بررسی شود: 1ـ روایتهای داستان انگیزه تألیف فصل الخطاب چگونه هستند؟ 2ـ اطلاعات و دادههای این داستان چیستند؟ 3ـ آیا اطلاعات این داستان با شواهد تاریخی دیگر و مرتبط با محدث نوری و فصل الخطاب، هماهنگ هستند؟ 4ـ چه تناقضات و ابهاماتی پیرامون این داستان قابل طرح است؟ با بررسی تاریخی دادههای داستان و تجزیه و تحلیل اطلاعات و تطبیق آنها با شرححال سردار کابلی و محدث نوری و برخی دیگران، مشخص شد که داستان انگلیسی انگیزۀ تألیف فصلالخطاب، نادرست میباشد؛ و احتمالاً با داستان کتاب مسالک المحسنین و شیخ فضل الله نوری، اشتباه شده است.
.
کلیدواژهها:
شبیری زنجانی، محمدعلی گرامی، آصف محسنی، تحریف قرآن، امین السلطان.
.
🔸فصل الخطاب محدث نوری و اعتبار روایات آن!
استاد محمد باقر ملکیان
مرحوم محدّث نوری در کتاب جنجال برانگيز «فصل الخطاب» بيش از هزار روايت آورده، و بر اساس آنها مدّعی وقوع تحريف در قرآن کريم شده است!
انبوه اين روايات سبب شده که برخی مدّعی تواتر روايات تحريف شوند، بلکه پا را فراتر بنهند و مدّعی شوند در کمتر مسألهای با چنين حجم انبوهی از روايات مواجهيم!
اما مجموع رواياتی که در کتاب فصل الخطاب آمده با چند اشکال جدّی مواجه است:
1. دلالت بسياری از روايات کتاب فصل الخطاب بر تحريف قرآن مخدوش است.
مثلاً رواياتی که که در مورد جمع قرآن در زمان خلفاء نقل شده علی رغم آن که في نفسه محلّ تأمّل است - بلکه از مرحوم آيت الله بروجردی نقل شده که ايشان به صراحت اين روايات را جعلی میدانستند - دلالتش بر تحريف با هزار اما و اگر مواجه است.
2. حجم بسياری از رواياتی که در کتاب فصل الخطاب آمده علی رغم ظاهر فريبنده اش خبر واحد است.
مثلاً بيش از دويست روايتی که به نقل از سياری و کتاب قراءات او در کتاب فصل الخطاب ذکر شده، خبر واحدی بيش نيست. وهمين طور است رواياتی که از حريشی ـ و ظاهراً به نقل از کتاب «ثواب انا انزلناه» او ـ در فصل الخطاب آمده است.
3. بسياری از رواياتی که در فصل الخطاب آمده به نقل از مصادر اهل سنت است، آن هم مصادر دست چندم سنی، مثل کنز العمال، و مناقب ابن مغازلی و.... و بالفرض که دلالت و سند آنها تمام باشد، منعکس کننده عقيده شيعه نيست.
همين طور است بسياری از رواياتی که در مصادر شيعی (مانند امالی شيخ طوسی) آمده، ولی سندش سنّی است.
4. بسياری از روايات شيعی اين کتاب، از مصادر دست چندم ـ که بعضا خالی از مناقشات سندی و کتاب شناسی نيست ـ نقل شده است. مثل «کتاب عتيق من مؤلفات أصحابنا»، و يا روضه و فضائل شاذان بن جبرئيل، و اثبات الوصية [منسوب به] مسعودی، و تفسير علی بن ابراهيم موجود.
5. در مجموع انبوه رواياتی که در فصل الخطاب آمده، يک روايات صحيح السندکه دلالتش بر تحريف قرآن تامّ و تمام باشد وجود ندارد.
سيدنا الأستاذ مددی ـ دام ظلّه ـ در مورد کتاب طب الأئمه پسران بسطام به «مجمع عمومی غلات» تعبير میکردند. کتاب فصل الخطاب هم «مجمع عمومی راويان ضعيف و مجهول، و مصادر نامعتبر» است.
در مدتی که به مطالعه فصل الخطاب مشغول بودم به اين باور رسيدم که از انبوه روايات اين کتاب، تعداد کمی از رواياتش ـ که آنها هم از حدّ خبر واحد فراتر نمی رود ـ صريح در تحريف است، که البته از اين تعداد کم هم، هيچ کدامش نه ملاک صحّت قدمائی را داراست نه ملاک صحّت از نگاه متأخرين را (يعنی صحت سندی)؛
والحمد لله ربّ العالمين
https://malekian.kateban.com/post/4689
🔻هنوز شیعه از ضربه سهمگینی که با نشر کتاب «فصل الخطاب» محدّث نوری بر او وارد شد کمر راست نکرده که دستان مرموز با نشر کتاب «شاخه طوبی» نوری زمینه وهن بیشتر مذهب را فراهم کرده، و دوستان ناآگاه نیز با نشر آن در فضای مجازی به این فتنه مذهبی دامن می زنند. کار نابخردانه ای که روح ائمه طاهرین (ع) و شاید روح مؤلف نیز از آن بیزار بوده و چه بسا مرتکبین آن مشمول لعن آن ذوات مقدسه خواهند شد.
محدث نوری در فصل الخطاب با جمع آوری احادیث ضعیف و موهن و متشابه به اثبات تحریف قرآن پرداخت، و در این کتاب نیز با گردآوری غثّ و سمین و مطالب توهین آمیز درباره خلفا و شخصیت های مورد احترام اهل سنّت، از به کاربردن رکیک ترین الفاظ درباره آنان خودداری نکرده و اشعار سخیف و شرم آوری در توهین خلفا در آن ثبت کرده است.
@bazmeghodsian
#مکتب_تفکیک
رساله در تحریف قرآن
از مجموعه تقریرات دروس میرزا مهدی اصفهانی توسط شاگردشان شیخ محمود حلبی
#دستخط شیخ محمود حلبی
(به دلیل ملاحظاتِ مشخص از ترتیب اثر دادن به تمایل دوستان به اخذ رساله معذور خواهیم بود)
ممکن است در آینده این رساله را بصورت فاکسیمیله به همراه سیری از بازخوردهای رساله فصل الخطاب به چاپ برسانیم.
رساله حاضر ضمن تأیید فصل الخطاب به تلخیص آن پرداخته است، کل رساله ۴۰ص میباشد.
معرفی رساله در اینجا صرفا از آن جهت بود که تفکیکیان در کتابشناسی آثار میرزا مهدی اصفهانی و شیخ محمود حلبی هیچ اشارهای به وجود چنین رسالهای نکردهاند.
پیشتر نسخه کشف الارتیاب عن تحریف کتاب رب الارباب را معرفی کردیم که محمود بن ابی القاسم معرب تهرانی از معاصران محدث نوری آن را در رد فصل الخطاب تألیف کرده بود.
توضیح بیشتر را در لینک زیر ببینید:
https://t.me/kalam_shia/150
میرزا مهدی اصفهانی و تحریف قرآن
میرزا مهدی اصفهانی در چندین موضع از کتاب الأصول الوسیط، به مسئله تحریف قرآن اشاره میکند، وی در اواخر کتاب با نقل مطالبی از فصل الخطاب محدث نوری مینویسد: «ویکفي شاهداً ما في فصل الخطاب...». الأصول الوسیط ص۳۱۳
رساله «اثبات تحریف قرآن» دومین رساله از جلد سوم تقریرات دروس میرزا مهدی اصفهانی توسط شیخ محمود حلبی است. [علاوه بر مناصب النبي که مشهور به تقریرات است، یک مجموعه سه جلدی دیگری نیز تحت عنوان تقریرات وجود دارد. هر چهار کتاب توسط شیخ محمود حلبی وقف کتابخانه آستان قدس شده است]
در این رساله با ذکر ادلهای _که بعدا به آن اشاره خواهد شد_ مدعی میشوند که اعتقاد امامیه بر تحریف قرآن بوده است! سپس با اشاره به نظر سید مرتضی مبنی بر عدم تحریف قرآن، نظر او را از بیخ ساقط میدانند و احادیث ذکر شده توسط او را ضعیف و بیاساس میدانند.
ایشان بدون ارائه مستندی مدعی میشوند که اکثر امامیه و بلکه جل ایشان قائل به تحریف هستند؛ و مخالف این جمع کثیر سید مرتضی و شیخ صدوق هستند. و میگویند شیخ طوسی نیز ظاهرا از روی تقیه قائل به عدم تحریف شده است.
و مدعی میشوند از قدما کسی که موافق این افراد باشد نمیشناسیم و از متأخرین هم طبرسی صاحب مجمع البیان بدین قول [عدم تحریف] قائل شده است.
ایشان ادعا میکنند کلینی، شیخ مفید و نیز صفار در البصائر قائل به تحریف قرآن هستند. سپس نعمانی صاحب کتاب الغیبة، سعد بن عبد الله قمی، و سید علی بن احمد کوفی صاحب کتاب البدع المحدثة را به لیست قدمای قائل به تحریف اضافه میکنند. و نیز میگویند که ظاهر امر اجلاء مفسرین همچون شیخ محمد بن مسعود عیاشی و فرات کوفی و محمد بن عباس ماهیار همین قول به تحریف بوده است.
این رساله تقریبا تلخیص سخنان محدث نوری با ترکیب برخی سخنان دیگر است.
این رساله با نقدی بر آن، در مجموعهای منتشر خواهد شد ان شاءالله.
https://t.me/kalam_shia/304
#ارسالی_مخاطبان
درباره چاپ نسخه خطی تحریف قرآن میرزا مهدی اصفهانی این به ذهن میرسد که چاپ مطلب در اثبات تحریف قرآن ولو با نقد آن، بهانه به دست دشمنان شیعه میدهد.
پاسخ ما:
عرض میشود: از سخن فوق دو برداشت و مطلب به ذهن میرسد؛
1. آنکه، اصلا نباید درباره تحریف عدم تحریف قرآن مطلبی به میان آورد که دشمنان سوء استفاده نکنند. که در اینصورت عرض میشود سوء استفاده دشمنان متوقف بر چاپ کتاب جدید نیست و آنها مطالبشان را با توجه به کتب پیشین چاپ شده بیان میکنند و این امر که در بین شیعیان عدهای نادر، قائل به تحریف قرآن هستند قابل پوشش نیست و امر مخفی نمانده است. بلکه برعکس، اجازه ندادن به چاپ کتب مستند و مستدل در رد آن عده محدود که قائل به تحریف هستند باعث خوشحالی سوء استفاده کنندگان خواهد شد.
2. اینکه، شما ملاحظهتان این باشد که دشمنان متوجه نشوند فرد جدیدی از شیعه نیز قائل به تحریف بوده است.
در اینصورت باید عرض کرد، اولا میرزا مهدی اصفهانی نمیتواند کسی باشد که دشمنان نظر او را نظر علمای شیعه بدانند، و او اصلا دارای چنین جایگاهی نیست که نظر ایشان نظر بزرگان شیعه به حساب آید.
و اما مطلب اساسی و مهمتر، و آن اینکه چگونه است که کتاب «الاصول الوسیط» میرزا مهدی اصفهانی که در آن تصریح به تحریف قرآن کرده و ادله مختلفی درباره آن آورده است، توسط خود مدافعان مکتب تفکیک چاپ و منتشر شده است ولی اکنون که ما میخواهیم جواب ادعاهای ایشان درباره تحریف قرآن را بدهیم و نسبتهای ناروایی را که به شیخ کلینی و شیخ مفید و سید مرتضی و... زده و همه را قائل به تحریف جا زدهاند پاسخ دهیم، چنین ملاحظاتی مطرح میشود؟
شش چاپ و تحقیق متفاوت از کتاب فصل الخطاب!
آنگاه معاون پیشین وزارت ارشاد، چاپ این اثر حتی به همراه نقدش را هم ممنوع اعلام میکند و میگوید به نفع جامعه شیعه نیست که دشمنان بدانند برخی شیعیان قائل به تحریف قرآن شدهاند!
گویا آخرین فردی که این را دانسته خود ایشان بود!
کسانی مسئول امور هستند که نه تخصص لازم را دارند، نه اطلاعاتِ معمولی از بازار و موجودیهای کتاب.
الكتب والمواضيع والآراء فيها لا تعبر عن رأي الموقع
تنبيه: جميع المحتويات والكتب في هذا الموقع جمعت من القنوات والمجموعات بواسطة بوتات في تطبيق تلغرام (برنامج Telegram) تلقائيا، فإذا شاهدت مادة مخالفة للعرف أو لقوانين النشر وحقوق المؤلفين فالرجاء إرسال المادة عبر هذا الإيميل حتى يحذف فورا:
alkhazanah.com@gmail.com
All contents and books on this website are collected from Telegram channels and groups by bots automatically. if you detect a post that is culturally inappropriate or violates publishing law or copyright, please send the permanent link of the post to the email below so the message will be deleted immediately:
alkhazanah.com@gmail.com