قناة

رسول جعفریان

رسول جعفریان
12.9k
عددالاعضاء
454
Links
363
Files
24
Videos
9,377
Photo
وصف القناة
با این خط و ربط آشنا هستیم. جمله ای که فرهاد میرزا معتمد الدوله شاهزاده قاجاری، فرزند عباس میرزا و عموی ناصرالدین شاه، روی هزاران نسخه خطی که در اختیار داشته نوشته است.
@jafarian1964
یک جا، وقف 147 کتاب برای مدرسه فخریه مروی
@jafarian1964
جلدی که روزگاری خیلی زیبا بوده و زمانه آن را فرسوده کرده است.
@jafarian1964
هزینه کتابت یک کتاب 77 ورقی از نوشتن و کاغذ و صحافی
@jafarian1964
شيخ سهل بن عبد اللّه تسترى فرموده است كه: «روز عاشورا مى‏گريستم و با خود مى‏گفتم اگر آن روز حاضر نبودم كه در پيش آن شهيد، خونم بريزند، امروز بارى در حسرت آن قطره‏اى چند از آب چشم خود بريزم، شبانه حضرت رسالت صلى اللّه عليه و آله را در واقعه ديدم كه مرا گفت اى سهل به جلال حضرت ذو الجلال كه يك قطره آب ديده، در مصيبت فرزند دلبند من ضايع نيست و بدان گريه‏اى كه امروز كردى فردا ترا چندان ثواب مى‏دهند كه محاسبان تخته خاك و مستوفيان دفتر خانه افلاك، از عهده‏ حصر و حساب ثواب آن بيرون نتوانند آمد».
@jafarian1964
وصف کوتاهی از مراسم عاشورا در حضور شاه سلطان حسین صفوی در میدان نقش جهان:

و روز عاشورا به تالار آلاقاپو بر آمده بعد از خوانده شدن روضة الشهداء مردم محلات اصفهان و تبريزى‏ها و قزوينى‏ها و يزدى‏ها و هنود فيلبانان، نخلها و اشباه اشباح شهداء آراسته، هر طايفه به وضعى و طريقه اى‏ و هر جماعتى به طورى و رويه اى‏ آمده، در نظر كيميا اثر، شور قيامت آشكار و آشوب كربلا، معاينه نمودار و گرد كدورت بر فرق فرق شيعيان بيخته و نمونه محشرى در ميدان نقش جهان برانگيخته گرديده.
@jafarian1964
گزارش عزاداری شیعیان جزیره خارک از دوره زندیه توسط کارستن نیبور (1733ـ 1813) از حوالی 1182 ق :
در ايران، كه مركز شيعه‏ها است، گاهى شيعه‏ها در مراسم عزادارى چنان تحت تأثير عقايد و احساسات مذهبى خود قرار مى‏گيرند، كه با ميل زيادى مى‏توانند يك سنى را به قتل برسانند و فكر مى‏كنند، اگر دست به چنين كارى بزنند، ثواب مى‏كنند. ازاين‏روى به صلاح همه پيروان دين‏هاى ديگر است، كه در روزهاى عزادارى خانه خودشان را ترك نكنند. با اين‏كه شيعه‏ها در خارك براى برگزارى مراسم مذهبى خود آزادى عمل دارند، به خاطر وجود سنيها كه كمتر از شيعه‏ها نيستند و هم‏چنين به خاطر حضور هلنديها نمى‏توانند در برگزارى اين مراسم مبالغه بكنند. حاكم خارك، به منظور جلوگيرى از ايجاد مزاحمت براى پيروان مذهب‏هاى ديگر، دستور داده بود، تا در دهه اول محرم كسى در خيابانها به صداى بلند ناله و زارى نكند. ازاين‏روى شيعه‏ها مراسم مذهبى دهه اول محرم را در خارج شهر برگزار مى‏كردند. چون من عزادارى شيعه‏ها را نديده بودم، روز عاشورا به خاطر من به آنها اجازه داده شد كه با دسته‏هايشان وارد شهر بشوند و در ميدان بزرگ مراسم شبيه‏خوانى راه بيندازند. تقريبا همه مسلمانان ساكن خارك در اين ميدان جمع شده بودند. اما تشخيص شيعه‏ها از سنى‏ها خيلى آسان بود. چون سنى‏ها، بااين‏كه از سرنوشت نوه پيغمبرشان به هيجان آمده بودند، با آرامش به تماشاى شبيه‏خوانى مشغول بودند. درحالى‏كه شيعه‏ها به سينه خود مى‏زدند و با ناله و زارى غم و اندوه خودشان را نشان مى‏دادند و عده زيادى حسين! حسين! گويان به‏شدت گريه مى‏كردند. كسانى كه نقش سپاه يزيد و سردار او شمر را بازى مى‏كردند، با شمشيرهاى برهنه دور ميدان مى‏دويدند و چنين وانمود مى‏كردند، كه پى كسى مى‏گردند. بعد حسين با چند نفر از دوستانش وارد صحنه شد و بلافاصله مورد حمله شديد دشمن قرار گرفت. از چهره و هم‏چنين رفتار اين دسته پيدا بود، كه به‏شدت نااميد شده‏اند و تصميم دارند به هرقيمتى كه شده است جان خود را نجات بدهند و به همين دليل به شدت از خودشان دفاع مى‏كردند. يكى از مبارزين، كه قاسم بود، چندبار از اسب به پايين انداخته شد و وقتى او مى‏خواست دوباره بر اسب خود سوار بشود، دخترهايش با ناله و زارى از او خواهش مى‏كردند، كه دست از جنگ بردارد آنها چنان از ته دل گريه مى‏كردند، كه گويى پدرشان واقعا در خطر مرگ قرار دارد. نقش عباس، برادر حسين، كه در كنار چشمه‏اى هردو دست خود را از دست داده بود، خيلى طبيعى اجرا شد. او لباسش را طورى پوشيده بود، كه آستينهاى بدون دست از دو طرف آويزان بود و به تماشاچى اين احساس دست مى‏داد، كه او واقعا دستهايش را از دست داده است. چون در جزيره خارك اسب خيلى كم است و از شتر اصلا خبرى نيست، بلندپايگان سوار بر اسب بودند و بقيه پياده و چون بيشتر مردم جزيره خارك فقيرند، لباس همه بازيگران خيلى بد بود، اما اين لباسها طورى بودند، كه تماشاچى به راحتى مى‏توانست يكى از سپاهيان 1100 سال پيش اعراب را در ميدان جنگ تجسم بكند. موزيك نظامى‏ فقط از سنج تشكيل مى‏شد، كه به‏شدت نواخته مى‏شد. صداى سنج با صداى «حسين!» ... «حسين!» ... قيل و قال وحشتناكى را به‏وجود آورده بود. سپاه كوچك حسين سپاه بسيار بزرگ دشمن را چندبار شكست داد. اما بعد يكى پس از ديگرى و بالاخره خود حسين از اسب به پايين انداخته شدند و بقيه اسير شدند.
@jafarian1964
بعد به گردن بچه‏هاى حسين قطعات بزرگى از چوب بسته شد و قرار شد جلاد، كه لباس وحشت‏انگيزى به تن داشت، آنها را نزد سردار سپاه دشمن حسين ببرد. بعد دستور قتل اسيران صادر شد، اما خبر آمد كه جلاد همه آنها را كشته است. سردار از اين موضوع خيلى ناراحت شد و دستور قتل جلاد را صادر كرد. ميدان جنگى كه در آن حسين كشته شد، در كربلا، در نزديكى بابل باستان بود و مقر حكومت يزيد در دمشق. در مراسم شبيه‏خوانى، يزيد در طرف ديگر ميدان، روى يك صندلى اروپايى نشسته بود و تبرزينى در دست داشت. بنابه روايت مسلمانها، وقتى بازماندگان خانواده حسين را پيش يزيد بردند، سفيرى از يونان هم حضور داشت. در اين شبيه‏خوانى هم مردى نقش اين سفير را بازى مى‏كرد. اين سفير كه لباس اروپايى به تن داشت، بدون جوراب بود و بر سر تاسش كلاه طلاكارى شده‏اى به چشم مى‏خورد. مسلما يونانيها هرگز چنين لباسى نداشته‏اند. شايد شيعه‏ها با نشان دادن اين سفير مى‏خواستند، اسباب رضايت اروپايى‏ها را فراهم بكنند [!] و يا به سنى‏ها نشان بدهند كه مسيحى‏ها با حسين خيلى دوست بوده‏اند [!] بعد يكى از پسران حسين را كه اسمش على بود، (و بعدها به زين العابدين معروف شد) پيش خليفه بردند، تا با او بيعت بكند. زين العابدين جواب بسيار تندى داد و با پادرميانى سفير يونان دوبار مورد عفو قرار گرفت. وقتى زين العابدين را براى سومين‏بار پيش خليفه بردند و سفير يونان مجددا تقاضاى عفو او را كرد، به دستور خليفه سفير را كشتند و قرار شد پسر حسين را هم بكشند؛ اما هواداران او، او را مخفيانه از دست عمال يزيد خارج كردند.

@jafarian1964
گزارش یک شاهد عینی از روز عاشورای سال 1231 در شهر بریده از مناطق تحت سلطه آل سعود اول و این که جشن می گرفتند:
يازدهم محرم الحرام روز چهارشنبه: در مقام بريده: تعجب آن‏كه مردم اين‏جا روز عاشورا را عيد مى‏دانند و سرور مى‏نمايند و زن‏ها حنا مى‏بندند و رخوت [رخت = لباس] لطيف پوشيده، استعمال بوهاى خوش مى‏كنند. و هرگاه تحقيق مى‏نماييم از چه سبب عيد است، مى‏گويند در زمان رسول- صلى اللّه عليه و آله- فتح جايى شده و در آن روز مسلمين عيد نموده‏اند. خلاصه، اين وضع رفتار اين‏ها ديده، نهايت ملال عظيم علاوه بر مصائب خود كه اسيروار و گرفتار اين‏ها مى‏باشيم، گرديده؛ امّا چه چاره كه از دست ما چه برمى‏آيد و غير از صبر چاره‏اى نبود. (تذکره الطریق، ص 86)
@jafarian1964
جشن مردم مدینه در شب و روز عاشورا در سال 1309 ق به روایت یک زن ایرانی کرمانی:
روز عاشورا عيد گرفتند، چون جمعه بود. از قرار معلوم شب جمعه و روز جمعه را عيد مى‏گيرند، به واسطه عيد محمد (ص) و آلش بازى ساز نواز مى‏زنند.» شب يازدهم عاشورا، حضرات مدينه بناى آتش‏بازى را گذاردند. توپ، تفنگ، شيپور، بالابان، مزغان مى‏زدند. يادم آمد شب يازدهم عيال سيد الشهداء (ع) در كربلا چه كردند. نمى‏دانم چه حالت به من دست داد. اين صداها را كه شنيدم، مى‏خواستم خودم را بكشم. خدا عذابشان را زياد كند، بحق محمد و آله‏
@jafarian1964