مجموعة

گفتگوهای تراثی (آرشیو)

گفتگوهای تراثی (آرشیو)
756
عددالاعضاء
2,901
Links
6,052
Files
149
Videos
12,667
Photo
وصف المجموعة
آرشیو گفتگوها و نوشته‌های تراثی (July 2016-June 2019)
Forwarded From ✔ فلسفه اخلاق
? ده توصيه براي زيبانويسي در نثر معيار

1. اگر مي‌خواهيد زيبا و دلنشين بنويسيد، سعي نکنيد که زيبا بنويسيد. زيبايي در فکر شما است، نه در قلم شما. با قلمتان راحت باشيد تا قلم هم به‌راحتي بتواند فکر شما را بر روي کاغذ بياورد.
2. به ساختار متن، بيشتر از جمله‌ها، و به جمله‌ها بيشتر از کلمه‌ها اهميت بدهيد.
3. به مخاطب احترام بگذاريد تا او نيز به نوشتار شما به ديدۀ تحسين و احترام بنگرد. کمترين احترام به خواننده، آن است که پاکيزه و درست بنويسيد و ساده‌ترين اصول تايپ(مانند فاصله‌ها و نيم‌فاصله‌ها) را رعايت کنيد.
4. نوشتار شما، رفتار شما با خواننده است. هر قدر در رفتارتان صميمي‌تر باشيد، او نيز با شما همدلي بيشتري مي‌کند. پس در وقت نوشتن، يکي از احساسات انساني خود را اجازۀ ابراز بدهيد؛ احساساتي مانند شادي، خشم، غمگيني و هيجان. شما نويسنده‌ايد نه ديپلمات. اگر مي‌خواهيد خشک و جدي هم باشيد، باشيد؛ ولي نفس‌گير ننويسيد.
5. غني‌ترين سرمايۀ پنهان براي نويسنده، ديوان‌هايي است که خوانده و از ياد برده است.
6. وظيفۀ نخست نويسنده، صراحت و صداقت است، و حلاوت و ملاحت در رتبه‌هاي بعدي است. بنابراين شيپور را از دهان گشادش ننوازيد. از صراحت شروع کنيد تا به حلاوت برسيد.
7. يکي از مهم‌ترين عوامل زيبايي در نويسندگي، سرعت نويسنده در چينش مطالب اصلي نوشتار است. رانندۀ خوب، راننده‌اي است که نه تند مي‌رود و نه آهسته. نويسنده هم نبايد قلمش را به دست تداعي‌هاي پي‌درپي و گريزهاي فرعي بسپارد كه سرعتش در پيشبرد مطالب كم شود و خواننده را معطل کند. همچنين نبايد چنان مختصر و تلگرافي بنويسد كه از هوش و تمرکز خواننده، سبقت بگيرد. تنظيم سرعت قلم در چيدن مطالب كنار هم، خواننده را به وجد مي‌آورد.
8. متن نارس و نارسا زيبا نيست؛ حتي اگر همۀ آرايه‌هاي زباني در آن کارگذاري شده باشد.
9. فقط کسي مي‌تواند زيبا بنويسيد که مي‌داند چه مي‌خواهد بگويد و چقدر و چرا و براي چه کسي. نويسنده‌اي که گيج مي‌زند، خواننده‌اش را دچار سرگيجه مي‌کند. هيچ انساني دوست ندارد او را گيج کنند.
10. بپذيريم که هر کسي نمي‌تواند زيبا بنويسد؛ ولي باور کنيم که هر کسي مي‌تواند نازيبا ننويسد.

?رضا بابایی
❤️? @filsofak
Forwarded From شعر، فرهنگ و ادبیات
?معرّفی کتاب
? باباطاهر: شرح احوال و ‌نگاهی به آثار ابومحمّد طاهر جصّاص همدانی
✍ محسن احمدوندی

امروز خواندن کتاب «باباطاهر: شرح احوال و نگاهی به آثار ابومحمّد طاهر جصّاص همدانی» نوشتهٔ نصرالله پورجوادی را تمام کردم. پورجوادی در این کتاب کوشیده است با نگاهی انتقادی به منابع کهن، تصویری نو از باباطاهر همدانی ارائه کند و نقاب افسانه را از چهرهٔ این شخصیّت تاریخی برافکند. او برای این کار ابتدا روایت دیدار طُغرِل‌بیکِ سلجوقی با باباطاهر که راوندی آن را در کتاب خود، «راحةالصدور و آیةالسرور» نقل کرده است، نقد می‌کند و ضمن رد این دیدار، منشأ بسیاری از اشتباهات تاریخی پژوهشگران بعدی دربارهٔ باباطاهر را در مسلّم پنداشتن همین روایت راوندی می‌داند. پورجوادی سپس به نقل گزارش‎هایی که کتاب‌ها و تذکره‌هایی چون «نزهة‌القلوبِ» حمدالله مستوفی، «عرفات‌العاشقینِ» تقی‎الدّین بلیانی، «ریاض‌الشعراءِ» علی‌قلی‌بیک واله داغستانی، «آتشکدهٔ آذرِ» لطف‌علی‌بیک آذر بیگدلی و «ریاض‌العارفینِ» رضاقلی‌خان هدایت از زندگی و شخصیّت باباطاهر ارائه کرده‌اند می‌پردازد و می‌کوشد تصویری روشن‌تر و راستین‌تر از او ارائه دهد. پورجوادی از مجموع این گزارش‌ها به این نتیجه می‌رسد که باباطاهر عارفی روشن‌ضمیر بوده است که در نیمهٔ دوم قرن چهارم و نیمهٔ نخست قرن پنجم زندگی می‌کرده است و احتمالاً در سال ۴۱۰ ه‍ . ق. درگذشته است. پورجوادی سپس با استناد به نامه‌های عین‎القضات همدانی، باباطاهر همدانی و ابومحمّد طاهر بن حسن جصّاص (گچ‌کار) از صوفیان و عارفان بنام همدان در قرن چهارم و پنجم هجری را یکی می‌داند و برای اثبات این مدّعا به کتاب‌های عربی‌ای چون «تاریخ‌الاسلام» و «سِیَر اعلام النُّبَلاءِ» شمس‌الدّین ذهبی و «الوافی بالوفیات» صلاح‌الدّین صَفَدی استناد می‌جوید و بخش‌هایی از این سه کتاب را که دربارهٔ طاهر جصّاص است نقل می‌کند و با زندگی و شخصیّت باباطاهر تطبیق می‌دهد. کتابی به نام «اشارات» یا «کلمات» به باباطاهر منسوب است که پورجوادی آن را همان کتاب «احکام المریدین» طاهر جصّاص می‌داند. دربارهٔ اشعار باباطاهر، پورجوادی معتقد است با وجود این که هیچ کدام از منابع کهن به شاعر بودن وی اشاره نکرده‌اند و در هیچ یک از منابع عربی و فارسی قبل از قرن هفتم شعری از او نقل نشده است، اما با استناد به دوبیتی‌هایی که مجتبی مینُوی از نسخهٔ خطی قونیه نقل کرده و نیز سه دوبیتی‌ای که شمس قیس رازی در قرن هفتم در کتاب «المعجم فی معاییر اشعارالعجم» به باباطاهر منتسب کرده است، این احتمال هست که او اشعاری به زبان محلّی (زبان فهلوی) داشته باشد؛ اما داشتن اشعاری به زبان دری از او بعید است. خواندن کتاب ارزشمند «باباطاهر: شرح احوال و نگاهی به آثار ابومحمّد طاهر جصّاص همدانی» را به علاقه‌مندان شعر کلاسیک فارسی، تاریخ تصوف و کسانی که می‌خواهند با چهرهٔ واقعی‌تری از باباطاهر همدانی آشنا شوند، پیشنهاد می‌کنم.
(۱۳۹۷/۱۲/۲۲)

?شعر، فرهنگ و ادبیات
@mohsenahmadvandi
https://linkp.ir/6vZN
Forwarded From کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران
ایرج میرزا
Forwarded From کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران
#تقویم_فرهنگی امروز، ۲۲ اسفند ۱۳۹۷

۹۳ سال پیش در چنین روزی در سال ۱۳۰۴، ایرج میرزا ـ شاعر ـ درگذشت.
ایرج میرزا ملقب به «جلال‌الممالک» و «فخرالشعرا» فرزند صدرالشعرا غلامحسین میرزا و از نوادگان فتحعلی شاه قاجار، در سال ۱۲۵۱ در تبریز متولد شد. تحصیلات خود را در مدرسه‌ی دارالفنون تبریز به پایان رساند و مقدمات علوم ادبی و عربی را نزد استادانی چون محمدتقی عارف اصفهانی و میرزا نصرالله بهار شیروانی آموخت. زبان فرانسوی را نیز از مسیو لامبد فراگرفت. بعدها با زبان‌های ترکی و روسی هم آشنایی یافت. ایرج میرزا به مدد امیرنظام گروسی از رجال سیاسی دوره‌ی قاجار، به دربار مظفرالدین شاه راه یافت و شاعر دربار شد. مظفرالدین شاه به او لقب صدرالشعرایی داد، ولی ایرج در قصیده‌ای از قبول آن لقب امتناع ورزید و از شاعری دربار کناره گرفت و به مشاغل دولتی روی آورد.
ایرج میرزا دبیرخانه‌ی وزارت معارف را تأسیس کرد، رئیس دفتر ایالتی مخبرالسلطنه حاکم آذربایجان شد و به معاونت حکومت اصفهان و حکومت آباده نیز رسید. او در سال‌های اوج مشروطه در تهران بود. عهده‌دار بازرسی کل مالیه‌ی خراسان هم شد و در مدت ۵ سال اقامت در خراسان، مهم‌ترین دوران فعالیت ادبی خود را رقم زد. درواقع قدرت شاعری ایرج میرزا در این دوره به حد کمال رسید و در شمار شاعران ملّی درآمد. شعر ایرج، ساده، روان و مشتمل بر کلمات و تعبیرات عامیانه است. گاه نیز خارج از حدود متعارف سخن!
ایرج میرزا در ۲۲ اسفند ۱۳۰۴ در ۵۳سالگی در تهران درگذشت و در گورستان ظهیرالدوله در شمیران به خاک سپرده شد.
سخن منظوم مادر از ایرج، با مطلع «گویند مرا چو زاد مادر»، معروف‌ترین سروده‌ای است که تا کنون در مقام مادر به زبان فارسی گفته شده است.

@UT_Central_Library


بازنویسی و تنظیم: #آرش_امجدی
Forwarded From کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران
تفاوت سفینه، جُنگ و مجموعه چیست؟ مقاله را از پایین دانلود فرمایید
@UT_Central_Library
Forwarded From کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران
@UT_Central_Library
??? تبارنامه سادات زیدی در ایران
???Ismamicate Intellectual History