قناة

مكتبة المجلسي ودارالتراث

مكتبة المجلسي ودارالتراث
362
عددالاعضاء
6,720
Links
2,743
Files
2,161
Videos
20,385
Photo
وصف القناة
"گعده گاه اهل تراث"
Hs
سلام علیکم دقیقا سوالاتان را مطرح کنید تا کمکتان
سلام
برای پایان نامه کارشناسی ارشد ، می توان یک کتاب را ترجمه کرد .
چه کتاب عربی با موضوعات اعتقادی را برای ترجمه اولویت میدانید
حدود ۱۰۰ صفحه
وقتي حسين بن علي شهيد مي شود و خبر آن و نيز خبر بريده شدن سر مبارك حسين بن علي و بردن آن به سوي يزيد بن معاويه و كشته شدن هجده نفر از اهل بيت او و پنجاه و سه نفر از شيعيانش و كشته شدن علي اصغر در ميان دستانش و اسير شدن ذريه اش به مدينه مي رسد مردم در منزل ام سلمه نزد زنان رسول خدا و نيز در خانه هاي مهاجرين و انصار به حزن و اندوه مي نشينند .

در اين هنگام عبد الله بن عمر بن خطاب از خانه اش بيرون مي آيد و همين طور كه استغاثه مي كند و بر صورتش مي زند ميگويد : اي جماعت بني هاشم و قريش و انصار آيا چنين امري بر اهل بيت و ذريه رسول خدا رواست در حالي كه شما زنده ايد و همچنان از بركت رسول خدا روزي داريد ؟ من آرام نمي شوم مگر اين كه براي دادخواهي به نزد يزيد روم . عبدالله بن عمر شبانه با جماعتي از اهل مدينه به سوي شام حركت ميكند .

.......... وقتي به شام و كاخ يزيد مي رسند يزيد كه از حضور و قصد آنها آگاه شده است فقط به عبدالله بن عمر اجازه ملاقات مي دهد . عبدالله بن عمر استغاثه كنان وارد مي شود و مي گويد :

اي اميرالمومنين چگونه داخل شوم و حال آن كه با اهل بيت محمد كاري كردي كه اگر ترك ها و رومي ها چنين قدرتي مي يافتند آنچه را كه تو حلال كردي حلال نمي دانستند و آنچه را كه تو انجام دادي انجام نمي دادند . از اين تخت و بساط برخيز تا مسلمانان كسي را برگزينند كه سزاوارتر از تو به آن است . يزيد به عبدالله بن عمر مرحبا مي گويد و او را گرامي مي دارد و با او رفتاري دوستانه مي كند و مي گويد از اين تندي و حرارتي كه پيدا كردي آرام بگير و فكر كن و با چشمت ببين و با گوشت بشنو . بعد يزيد ادامه مي دهد : درباره پدرت عمر بن خطاب چه مي گويي ؟ آيا پدرت هدايت كننده ، هدايت شده ، خليفه و ياري كننده رسول خدا و خويشاوند او به سبب خواهرت حفصه بود !!!!
🌴 عبدالله بن عمر مي گويد همين طور است كه توصيف كردي ولي درباره او چه مي خواهي بگويي .

يزيد مي گويد آيا پدر تو پدرم را حاكم شام كرد يا اين كه پدر من پدرت را به خلافت رساند ؟

عبدالله بن عمر مي گويد پدر من بود كه پدرت را به حكومت شام رساند .

يزيد مي‌گويد اي ابا محمد آيا به عهد و پيماني كه پدرت با پدرم داشت راضي هستي يا اين كه به آن رضايتي نداري ؟

عبدالله عمر مي گويد البته كه راضي هستم .

........ آن گاه يزيد دست بر دست عبدالله بن عمر مي زند و مي گويد اي ابا محمد بر خيز تا بخواني . بعد با هم مي روند تا به خزينه اي از خزائن كاخ مي رسند يزيد داخل آن جا مي شود و صندوقي را با خود مي آورد و آن را باز ميكند و از درون آن صندوقچه اي قفل و مهر شده در مي آورد و از ميان صندوقچه طوماري ظريف از پارچه حرير مخصوص بيرون مي آورد و آن را باز مي كند سپس مي گويد اي ابا محمد آيا اين خط و نوشته پدرت است ؟

عبدالله بن عمر ميگويد آري به خدا . بعد آن را از دست يزيد مي گيرد و مي بوسد .

يزيد مي گويد بخوان .

عبدالله بن عمر شروع به خواندن آن مي کند
🌴 مفاد نامه عمر به معاويه🌴

به راستي به چيزي اقرار كرديم كه با شمشير به آن مجبور شديم در حالي كه سينه ها از كينه به شدت گرم بود و جانها مي لرزيد . و نيت ها و ديده ها دچار شك و ترديد بود از اين كه ما را بر چيزي كه مورد انكارمان بود مي خواندند و بدان جهت از او اطاعت كرديم كه قوم و قبيله يمني شمشير زور خود را از بالاي سرمان بردارد و آن كساني از قريش كه دست از دين اجدادي خود برداشته بودند مزاحم ما نشوند . به هبل و لات وعزي و بتان ديگر سوگند كه من از آن روز كه آنها را پرستيدم دست از آنها بر نداشتم ، پروردگار كعبه را نپرستيده و گفتاري از محمد را تصديق ننموده ام و جز از راه نيرنگ و فريب ادعاي مسلماني ننموده ام و خواسته ام او را بفريبم . چون جادوي بزرگي را برايمان آورد و در سحر و جادو گري بر سحر بني اسرائيل با موسي و هارون و داوود و سليمان و عيسي افزود و سحر و جادوي همه آنان را او يك تنه آورد و بر آنان اين نكته را افزود كه اگر او را باور داشته باشند بايد بر اين مطلب كه او سالار ساحران است اقرار داشته باشند .

اي پسر ابو سفيان طريقه قوم خود را در پيش گير و از آيين خويش پيروي كن و پاي بند باش به آنچه نياكانت در پيش گرفتند و آن اين است كه منكر اين مسلكي بودند كه مي گويند براي آن خدايي است كه آنها را به پيروي از آن و تلاش پيرامون آن امر كرده است و قبله اي براي مردم قرار داد . پس اقرار كرد به نماز و حجي كه آن را ركن قرار دادند و گمان كردند كه آن حج براي خداست پس از آن كساني كه او را كمك كردند همين فارسي ،‌ روزبه (‌سلمان فارسي ) بود و گفتند همانا وحي شده است به سوي پيامبر كه :

« إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبَارَكاً وَهُدىً لِلْعَالَمِينَ »

« نخستين خانه‏اى كه براى مردم (و نيايش خداوند) قرار داده شد، همان است كه در سرزمين مكه است، كه پر بركت، و مايه هدايت جهانيان است. » (‌ آل عمران 96 )

و گفتند « قَدْ نَرَى‏ تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِي السَّماءِ فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبْلَةً تَرْضَاهَا فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَحَيْثُ مَا كُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ وَإِنَّ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ لَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِن رَبِّهِمْ وَمَا اللّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا يَعْمَلُونَ »

« نگاه‏هاى انتظارآميز تو را به سوى آسمان (براى تعيين قبله نهايى) مى‏بينيم! اكنون تو را به سوى قبله‏اى كه از آن خشنود باشى، باز مى‏گردانيم. پس روى خود را به سوى مسجد الحرام كن! و هر جا باشيد، روى خود را به سوى آن بگردانيد! و كسانى كه كتاب آسمانى به آنها داده شده، بخوبى مى‏دانند اين فرمان حقى است كه از ناحيه پروردگارشان صادر شده; (و در كتابهاى خود خوانده‏اند كه پيغمبر اسلام، به سوى دو قبله، نماز مى‏خواند). و خداوند از اعمال آنها (در مخفى داشتن اين آيات) غافل نيست!» ( بقره 144)

آنان نماز خود را بر سنگها قرار داده اند ،‌ اگر نبود سحر او چه چيز باعث مي شد كه ما از پرستش بتان دست برداريم با اين كه آنها هم از سنگ و چوب و مس و نقره وطلاست ، نه ، به لات و عزي قسم كه دليل براي دست برداشتن از اعتقادات ديرين خود نداريم هر چند كه سحر كنند و ما را به اشتباه بيندازند .

پس به اين چيزي كه آنها در آن هستند با چشمي بينا نگاه كن و با گوشي شنوا بشنو و با دل و عقل خود بينديش . و از لات و عزي سپاسگذار باش نسبت به خليفه شدن سرور رشيد ابوبكر بنده عزي بر امت محمد و حكمراني دلخواه او در اموال و خونها و آيين و جانها و حلال و حرام آنها و نيز تسلط او بر حقوقي كه جمع آوري مي شد و آنها مي پندارند كه آن را از براي خداي خويش جمع مي كنند تا با آن حقوق زندگي ياران و مددكارانشان را بر پا دارند .

همانا از ستاره بني هاشم نوري برخاست كه پرتو آن درخشنده و دانش آن ياري كننده بود . و تمام نيروي آن كسي بود كه حيدر ناميده شد و داماد محمد گرديد و همسرش زني بود كه او را سرور زنان جهان قرار دادند و فاطمه ناميدند .

من به كنار خانه علي و فاطمه و دو پسرشان حسن و حسين و دو دخترشان زينب و ام كلثوم و كنيزي كه به فضه خوانده مي شد رفتم ، در حالي كه خالد بن وليد و قنفذ و گروهي از طرفداران خاص ما همراه من بودند و در خانه را به شدت كوبيدم...

««الامامه و السياسه ، ج1 ، ص30»»
‍ ✔️ اشاره ای به یکی از منابع نامه عمر به معاویه:

◾️الامامه و السیاسه◾️

نام کتاب: الإمامه و السیاسه
سرشناسه : ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم، 213-276ق.
عنوان قراردادی : الامامه و السیاسه
عنوان و نام پدیدآور : الامامه و السیاسه/ لأبی عبدالله بن مسلم بن قتیبه الدینوری؛ اشراف عبدالجبار ناجی و مکتبه مجلس الشوری الاسلامی.
مشخصات نشر : تهران: کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی، 1388.
مشخصات ظاهری : 658 ص.
شابک : 978-600-5594-14-0
وضعیت فهرست نویسی : فیپا
یادداشت : عربی
موضوع : اسلام — تاریخ — از آغاز تا 132ق.
موضوع : امامت
موضوع : اسلام و سیاست
موضوع : خلفای راشدین
سلام برای پایان نامه کارشناسی ارشد ، می توان یک ک
مجموعه ای را در دو جلد جناب آقای شیخ محمد رضا انصاری قمی با نام عقیدة الشيعه در انتشارات دلیل ما در قم چاپ کرده که در آن رساله های کوچک و بزرگ علمای شیعه آمده است.. به نظرم به اگر خودتان به این مجموعه مراجعه بفرمایید و یکی از آنها را انتخاب کنید و در گروه مطرح کنید بد نباشد
اساتید گرامی آیا مقاله خوبی در زمینه نظریه سهو می شناسید؟
t.me/gholow2/1077