✍ خروجی مکتب روضه، قوّت گرفتن #توحید در عزاداران است...
نمیتوان برای موحّدی که دار و ندارش را پای معشوقش ریخته، گریست،
اما از توحید او، رنگی نگرفت ....
هرچه توحید در انسان قویتر میشود؛
در عاشقی، محکمتر و ثابت قدمتر میگردد...
@ostad_shojae
ای خون اصیلت به شتکها ز غدیران
افشانده شرفها به بلندای دلیران
جاری شده از کربوبلا آمده و آنگاه
آمیخته با خون سیاووش در ایران
تو اختر سرخی که به انگیزهی تکثیر
ترکیـد بر آیینهی خورشید ضمیران
ای جـوهـر سـرداری سـرهـای بـریـده
وی اصـل نمیـرنـدگـی نسـل نمیـران
خرگاه تو میسوخت در اندیشهی تاریخ
هربار که آتش زده شد بیشهی شیران
آن شب چه شبـی بود که دیدند کواکـب
نظـم تو پراکنـده و اردوی تـو ویران
وان روز که با بیرقی از یک تن بیسر
تا شـام شـدی قـافلهسـالار اسیـران
تا بـاغ شـقایـق بشـونـد و بشکـوفـنـد
باید کـه ز خـون تـو بنوشنـد کویـران
تـا انـدکـی از حـقّ سخـن را بگـزارنـد
بایـد کـه ز خـونـت بنـگارنـد دبیـران
حدّ تو رثا نیست عزای تو حماسهاست
ای کاسته شأن تو از این معرکهگیران
#حسین_منزوی
🌸 @ffalhadi 🌸
غزل امروز
ای خون اصیلت به شتکها ز غدیران
افشانده شرفها به بلندای دلیران
جاری شده از کربوبلا آمده و آنگاه
آمیخته با خون سیاووش در ایران
تو اختر سرخی که به انگیزهی تکثیر
ترکیـد بر آیینهی خورشیدضمیران
ای جـوهـر سـرداری سـرهـای بـریـده
وی اصـل نمیـرنـدگـی نسـل نمیـران
خرگاه تو میسوخت در اندیشهی تاریخ
هربار که آتش زده شد بیشهی شیران
آن شب چه شبـی بود که دیدند کواکـب
نظـم تو پراکنـده و اردوی تـو ویران
وان روز که با بیرقی از یک تن بیسر
تا شـام شـدی قـافلهسـالار اسیـران
تا بـاغ شـقایـق بشـونـد و بشکـوفـنـد
باید کـه ز خـون تـو بنوشنـد کویـران
تـا انـدکـی از حـقّ سخـن را بگـذارنـد
بایـد کـه ز خـونـت بنـگارنـد دبیـران
حدّ تو رثا نیست عزای تو حماسهاست
ای کاسته شأن تو از این معرکهگیران!!!
حسین_منزوی
@dargumoham
دل واله نهضت حسین است
جان محو حقیقت حسین است
دل های همه خدا پرستان
کانون محبت حسین است
شد کشته که عقل و دین نمیرد
این سر شهادت حسین است
فتحِ هدف از شکست خود یافت
این اصل سیاست حسین است
برپاست ز وی اصول اسلام
دین زنده به همت حسین است
اول ز جوان خود گذشتن
مصداق عدالت حسین است
بوسید غلام خود چو فرزند
این حد مروت حسین است
جان دادن طفل در آغوش
اندر خور طاقت حسین است
افشاند به چرخ خون اصغر
این رمز شفاعت حسین است
در سجده سرش زتن جدا شد
این پایه طاعت حسین است
اندوه اسیری حریمش
مافوق مصیبت حسین است
با سر به قفای بانوان رفت
این حد مروّت حسین است
و آن مرگ رقیه در خرابه
آبادی دولت حسین است
غرق گنه است گر چه خوشدل
چشمش به عنایت حسین است
غزل مرثیه استاد شهریار در شهادت باب الحوائج حضرت علی اصغر علیه السلام
گشودی چشم در چشم من و رفتی به خواب اصغر
خداحافظ خداحافظ بخواب اصغر بخواب اصغر
.
به دست خود به قاتل دادمت هستم خجل اما
ز تاب تشنگی آسوده ای از التهاب اصغر
.
به شب تا مادرت گیرد به بر قنداقه خالیت
بگریند اختران شب به لالای رباب اصغر
.
کبوتر گو به نسوان مدینه با پر خونین
خبر کن آنچه بو بردند از وای غراب اصغر
.
تو با رنگ پریده غرق خون دنیا به من تاریک
کجا دیدی شب آمیزد شفق با ماهتاب اصغر
.
برو سیراب شو از جام جدت ساقی کوثر
که دنیا و سرابش را ندیدی جز سراب اصغر
.
گلوی تشنة بشکافته بنمای با زهرا
بگو کز زهر پیکانها به ما دادند آب اصغر
.
الا ای غنچة نشکفته پژمرده بهارت کو؟
چه در رفتن به تاراج خزان کردی شتاب اصغر
.
خراب از قتل ما شد خانة دین مسلمانان
که بعد از خانة دین هم جهان بادا خراب اصغر
.
عمو سقای عاشورا خجالت دارد از رویت
که بی دست از سر زین شد نگون پا در رکاب اصغر
.
به چشم شیعیانت اشگ حسرت یادگار توست
بلی در شیشه ماند یادگاراز گل، گلاب اصغر
.
الا ای لاله خونین چه داغی آتشین داری
جگرها می کنی تا دامن محشر کباب اصغر
.
توآن ذبح عظیمستی که قرآن شد بدو ناطق
الا ای طلعت تأویل آیات کتاب اصغر
.
خدا چون پرسد از حق رسول و آل در محشر
نمی دانم چه خواهد داد این امت جواب اصغر
.
زیارت خواهد و فیض شفاعت شهریار از تو
دعای شیعیان کن از شفاعت مستجاب اصغر
@safinehyetabriz
🚩 مرثیهی زیبای مرحوم استاد شهریار در مصیبت حضرت علی اصغر علیهالسلام
گشودی چشم در چشم من و رفتی به خواب اصغر
خداحافظ خداحافظ، بخواب اصغر، بخواب اصغر
به شب تا مادرت گیرد به بر قنداقهی خالیت
بگریند اخترانِ شب به لالای رباب، اصغر
کبوتر گو به زنهای مدینه با پَرِ خونین
خبر کن آنچه بو بردند از وایِ غُراب، اصغر
تو با رنگِ پریده، غرقِ خون، دنیا به من تاریک
کجا دیدی شب آمیزد شفق با ماهتاب، اصغر؟
برو سیراب شو از جامِ جدّت ساقی کوثر
که دنیا و سَرِ آبش ندیدی جز سراب، اصغر
گلوی تشنهی بشکافته، بنمای با زهرا
بگو کز زهرِ پیکانها، به ما دادند آب، اصغر!
الا ای غنچهی نشکفته پژمرده، بهارت کو؟
چه در رفتن به تاراجِ خزان کردی شتاب، اصغر؟
برو همراهِ اکبر، من هم از دنبال میآیم
به درگاهِ خدا خواهیم شد از خون خضاب، اصغر
خراب از قتلِ ما شد خانهی دینِ مسلمانان
که بعد از خانهی دین، هم جهان بادا خراب، اصغر
عمو، سقّای عاشورا خجالت دارد از رویَت
که بیدست از سرِ زین شد نگون پا در رکاب، اصغر
به چشمِ شیعیانت، اشکِ حسرت، یادگارِ توست
بلی، در شیشه مانَد یادگار از گُل گلاب، اصغر
الا ای لالهی خونین، چه داغی آتشین داری
جگرها میکنی تا دامنِ محشر کباب، اصغر
تو آن ذبح عظیمَستی که قرآن شد بدو ناطق
الا ای طلعتت، تأویلِ آیاتِ کتاب، اصغر
خدا چون پرسد از حقِّ رسول و آل، در محشر
نمیدانم چه خواهد داد این امّت جواب، اصغر
زیارت خواهد و فیضِ شفاعت «شهریار» از تو
دعای شیعیان کن از شفاعت مستجاب، اصغر.
📚 اشعار شهریار در مدح معصومین علیهمالسلام، ص ۶۷
💐 ۲۷ شهریور، سالروز درگذشت استاد سید محمد حسین شهریار، شاعر ارادتمند به اهلبیت علیهمالسلام است؛ شادی روحش، رحم الله من یقرأ الفاتحة مع الصلوات.
#شعر #مرثیه #محرم #عاشورا #حضرت_علی_اصغر علیهالسلام
#مرحوم_استاد_شهریار
@Hedayatgary
ای )خون اصلیت به شتکها ز غدیران
افشانده شرفها به بلندای دلیران
جـاری شده از #کرب_و_بلا آمــده آنگاه
آمیخته با خون #سیـاووش در ایران
تو اختر سرخی که به انگیزه ی تکثیر
ترکید بر آیینه ی خورشید ضمیران
ای جوهر سـرداری سرهای بریده
وی اصل نمیرندگی نسل نمیران
خرگاه تو میسوخت در اندیشه تاریخ
هر بار که #آتش زده شد بیشه ی شیران
آن شب چه شبی بود که دیدند کواکـب
نظم تو پراکنده و اردوی تو ویـران
و آن روز که با بیرقی از یک تن بیسر
تا شام شدی قافلهسالار اسیران
تا باغ شقایق بشوند و بشکوفند
باید که ز خون تو بنوشند کویـران
تا اندکی از حق سخن را بگزارند
باید که ز خونت بنگارند دبیران
حد تو رثا نیست، عزای تو حماسه است
ای کاسته شأن تو از این معرکهگیران...
حسین #منزوی
@ketabeabii
#حضرت_زینب
بود آخرین لحظه عمر من
الاشام غم با تو گویم سخن
چه خوش بود آیین غمخواریت
ز آل علی میهمان داریت
دگر جانم از غصه بر لب رسید
گذشت آنچه از تو به زینب رسید
خداحافظ ای شهر آزارها
خداحافظ ای کوی و بازارها
خداحافظ ای شاهد جنگ ها
خداحافظ ای بارش سنگ ها
خداحافظ ای شهر رنج و بلا
خداحافظ ای چوب و طشت طلا
خداحافظ ای قصه بزم می
خداحافظ ای رأس بالای نی
خداحافظ ای اشک جمّازه ها
خداحافظ ای زیب دروازه ها
خداحافظ ای شهر دشنام ها
خداحافظ ای کوچه ها، بام ها
خداحافظ ای سنگ خون و جبین
خداحافظ ای سیدالساجدین
خداحافظ ای رنج ها، دردها
خداحافظ ای خاک ها، گردها
خداحافظ ای ناقة بی جهاز
خداحافظ ای اختران حجاز
خداحافظ ای خاک ویران سرا
خداحافظ ای آل خیرالورا
خداحافظ ای خردسال اسیر
خداحافظ ای چار ساله صغیر
خداحافظ ای یاس نیلی شده
یتیم نوازش به سیلی شده
همین جا خودم دیدم از خون خضاب
سر نیزه ها هجده آفتاب
همین جا کنارم نی و دف زدند
به دیدار هیجده گلم صف زدند
همین جا دلم شد ز غم چاک چاک
که خورشیدم افتاده بر روی خاک
همین جا به زخمم نمک می زدند
عزیز دلم را کتک می زدند
همین جا به فرقم عدو خاک ریخت
به روی گلم خاک و خاشاک ریخت
همین جا ز غم جان من خسته بود
که ده تن به یک ریسمان بسته بود
همین جا ز غم بود جان بر لبم
که بنشسته طی شد نماز شبم
همین جا به ما خصم دشنام داد
حسین مرا خارجی نام داد
همین جا دو چشمم ز خون تر شده
که یاسم به ویرانه پرپر شده
همین جا به ویرانه بلبل گریست
غریبانه بر غربت گل گریست
همین جا ز غم جانم آمد به لب
که در گِل گُلم دفن شد نیمه شب
دریغا که آن گوهر پاک رفت
چو زهرا غریبانه در خاک رفت
الا ای همه نسل ها بعد من
بگویید از قول من این سخن
که زینب بدین کوه اندوه و درد
به موج بلا چون علی صبر کرد
خدا داند و غصه های دلش
که داغ حسینش بود قاتلش
مرا یک جهان درد و داغ و غم است
که توصیف آن بر لب میثم است
استاد حاج غلامرضا سازگار
@deabelnews
💫 #در_رکاب_حسین ۳
شب سوم؛ حضرت رقیه و من ...
▪️با خوانش: مژده لواسانی
▪️به قلم: حاتمه سیدزاده
▪️تنظیم: پارسا کمالی
▪️طراح: محمدحسین ثباتی
@ostad_shojae
💫 #در_رکاب_حسین ۴
شب چهارم؛ اصحاب آقا و من...
▪️با خوانش: مژده لواسانی
▪️به قلم: حاتمه سیدزاده
▪️تنظیم: پارسا کمالی
▪️طراح: محمدحسین ثباتی
@ostad_shojae
🔸ای خون اصلیت به شتکها ز غدیران
افشانده شرفها به بلندای دلیران
🔸جـاری شده از کرب و بلا آمــده آنگاه
آمیخته با خون سیـاووش در ایران
🔸تو اختر سرخی که به انگیزه تکثیر
ترکید بر آیینه خورشید ضمیران
🔸ای جوهر سـرداری سرهای بریده
وی اصل نمیرندگی نسل نمیران
🔸خرگاه تو میسوخت در اندیشه تاریخ
هر بار که آتش زده شد بیشه شیران
🔸آن شب چه شبی بود که دیدند کواکـب
نظم تو پراکنده و اردوی تو ویـران
🔸و آن روز که با بیرقی از یک تن بیسر
تا شام شدی قافلهسالار اسیران
🔸تا باغ شقایق بشوند و بشکوفند
باید که ز خون تو بنوشند کویـران
🔸تا اندکی از حق سخن را بگزارند
باید که ز خونت بنگارند دبیران
🔸حد تو رثا نیست، عزای تو حماسه است
ای کاسته شأن تو از این معرکهگیران... «حسین منزوی»
@hozehonarizanjan
💫 #در_رکاب_حسین ۷
شب هفتم؛ حضرت عَلی أصغر ع و من...
▪️با خوانش: مژده لواسانی
▪️به قلم: حاتمه سیدزاده
▪️تنظیم: پارسا کمالی
▪️طراح: محمدحسین ثباتی
@ostad_shojae
◼شعر زیبای شهریار برای شهادت حضرت علی اصغر علیه السلام
گشودی چشم در چشم من و رفتی به خواب اصغر
خداحافظ خداحافظ، بخواب اصغر بخواب اصغر
به شب تا مادرت گیرد به بر قنداقه خالیت
بگریند اختران شب به لالای رباب اصغر
کبوتر گو به زنهای مدینه با پر خونین
خبر کن آنچه بو بردند از وای غُراب اصغر
تو با رنگ پریده غرق خون دنیا به من تاریک
کجا دیدی شب آمیزد شفق با ماهتاب اصغر
برو سیراب شو از جام جدّت ساقی کوثر
که دنیا و سر آبش ندیدی جز سراب اصغر
گلوی تشنه بشکافته بنمای با زهرا
بگو کز زهر پیکانها به ما دادند آب اصغر
الا ای غنچه نشکفته پژمرده، بهارت کو؟
چه در رفتن به تاراج خزان کردی شتاب اصغر
برو همراه اکبر من هم از دنبال میآیم
به درگاه خدا خواهیم شد از خون خضاب اصغر
خراب از قتل ما شد خانه دین مسلمانان
که بعد از خانه دین هم جهان بادا خراب اصغر
عمو، سقای عاشورا خجالت دارد از رویت
که بیدست از سر زین شد نگون پا در رکاب اصغر
به چشم شیعیانت اشک حسرت یادگار توست
بلی در شیشه ماند یادگار از گُل گلاب اصغر
الا ای لاله خونین چه داغی آتشین داری
جگرها میکنی تا دامن محشر کباب اصغر
تو آن ذبح عظیمستی که قرآن شد بدو ناطق
الا ای طلعتت تأویل آیات کتاب اصغر
خدا چون پرسد از حق رسول و آل در محشر
نمیدانم چه خواهد داد این امت جواب اصغر
زیارت خواهد و فیض شفاعت «شهریار» از تو
دعای شیعیان کن از شفاعت مستجاب اصغر
📕اشعار شهریار در مدح معصومین؛ (انتشارات خورشید هدایت)، ص۶۷ الی ۶۹
✅ روایت حسین منزوی از واقعه کربلا:
حد تو رثا نیست، عزای تو حماسه است ...
ای خون اصلیت به شتکها ز غدیران
افشانده شرفها به بلندای دلیران
جـاری شده از کرب و بلا آمــده آنگاه
آمیخته با خون سیـاووش در ایران
تو اختر سرخی که به انگیزه تکثیر
ترکید بر آیینه خورشید ضمیران
ای جوهر سـرداری سرهای بریده
وی اصل نمیرندگی نسل نمیران
خرگاه تو میسوخت در اندیشه تاریخ
هر بار که آتش زده شد بیشه شیران
آن شب چه شبی بود که دیدند کواکـب
نظم تو پراکنده و اردوی تو ویـران
و آن روز که با بیرقی از یک تن بیسر
تا شام شدی قافلهسالار اسیران
تا باغ شقایق بشوند و بشکوفند
باید که ز خون تو بنوشند کویـران
تا اندکی از حق سخن را بگزارند
باید که ز خونت بنگارند دبیران
حد تو رثا نیست، عزای تو حماسه است
ای کاسته شأن تو از این معرکهگیران ...
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
🆔 @zanjanreyhaneboldan
#با_علی_اصغر_علیهالسلام
#با_حسین_علیه_السلام
#شب_هفتم_محرم
#دهه_اول_محرم
#اشعار_اصغری
◾️ #شب_هفتم| شب حضرت علی اصغر (علیهالسلام)..
تو را دادند از پیکان به جای شیر آب اصغر
عطش طی شد تلظّی نه، تبسّم کن بخواب اصغر
لبت خاموش بود اما گذشت از گنبد گردون
ز قطره قطرۀ خونت صدای آب آب اصغر
دهم تا روی خود را در ملاقات خدا زینت
محاسن را به خون حنجرت کردم خضاب اصغر
در این صحرا که لبریز است از فریاد بی پاسخ
تو با لبخند گفتی اشک بابا را جواب اصغر
تو هم خون خدا، هم زادۀ خون خدا هستی
که در آغوش ثارالله چشم خویش را بستی
من از یک غنچه، عالم را بهار بی خزان کردم
تمام کربلاها را بهشت جاودان کردم
تو آه از دل کشیدی من کشیدم تیر از حلقت
تو خون از حنجر و من اشک، از چشمم روان کردم
به هفتاد و دو خون، خاک زمین را آبرو دادم
ولی خون تو را یکسر نثار آسمان کردم
به آل الله گفتم تا منم زنده نگرید کس
ولی خود گریه بر تو پیش چشم دشمنان کردم
تو در گهواره بودی و ز ایثارت خبر دادم
همان دیشب که من یاران خود را امتحان کردم
نجستی جز به خون خویش درمان دل خود را
گرفتی از سر پیکان، شفای عاجل خود را
الا ای تیر با من قطع کردی گفتگویش را
لب من بر لبش بود و تو بوسیدی گلویش را
چگونه خویش را نزدیک کردی بر گلوی او
گمانم دور دیدی چشم خونین عمویش را
درست آندم که حلقه تشنۀ او را تو بوسیدی
تبسّم کرد و زهرا مادرم بوسید رویش را
تو مانند قلم در خون اصغر سر فرو بردی
نوشتی بر روی دستم کتاب آرزویش را
ز دشمن خواستم با جرعۀ آبی کند سیرت
نگفتم تا که با تیر سه شعبه گیرد از شیرت
دلم چون لالۀ پرپر در این سوزنده صحرا شد
که با تیر سه شعبه غنچۀ نشکفته ام وا شد
بخند اصغر که بعد از قتل هفتاد و دو سربازم
شهادتنامه ام امروز با خون تو امضا شد
شهیدانم همه دادند جان در دامن صحرا
تو تنها در شهادت مقتلت آغوش بابا شد
تو تا گشتی نشان تیر، خم کردی سر خود را
ندیدی قامت من در غمت مثل کمان تا شد
ز شست حرمله تیری به حلق اصغرم آمد
که شد آن تیر مسمار و فرو در قلب زهرا شد
ذبیح کوچکم تا با گلوی تشنه جان دادی
زمین از اشک چشم هاجران در خیمه دریا شد
پس از قتل من و تو می شود آزاد آب امشب
سزد گر آب آتش گیرد از اشک رباب امشب
تو کز مادر ولادت یافتی با ما سفر کردی
مرا منزل به منزل با نگاهت خونجگر کردی
نه در گهواره نه در دست زینب بود آرامت
به شوق مرگ، دست و پا زدی شب را سحر کردی
شهیدان با شهادت زنده می مانند اما تو
شهادت را به خون حنجر خود زنده تر کردی
چو پیغمبر گرفتی راه "سبحان الذی اسری"
به آغوش خدا پرواز از دوش پدر کردی
به تیر دوست ای سر تا قدم عاشق تبسّم کن
بپر در دامن زهرا و با محسن تکلّم کن
تبسّم کن جواب خندۀ جان پرورت با من
خدا داند چه کردی در نگاه آخرت با من
سپر گشتن به استقبال پیکان عدو با تو
برون آوردن تیر ستم از حنجرت با من
چو خواهد بر تو گرید اوّل از من رو بگرداند
ز بس دارد وفا و مهربانی مادرت با من
نه تنها می کنم تشییع، جسمت را به تنهائی
که در جمع شهیدان است دفن پیکرت با من
به دامان افق بنوشته با خون علی اصغر
که باشد مکتب ایثار مرهون علی اصغر
#حاج_غلامرضا_سازگار
🔆 کانال #حیدریمحیدری
#با_افتخار_عبدالحسینم
🆔 @heydariam_heydari110
غزل مرثیه استاد شهریار در شهادت باب الحوائج حضرت علی اصغر علیه السلام
گشودی چشم در چشم من و رفتی به خواب اصغر
خداحافظ خداحافظ بخواب اصغر بخواب اصغر
.
به دست خود به قاتل دادمت هستم خجل اما
ز تاب تشنگی آسوده ای از التهاب اصغر
.
به شب تا مادرت گیرد به بر قنداقه خالیت
بگریند اختران شب به لالای رباب اصغر
.
کبوتر گو به نسوان مدینه با پر خونین
خبر کن آنچه بو بردند از وای غراب اصغر
.
تو با رنگ پریده غرق خون دنیا به من تاریک
کجا دیدی شب آمیزد شفق با ماهتاب اصغر
.
برو سیراب شو از جام جدت ساقی کوثر
که دنیا و سرابش را ندیدی جز سراب اصغر
.
گلوی تشنة بشکافته بنمای با زهرا
بگو کز زهر پیکانها به ما دادند آب اصغر
.
الا ای غنچة نشکفته پژمرده بهارت کو؟
چه در رفتن به تاراج خزان کردی شتاب اصغر
.
خراب از قتل ما شد خانة دین مسلمانان
که بعد از خانة دین هم جهان بادا خراب اصغر
.
عمو سقای عاشورا خجالت دارد از رویت
که بی دست از سر زین شد نگون پا در رکاب اصغر
.
به چشم شیعیانت اشگ حسرت یادگار توست
بلی در شیشه ماند یادگاراز گل، گلاب اصغر
.
الا ای لاله خونین چه داغی آتشین داری
جگرها می کنی تا دامن محشر کباب اصغر
.
توآن ذبح عظیمستی که قرآن شد بدو ناطق
الا ای طلعت تأویل آیات کتاب اصغر
.
خدا چون پرسد از حق رسول و آل در محشر
نمی دانم چه خواهد داد این امت جواب اصغر
.
زیارت خواهد و فیض شفاعت شهریار از تو
دعای شیعیان کن از شفاعت مستجاب اصغر
@safinehyetabriz
غزل مرثیه استاد شهریار در شهادت باب الحوائج حضرت علی اصغر علیه السلام
گشودی چشم در چشم من و رفتی به خواب اصغر
خداحافظ خداحافظ بخواب اصغر بخواب اصغر
.
به دست خود به قاتل دادمت هستم خجل اما
ز تاب تشنگی آسوده ای از التهاب اصغر
.
به شب تا مادرت گیرد به بر قنداقه خالیت
بگریند اختران شب به لالای رباب اصغر
.
کبوتر گو به نسوان مدینه با پر خونین
خبر کن آنچه بو بردند از وای غراب اصغر
.
تو با رنگ پریده غرق خون دنیا به من تاریک
کجا دیدی شب آمیزد شفق با ماهتاب اصغر
.
برو سیراب شو از جام جدت ساقی کوثر
که دنیا و سرابش را ندیدی جز سراب اصغر
.
گلوی تشنة بشکافته بنمای با زهرا
بگو کز زهر پیکانها به ما دادند آب اصغر
.
الا ای غنچة نشکفته پژمرده بهارت کو؟
چه در رفتن به تاراج خزان کردی شتاب اصغر
.
خراب از قتل ما شد خانة دین مسلمانان
که بعد از خانة دین هم جهان بادا خراب اصغر
.
عمو سقای عاشورا خجالت دارد از رویت
که بی دست از سر زین شد نگون پا در رکاب اصغر
.
به چشم شیعیانت اشگ حسرت یادگار توست
بلی در شیشه ماند یادگاراز گل، گلاب اصغر
.
الا ای لاله خونین چه داغی آتشین داری
جگرها می کنی تا دامن محشر کباب اصغر
.
توآن ذبح عظیمستی که قرآن شد بدو ناطق
الا ای طلعت تأویل آیات کتاب اصغر
.
خدا چون پرسد از حق رسول و آل در محشر
نمی دانم چه خواهد داد این امت جواب اصغر
.
زیارت خواهد و فیض شفاعت شهریار از تو
دعای شیعیان کن از شفاعت مستجاب اصغر
@safinehyetabriz
غزل مرثیه استاد شهریار در شهادت باب الحوائج حضرت علی اصغر علیه السلام
گشودی چشم در چشم من و رفتی به خواب اصغر
خداحافظ خداحافظ بخواب اصغر بخواب اصغر
.
به دست خود به قاتل دادمت هستم خجل اما
ز تاب تشنگی آسوده ای از التهاب اصغر
.
به شب تا مادرت گیرد به بر قنداقه خالیت
بگریند اختران شب به لالای رباب اصغر
.
کبوتر گو به نسوان مدینه با پر خونین
خبر کن آنچه بو بردند از وای غراب اصغر
.
تو با رنگ پریده غرق خون دنیا به من تاریک
کجا دیدی شب آمیزد شفق با ماهتاب اصغر
.
برو سیراب شو از جام جدت ساقی کوثر
که دنیا و سرابش را ندیدی جز سراب اصغر
.
گلوی تشنة بشکافته بنمای با زهرا
بگو کز زهر پیکانها به ما دادند آب اصغر
.
الا ای غنچة نشکفته پژمرده بهارت کو؟
چه در رفتن به تاراج خزان کردی شتاب اصغر
.
خراب از قتل ما شد خانة دین مسلمانان
که بعد از خانة دین هم جهان بادا خراب اصغر
.
عمو سقای عاشورا خجالت دارد از رویت
که بی دست از سر زین شد نگون پا در رکاب اصغر
.
به چشم شیعیانت اشگ حسرت یادگار توست
بلی در شیشه ماند یادگاراز گل، گلاب اصغر
.
الا ای لاله خونین چه داغی آتشین داری
جگرها می کنی تا دامن محشر کباب اصغر
.
توآن ذبح عظیمستی که قرآن شد بدو ناطق
الا ای طلعت تأویل آیات کتاب اصغر
.
خدا چون پرسد از حق رسول و آل در محشر
نمی دانم چه خواهد داد این امت جواب اصغر
.
زیارت خواهد و فیض شفاعت شهریار از تو
دعای شیعیان کن از شفاعت مستجاب اصغر
@safinehyetabriz
غزل مرثیه استاد شهریار در شهادت باب الحوائج حضرت علی اصغر علیه السلام
گشودی چشم در چشم من و رفتی به خواب اصغر
خداحافظ خداحافظ بخواب اصغر بخواب اصغر
.
به دست خود به قاتل دادمت هستم خجل اما
ز تاب تشنگی آسوده ای از التهاب اصغر
.
به شب تا مادرت گیرد به بر قنداقه خالیت
بگریند اختران شب به لالای رباب اصغر
.
کبوتر گو به نسوان مدینه با پر خونین
خبر کن آنچه بو بردند از وای غراب اصغر
.
تو با رنگ پریده غرق خون دنیا به من تاریک
کجا دیدی شب آمیزد شفق با ماهتاب اصغر
.
برو سیراب شو از جام جدت ساقی کوثر
که دنیا و سرابش را ندیدی جز سراب اصغر
.
گلوی تشنة بشکافته بنمای با زهرا
بگو کز زهر پیکانها به ما دادند آب اصغر
.
الا ای غنچة نشکفته پژمرده بهارت کو؟
چه در رفتن به تاراج خزان کردی شتاب اصغر
.
خراب از قتل ما شد خانة دین مسلمانان
که بعد از خانة دین هم جهان بادا خراب اصغر
.
عمو سقای عاشورا خجالت دارد از رویت
که بی دست از سر زین شد نگون پا در رکاب اصغر
.
به چشم شیعیانت اشگ حسرت یادگار توست
بلی در شیشه ماند یادگاراز گل، گلاب اصغر
.
الا ای لاله خونین چه داغی آتشین داری
جگرها می کنی تا دامن محشر کباب اصغر
.
توآن ذبح عظیمستی که قرآن شد بدو ناطق
الا ای طلعت تأویل آیات کتاب اصغر
.
خدا چون پرسد از حق رسول و آل در محشر
نمی دانم چه خواهد داد این امت جواب اصغر
.
زیارت خواهد و فیض شفاعت شهریار از تو
دعای شیعیان کن از شفاعت مستجاب اصغر
@safinehyetabriz
◼شعر زیبای شهریار برای شهادت حضرت علی اصغر علیه السلام
گشودی چشم در چشم من و رفتی به خواب اصغر
خداحافظ خداحافظ، بخواب اصغر بخواب اصغر
به شب تا مادرت گیرد به بر قنداقه خالیت
بگریند اختران شب به لالای رباب اصغر
کبوتر گو به زنهای مدینه با پر خونین
خبر کن آنچه بو بردند از وای غُراب اصغر
تو با رنگ پریده غرق خون دنیا به من تاریک
کجا دیدی شب آمیزد شفق با ماهتاب اصغر
برو سیراب شو از جام جدّت ساقی کوثر
که دنیا و سر آبش ندیدی جز سراب اصغر
گلوی تشنه بشکافته بنمای با زهرا
بگو کز زهر پیکانها به ما دادند آب اصغر
الا ای غنچه نشکفته پژمرده، بهارت کو؟
چه در رفتن به تاراج خزان کردی شتاب اصغر
برو همراه اکبر من هم از دنبال میآیم
به درگاه خدا خواهیم شد از خون خضاب اصغر
خراب از قتل ما شد خانه دین مسلمانان
که بعد از خانه دین هم جهان بادا خراب اصغر
عمو، سقای عاشورا خجالت دارد از رویت
که بیدست از سر زین شد نگون پا در رکاب اصغر
به چشم شیعیانت اشک حسرت یادگار توست
بلی در شیشه ماند یادگار از گُل گلاب اصغر
الا ای لاله خونین چه داغی آتشین داری
جگرها میکنی تا دامن محشر کباب اصغر
تو آن ذبح عظیمستی که قرآن شد بدو ناطق
الا ای طلعتت تأویل آیات کتاب اصغر
خدا چون پرسد از حق رسول و آل در محشر
نمیدانم چه خواهد داد این امت جواب اصغر
زیارت خواهد و فیض شفاعت «شهریار» از تو
دعای شیعیان کن از شفاعت مستجاب اصغر
📕اشعار شهریار در مدح معصومین؛ (انتشارات خورشید هدایت)، ص۶۷ الی ۶۹
@nosakh_shii
◼شعر زیبای شهریار برای شهادت حضرت علی اصغر علیه السلام
گشودی چشم در چشم من و رفتی به خواب اصغر
خداحافظ خداحافظ، بخواب اصغر بخواب اصغر
به شب تا مادرت گیرد به بر قنداقه خالیت
بگریند اختران شب به لالای رباب اصغر
کبوتر گو به زنهای مدینه با پر خونین
خبر کن آنچه بو بردند از وای غُراب اصغر
تو با رنگ پریده غرق خون دنیا به من تاریک
کجا دیدی شب آمیزد شفق با ماهتاب اصغر
برو سیراب شو از جام جدّت ساقی کوثر
که دنیا و سر آبش ندیدی جز سراب اصغر
گلوی تشنه بشکافته بنمای با زهرا
بگو کز زهر پیکانها به ما دادند آب اصغر
الا ای غنچه نشکفته پژمرده، بهارت کو؟
چه در رفتن به تاراج خزان کردی شتاب اصغر
برو همراه اکبر من هم از دنبال میآیم
به درگاه خدا خواهیم شد از خون خضاب اصغر
خراب از قتل ما شد خانه دین مسلمانان
که بعد از خانه دین هم جهان بادا خراب اصغر
عمو، سقای عاشورا خجالت دارد از رویت
که بیدست از سر زین شد نگون پا در رکاب اصغر
به چشم شیعیانت اشک حسرت یادگار توست
بلی در شیشه ماند یادگار از گُل گلاب اصغر
الا ای لاله خونین چه داغی آتشین داری
جگرها میکنی تا دامن محشر کباب اصغر
تو آن ذبح عظیمستی که قرآن شد بدو ناطق
الا ای طلعتت تأویل آیات کتاب اصغر
خدا چون پرسد از حق رسول و آل در محشر
نمیدانم چه خواهد داد این امت جواب اصغر
زیارت خواهد و فیض شفاعت «شهریار» از تو
دعای شیعیان کن از شفاعت مستجاب اصغر
📕اشعار شهریار در مدح معصومین؛ (انتشارات خورشید هدایت)، ص۶۷ الی ۶۹
@nosakh_shii
الكتب والمواضيع والآراء فيها لا تعبر عن رأي الموقع
تنبيه: جميع المحتويات والكتب في هذا الموقع جمعت من القنوات والمجموعات بواسطة بوتات في تطبيق تلغرام (برنامج Telegram) تلقائيا، فإذا شاهدت مادة مخالفة للعرف أو لقوانين النشر وحقوق المؤلفين فالرجاء إرسال المادة عبر هذا الإيميل حتى يحذف فورا:
alkhazanah.com@gmail.com
All contents and books on this website are collected from Telegram channels and groups by bots automatically. if you detect a post that is culturally inappropriate or violates publishing law or copyright, please send the permanent link of the post to the email below so the message will be deleted immediately:
alkhazanah.com@gmail.com