??
✅ دیجیتال سازی نسخ خطی اسلامی در روسیه
(دانشگاه دولتی روابط بین المللی (مسکو
(کتابخانه دولتی ادبیات خارجی (مسکو
(آرشیو آکادمی علوم روسیه (مسکو
کتابخانه دولتی عمومی علمی و فنی شعبه سیبری آکادمی علوم روسیه (نوواسیبیرسک)
انستیتوی شرق شناسی
انستیتوی شرق
(کتابخانه دولتی عمومی دان (راستوف نا دانو
سایت رسمی مانوسکریپتا اسلامیکا راسیکا بخشی از پرتال فدرال آموزشی و تاریخی و مستند می باشد
http://manuscriptaislamica.ru/fs
? با سپاس از ارطغرل ارتکین?
? @iranistika
✅ مجموعه مقالات «ایران شناسی در اوراآسیا: گذشته، حال و آینده»
کتاب «ایرانشناسی در اوراآسیا: گذشته، حال و آینده» در مرکز چاپ و انتشاراتدانشگاه دولتی علوم انسانی روسیه به دو زبان روسی و انگلیسی به زیور طبع آراسته گردید.
این مجموعه مشتمل است بر گزیده ای از مقالات ارایه شده در همایش بین المللی «ایرانشناسی در اوراآسیا: گذشته، حال و آینده» که در تاریخ 23-22 سپتامبر سال 2016 در مسکو با ابتکار دانشگاه دولتی علوم انسانی روسیه و در همکاری با رایزنی فرهنگی سفارت جمهری اسلامی ایران، بنیاد بین المللی ایرانشناسی و انستیتوی خاورشناسی فرهنگستان علوم روسیه و با حضور نزدیک به هفتاد نفر از ایران شناسان آلمان، ایران،کشور های مشترک المنافع، اروپا، ایالات متحدۀ آمریکا و ژاپن برگزار گردیده بود.
مجموعۀ مقالات یاد شده به موضوعاتی از قبیل پژوهش ها پیرامون زبان های ایرانی، ادبیات پارسی، اندیشۀ دینی و فلسفی، هنر و اوضاع ایران معاصر اختصاص داشته و آن برای استادان و دانشجویان رشتۀ ایران شناسی مفید خواهد بود.
http://yon.ir/bZpUz
🆔 @manuscript
#تاریخ_ایران
#گرانتووسکی
برگردان کیخسرو کشاورزی
ادوین آرویدویچ گرانتووسکی (متولد ۱۶ فوریه ۱۹۳۲ در مسکو؛ مرگ در ۲۸ ژوئن ۱۹۹۵) ایراشناس روسی لتوانی تبار بود. گرانتووسکی از دانشکده تاریخ دانشگاه مسکو در ۱۹۵۴ فارغ التحصیل شد. از ۱۹۵۵ تا پایان عمرش، در موسسه مسکو برای آکادمی علوم شرقشناسی شوروی سابق کار می کرد. او در سال ۱۹۶۹ رئیس بخش باستان شرقشناسی شد.
گرانتووسکی متخصص تاریخ قبایل باستانی ایرانی (بویژه مادها، پارسها و سکاها) و تمدنشان بود. تحقیقات او بر پایه کتیبه های اکدی و اورارتویی، متون ایرانی در دوره های مختلف و منابع کلاسیک برای داده ها و مدارک باستانشناسی، نژادشناسی و فولکلور بود. او حدود صد اثر منتشر کرده است. اولین کتابش درباره تاریخ قبایل ایرانیان در آسیای غربی از نیمه قرن نهم تا نیمه دوم قرن هشتم پ.م بود. در کتابش و مجموعه مقالاتش، نویسنده نشان داده است که قبایل ایرانی در هزاره پ.م. در سراسر ایران پخش شدند و در نیمه دوم قرن هشتم پ.م اکثریت جمعیت ساکن در نواحی غربی ایران را تشکیل دادند. اگرچه تا قرن هفتم پ.م. از نظر سیاسی آنها وابسته به ایلام، آشور، اورارتو و منائیان بودند. کتابی که بعد از مرگش منتشر شد(«ایران و ایرانیان پیش از هخامنشی که در دست انتشار است) با سرزمین ایرانیان و تاریخ آنها از مشتق شدنشان از هندوایرانی ها تا تشکیل امپراتوری هخامنشی سروکار دارد. نویسنده درباره گاهشماری ماد، مطالعات تکوینی گاهشماری شفاهی یونانی تجدیدنظر کرده و سزاواری و زیانهایش را ارزیابی کرده و وابستگی هرودوت بر اسلاف (پیشینیان) را نشان داده است. اسلافی که اطلاعات متناقضشان را به تنهایی در روایتشان داخل کردند.👇👇
@litera9
میخائیل سرگیویچ ایوانف / Ivanov , Mikhail Sergeevhch در سال ۱۹۰۹ در شهر نوگورود (Novgrod) در روسیه متولد شده است. در سال ۱۹۳۱ از بخش مطالعات شرقی دانشگاه دولتی لنینگراد فارغالتحصیل گردید. موضوع پایاننامه وی "قیامهای بابیه در ایران طی سالهای ۱۸۴۸ تا ۱۸۵۹ بوده است در ۱۹۵۴ به اخذ درجه دکتری در علوم تاریخی نائل آمد. از ۱۹۳۷ تا ۱۹۴۱ و از ۱۹۴۷ تا ۱۹۵۵ استاد دانشگاه دولتی لنینگراد و از ۱۹۳۷ تا ۱۹۴۰ و از ۱۹۵۳ تا ۱۹۵۵ کارمند علم انیستیتوی شرقشناسی بود. در ۱۹۴۰ کارمند ارشد علمی و از ۱۹۴۰ تا ۱۹۴۳ و از ۱۹۴۷ تا ۱۹۵۳ کارمند علمی انستیتوی تاریخ بود. از ۱۹۴۲ رئیس دانشگاه دولتی آسیای میانه و از ۱۹۴۳ تا ۱۹۴۷ گزارشگر بخش ایران خبرگزاری تاس بود و در این سالها طی پنج بار سفر به ایران بیشتر مراکز شهری و روستائی در سراسر ایران را بازدید و بررسی کرده است. در ۱۹۵۴ و ۱۹۵۵ مدیر و رئیس دانشکده مطالعات شرقی بود. از ۱۹۵۵ تا چند سال مدیر انستیتوی دولتی روابط بینالملل وزارت خارجه شوروی در مسکو بود و ۱۹۵۶ به مقام پروفسوری رسید. از ۱۹۵۸ تا ۱۹۷۰ کارمند علمی انستیتوی مردمشناسی آکادمی علوم شوروی شد. از ۱۹۶۲ مدیر و رئیس بخش انستیتوی زبانهای شرقی دانشگاه دولتی مسکو بود. در سال ۱۹۶۰ در بیست وپنجمین کنگره بینالمللی شرقشناسان شوروی و در سال ۱۹۶۴ در هفتمین کنگره بینالمللی انسانشناسی و مردمشناسی در مسکو شرکت داشته است. در سال ۱۹۶۶ در کنگره بینالمللی ایرانشناسان در تهران شرکت و درباره مراحل اساسی تاریخ ایران در سدههای کهن و میانه سخنرانی کرد. وی استاد تاریخ ایران در دانشگاه مسکو و مسئول کرسی تاریخ کشورهای خاور میانه و نزدیک در انستیتوی ملل آسیا و آفریقا وابسته به آکادمی علوم شوروی بوده و به کشورهای شرق میانه از جمله ترکیه و افغانستان سفر کرده است. تحقیقات جامعی در باره تاریخ قدیم و جدید ایران دارد که زمینه مهمترین آثار اورا تشکیل میدهند. تحقیقاتش در باب تاریخ عصر اسلامی از نظر جمعآوری و نشر اسناد وفرمانهای فارسی در خور تذکر است و در تهیه مقالههای مربوط به تاریخ ایران در اواخر سده هجدهم تا اوائل سده بیست در دائرةالمعارف شوروی در چاپ دوم و سوم آن شرکت داشته است. وی به دریافت مدال اتحاد شوروی نیز نائل آمده است.
خانم دکتر مریم میراحمدی میخائیل ایدانف را این چنین معرفی کرده است: میخائیل ایوانف استاد دانشگاه مسکو کوشش کرد تا با تکیه بر متون ادبی تاریخی، تاریخ ایران و حرکتهای اجتماعی را بررسی کند، به ویژه که او در سالهای ۱۹۴۳ تا ۱۹۴۷ به عنوان خبرنگار در ایران خدمت کرد و از نزدیک با مسائل ایران آشنا بود. او همچنین کتابی در باره مشروطیت ایران با عنوان تاریخ انقلاب ایران تالیف کرده که رویدادهای تاریخی دوره مشروطهخواهی و حوادث پس از آن از سال ۱۹۰۵ تا ۱۹۱۱ را مورد پژوهش قرار داده است. ایوانف به ویژه اعمال نفوذ روسیه و انگلیس را در مناسبات اجتماعی مورد انتقاد قرار داده است.
ارمنیان
دیوید مارشال لانگ و کریستوفر ج. واکر
ترجمه: ا. گرمانیک
@litera9
دیوید مارشال لانگ David Marshall Lang مه ۱۹۲۴؛ ۲۰ مارس ۱۹۹۱، استاد قفقازشناسی در سواز دانشگاه لندن بود. او یکی از پرکارترین پژوهشگران در زمینه تاریخ گرجستان، ارمنستان و بلغارستان باستان بود.
دیود لانگ دانشآموخته مانکتون کمب و جانز کالج دانشگاه کمبریج بود، که در دانشگاه کمبریج به عنوان پژوهشگر ارشد و بعد کمکهزینه تحصیلی گرفت. او در دوران جنگ جهانی دوم به عنوان افسر نظامی در ایران برای ارتش خدمت کرد. او در سال ۱۹۴۴ به عنوان معاون مشاور در تبریز ایران (که در آنجا شخصاً با جمعیت ارمنی شهر آشنا گشت) خدمت کرد. او در سال ۱۹۴۹، کارمند سواز در دانشگاه لندن شد. او شروع به تدریس زبان گرجی به عنوان محقق کرد و سپس در ۱۹۶۴ به سمت استادی قفقازشناسی درآمد. در سال ۱۹۵۳ او کمکهزینه تحصیلی در مؤسسه روسی دانشگاه کلمبیا گرفت و در سال ۱۹۶۵ استاد مدعو قفقازشناسی دانشگاه کالیفرنیا، لسآنجلس شد. بین سالهای ۱۹۶۲ تا ۱۹۶۴ او دبیر افتخاری انجمن سلطنتی آسیایی لندن شد. او ارمنستان شوروی را سه بار بین دهه ۱۹۶۰ تا ۱۹۷۰ میلادی بازدید کرد.
#تقویم_فرهنگی امروز، ۱۰ فروردین ۱۳۹۷
۱۰ سال پیش در چنین روزی در سال ۱۳۸۷، فریدون آدمیت ـ پدر تاریخنگاری نوین ایران ـ درگذشت.
فریدون آدمیت در سال ۱۲۹۹ در تهران به دنیا آمد. پدرش عباسقلی خان قزوینی معروف به آدمیت بود که بعدها «جامعهی آدمیت» را تأسیس کرد. فریدون آدمیت بعد از تحصیلات ابتدایی به دارالفنون رفت. پس از چند سال تحصیل در آن جا، به دانشکدهی حقوق و علوم سیاسی راه یافت و درسال ۱۳۲۱ فارغالتحصیل شد. پایاننامهاش را دربارهی «زندگی و اقدامات سیاسی میرزا تقی خان امیر کبیر» نوشت که دو سال بعد (۱۳۲۳) با عنوان «امیر کبیر و ایران و یا ورقی از تاریخ ایران»، با مقدمهی استادش دکتر محمود محمود به چاپ رسید. این کتاب بعدها با عنوان «امیر کبیر و ایران» تجدید چاپ شد و در هر بار با تجدید نظرهایی از سوی آدمیت همراه بود، تا جایی که آخرین تجدید نظر در این کتاب را آدمیت در سال ۱۳۵۳ اعمال کرد.
آدمیت درحالی که دانشجوی دانشکدهی حقوق بود، در سال ۱۳۱۹ به استخدام وزارت خارجه در آمد تا ضمن کار تحصیلات خود در خارج از کشور را تکمیل کند. نخستین فعالیت اداری ـ اجرایی آدمیت دبیری سفارت ایران در لندن بود. وی در کنار مأموریت اداری، به دانشکدهی علوم سیاسی و اقتصاد لندن رفت و بعد از ۵ سال تحصیل در رشتهی تاریخ سیاسی و فلسفهی سیاسی، در سال ۱۹۵۱ میلادی موفق به دریافت دانشنامهی دکتری گردید.
دکتر فریدون آدمیت پس از بازگشت به ایران، در سال ۱۳۲۸ به معاونت ادارهی حقوقی وزارت امور خارجه منصوب شد. دو سال بعد در دولت دکتر مصدق (۱۳۳۰) به نمایندگی ایران در سازمان ملل متحد و سپس وزیر مختاری در آن جا تعیین شد. این مأموریت تا سال ۱۳۳۸ ادامه داشت و در میان این سالها دومین پژوهش خود را پی گرفت و آن را با عنوان «جزایر بحرین؛ تحقیق در تاریخ دیپلماسی و حقوق بینالملل» در سال ۱۹۵۵ به زبان انگلیسی در نیویورک منتشر کرد. شرکت در چندین کنفرانس و به انجام رساندن وظایف در مقام داور بینالملل دیوان دائمی حکمیت لاهه، از فعالیتهای دیگر دکتر فریدون آدمیت به شمار میآید. مدیرکلی سیاسی با مقام سفیرکبیری در ۱۳۳۹، سفارت کبرای ایران در لاهه در ۱۳۴۰ و سفیر کبیری در دهلی نو در ۱۳۴۲، از دیگر سمتهای اداری و اجرایی وی در خارج از ایران بود که با بازگشت به ایران و دریافت سمت مشاور عالی سیاسی در ۱۳۴۴ پایان یافت. دکتر آدمیت بعد از مدتی تقاضای بازنشستگی کرد و از اواخر دههی ۴۰ تمام وقت خود را صرف مطالعه و تحقیق در عصر مشروطیت کرد و با روش تحقیق علمی و تاریخنگاری انتقادی، ایدهها و جریانهای آن دوران را به موضوع مطالعهی خود تبدیل کرد. این محقق پرتلاش در نزدیک به سه دهه کار پژوهشی توانست برخی از مهمترین رخدادهای عصر مشروطه را در نزدیک به ۲۵ کتاب تألیف کند و از این نظر سهمی جدی در هدفمند ساختن و نیز جهت دادن به تاریخنگاری علمی ایفا کند. از این رو وی را «پدر تاریخنگاری نوین ایران» میدانند.
دکتر فریدون آدمیت در ۱۰ فروردین ۱۳۸۷ در ۸۸سالگی در تهران درگذشت. وی را در آرامگاه بهشت زهرا در مقبرهی خانوادگی به خاک سپردند.
@UT_Central_Library
گردآوری و تنظیم: #آرش_امجدی
#تقویم_ فرهنگی امروز، ۲۵ اُردیبهشت ۱۳۹۷
۹ سال پیش در چنین روزی در سال ۱۳۸۸، محمد امینریاحی ـ ادیب، مورّخ، رئیس بنیاد شاهنامهی فردوسی و از مفاخر فرهنگی ایران ـ درگذشت.
محمد امینریاحی در سال ۱۳۰۲ در خوی متولد شد. تحصیلات خود را نخست در مکتبخانه گذراند و با بازگشایی مدارس جدید، راهی دبستان شد و تا پایان دبیرستان را در اورمیه و خوی گذراند. در ۱۳۲۱ در دانشسرای تهران با رتبهی شاگرد اولی فارغالتحصیل شد و در سال ۱۳۳۴ موفق به دریافت دانشنامهی دکتری در رشتهی زبان و ادبیات فارسی شد. دکتر امینریاحی از سال ۱۳۴۲ تا ۱۳۴۷ رایزن فرهنگی ایران در ترکیه بود و در دانشگاه آنکارا نیز به تدریس زبان و ادبیات فارسی و تاریخ و فرهنگ ایران پرداخت. وی از ۱۳۵۵ تا ۱۳۵۷ رئیس بنیاد شاهنامهی فردوسی و رئیس دانشکدهی هنرهای دراماتیک بود. او در مشاغلی که به عهده داشت، خدمات ماندگاری به انجام رساند، از آن میان؛ ساماندهی کتابهای درسی. همچنین در حوزهی زبان و ادب فارسی، تاریخ و جغرافیای تاریخی، تصحیح متون کهن، شاهنامهشناسی و حافظشناسی چیرهدست بود.
انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، دکتر محمد امینریاحی را به عنوان یکی از مفاخر ایرانزمین معرفی کرده است.
دکتر محمد امینریاحی ـ ادیب، مورّخ، رئیس بنیاد شاهنامهی فردوسی و از مفاخر فرهنگی ایران ـ در ۲۵ اُردیبهشت ۱۳۸۸، در ۸۶ سالگی، در تهران شمع وجودش خاموش گشت.
@UT_Central_Library
بازنویسی و تنظیم: #آرش_امجدی
#تقویم_فرهنگی امروز، ۲۹ تیر ۱۳۹۷
۶ سال پیش در چنین روزی در سال ۱۳۹۱، محمدحسن گنجی ـ جغرافیدان و پدر علم جغرافیای نوین ایران ـ درگذشت. محمدحسن گنجی در سال ۱۲۹۱ در بیرجند متولد شد. تحصیلات عالی را در دارالمعلمین عالی تهران در سال ۱۳۱۲ به پایان رساند و پس از آن، در رشتهی جغرافیا در انگلستان و آمریکا تا مقطع دکتری، با تأکید بر اقلیمشناسی ادامه داد.
دکتر گنجی از سال ۱۳۱۷ تا ۱۳۵۴ در دانشگاه تهران به تدریس اشتغال داشت. او نخستین کسی بود که «جغرافیای نوین» را وارد برنامههای دانشگاهی کرد. وی مراحل تدریس را از دبیری تا معاونت دانشگاه طی کرد و در سال ۱۳۵۴ با درجهی استاد ممتازی بازنشسته شد. دکتر محمدحسن گنجی در سال ۱۳۳۴ «ادارهی کل هواشناسی» را تأسیس کرد و تا سال ۱۳۴۷ مدیریت آن را بر عهده داشت. این مرکز اکنون نام «سازمان هواشناسی کشوری» را بر خود دارد. دکتر گنجی از سال ۱۳۴۲ تا ۱۳۴۷ نیز معاون پارلمانی وزارت راه بود. پس از چندی، مشاور دانشگاه و از خرداد ۱۳۵۳ رئیس دانشکدهی ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران شد و تا پایان خدمت ۳۷سالهی دانشگاهی در این سمت باقی ماند.
دکتر گنجی در سال ۲۰۰۱ میلادی از سوی سازمان جهانی هواشناسی به عنوان «دانشمند برتر جهان» و «دانشمند سال هواشناسی» معرفی شد. «پدر علم جغرافیای نوین ایران»، افزون بر ۱۳۰ اثر برجستهی علمی و تخصصی به زبانهای فارسی و انگلیسی، تربیتکنندهی استادان عالی و ممتازی در حوزهی جغرافیا بود.
استاد دکتر محمدحسن گنجی ـ پدر علم جغرافیای نوین ایران ـ در ۲۹ تیر ۱۳۹۱ در صدسالگی در تهران درگذشت.
@UT_Central_Library
بازنویسی و تنظیم: #آرش_امجدی
#تقویم_ فرهنگی امروز، ۲۹ مرداد ۱۳۹۷
۱۶ سال پیش در چنین روزی در سال ۱۳۸۱، جواد حديدی ـ ادیب، مترجم و از مفاخر فرهنگی ایران ـ درگذشت.
جواد حدیدی در سال ۱۳۱۱ در قم متولد شد. تحصیلات ابتدایی را در زادگاهش به پایان برد و از سال ۱۳۲۶ تا ۱۳۳۰ در مدرسهی فیضیهی قم به تحصیلات حوزوی پرداخت. حدیدی به موازات تحصیل در حوزه، دروس جدید یعنی درسهای دبیرستانی را نیز ـ بدونکمک معلم ــ خواند. در شهریور ۱۳۳۰ به دانشسرای عالی رفت و در رشتهی زبان فرانسه به تحصیل پرداخت و دانشنامهی لیسانس گرفت. در ۱۳۳۵ از سوی وزارت فرهنگ برای ادامهی تحصیل به اروپا اعزام شد و در سال ۱۳۳۹ موفق به کسب دانشنامهی دکتری ادبیات فرانسه از دانشگاه سوربن گردید. دکتر حدیدی پس از بازگشت به ایران در دانشگاه مشهد به عنوان دانشیار رشتهی زبان و ادبیات فرانسه به خدمت پرداخت و در سال ۱۳۴۴ از دانشیاری به رتبهی استادی ارتقاء یافت. استاد دکتر حدیدی پس از سالها فعالیت آموزشی در دانشگاه، در سال ۱۳۶۳ بازنشسته گردید. از ۱۳۶۷ با مرکز «دائرةالمعارف بزرگ اسلامی» و از ۱۳۷۵ با مرکز «ترجمهی قرآن مجید به زبانهای خارجی» همکاری كرد و در سال ۱۳۷۶ به عضویت پیوستهی «فرهنگستان زبان و ادب فارسی» درآمد. آثار متعددی در زمینهی تألیف و ترجمه از این استاد حوزهی علوم انسانی باقی مانده، از آن میان؛ تألیف کتابهای «اسلام از نظر ولتر»، «ایران در ادبیات فرانسه»، «از سعدی تا آراگون»، «رهروان حقیقت» و ترجمهی کتابهای «میراث سوم» و «حدیث عشق در شرق».
دکتر حدیدی در طول زندگی خود جوائز علمی و فرهنگی متعددی را دریافت کرده است؛ همچون مدال درجهی یک علمی برای احراز رتبهی اول در دانشسرای عالی در سال ۱۳۳۳، جایزهی ادبی انجمن نویسندگان فرانسویزبان در ۱۹۷۶ میلادی، جایزهی بهترین تحقیق در علوم انسانی برای «خیام در ادبیات فرانسه» در سال ۱۳۵۲، لوح تقدیر و جایزهی کتاب سال وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای ترجمهی کتاب «حدیث عشق در شرق» در سال ۱۳۷۳، لوح تقدیر و جایزهی کتاب سال وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای کتاب «از سعدی تا آراگون» در ۱۳۷۴، و عنوان «شوالیه در افتخارات فرهنگیِ» وزارت فرهنگ فرانسه در ۱۹۹۴ میلادی. انجمن آثار و مفاخر فرهنگی این دانشمند علوم انسانی را به عنوان یکی از مفاخر فرهنگی ایرانزمین معرفی کرده است.
استاد دكتر جواد حديدی در ۲۹ مرداد ۱۳۸۱ در ۷۰ سالگی در تهران درگذشت و در قطعهی هنرمندان آرامگاه بهشت زهرا به خاک سپرده شد.
@UT_Central_Library
بازنویسی و تنظیم: #آرش_امجدی
#تقویم_فرهنگی امروز، ۲۴ شهریور ۱۳۹۷
۱۹ سال پیش در چنین روزی در سال ۱۳۷۸، استاد دکتر عبدالحسین زرینکوب درگذشت.
عبدالحسین زرینکوب ـ ادیب، مورخ، اسلامشناس، ایرانشناس، محقق و نویسنده ـ در سال ۱۳۰۱ در بروجرد به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی را در زادگاهش به پایان برد. به دنبال تعطیلی کلاس ششم متوسطه در تنها دبیرستان شهر، برای ادامهی تحصیل به تهران آمد و رشتهی ادبی را برگزید. در سال ۱۳۱۹ تحصیلات دبیرستانی را به پایان برد و با بازگشایی دانشگاهها در سال ۱۳۲۰، در امتحان ورودی دانشکدهی حقوق شرکت کرد. با آنکه پس از کسب رتبهی اول، در دانشکده ثبت نام هم کرده بود، به الزام پدر، ناچار به ترک تهران شد. در همان روزها، علیاکبر دهخدا که ریاست دانشکدهی حقوق را بر عهده داشت، از اینکه چنین دانشجوی فاضلی را از دست میداد، اظهار تأسف کرده بود. زرینکوب پس از ترک دانشکدهی حقوق، به زادگاه خود بازگشت و ابتدا در خرم آباد و بعد در بروجرد به کار معلمی پرداخت؛ کاری که به تدریج علاقهی جدی بدان پیدا کرد. در دوران معلمی، از تاریخ و جغرافیا و ادبیات فارسی گرفته تا عربی و فلسفه و زبان خارجی و حتی ریاضی و فیزیک و علم الهیات را تدریس کرد. سرانجام اشتیاق به تحصیل بار دیگر او را به دانشگاه کشاند. در سال ۱۳۲۴، پس از آنکه در امتحان ورودی دانشکدهی علوم معقول و منقول وَ دانشکدهی ادبیات رتبهی اول شد، وارد دانشکدهی ادبیات دانشگاه تهران شد. عبدالحسین زرینکوب در سال ۱۳۲۷ به عنوان دانشجوی رتبهی یکم در مقطع لیسانس از دانشگاه فارغالتحصیل شد و سال بعد وارد دورهی دکتری در رشتهی ادبیات دانشگاه تهران گردید. در سال ۱۳۳۴ از رسالهی دکتری خود با عنوان «نقدالشعر، تاریخ و اصول آن» که زیر نظر استاد بدیعالزمان فروزانفر تألیف شده بود، با موفقیت دفاع کرد. پس از گرفتن دانشنامهی دکتری، از سوی استاد فروزانفر برای تدریس در دانشکدهی علوم معقول و منقول دعوت شد و در سال ۱۳۳۵ با رتبهی دانشیاری، کار خود را در دانشگاه تهران آغاز کرد و به تدریس «تاریخ اسلام»، «تاریخ ادیان»، «تاریخ کلام و مجادلات فِرَق»، «تاریخ تصوف اسلامی» و «تاریخ علوم» پرداخت.
دکتر زرینکوب در سال ۱۳۳۰ در کنار عدهای از فضلای عصر همچون عباس اقبال آشتیانی، سعید نفیسی، دکتر معین، پرویز ناتل خانلری، غلامحسین صدیقی و عباس زریاب، برای مشارکت در طرح «ترجمهی مقالات دائرةالمعارف اسلام (E1) طبع هلند»، دعوت شد. او در ایام تحصیل در تهران، چندی هم نزد حاج شیخ ابوالحسن شَعرانی بود و با مباحث حکمت و فلسفه آشنایی بیشتر یافت. از همان روزگار با فلسفههای معاصر غربی نیز آشنا شد و به مطالعه در باب تصوف نیز علاقهمند گردید. استاد به زبانهای عربی، انگلیسی، فرانسه و آلمانی نیز آشنا بود. دکتر زرینکوب پس از دریافت رتبهی استادی دانشگاه تهران در سال ۱۳۳۹، چندی نیز در دانشسرای عالی تهران و نیز در دانشکدهی هنرهای دراماتیک تدریس کرد. در سالهای ۱۳۴۷ تا ۱۳۴۹ نیز در آمریکا به عنوان استاد میهمان در دانشگاههای کالیفرنیا و پرنیستون به تدریس علوم انسانی پرداخت. سفرهای علمی متعدد استاد به اروپا، آمریکا، جمهوریهای شوروی سابق، هند، پاکستان و کشورهای عربی، در دیدار از کتابخانهها، موزهها و مؤسسات علمی، و تهیهی عکس از بعضی نسخههای خطی فارسی و عربی گذشته است. دکتر زرینکوب در بسیاری از مجامع و مجالس علمی جهانی شرکت کرده و به عنوان نمایندهی ایران به ایراد سخنرانی پرداخته است، از آن میان؛ «پنجمین کنگرهی اسلامی» در بغداد، «بیست و ششمین کنگرهی بینالمللی شرقشناسان» در دهلی نو، «کنگرهی بینالمللی علوم تاریخی» در وین، «کنگرهی تاریخ ادیان» در ژنو، «مجلس بزرگداشت حافظ شیرازی» در دوشنبهی تاجیکستان، «کنگرهی بزرگداشت نظامی گنجوی» در ایتالیا و بعداً در آمریکا، «مجمع عمومی سردبیران طرح تاریخ تمدن اقوام آسیای مرکزی» در پاریس، «کنگرهی بزرگداشت مولوی» در مونیخ، «کنگرهی جهانی بزرگداشت خواجوی کرمانی» در کرمان، و «کنگرهی همکاریهای اقوام آسیای مرکزی» در تهران.
استاد دکتر عبدالحسین زرینکوب در ۲۴ شهریور ۱۳۷۸ در ۷۷سالگی شمع وجودش خاموش گشت. «با کاروان حُله»، «شعر بىدروغ شعر بىنقاب»، «از کوچهی رندان»، «سیرى در شعر فارسى»، «سرّ نى»، «بحر در کوزه»، «پلهپله تا ملاقات خدا»، «پیر گنجه»، «در جستوجوى ناکجاآباد»، «در جستوجوى ناکجاآباد»، «دو قرن سکوت»، «تاریخ ایران بعد از اسلام»، «تاریخ مردم ایران»، «ارزش میراث صوفیه»، «فرار از مدرسه»، «جستوجو در تصوف ایران» و دهها مقالهی تحقیقی در مجلات معتبر داخلی و خارجی، تنها بخشی از تألیفهای گرانسنگ استاد دکتر عبدالحسین زرینکوب است.
@UT_Central_Library
بازنویسی و تنظیم: #آرش_امجدی
#تقویم_فرهنگی امروز، ۲۸ مهر ۱۳۹۷
۹ سال پیش در چنین روزی در سال ۱۳۸۸، نذير احمد ـ ادیب و از مفاخر فرهنگی ایران ـ درگذشت.
نذیر احمد در سال ۱۹۱۵ میلادی در دهکدهای در استان اُتراپرادش هندوستان متولد شد. دورهی تحصیلات دبیرستانی را در سال ۱۹۳۴ به پایان برد. سپس در «دانشگاه لکهنو» در رشتهی زبان و ادبیات فارسی به تحصیل پرداخت و در ۱۹۳۹ میلادی دانشنامهی لیسانس گرفت. بعد در همان دانشگاه ادامهی تحصيل داد و در ۱۹۴۵ با ارائهی رسالهی خود تحت عنوان «احوال و آثار ظهوری تَرشیزی»، موفق به دریافت گواهینامهی دکتری شد.
دکتر نذیر احمد در ۱۹۵۰ میلادی به عنوان استادیار در دانشگاه لکهنو به تدریس پرداخت و در همین سال با رسالهای با عنوان «شعرای فارسیزبان عصر عادل شاه» به دانشنامهی فوق دکتری در ادبیات فارسی دست یافت و در میان سالهای ۱۹۵۵ و ۱۹۵۶ میلادی، برای تکمیل اطلاعات خود در زبان و ادب فارسی، به ایران سفر کرد و از محضر استادانی چون: سعید نفیسی، بدیعالزمان فروزانفر، ذبیحالله صفا، پرویز ناتل خانلری و محمد معین بهره برد.
استاد نذیر احمد پس از بازگشت به هندوستان، در سال ۱۹۵۷میلادی به استخدام «دانشگاه علیگَر» درآمد و سالها ریاست بخش زبان فارسی و دانشکدهی ادبیات این دانشگاه را بر عهده داشت تا اینکه در سال ۱۹۷۷ میلادی بازنشسته شد. وی بارها مورد تقدیر محافل علمی و ادبی قرار گرفت. رئیس جمهور هند، وی را به مناسبت تحقیقات ارزندهای که در عرصهی زبان و ادب فارسی به انجام رسانده بود، در سال ۱۹۷۷ لوح افتخار داد. در ۱۹۸۰ میلادی، «انجمن استادان زبان فارسی هند»، به پاس خدمات شایسته و پرارزش استاد، که در راه نشر و ترویج زبان فارسی کرده بود، نشان «استاد ممتاز فارسی» را به وی اعطا کرد. پروفسور نذیر احمد خود نیز از بنیانگذاران «انجمن استادان زبان فارسی هند» بود و سالها ریاست آن را بر عهده داشت.
در سال ۱۹۸۷ نیز برندهی «جایزهی فخرالدین علی احمد» و «جایزهی ادبی پِدِم شِری» گردید. همچنین در همین سال «جایزهی امیر خسرو» از طرف انجمن امیر خسرو دهلوی به دکتر نذیر احمد داده شد و در سال ۱۹۸۸ میلادی، «خانهی فرهنگ جمهوری اسلامی ایران» عنوان «حافظشناس» به وی داد.
این استاد زبان و ادب فارسی «جایزهی تاریخی و ادبی بنیاد دکتر محمود افشار» را هم در سال ۱۳۶۸ به پاس خدمات شایسته به زبان و ادب فارسی در شبه قاره و تصحیح متون کهن فارسی، دریافت نمود. همچنین انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، استاد دکتر نذیر احمد را به عنوان یکی از مفاخر ایرانزمین معرفی کرده است. پروفسور نذیر احمد دارای آثار متعددی به زبان اردو و فارسی است، از آن میان؛ تحقیق و نقد «الطاف حسين حالی»(اردو)، «تذكرهی علمای بلخ» (اردو)، تصحيح «ديوان سراجی» (فارسی)، تصحیح «غزليات حافظ» (فارسی)، تصحیح «فرهنگ زفان گويا» (فارسی)، تصحیح «لسانالشعرا» (اردو)، تصحيح «مكاتيب سنایی» (فارسی)، تصحيح «فرهنگ قواس» (فارسی)، نقد «برهان قاطع مع ضمايم» (اردو) را نام برد. مقالات متعددی نیز به زبانهای اردو، فارسی و انگليسی از اين پژوهشگر نامدار به جا مانده است.
پروفسور نذیر احمد ـ استاد و پژوهشگر برجستهی زبان و ادبیات فارسی در شبه قارهی هند و از مفاخر فرهنگی ایران- در ۲۸ مهر ۱۳۸۸ در ۹۴ سالگی شمع وجودش خاموش گشت.
@UT_Central_Library
بازنویسی و تنظیم: #آرش_امجدی
#تقویم_فرهنگی امروز، ۱۷ دی ۱۳۹۷
۵۹ سال پیش در چنین روزی در سال ۱۹۶۰ میلادی، بوریس زاخودر ـ ایرانشناس نامدار روسی ـ درگذشت. بوریس نیکولایوویچ زاخودر در سال ۱۸۹۸ میلادی در روسیه به دنیا آمد. پس از گذراندن تحصیلات دبیرستان تا سال ۱۹۲۷، موفق به گذراندن دورهی مؤسسهی خاورشناسی مسکو شد و آن را تا مرتبهی دکتری ادامه داد.
دکتر زاخودر از ۳۲سالگی دانشیار و متصدی کرسی زبان فارسی مؤسسهی مسکو شد و در سال ۱۹۳۴ به موزهی تمدنهای خاوری منتقل شد. همزمان برای تصدی کرسی تاریخ قرون خاورمیانهی دانشگاه مسکو تعیین گردید. او در کنار تدریس، به کارهای تحقیقاتی ادامه داد و در عین حال نخستین دورهی دروس رشتهی مطالعاتی تاریخ قرون وسطی در شرق را بنیان گذاشت. در همین زمینه موفق شد شعبهی مشرقزمین در دانشگاه مسکو را در سال ۱۹۴۴ ایجاد کند و خود تدریس آن را بر عهده گیرد. زاخودر رسالهی دکتری خود را دربارهی خواجه نظامالملک و شرحی در تاریخ سلجوقیان نوشته است. او همچنین مقالات و گزارشهایی دربارهی مظاهر برجسته و نامدار تمدن و فرهنگ خاورزمین مانند ابوعلیِ سینا و فردوسی را نگاشته است. از زاخودر آثار گوناگونی بر جای مانده، از آن میان: «تاریخ قرون وسطی در شرق» و «تاریخ ایران در قرون وسطی».
بوریس زاخودر در ۷ ژانویهی ۱۹۶۰ در ۶۲سالگی در مسکو درگذشت.
@UT_Central_Library
بازنویسی و تنظیم: #آرش_امجدی
#تقویم_فرهنگی امروز، ۲۳ دی ۱۳۹۷
۱۱ سال پیش در چنین روزی در سال ۱۳۸۶، سید جعفر شهیدی درگذشت.
سید جعفر شهیدی رئیس مؤسسهی لغتنامهی دهخدا و مرکز بینالمللی آموزش زبان فارسی، استاد دانشکدهی ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران و از پژوهشگران برجستهی زبان و ادبیات فارسی و تاریخ اسلام بود.
سید جعفر شهیدی در سال ۱۲۹۷ در شهر بروجرد به دنیا آمد. او فرزند سید محمد سجادی از دانشمندان و مفاخر ادبی ایران بود. شهیدی در سال ۱۳۲۰ برای تحصیل علوم دینی به نجف اشرف رفت و تحصیلات حوزوی را در آن جا تا درجهی اجتهاد ادامه داد. سپس به ایران آمد و دانشنامهی دکتری زبان و ادبیات فارسی گرفت. دوستی با دکتر محمد معین، موجب آشنایی با علّامه دهخدا و راهیابی او به مؤسسهی لغتنامهی دهخدا گردید. علّامه دهخدا دکتر سید جعفر شهیدی را در نوع خود کمنظیر خوانده بود. درک محضر و همنشینی با استادانی چون بدیعالزمان فروزانفر، جلالالدین همایی، علامه دهخدا و دکتر محمد معین، اعتبار علمی و معنوی دکتر شهیدی را دوچندان کرد. وی پس از درگذشت دکتر معین، مسئولیت ادارهی مؤسسهی لغتنامهی دهخدا را بر عهده گرفت. در کنار فعالیت در این مؤسسه، در دانشگاه نیز تدریس میکرد و سالها استاد تمام دانشگاه تهران بود.
دکتر شهیدی در سال ۱۳۷۴ خانهی مسکونیاش را در محلهی نارمک تهران به شهرداری واگذار کرد و این خانه در همان سال به کتابخانهی عمومی دکتر شهیدی تبدیل شد. کتاب «تاریخ تحلیلی اسلام» دکتر شهیدی در سال ۱۳۸۵ برندهی جایزهی کتاب سال ایران شد. «ترجمهی مسجع نهجالبلاغهی امام علی علیهالسلام» نیز از آثار ماندگار وی است. استاد دکتر سید جعفر شهیدی در ۲۳ دی ۱۳۸۶ در ۸۹سالگی در تهران شمع وجودش خاموش گشت.
@UT_Central_Library
بازنویسی و تنظیم: #آرش_امجدی
اهدایی خانم دکتر ماری یوشیناری پارچه ای است که همسر سفیر شوروی در ایران در دهه 30 میلادی خریداری کرده و با خود به مسکو برده است و سال ها بعد در مسكو به دکتر ماری یوشیناری هديه داده است.
او نيز آن را با خود به ایران آورده و به موزه دانشگاه فردوسی اهدا كرده است.
1398/03/07
@Mafakherferdowsi
♦️ایران: نخستین خاستگاه جنگ سرد
✍دکتر یدالله کریمی پور استاد جغرافیای سیاسی
سالهای بین 1946 تا 1990، دوره جنگ سرد بود. دوره ای بس پیچیده که با ساخت دیوار برلین، بحران موشکی کوبا و ۱۲۳ جنگ نیابتی، بین شوروی و امریکا در جریان بود ؛ ولی کمتر ایرانی است که بداند ایران خاستگاه جنگ سردبوده است.
بر پایهی اسناد محرمانه ، ارتش سرخ با بهانه قراردادن پشتیبانی ایران از آلمانها و با هماهنگی آمریکا و انگلیس ، به اشغال استان آذربایجان پرداخت. همزمان نیروهای بریتانیا نیز از جنوب وارد شدند. ولادیمیر ساژین شرق شناس مشهور روس در این زمینه میگوید:
«بیشک استالین رهبر اتحاد شوروی، در نظر داشت تا از وضعیت به وجود آمده برای ایجاد یک پایگاه اجتماعی- سیاسی، به منظور تقویت نفوذ خود در ایران و در وهلهی نخست منطقهی آذربایجان ایران استفاده کند.»
بیست روز پس از ورود ارتش سرخ ، پانصد تن در قالب یک گروه سازماندهی شده ، برای گسترش نفوذ شوروی از طریق تبلیغ و گسترش فرهنگ ، اقتصاد و زندگی روزمرهی مردم شوروی به ایران اعزام شدند . کرملین در این زمینه پافشاری میکرد که : نه دولت شاه و نه بریتانیا نمیتوانند شوروی را در ارتباط با دخالت در امور داخلی ایران متهم کنند.
در اکتبر 1941 با پشتیبانی و تلاشهای همین ماموران اعزامی از مسکو ، حزب تودهی ایران تشکیل شد . پشتیبانی همهجانبهی مسکو از این حزب به اندازهای موثر بود که در 1944 اعضای آن به بیست و پنج هزار تن رسید؛ ولی عمدهی فعالیتهای این حزب بر آذربایجان ایران متمرکز شده بود . البته پس از امضای معاهدهی تضمین «یکپارچگی سرزمینی ایران» بین شوروی، بریتانیا و ایران در 29 ژانویهی 1942، به دستور مسکو شماری از این پانصد مامور به شوروی فراخوانده شدند.
ولی در آوریل 1944 وضع جبههها با آلمان به نفع شوروی به گونهای چشمگیر دگرگون شد و اقتدار مسکو با پیشروی به سوی برلین افزایش یافت . به همین دلیل در 6 ژوییهی 1945، کرملین در تصمیمی سری ، اقدام به ایجاد جنبشهای جداییخواه در آذربایجان و دیگر مناطق شمالی ایران کرد . بر پایهی سند ارائه شده توسط ولادیمیر ساژین، شرقشناس مشهور روس ، در این سند «از لزوم آغاز آمادهسازی اعطای خودمختاری گستردهی ملی در استان آذربایجان سخن گفته شده بود . برای هدایت این روند پیشنهاد شد حزب دموکرات آذربایجان تشکیل شود.».
این حزب پس از تاسیس بیدرنگ خواستار دریافت گستردهترین خودمختاری سیاسی، اقتصادی و فرهنگی در آذربایجان شد.
همزمان با یاری مستقیم ارتش و جاسوسان شوروی و افسران پشتیبان سیاست خودمختاری در نیروهای مسلح ایران ،عملیات خلع سلاح واحدهای ارتش و ژاندارمری و نیز «خنثیسازی» مخالفان جنبش خودمختاری در استانهای شمالی ایران ، به انجام رسید. طی دسامبر 1944، کل منطقهی آذربایجان ایران تحت کنترل حزب دموکرات آذربایجان قرار گرفت.
نیروهای آمریکایی در 1 ژانویهی 1946 و بریتانیا در 2 مارس همین سال ، از ایران رفتند. ولی مسکو به امید حفظ نفوذش در شمال ایران ، حتی با توسل به زور عجلهای نداشت.
بنابراین در آغازهای مارس ، به نیروهایش که پیش از این خود را مجهز کردهبودند فرمان حملهی گسترده به تهران را صادر کرد ؛ و نیروهایش عملیات را آغاز کردند. ولی این حمله از سوی سرویس اطلاعاتی آمریکا لو رفت . ایران در 18 مارس 1946، علیه شوروی به شورای امنیت شکایت کرد.
موضع سخت کشورهای غربی و نگرش منفی افکار عمومی در جهان که تیترهای نخست روزنامهها در لندن ، نیویورک ، واشنگتن و حتی لاهه و پاریس را به خود اختصاص داده بود، کرملین را وادار به مذاکره و سازش کرد. مسکو در 24 مارس همان سال ، ضمن اعلام توافق با تهران، قول خارج کردن نیروهایش را طی پنج هفته از ایران داد. البته در این زمینه به اغلب احتمال ، اولتیماتوم شفاهی ترومن به شوروی در 21 مارس(نوروز) موثر بود.
پرزیدنت ترومن با احضار آندری گرومیکو، سفیر شوروی قاطعانه به او گفت: «اگر طی 48 ساعت آینده شوروی از خاک ایران بیرون نرود، ایالات متحده بر علیه شوروی ، از بمب اتمی استفاده خواهد کرد».
میدانیم که شوروی تا این تاریخ به جنگافزار هستهای مجهز نشده بود و فقط آمریکا آن را داشت و در ژاپن نیز از آن استفاده نموده بود.
بالاخره ارتش شوروی در 9 مه 1946 ناچار شد خاک ایران را ترک کند. پس از آن در 21 نوامبر 1946 ، واحدهای ارتش ایران با پشتیبانی مردم ترک زبان ، وارد آذربایجان شد.
همین چرخه، سبب شد که مناسبات تهران - مسکو تیره و ایران برعکس برای دست یافتن به پشتیبانی استراتژیک به سوی غرب به ویژه آمریکا روی آورد. ولی پیامدهای بحران ایران که چندین روز سرتیتر روزنامهها بود، از قالب مناسبات ایران-شوروی بسیار فراتر رفت و آغازی برای تکوین دورهی جدیدی در تاریخ سدهی بیست شد که جنگ سرد نامیده میشود.
🗓جمعه ۲۲ مرداد۱۴۰۰
@Geographykhodabandeh
تاریخ خسرو بن محمد بنی اردلان
آکادمی علوم اتحاد شوروی
شعبه تاریخ
انستیتوی خاورشناسی
اداره انتشارات دانش
شعبه ادبیات خاور
چاپ عکسی از روی نسخه خطی
ترجمه به روسی، مقدمه، تعلیقات و فهرست ها: ا. ا. واسیلیوا
تیراژ: ۲۴۵۰ نسخه
مسکو
سال ۱۹۸۴
https://t.me/persianbooks1
تاریخ خسرو بن محمد بنی اردلان
آکادمی علوم اتحاد شوروی
شعبه تاریخ
انستیتوی خاورشناسی
اداره انتشارات دانش
شعبه ادبیات خاور
چاپ عکسی از روی نسخه خطی
ترجمه به روسی، مقدمه، تعلیقات و فهرست ها: ا. ا. واسیلیوا
تیراژ: ۲۴۵۰ نسخه
مسکو
سال ۱۹۸۴
https://t.me/persianbooks1
تاریخ خسرو بن محمد بنی اردلان
آکادمی علوم اتحاد شوروی
شعبه تاریخ
انستیتوی خاورشناسی
اداره انتشارات دانش
شعبه ادبیات خاور
چاپ عکسی از روی نسخه خطی
ترجمه به روسی، مقدمه، تعلیقات و فهرست ها: ا. ا. واسیلیوا
تیراژ: ۲۴۵۰ نسخه
مسکو
سال ۱۹۸۴
https://t.me/persianbooks1
امروز ۲۴ دی ماه، مصادف با سومین سال درگذشت زنده یاد دکتر احسان اشراقی عضو پیوسته فقید فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی ایران و استاد تاریخ دانشگاه تهران است. احسان اشراقی در سال ۱۳۰۷ در قزوین بدنیا آمد. وی دارای دکترای تخصّصی تاریخ از دانشگاه تهران و عضو پیوسته فرهنگستان علوم و استاد تاریخ دانشگاه تهران بود. مدیریت گروه تاریخ دانشگاه تهران به مدت ۲۰ سال، معاونت آموزشی دانشکده ادبیات دانشگاه تهران و ریاست شاخه تاریخ گروه علوم انسانی فرهنگستان علوم از جمله سوابق مدیریتی استاد دکتر احسان اشراقی بود. ارائه بیش از ۵۰ مقاله در زمینه تاریخ، تالیف ۷ عنوان کتاب و ترجمه ۳ عنوان کتاب از جمله آثار این استاد برجسته دانشگاه تهران بود.
امروز ۲۴ دی ماه، مصادف با سومین سال درگذشت زنده یاد دکتر احسان اشراقی عضو پیوسته فقید فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی ایران و استاد تاریخ دانشگاه تهران است. احسان اشراقی در سال ۱۳۰۷ در قزوین بدنیا آمد. وی دارای دکترای تخصّصی تاریخ از دانشگاه تهران و عضو پیوسته فرهنگستان علوم و استاد تاریخ دانشگاه تهران بود. مدیریت گروه تاریخ دانشگاه تهران به مدت ۲۰ سال، معاونت آموزشی دانشکده ادبیات دانشگاه تهران و ریاست شاخه تاریخ گروه علوم انسانی فرهنگستان علوم از جمله سوابق مدیریتی استاد دکتر احسان اشراقی بود. ارائه بیش از ۵۰ مقاله در زمینه تاریخ، تالیف ۷ عنوان کتاب و ترجمه ۳ عنوان کتاب از جمله آثار این استاد برجسته دانشگاه تهران بود.
الكتب والمواضيع والآراء فيها لا تعبر عن رأي الموقع
تنبيه: جميع المحتويات والكتب في هذا الموقع جمعت من القنوات والمجموعات بواسطة بوتات في تطبيق تلغرام (برنامج Telegram) تلقائيا، فإذا شاهدت مادة مخالفة للعرف أو لقوانين النشر وحقوق المؤلفين فالرجاء إرسال المادة عبر هذا الإيميل حتى يحذف فورا:
alkhazanah.com@gmail.com
All contents and books on this website are collected from Telegram channels and groups by bots automatically. if you detect a post that is culturally inappropriate or violates publishing law or copyright, please send the permanent link of the post to the email below so the message will be deleted immediately:
alkhazanah.com@gmail.com