سیدحسن تقیزاده در ۵ مهر ۱۲۵۷ در تبریز به دنیا آمد. از هشت سالگی تحصیل مقدمات عربی و بعد اصول فقه، علوم عقلی، ریاضیات و هیئت را شروع کرد. در حکمت قدیم، طب جدید، علم تشریح و هیئت جدید درس خواند و زبان فرانسوی را دور از چشم پدر آموخت.
از بیست سالگی، بر اثر آشنایی با نوشتههای طالبوف و میرزا ملکم خان و روزنامههای فارسی خارج از کشور به افکار آزادیخواهانه، ضداستبدادی و تجددطلبانه تمایل پیدا کرد و در ۱۲۸۰ با همکاری محمدعلی تربیت و یوسف اعتصامی کتاب فروشی تربیت را تأسیس کرد و نیز نشریه گنجینه فنون را منتشر کرد، که پس از یک سال و نیم انتشار تعطیل شد.
در ۱۲۸۳ به مدت یک سال به سفر قفقاز، عثمانی، لبنان، سوریه ومصر پرداخت و با برخی چهرهها از جمله تختینسکی، جرجی زیدان، زینالعابدین مراغهای، ملاقات کرد.
در ۱۲۸۴، به تبریز بازگشت و پس از پیروزی مشروطهخواهان، نماینده اصناف تبریز در مجلس اول شد و ظرف مدت کوتاهی رهبری جناح اقلیت تجددخواه و تندرو مجلس را به دست گرفت. نطقهای تند او در مجلس، خشم و کینه محمدعلی شاه را برانگیخت. در جریان به توپ بستن مجلس، شاه شخصاً دستور داد که تقیزاده را دستگیر کنند. اما او، دهخدا و جمعی دیگر به سفارت انگلستان در تهران پناهنده شدند و با حکم تبعید از کشور اخراج شدند.
سپس به انگلستان رفت و با مساعدت ادوارد براون، مدتی در کتابخانه دانشگاه کمبریج به کار فهرستبرداری از کتب فارسی و عربی مشغول بود. در اواخر سال ۱۲۸۷ مخفیانه وارد تبریز شد و اندکی بعد نطق مفصلی ایراد کرد و وظایف مردم را در راه به ثمر رساندن انقلاب برشمرد و مبارزان را از هرگونه تندروی و تعدی به اموال مردم نهی کرد.
پس از فتح تهران در تیر ۱۲۸۸ به تهران آمد و به عضویت هیئت مدیره موقتی درآمد که تا تشکیل دولت، اداره کشور را به دست گرفت. در همان سال، نماینده تبریز شد و رهبری فراکسیون دموکرات را به عهده گرفت و مواضع و نطقهایش مخالفت روحانیون را برانگیخت و فتوایی درباره «فساد مسلک سیاسی» او صادر شد.
در پی ترور سید عبدالله بهبهانی در ۱۲۸۹ به نقش داشتن در این قتل متهم شد و ایران را ترک کرد. حدود دو سال در استانبول بود. در همین دوره با مورگان شوستر پیش از ورود او به ایران ملاقات نمود. بعد به انگلستان رفت و حدود شش ماه در کتابخانه موزه بریتانیا به مطالعه و پژوهش پرداخت. در ۱۲۹۲ برای دو سال به آمریکا رفت و در کتابخانهای در نیویورک به فهرستنگاری کتابهای عربی، فارسی و ترکی اشتغال داشت.
با شروع جنگ جهانی اول، در ۱۹۱۵ به برلن رفت و تشکیلاتی به نام کمیته ملیّون ایران را بنیاد نهاد که فعالیتهای ضد روسی و انگلیسی ملیّون را سازماندهی میکرد. همراهان او در برلن محمدعلی جمالزاده، محمد قزوینی و ابراهیم پورداود و چندتن دیگر بودند. تقیزاده با تأسیس مجله سیاسی و فرهنگی کاوه در برلین گام مهم دیگری در راه گسترش فعالیت سیاسی ایرانیان در برابر انگلستان و روسیه برداشت.
در مجالس سوم و چهارم انتخاب شد اما نمایندگی را نپذیرفت و نیز انتصاب به وزارت امور خارجه را نپذیرفت و پس از پایان جنگ، وقوع کودتای ۱۲۹۹ و انتخاب شدن به عنوان وکیل دوره پنجم مجلس وارد تهران شد.
در آبان ۱۳۰۴، در کنار مصدق، حسین علاء و یحیی دولتآبادی تنها افرادی بودند که در مخالفت علنی با انقراض قاجاریه و سلطنت سردارسپه در مجلس نطق کردند. تقیزاده در دور ششم هم نماینده مجلس شد. در ۱۳۰۷ رضاشاه تصمیم گرفت مجلس را کاملاً مطیع خود کند و مانع انتخاب افرادی چون مدرس، مصدق و تقیزاده در دور هفتم شد.
در ۱۳۰۸ با سمت وزیرمختاری به لندن رفت و در ۱۳۰۹ همزمان وزیر مالیه و کفیل وزارت طرف بود. در همین سمت بود که در الغای قرارداد دارسی و تجدید آن مشارکت کرد. تقیزاده تمدید قرارداد را اشتباه بزرگ رضاشاه دانسته و خود را در این ماجرا نه موجد، نه مبتکر، نه عاقد، بلکه «آلت فعل» دانست.
در ۱۳۱۳ که وزیرمختار در فرانسه شده بود مقالهای از او انتشار یافت که خشم رضاشاه را برانگیخت و او را از کار برکنار کرد و به ایران فراخواند. تقیزاده خطر را احساس کرد و به ایران بازنگشت و از پاریس به برلن و سپس به انگلستان رفت و در لندن و دانشگاه کیمبریج شش سال به تدریس و تحقیق مشغول بود.
بعد از سقوط رضاشاه در ۵ آبان ۱۳۲۰ به سمت سفارت ایران در لندن منصوب شد و در مقام رئیس هیئت ایرانی در سازمان ملل، دعاوی ایران را علیه تجاوز و اشغال روسیه شوروی در شورای امنیت طرح و از آن دفاع کرد.
در ۱۳۲۶ به عنوان نماینده مردم تبریز در مجلس پانزدهم انتخاب شد و پس از حدود ۱۴ سال به ایران بازگشت.
از ۱۳۲۸ تا ۱۳۴۶ که به سبب کهولت از کارها کناره گرفت، سناتور بود و مدت شش سال، که بخشی از آن مصادف با سالهای ملی شدن صنعت نفت بود، ریاست مجلس سنا را به عهده داشت.
تقیزاده نهایتا در ۸ بهمن ۱۳۴۸، در ۹۲ سالگی درگذشت و در گورستان ظهیرالدوله دفن گردید.