✅ روایت حسن تقی زاده دربارۀ شناساندن ایران به اروپا توسط ادوارد براون
پرفسور براون جنبه های خوب مملکت و ملت ما را به اروپا شناسانیده و ما را به صورت خوبی نشان داد و در واقع در این عکس آن کاری کرد که «جیمز موریه» شاید نه از راه غرض در تألیف کتاب حاجی بابا نمود و صورت غریبی از ما در افکار عامۀ اهل اروپا معرفی کرد که تا اسم ایرانی بشنوند با حاجی بابا قیاس می کنند. تحریرات پروفسور براون و مخصوصاً کتاب انقلاب ایران نقیض کتاب حاجی بابا و تا اندازه ای باطل السحر آن بود.
به قول خود مرحوم براون که وقتی گفت بعضی از مخبرین جراید خارجه به ایران میروند و اخبار خوب از ایران به جراید اروپا فرستاده و مدح و ثنا می کنند و بعضی دیگر بدگویی و مذمت می نمایند و گاهی می شود که دو شخص راستگو هستند ولی یکی خوشبین و دوست است و جنبه های خوب می بیند و می نویسد و آن دیگری بدنیت است و جنبه های بد را جمع کرده جلوه می دهد و در واقع هر کدام عکس ضمیر خود را در آینه می بینند.
منبع: بخارا، بهمن ـ اسفند 1396، ش 122، ص 171
@Ketabpazhohi
بنده جواب خود را نگرفتم
سوال بنده واضح است
عرض کردم که شیعه را صفویه و صوفی ها بنا گذاشتند
پیش از آن شیعه وجود نداشت. در دوران صفویه از اردبیل، عده ای که آذری بودند و ترک زبان و با ترک های عثمانی در جنگ بودند، شیعه شدند در مخالفت با عثمانی های سنی و سپس بعد از قدرت یافتن، آن را مذهب رسمی ایران کردند.
با شمشیر
اسناد آن هم موجود است
پیش از آن کل ایران سنی بود
حتی حضرت مهدی هم پس از آن به وجود آمد. سندی از قدمت آن حتی در دوران صفویه موجود نیست چه رسد به پیش از آن
صفویه منظور شاه اسماعیل و تهماسب و عباس است و نه بعد از آنها. منظور بنیانگذاران هستند
رباعیای از شاعری نامعلوم که در حاشیهی دفترچهی یادداشت مرحوم ادوارد براون به خط خودش مرقوم شده. این دفترچه را پیش از سفر اولش به ایران و در حین این سفر نوشته در سالهای ۱۹۸۷ و ۱۹۸۸. این دفترچه در کتابخانهی کالج پمبروک کمبریج موجود است.
سفرنامه جان بل آنترمونی (از فرستادگان پطرکبیر به دربار شاه سلطان حسین) بزودی منتشر می شود:
جان بل آنترمونی در سال های پایانی حکومت صفویه به عنوان پزشک به همراه آرتمی پترویچ ولینسکی، فرستاده پطر کبیر، به ایران آمد و گزارشی نسبتاً مفصل در مورد سفر آن هیئت روسی به رشته تحریر درآورده است. سفرنامه جان بل از بسیاری جهات حائز اهمیت است. وی یکی از معدود ناظران اروپایی است که با شاه سلطان حسین در سال های پایانی حکومتش دیدار کرد و شاهد زوال و انحطاط سریع حکومت صفویه بود.بنابراین، در این سفرنامه اطلاعات ارزشمندی در مورد اوضاع سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ایران در پایان حکومت صفویه و پیش از حمله افغان ها یافت می شود. گزارش های سفرنامه ازقبیل دیدار سفیر با فتحعلی خان داغستانی و میرزا رحیم حکیمباشی، شیوع راهزنی و طاعون در ایران نیز شایان توجه است و تصویری گویا از ایران در آستانه سقوط صفویه ارائه می دهد.
https://t.me/alfehrest/875
توجه به برخی زمینه های تنجیمی برای ورود به هزاره ی دوم، کوشش نقطویه برای قبضه کردن حکومت، گرایش شاه عباس به نقطویه و دست آخر تلاش برای شناسایی کوشش های مورخان در توجیه هدم فرقه ی نقطویه و مبرا ساختن شاه از گروش به این جنبش، بخش های اصلی این جستار را سامان داده است. همچنین خواننده در این جستار درمی یابد که چگونه برای نخستین بار در تاریخ ایران، شاه به میل خویش از قدرت کناره جست و تاج و تخت را به یکی از نقطویان سپرد تا مگر نحوست ستاره ای دنباله دار – که نمی شود آن را بدون توجه به نگره های تنجیمی دوران شناخت – دامنگیر او نشود. جستار چهارم حاصل تدقیق و تحقیق یکی از برجسته ترین صفویه پژوهان معاصر در کیهان شناسی صفویه است. آثار بابایان همواره متضمن چشم اندازهایی نو به تاریخ صفویه است. این جستار در کنار چند مقاله ی ارزشمنند دیگر بر اساس مجموعه ای از فالنامه های مصور صفوی و عثمانی نگاشته شده که امید است این مجموعه ی نفیس و کم نظیر به زودی به شکلی مناسب در ایران ترجمه و چاپ شود. نویسنده دراین جستار طالع بینی درعصر صفویه را مبتنی بر فالنامه های مصور عثمانی و صفویه بررسی کرده است. بر اساس این پژوهش، طالع بینی یا تنجیم حتی در دوره ی شاه تهماسب اول که به تشرع نامبردار بود در جامعه ی ایران و دربار صفویه امری رایج بوده است. بابایان اندیشه های غالیانه ی شاه اسماعیل اول صفوی را زمینه ی می داند برای رواج طالع بینی در عصر صفویه، او همچنین با اتکا بر فالنامه ها اندیشه ی زمان محور هزاره گرایی را درتاریخ ایران و به ویژه در عصر صفویه بررسی کرده است. از نگاه او ایده های آخرالزمان و شیعی که دراین دوره تبلیغ و ترویج می شد یکی از بنیادهای طالع بینی در فالنامه های صفوی است. خوا بو خوابگزاری از دیگر مضامینی است که بابایان کوشیده است از طریق آن پیشگویی رویدادها، حرکت در زمان و سیاست های پادشاهان صفوی را ارزیابی و تحلیل کند. جستار پسین نوشتاری است خلاقانه در حوزه ی پژوهش های تاریخی که انگشت شمارند و سخت مورد نیاز. در زمانه ای که پژوهش های تاریخی بیشتر در چارچوب های خشک و تکراری سیاسی خلاصه شده اند یا به مباحث انتزاعی می پردازند، مقاله ی دکتر بشیری دری است گرانبها که نشان می دهد مورخان می توانند همراه با جامعه شناسان حرف هایی جدی و کاربردی برای جامعه ی معاصر داشته باشد. در حال حاضر که تندروی های گروه های تکفیری و سلفی بلای جان بشریت شده است، نسخه های پرشماری از سوی عالمان علم سیاست و جامعه شناسی پیچیده می شود. شاید بتوان گفت جستار بشیر جزء معدود راه حل هایی است که از سوی جامعه ی مورخان و با اتکا به دوره ای خاص از تاریخ ایران ارائه شده است. بشیر بر این باور است که زمان در خوانش حوادث صدر اسلام از سوی بنیاد گرایان امری است جهان شمول و ذاتی و لایتغیر. او ضمن بررسی آموزه های آکادمیک غربی که آن ها را سرمنشأ این اشتباه دانسته است، با اتکا به تاریخ نگاری های اواخر دوره ی تیموریان و اوایل دوره ی صفوی کوشیده است مفهومی جدید از زمان را به ویژه برای بازخوانی رویدادهای تاریخی جهان اسلام ارائه دهد.
@Historylibrary
🔵گفتگو با پروفسور محمدعلی امیرمعزی(7)
( صوت این گفتگو قبلاً در کانال گذاشته شدهاستhttps://t.me/IslamwaIran/808
✨بحث امام را می خواهم به شکل دیگری ادامه بدهم. در مقالاتتان تأکید دارید که محل پیدایش این گروه های باطنی شیعه در عراق امروز بوده وتأکید کردید که عراق امروز منطقه ی سواد است. منطقه ای که قلب ایرانشهر بوده و اساساً شهر بغداد یا کوفه در مجموعه شهرهای مدائن ساخته شده. در کتاب های دیگرتان هم در مورد رابطه ی بین تشیع امامی و ایران باستان صحبت کرده اید به ویژه در مقالهای که در مورد شهربانو نوشته اید. اینجا نظریات متفاوتی در مورد رابطه بین ایران و ایران باستان به طور اخص با تشیع وجود دارد. مثل اینکه شیعه، اسلام ایرانی است و شیعه ادامه ی فهم زرتشتی از هستی است که به نوع دیگری خودش را نشان داده و... با توجه به نگاه شما به تشیع و به ویژه تشیع قدیم، این رابطه ی بین تشیع اولیه با فرهنگ و تمدن ایران باستان چطور می توانیم بصورت خلاصه توضیح بدهیم؟
من که می گویم محل تولد تشیع، به عنوان یک دین مشخص، یعنی دین ائمه، عراق است و بخصوص شهر کوفه اولاً بی دلیل نیست که حضرت علی پایتختش را از مدینه به کوفه می آورد و خود این هم سؤال برانگیز است و محققین هم نتوانسته اند جواب قانع کننده ای بدهند که چرا علی پایتخت را از حجاز به عراق می آورد و بخصوص کوفه و اینکه کوفه در کنار شهر حیره ساخته شده که مرکز فرهنگی و مذهبی و دینی بسیار بسیار مهمی در دوران ساسانی است. دوماً باز من برمی گردم به این موضوع جوهرشناسی چرا که جوهر فرهنگ و تمدن ایران باستان هم یگانه نیست. اگر گفته ام که کوفه در قلب ایرانشهر است، به این دلیل که نزدیک مدائن و پایتخت ساسانیان است، معنایش این نیست که تشیع یک شکل ایرانی اسلام ست. این موضوع را هم باید مد نظر داشته باشیم که به محض اینکه از ایران قبل از اسلام صحبت می کنیم، به دین مانی یا زرتشت فکر می کنیم. نه! وقتی به عراق فکر می کنیم باید متوجه باشیم که در این منطقه، جریانات یهودی، جریانات مسیحی گنوستیکی و جریانات یهودی – مسیحی یعنی چیزی که در فرانسه به آن می گویند Judeo-Christianism ، خیلی زیادند و اصولاً فراموش می کنیم که در دوره ی ساسانی، بیش از یک قرن، دین رسمی ایران، دین مسیحیت نسطوری بوده. بنابراین اگر راجع به دین ایران قبل از اسلام صحبت می کنیم، فقط به دین زرتشتی فکر نکنیم.
✨ دین زرتشتی متأخر؟
این هم بوده و دین بوده و مهم هم بوده. اما آن چیزی که در برخورد با تشیع بوده، جریانات مسیحی و یهودی- مسیحی بوده. و مانوی. که البته خود مانی هم می گوید من دنباله روی دین مسیحیت هستم. یعنی علی رغم اختلافی که مانوی ها با گنوستیک ها داشتند، چون دین مانی یک نوع گنوز است. بنابراین اگر من از عراق و کوفه می گویم، دارم از منطقه ای صحبت می کنم که همه ی این ادیان بصورت بسیار فعالانه ای حضور دارند حتی بعد از آمدن اسلام. یعنی دین مانوی، جنبش های مختلف گنوستیکی، یعنی دین مرقیون، دین بردیسان، در آنجا حضور دارند و در همچین کوره ی اجاق گرم فرهنگی مذهبی هست که تشیع نضج پیدا می کند و بزرگ می شود. من هیچ وقت نه گفته ام و نه نوشته ام که تشیع یک شکل ایرانی اسلام است و اصولاً هم زیاد این را قبول ندارم.
شاید برداشت ساده ای از تیتر کتاب مرحوم کوربن باشد.
بله، البته به نظر من باز هم او زیاد پدیده شناسی کرده و جنبه های تاریخی را در نظر نگرفته. آنچه که من قبول دارم این است که برخورد بین تشیع به عنوان دین ائمه و فرهنگ ایرانی، بسیار قدیمی ست. در عراق و شاید از همان زمان حضرت علی، یعنی از بدو تشیع، این برخورد با ایرانی ها بصورت بسیار فعالی وجود دارد و شاید به همین دلیل من به چهره ی شهربانو توجه کردم، سنبل این برخورد قدیم بین تشیع و ایران قبل از اسلام، شهربانوست. و به همین عنوان سنبل برایم مطرح است. این مهم نیست که آیا به لحاظ تاریخی وجود داشته یا خیر، که فکر نمی کنم وجود داشته است.
نتیجه هم گرفته اید؟
بله. ولی گاهی سنبل ها به لحاظ تاریخی بسیار مهم تر هستند تا واقعیت تاریخ.
فکر می کنید این رابطه بعدها ادامه پیدا کرد؟
مطمئناً ادامه پیدا کرد. به این دلیل که این برخوردهای قدیمی، و این تداخل بین فرهنگ های مختلف، بسیار مهم است. یک ردی در تاریخ باز می کند که بعد باقی می ماند. یعنی اتفاقی نیست، که بعد از چند قرن، ایران می شود اولین کشوری که در آن مذهب رسمی تشیع بصورت یک امپراتوری درست می شود و اصولاً تسنن ایرانی قبل از دوره ی صفویه هم تسنن خاصی ست. با تسنن کشورهای عربی زبان فرق دارد. و باز هم مربوط می شود به حفظ زبان ما. یعنی بعد از فتوحات اعراب، ایران تنها کشوری ست که از یک تمدن باستانی می آید و زبان خودش را حفظ می کند...
💐💫💐💫💐💫💐💫💐💫
------------------------------------------------
☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️
#مجله_تاریخیفرهنگی_ایران_و_اسلام
t.me/IslamwaIran
آقای آذرنگ در این شماره بخارا (113) در این قسمت از نوشته های خود در باره تاریخ نشر در ایران، در باره انحلال فرانکلین در ایران سخن گفته است. وقتی سازمان مرکزی فرانکلین در نیویورک منحل شده، فقط 8 هزار دلار سرمایه داشته! اما همان وقت فرانکلین در ایران ده میلیون دلار سرمایه داشته است. به گفته وی معلوم نشد این سرمایه چه شد، اما از مطالبشان بر می آید که بخشی توسط مدیر عامل وقت که آخرین بود فروخته و گویا به امریکا برده شد. ویراستارانی که با یکدیکر کار می کردند همه پراکنده شدند و بعد از انقلاب تشکیلاتی با نام انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی جای آن را گرفت که مدیریت آن را علی موسوی گرمارودی داشت. نشر تازه ای هم به نام نومرز می خواست با تشکیلات تازه ای جای فعالیت های فرانکلین را بگیرد که مرحوم حمید عنایت دنبال آن بود و به جایی نرسید.
@jafarian1964
ادوارد براون در باره سفرش به ایران و دیدار با برخی از علما می نویسد:
در اواسط پائیز [1887] وارد دارالخلافه [تهران] شدم. در هنگامی که هوا بسیار خوب و معتدل بود، و روز اول استراحت کردم و به حمّام رفتم و از کسالت سفر بهدر آمدم و بعد از آن رفتم به سفارت انگلیس، سفارشنامههایی که داشتم، به نایب وزیرمختار دادم. همهی مأمورین سفارت را دیدم و با همه آشنا شدم.... در اندک مدتی آشنایان خوب پیدا کردم، چه از ایرانی و چه فرنگی.... اول خیال داشتم بیش از سه چهار هفته در تهران نمانم، لیکن شنیدم یکی از شاگردهای مرحوم حاجی ملا هادی سبزواری در تهران است و میل داشتم نزد ایشان درس بخوانم. [سایه سار مهربانی، ص ص 498) ... «خیلی از جلسات او استفاده بردم... واضح است كه من با اين بضاعت قليل، آن هم در دورهی كوتاهي كه در ايران بودم، نميتوانستم كه به عمق فلسفهی حاجیملاهادي سبزواری پی ببرم و بفهمم كه او چه میگويد. معالوصف برای اينكه دست خالی برنگشته باشم، از معلم خود، ميرزااسدالله سبزواری درخواست كردم كه هرطور میتواند بهطرزی ساده و بهشكلی كه من بفهمم، نظريات استاد مرحوم خود را بيان كند.
براون در ... تهران ابوالحسن جلوه، شاعر و فیلسوف بنام را ملاقات می کند، که بیش از جواب دادن به سئوالات او دربارۀ حکمت الهی، تئوسوفی و گیاه خواری در اروپا از براون سئوال می کرد، و می خواست بداند که آیا برادران دینی پلیموث، به تناسخ اعتقاد دارند یا نه؟ گفتنی است که این فرقه حدود 1820 در ایرلند بوجود آمده و یکی از فُرَق اِوانجلیست مسیحی بود که معتقد به اعاده مسیحیت اولیه بوده و کشیش هم نداشته است. جالب این که جلوه از آنها خبر داشته و می خواسته درباره شان بیشتر بداند. براون دکتر طولوزان معروف را هم در تهران می بیند، و یک روز هم که به دارالفنون رفته بود از دور ناصرالدین شاه را می بیند. درباره دیدن دکتر طولوزان می نویسد: یک روز همراه حکیم تولوزان، طبیب مخصوص اعلیحضرت شاهنشاهی رفتم به دارالفنون و در مجلس حفظالصّحه حاضر شدم و آن مجلسی است عبارت از کاملین اطبّای تهران و هفتهای یک دفعه منعقد میشود و در مسایل طبّیه و مطالب عِلمیّه مباحثه مینمایند و دربارهی حفظ صحّت مشورت میکنند و از شنیدن مباحثهی ایشان بسیار محظوظ شدم، به جهت اینکه دیدم هم در طبّ قدیم بقراط و جالینوس و شیخالرئیس، و هم در طبّ جدید، که حالا در فرنگستان متداول است، کمال اطّلاع را داشتند و از همهی اختراعات جدیدهی اطبّای فرنگستان باخبرند و دیدم که اگر چه از طبّ قدیم کمال اطّلاع را دارند، اکثر ایشان طبّ جدید را بر آن ترجیح میدهند... خلاصه آن دو ماه و نیم که در تهران بودم، خیلی خوش گذشت، خصوصاً آن پنج هفتهی آخر و فایدهی کلّیه از آنجا بردم. اینقدر بود که خدمت عُلّما و عُرّفا کمتر مشرّف شدم، امّا میان حُکّما دو سه دفعه خدمت میرزاابوالحسن جلوه رسیدم و از صحبت ایشان مستفیض گردیدم. (شیخ، شاهزاده و شرقشناس، سفرنامه ادوارد براون، از جان گرنی، در سایهسار محبت، ص497-499.)
از کتاب «ادوارد براون و ایران، از حسن جوادی».
@jafarian1964
یادداشتی برای چاپ مجدد سفرنامه عالیه خانم کرمانی
مجموعه ده جلدی سفرنامه های حج قاجاری، حاوی متن هشتاد سفرنامه حج از مردان و زنان قاجاری است، متنی که سرشار از داده های تازه و بکر در باره جغرافیای ایران و کشورهای در مسیر حج، از عثمانی و عراق و شام و نیز هند و راه های دریایی است. ذخیره ای است بسیار با ارزش که هنوز ارزش آن به درستی آشکار نشده و محتوایش مورد بحث قرار نگرفته است.
شماری از اینها، سفرنامه های زنان قاجاری است که تا آنجا که می دانم، چندین مقاله در فرنگ و نیز کشور خودمان در باره سفرنامه های حج زنان نوشته شده است. در میان آنها، سفرنامه «سیده عالیه خانم کرمانی» درخشش خاصی میان آنها دارد. اولین باری که نسخه این سفرنامه را در کتابخانه دانشگاه، در میان دهه هفتاد دیدم، فهمیدم که چه گوهری است. هرچه خواندم، به ارزش آن بیشتر پی بردم و با شوق بیشتری رویش کار کردم. آن وقت، و حتی پس از چاپ، و به رغم تلاش مرحوم باستانی پاریزی، نویسنده را نشناختیم، تا آن که بعدها، یادداشتی از دوستی کرمانی آمد که او را شناسانده بود. ما به حدس، «علویه کرمانی» را انتخاب کردیم، اما معلوم شد نام درست عالیه خانم کرمانی بلکه شیرازی است.
بخش مهمی از حُسن این سفرنامه، به حس زنانگی نویسنده است که از تمام وجنات عبارات آشکار است. زنی با وجوهی گسترده، هم تلاشگر، هم فکور، هم پر احساس و پرجاذبه، هم لطیف و خوشمزه، و هم پرنفوذ. زنی که به اندرونی میرزای شیرازی، آن مرجع بزرگ راه دارد، و وقتی به تهران می آید، مدتها در اندرونی ناصرالدین شاه به رتق و فتق اموردختران و ازدواج آنان می پردازد. سفرنامه سرشار از داده های با ارزش از هر آنچیزی است که بر سر راه او بوده است. سفرنامه ای پر احساس.
از تلاش خانم ترابی برای تلاش مجددش جهت احیای آن تشکر می کنم و از سرکار خانم مرشد زاده که ادبیات داستانی ـ دینی ما در این سالها، مدیون قلم و نظارت اوست. برای هر دو آرزوی توفیق دارم. خداوند را سپاسگزارم، برای همه چیز. 28 آبان 97
@jafarian1964
#یکسال_در_میان_ایرانیان
#ادوارد_براون
ادوارد براون از ایرانشناسان به نام انگلیسی است که در سال 1862 بدنیا آمد و در سال 1925 از دنیا رفت و مهم ترین کتابی هم که درباره ی ایران نوشته تاریخ ادبیات ایران است. براون به خاطر تسلط به زبان فارسی و شناخت ادبیات و فلسفه ی اسلامی و اصول باورهای زرتشتی و بابی با نخبگان روشنفکری ارتباط داشت که تا زمان مشروطه و پس از آن هم ادامه پیدا می کرد.
کتاب «یکسال در میان ایرانیان» حاصل سفر براون است که در سال 1887 یعنی حدود 9 سال پیش از انقلاب مشروطه به ایران آمد. طبق گفته ی خودش پیش از این سفر فارسی را خیلی خوب صحبت می کرده و شرح گفتگویی ها را هم که در این سفرنامه نوشته معلوم می کند که شناخت او اززبان ما خیلی بیشتر از گفتگوهای روزمره بوده است. مثلا در تهران از میرزااسدلله اصول فلسفه ی ملاهادی سبزواری را یاد می گیرد و در شیراز با دو پسر وصال شیرازی به گفتگوی ادبی می نشیند.
دوستانی که سفرنامه ی دکتر پولاک اطریشی را خوانده باشند می دانند که در آنجا با ریزه کاری های رفتار و کارهای روزمره ی ایرانی های آن زمان آشنا می شویم. پولاک به خاطر شغلش با مردم عادی بسیار رفت و آمد داشت. براون برعکس به خاطر علاقه ای که به کارهای فکری داشت بیشتر با روشنفکران جامعه تماس داشته است. روشنفکر را اینجا به معنی کسی بکار می برم که کار فکری می کرده است. البته نوشته ی براون هم از جزئیات خالی نیست و از رسم و رسومی که دیده برایمان می گوید. و اتفاقا چون با زرتشتیان هم زیاد رفت و آمد داشته از رسم و رسوم و روحیه ی آنها بسیار می نویسد.
براون پیش از آمدنش به ایران کتاب کنت گوبینو را درباره ی جنبش بابیه در سالهای 1850 خوانده بود و نوشته اش نشان می دهد که علاقه و کنجکاوی زیادی برای دانستن بیشتر درباره ی جنبش بابی داشته است. براون زمانی به ایران آمده بود که اولا جنبش بابیه سرکوب شده بود و دوم اینکه خود بابیه هم دو دسته شده بودند که عده ی کمی پیرو صبح ازل در قبرس بودند و بیشترشان پیرو بها در عکا در فلسطین. این پیروانشان در ایران نمی توانستند عقیده ی خودشان را آشکار کنند و نوشته ی براون نشان می دهد که تشکیلات مخفی داشته اند و او از شهر به شهر که می رفته با معرفی نامه ی آنها می توانسته با روشنفکران بابی آن شهر به گفتگو بنشیند.
مزدک
موریس شیماسکو
ترجمه مهدی سحابی
@litera9
مزدک رمان تاریخی بسیار موفقی است که با اتکا به واقعیت های تاریخی و با بهره گیری از زبان گویا و بی محدوده ی رمان ، چگونگی جنبش بزرگ مزدک و زمینه های اجتماعی و تاریخی آن را باز می گوید. در این کتاب خواننده نه تنها با تاریخچه جنبش مزدکی که همچنین با شرایطی که این نهضت در آن پدید آمد و انتشار یافت ، آشنا می شود . تاریخچه ی خود این جنبش را در حد گسترده ای می شناسیم و به ویژه در سالهای اخیر کتب بسیاری در این باره در ایران منتشر شده است اما چگونگی دورانی که نهضت مزدک در آن شکل گرفت هنوز کمابیش ناشناخته و آمیخته با حدس و گمان بسیار است. این رمان به ویژه به شناخت این جنبه از تاریخچه کمک می کند.
@litera9
این رمان تاریخی در صدد به تصویر کشیدن بخشی از تاریخ کشورمان در قرن نوزدهم است، یعنی قرنی که جهان دست به گریبان تحولات ژرفی بود که سرنوشت کنونی ما را رقم زده است. این رمان می کوشد نحوه ی مواجهه ی ما ایرانیان را با مسائل جهانی حاصل از ظهور مدرنیته مورد تامل، بررسی و بازبینی مجدد قرار دهد. تصور نگارنده بر این است که این اثر می تواند خوانندگان گوناگون را از وجهه نظرهایی بسیار گوناگون تر و متفاوت به تامل و تفکر وا دارد. این اثر هفتصد و سی و چند صفحهای (اثری که بیش از یک دهه اجازهی انتشار نداشته است)، ماجرای نهضت هزارهای بابیه و پیروان او را بهتفصیل بازمیگوید. او این بار به جای طرح آرای فلسفی و نظری خویش، رمان نوشته است. عبدالکریمی خود را به نوع خاصی از بیان و صورتبندی افکار و شیوهی عرضهی اندیشه محدود نکرده است و لذا الگوی کنش روشنفکرانهای را که ظاهراً بسیار ارزشمند است، پیش میکشد و عرضه میدارد. همت او برای مطالعهی تاریخ جنبش بابیه و بازگویی و بازخوانی آن قابل ملاحظه است.
انگلیسی ها و ایرانشناسی آب و روغنی!:
"تمام تاریخ ایران از دوران اسطوره ای تا زمان حاضر صحنه کشمکش و درگیری اقوام ترک از یکسو و ایرانیان جنوب با نژاد تقریبا خالص آریایی از دیگرسو است"
جمله فوق، دیدگاه مغرضانه ی ادوارد براون انگلیسی(از بنیانگذاران ایرانشناسی) از تاریخ ایران است. او این جمله را در سفرنامه خود یکسال در میان ایرانیان(ص130) در ضمن توضیحی درباره شاهان قاجار ارائه میدهد. او که نه یکسال در میان ایرانیان که یکسال در میان بابیان و بهائیان زیسته و قصدش گزارش درباره بابیان و بهائیان و احیانا سازمان دهی و تحریک مجدد آنان علیه حکومت بوده، از دست ناصرالدین شاه هم بخاطر فرونشاندن فتنه باب و بهاء عصبی است.
مینورسکی دیگر استاد ایرانشناسی دانشگاه لندن از تعبیر "آب و روغن" برای ترک و فارس استفاده میکند، آب و روغنی که به هم نمی آمیزند( بنگرید به مقدمه تذکره الملوک به قلم مینورسکی).
جمله براون درباره "ستیز ترکها و آریاییان جنوبی در کل تاریخ ایران" یا "آب و روغن" مینورسکی بی شک یکی از بندهای مانیفست ایرانشناسان غربی مخصوصا مکتب انگلیسی است و هر کسی که مجلدات "تاریخ ایران کمبریج" را تورقی کرده باشد غلبه این تفسیر مغرضانه و ستیزجو را در میان نویسندگان آن درخواهد یافت؛ دیدگاهی کاملا جدید که نشانی از آن در متون اصلی و دست اول تاریخی به عنوان سرچشمه معرفت تاریخی وجود ندارد. این دیدگاه قصد دارد که موذیانه ترکها را که حاکم بلامنازع هزارساله ایران پس از اسلام بوده اند نه تنها از دایره ایرانیت حذف بلکه معارض آن قرار داده و عنصر فارسی یا آریایی را محور ایرانیت بنمایاند. بی جهت نیست که تاریخ ایران در این تفسیر با آریاییان پارسی آغاز میشود یا کتاب تاریخ ادبی ایران ادوارد براون منحصر به تاریخ ادبیات فارسی میشود.
اگرچه تفسیری ترک ستیزانه و باستان گرایانه از ایران توسط مستشرقان فرنگی و انگلیسی بخاطر رویکرد اسلام ستیزانه و ستیزه جویانه آنها نسبت به ترکها به عنوان رقبای سنتی فرنگیان در عرصه قدرت جهانی و منطقه ای تا حدودی قابل درک است ولی سؤال اینجاست که تحمیل رویکرد ترکستیزانه ایرانشناسان وطنی به ایران و تاریخ آن، بر چه دلایلی داشته است؟ آیا آنها نمیدانند که اگر امروزه موجودیت و نامی از ایران و حتی زبان فارسی وجود دارد مدیون حاکمیت "دولتهای ترکتبار" است؟ این تجاهل بر چه امیالی تکیه دارد؟
تحریریه تورک کیتابخاناسی.
@Turkkitabxanasi
#تقویم_فرهنگی امروز، ۱۵ دی ۱۳۹۷
۹۳ سال پیش در چنین روزی در سال ۱۹۲۶ میلادی، ادوارد براون ـ پژوهشگر و مؤلف فرهنگ ایران ـ در لندن درگذشت. ادوارد براون استاد زبان فارسی در دانشگاه كمبريج و صاحب آثار قلمی متعدد در زبان و فرهنگ و ادب فارسی بود. ادوارد گرانویل براون در سال ۱۸۶۲ میلادی در گلاسترشر در جنوب انگلستان به دنیا آمد. تحصیلات دانشگاهی خود را در کالج ایتن آغاز کرد. پدرش میخواست که پسرش در رشتهی مهندسی تحصیل کند، ولی ادوارد به پزشکی بیشتر علاقه داشت. از این رو، در ۱۸۷۹ میلادی در دانشگاه کمبریج به تحصیل در این رشته پرداخت. در این زمان اخبار جنگ میان عثمانی و روسیه (۱۸۷۷ میلادی) توجه او را جلب کرد. این امر موجب علاقهمندی او به تاریخ و زبان مردم ترک شد. چنین بود که ضمن تحصیل پزشکی، به فراگیری زبان ترکی، و سپس فارسی و عربی پرداخت.
ادوارد براون در تابستان ۱۸۸۲ به استانبول سفر کرد. آشنایی او با زبان و ادبیات ترکی وی را به آموختن زبان فارسی و مطالعهی شعر و ادب این زبان کشاند. از آن پس در دوران تحصیل و پس از آن، اوقات او بیشتر به خواندن کتابهای فارسی، خصوصاً شعر و تاریخ، و معاشرت با ایرانیان میگذشت.
ادوارد براون در ۱۸۸۸ میلادی به قصد سیاحت، مطالعه و تحقیق رهسپار ایران شد و در اقامت یکساله در ایران، با مردم این سرزمین و آداب و اخلاق ایرانیان آشنا شد و زبان فارسی را به خوبی فراگرفت. کتاب «یک سال در میان ایرانیان» حاصل این سفر و بیان دیدهها و آموختههای او در این دوران است. ادوارد براون پس از بازگشت به زادگاهش، در دانشگاه کمبریج به تدریس زبان و تاریخ و ادب فارسی و تحقیق در جریانهای فکری و نهضتهای اجتماعی ایران مشغول شد، و این راهی بود که تا پایان عمر در آن باقی ماند. تحقیقات و تألیفات ارزشمند براون در زمینهی تاریخ ادبیات و نظم و نثر فارسی و تصحیح و نشر متون کهن به روش علمی و انتقادی جدید، از خدمات بزرگ او به فرهنگ ایران به شمار میآید. «تاریخ ادبیات ایران» در ۴ مجلد، مفصلترین و جامعترین تألیف در این زمینه به زبانهای اروپایی است. این کتاب را استاد غلامرضا رشید یاسمی به فارسی برگردانده است. شمار آثار بزرگ ادوارد براون اعم از تألیف و ترجمهی کتابهای فارسی، ۱۸ مجلد است. افزون بر اینها، براون ۳۲ رسالهی متوسط یا کوچک و ۱۳ دیباچه به زبان انگلیسی بر کتب فارسی یا عربی دیگران نوشته است. ادوارد براون در سال ۱۹۰۳ میلادی به عضویت فرهنگستان بریتانیا و در ۱۹۱۱ به عضویت کالج سلطنتی پزشکی پذیرفته شد و در ۱۹۲۲ به نیابت ریاست انجمن سلطنتی آسیایی منصوب شد. در جشن شصتمین سال زندگانی او در ۱۹۲۲ دوستان و دوستاران ایرانی هدایایی برای او فرستادند و جامعهی شرقشناسی اروپا با انتشار مجموعه مقالاتی از خدمات او قدرشناسی کرد. ادوارد براون در ۵ ژانویه ۱۹۲۶، در ۶۴سالگی در انگلستان درگذشت. از سال ۱۳۳۴ یکی از خیابانهای نزدیک دانشگاه تهران، نام ادوارد براون را بر خود گرفته است.
@UT_Central_Library
بازنویسی و تنظیم: #آرش_امجدی
🔍 یک انقلاب واقعی کلیت نظام ایران را نشانه گرفته است
✍️ترجمه ناصر اعتمادی از لوموند در تاریخ 02-01-2018
روزنامۀ معتبر لوموند چاپ پاریس مصاحبه ای با یک پژوهشگر فرانسوی به نام "استفن دودوآنون" که به تازگی از ایران بازگشته دربارۀ ماهیت تحولات و اعتراض های جاری ایران انجام داده است. پژوهشگر فرانسوی گفته است که حکومت اسلامی ایران در برابر تظاهرات اعتراضی که در این کشور ابعاد ملی یافته کاملاً غافلگیر شده است.
به گفتۀ "استفن دودوآنیون" آنچه در ایران امروز می گذرد یک انقلاب به معنای حقیقی کلمه است. نویسندۀ فرانسوی یادآور شده است که این انقلاب ریشه در اعتراض های پراکنده ای دارد که علیه فقر و فاجعۀ زیست محیطی طی سال های گذشته به طور دائم در جریان بوده است. او گفته است : بی دلیل نیست که این تظاهرات و اعتراض ها عمدتاً در مناطق و شهرهای حاشیۀ کویر ایران روی می داد. "استفن دودوآنیون" سپس تصریح کرده است : آنچه اکنون در جریان است کاملاً متفاوت است. رویدادهای جاری ایران یک انقلاب بزرگ ملی است که در بیش از چهل شهر این کشور به طور همزمان جریان دارد و مستقیماً و به طور رادیکال رأس حکومت اسلامی ایران را نشانه گرفته است. به گفتۀ پژوهشگر فرانسوی این ویژگی نقطۀ تمایز انقلاب جاری ایران در قیاس با جنبش سبز است.
"استفن دودوآنیون" با اشاره به شعارهای جوانان در دفاع از رضا شاه آنهم در شهرهای مذهبی مشهد و قم می گوید : این قبیل شعارها بیش و پیش از هر چیز نشانۀ انزجار عمومی از نظام حاکم و مخالفت مردم نه فقط با کلیت جمهوری اسلامی، بلکه حتا با قراءتی رایج از خود اسلام است !
به گفتۀ پژوهشگر فرانسوی، توده های اصلی انقلاب حاضر در ایران را مردم پابرهنۀ محلات و مناطق فقیرنشین تشکیل می دهند و در این معنا می توان گفت که جمهوری اسلامی ایران دچار یک فروپاشی اجتماعی و ایدئولوژیک شده است.
"استفن دودوآنیون" در ادامه افزوده است که بدون شک انقلاب جاری جمهوری اسلامی ایران را به خطر انداخته است. جامعه شناس فرانسوی تصریح کرده است که در قیاس با جنبش سبز اینبار کلیه اظهارات مقامات رژیم نشان می دهد که اردوی ترس تغییر کرده است : آنکه می ترسد حکومت است، نه مردم.
"استفن دودوآنیون" می افزاید در قیاس با جنبش سبز که عمدتاً در تهران متمرکز بود و به همین خاطر سرکوب آن برای حاکمان ایران آسان بود، انقلاب جاری ایران سراسری، سریع و رادیکال و به همین دلیل مهار و سرکوب آن دشوار و پرمخاطره است. "استفن دودوآنون" افزوده است که شواهد نشان می دهد که این انقلاب شکاف و اختلافات درونی قدرت را تشدید کرده است.
پژوهشگر فرانسوی افزوده است که بارزترین مشخصۀ انقلاب جاری ایران بی بهرگی آن از ساختار رهبری است، هر چند رهبران ایران می کوشند آن را همانند گذشته به قدرت های خارجی نسبت بدهند. اما، این قبیل اتهامات به گفتۀ "استفن دودوآنون" نشان دهندۀ آن است که حکومت کاملاً نسبت به مطالبات مردم ناشنوا و ناتوان است و قدرت واکنش آن بسیار ضعیف است.
فرانسوی در ادامه افزوده است که زمین لرزۀ کرمانشاه در پدیداری زلزلۀ سیاسی حاضر در ایران بی نقش نبوده است. این زمین لرزه به خودآگاهی مردم ایران از دامنۀ فساد و دزدی و ناکارآمدی در درون قدرت جمهوری اسلامی ایران کمک کرد. این زمین لرزه به گفتۀ جامعه شناس فرانسوی به مردم ایران فهماند که در برابر رژیم حاکم هم سرنوشت هستند. "استفن دودوآنون" در پایان تأکید کرده است که انقلاب مردم ایران نه این یا آن فرد بلکه کلیت نظام اسلامی ایران را هدف گرفته است.
https://t.me/rfi_persan_news/4190
☘️☘️☘️
با عرض سلام و احترام.
اجازه دهید ما هم از دکتر جعفریان عاجزانه درخواست کنیم که اگر ممکن است اجازه بفرمایند تا پی دی اف "اطلس شیعه" در اختیار گروهمان قرار داده شود.
چون یکی از موضوعات علاقه مندی دکتر جعفریان سفرنامه است، همین الان بنده در گروه فایل دو سفرنامه به زبان اردو، چاپ سنگی که درباره ایران نوشته اند را ارسال می کند که جزو نخستین سفرنامه های چاپ شده درباره ایران هستند.
* ما نامه نوشتیم به سلطان که رساند
👇👇👇
با عرض سلام و احترام.
اجازه دهید ما هم از دکتر جعفریان عاجزانه درخواست کنیم که اگر ممکن است اجازه بفرمایند تا پی دی اف "اطلس شیعه" در اختیار گروهمان قرار داده شود.
چون یکی از موضوعات علاقه مندی دکتر جعفریان سفرنامه است، همین الان بنده در گروه فایل دو سفرنامه به زبان اردو، چاپ سنگی که درباره ایران نوشته اند را ارسال می کند که جزو نخستین سفرنامه های چاپ شده درباره ایران هستند.
* ما نامه نوشتیم به سلطان که رساند
👇👇👇
سفرنامه کلاویخو
روی گونزالس کلاویخو نویسنده و جهانگرد اسپانیایی که فرستاده مخصوص هانری سوم پادشاه اسپانیا به نزد تیمور گورکانی بود و شرح مسافرت خویش را در سفرنامهای نگاشت.
در سفرنامه کلاویخو شرح کامل سفارت وی و سفرش (بین سالهای ۱۴۰۳ تا ۱۴۰۶ میلادی ) از مایورکای اسپانیای تا سمرقند و همچنین کشورها و شهرها و شاهان و حاکمان و اوضاع و احوال مردم آن عصر را خصوصاً ایران عصر تیموری را می توان به وضوح دریافت.
مسعود رجب نیا مترجم این سفرنامه در بخشی از مقدمه کتاب نگاشته: کلاویخو بویژه از شمال غربی ایران تا شمال شرقی را پیموده است. از آنجا که نظری دقیق و تیزبین داشته بسیاری از امور را چه از لحاظ اجتماعی و چه از نظر اداری و سیاسی دریافته و نوشته است.
در زمان صفویه جهانگردان بسیاری به ایران آمده اند و از آنها سفرنامه هایی بجای مانده است اما از قبل از روزگار صفویه از جهانگردان اروپایی که سفرنامه ای به یادگار گذاشته باشند جز مارکوپولو و کلاویخو و چند تن بازرگان ونیزی کسی را نمی شناسیم . کلاویخو که سفیر پادشاه اسپانیا در دربار تیمور بود ، در سفر خود به شمال ایران از شمال غربی این سرزمین تا اقصی ناحیه شمال شرقی آن را پیموده است و بسیاری از نکات اجتماعی و اداری و سیاسی ایران را در روزگار آشفته و پر آشوب فرمانروایی تیمور دریافته و در سفرنامه خود آورده است .
این کتاب سندی دقیق و مشروح و اصیل است و می توان گفت از بسیاری جهات در نوع خود همتا ندارد ...
عکسهایی از جان تامسون در سفر هفت ماهه به ایران،ترکیه و قفقاز در سال 1891 م. به نقل از کانال دکتر ططری.در بیوگرافی جان تامسون چیزی درباره ی این سفر نوشته نشده است.شاید این همان سفر است که با عنوان «جنوب شرقی آسیا» از آن یاد شده است.گویا سفرنامه نویس هم بوده است که چیزی درباره سفرنامه اش هم پیدا نکردم.عکس های مشهور او با عنوان خیابان های لندن را اینجا می توانید ببینید.
@seirdarsafarnameha
طب در دوره صفویه(کمیاب)
سیریل الگود
تاریخ پزشکی ایران نتیجه یک عمر تحقیق و بررسی محقق، دکتر سیریل الگود است که در سال های اول قرن بیستم به عنوان پزشک سفارت انگلیس در ایران بسر می برد.
الگود پس از ورود به ایران به توصیه ادوارد براون تصمیم گرفت مطالعات و بررسی های خود را روی تاریخ پزشکی ایران متمرکز کند و بر مبنای این توصیه شروع به جمع آوری مدارک و کتب خطی که در زمینه پزشکی ایران بودند کرد و با مطالعه دقیق مدارکی که به دست آورده بود دو کتاب تاریخ پزشکی ایران و طب در دوره صفویه را تالیف کرد.
کتاب حاضر یک سال پس از وفات ایشان یعنی در سال 1971 میلادی توسط عده ای از دوستداران تاریخ در چند نسخه معدود به چاپ رسید.
در این کتاب نشان داده شده که چگونه برخی اختراعات پزشکی بر خلاف آن چه انتظار می رود از کشفیات اروپائیان نیست و دارای منشاء ایرانی می باشد.
@ParsLibrary
الكتب والمواضيع والآراء فيها لا تعبر عن رأي الموقع
تنبيه: جميع المحتويات والكتب في هذا الموقع جمعت من القنوات والمجموعات بواسطة بوتات في تطبيق تلغرام (برنامج Telegram) تلقائيا، فإذا شاهدت مادة مخالفة للعرف أو لقوانين النشر وحقوق المؤلفين فالرجاء إرسال المادة عبر هذا الإيميل حتى يحذف فورا:
alkhazanah.com@gmail.com
All contents and books on this website are collected from Telegram channels and groups by bots automatically. if you detect a post that is culturally inappropriate or violates publishing law or copyright, please send the permanent link of the post to the email below so the message will be deleted immediately:
alkhazanah.com@gmail.com