گفتگوئی با احسان طبری درباره داستان و داستان نگاری.
احسان طبری.
تهران: سازمان جوانان توده ایران، 1359.
[ نام دیگر: درباره داستان و داستان نگاری].
نوبهار است در آن کوش که خوشدل باشی
که بسی گل بدمد باز و تو در گل باشی
نوروز ۱۳۹۶ را خدمت تمامی همراهان شاد باش عرض مینمایم
✅ سبک شناسی دیوان مهری عرب و معرّفی نسخ خطی این دیوان
از جمله شاعران توانمند سدة یازدهم هجری که علیرغم خلاقیتها و ذوق شعریاش تقریباً گمنام مانده، سید علیرضا پسر سید مساعد جبل عاملی متخلص به مهری و سید و مشهور به مهری عرب (تولد 1050هـ.ق. – وفات؟) است. نگارنده در این تحقیق بر آن است تا برای نخستین بار به معرفی نسخ خطّی دیوان این شاعر و بررسی و تحلیل عناصر و مؤلّفههای سبکی او بپردازد. بررسیهای به عمل آمده حاکی از آن است که مهری عرب شاعری تواناست که شعرش سرشار از انواع صور خیال و مضمونهای بکر است. ترکیبسازیهای فراوان و توجه به لغات و مضامین عامیانه که در دیگر آثار سبک هندی نیز دیده میشود، در این دیوان مشهود است. تبحر مهری در کاربرد کلمات فارسی با اصول و قواعد عربی و معرّب کردن آنهاست. شعر مهری عرب نه آن سادگی و صراحت و جلای لفظ صائب را دارد و نه آن پیچیدگی و ابهام شعر بیدل را بلکه شعر او چیزی میانة این دو است. http://yon.ir/1IT6
@manuscript
ادامه از بالا
محقق داماد، از آن دسته متفکرانی است که دائما برای یافتن تازههایی از متون، برای قراردادن آنها در بدنه اندیشه و تفکر و دانشی که میتواند نوعی انفتاح و گشایش را در بنبستهای جاری در پی داشته باشد، تلاش میکند. باید آنها را شناساند، قدرشان را دانست، احترامشان کرد و از این که چنین چهرههایی در جامعه ما وجود دارند، به خود بالید. اما یکی از راهگشاترین و نتیجهبخشترین راههای مواجهه با چنین چهرههایی، بازشناسی این متفکران است. طرح سوال از متفکران و پیگیری جواب از منظومه فکری آنان کاری است که به بازشناسی این متفکران کمک میکند. مایه خوشحالی است که این کار اکنون در مورد دکتر محقق داماد انجام شده و کتاب «آفاق حقیقت در سپهر شریعت» محصول گفتگوی آقای زارع با ایشان شده است. کتاب حاضر از آنجا که تلاشی برای شناسایی زوایای جدید اندیشه استاد از طریق مصاحبه است، میتواند بیش از پیش به شناخت ما یاری رساند.
تهران. خرداد 1399
نیچه و مکتب پست مدرن
نویسنده: دیو رابینسون
ترجمه: فروزان نیکوکار ، ابوتراب سهراب
فریدریش ویلهم نیچه ، (1844 تا 1900) از بزرگترین فیلسوفان و متفکران جهان است،که اندیشه های او در افکار فلاسفه و متفکران ، و صاحبنظران قرن بیستم، تاثیر و نفوذ فراوان داشته و چه بسا همانطور که خود گفته است؛ جولانگاه اصلی اندیشه های او قرن 21 ،یعنی قرن حاضر است !
نیچه فیلسوفی است که متفکران مشهوری چون فروید،یاسپرس،هایدگر،آندره ژید، کامو ، توماس مان،فوکو و لیوتار او را ستایش کرده اند . او را کم و بیش نیای همه جنبش های فلسفی قرن بیستم دانسته اند،و جالب است که بدانیم نویسنده ی کتاب حاضر یعنی دیو رابینسون؛ چگونه پست مدرنیسم را هم وامدار نیچه می داند .
#نیچه
👇👇👇👇👇
@philosophic_books
لَیلَةُ القَدرِ
دقت کن! "لیل"، شب است. "لیله" هم شب است.
اما در جهانِ سالکان، معنایِ وجودی این دو یکسان نیست.
چه "لیل"، مذکر است و "لیله" مؤنث.
و تمام داستان از همینجا آغاز می شود.
در سوره ی قدر، "لیله" را بکار می بَرَد.
مؤنث را.
و این شبی است که آبستن حوادث شگرف است.
چه تمام اتفاقات در وجود او می افتد.
در "لیل"، که مذکر است، داستان، پوشندگی است.
به تاریکی رفتن است، "وَ اللَّیلِ اِذا یَغشَی" ( قسم به شب آنگاه که می پوشاند).
اما در "لیله"، داستان نزول نور است، حکایت حیات و بالندگی است.
در "لیل"، سکون و به خواب رفتن است، در "لیله"، بیداری و احیاء است.
و این "لیله" است که از هزار ماه بهتر است، چرا که "قدر"، مضاف الیه او شده است.
از این منظر، "لیله" اشاره به نیروی مؤنث کل است.
آن نفس پاکِ پذیرا.
همانکه قدرت پرورش دهندگی را به وفور در خود دارد.
همان وجودی که مهبط ملائکه و روح است.
وجودی که "کل امر"، در جهان او به وقوع می پیوندد و انسان های کامل از وجود اوست که به منصه ظهور می رسند.
"لیله" اشاره به وجه هستی ساز وجود است، هر شبی نیست.
نمی تواند باشد، زیرا یکی است، فرد است.
"لیله"، تسلیم محض است.
جز این باشد، نزولی در کار نیست.
خیر و برکت کجا فرود آیند؟!
ای دوست، وجودت را با تسلیم محض، برای نزول بهترین ها آماده کن.
در این چند روز باقیمانده، با مراقبه ای جانانه بیدار باش.
اَحیاء را اِحیاء کن.
شب زندگان را دریاب
و بدان آنچه در عالَم کبیر اتفاق افتد، در عالَم صغیر نیز که تو باشی، اتفاق خواهد افتاد.
"لیله" خود را آماده کن و امسال از او خواستش را بخواه.
دست از خواست خود بر دار،
تا او هر آنچه که خود صلاح می داند بر تو فرود آرد.
جز صلاحش چیزی مخواه.
در دعاهایت دستور نده،
چون گذشته آرزوهایت را لیست نکن.
بلکه تمام وجودت را تسلیم وار در اختیارش بگذار.
یکبار هم که شده حرف گوش کن و در برابرش یک پذیرش تام باش.
چون "لیله" باش، آرام و پذیرا.
و نترس، زیرا آن، "سلام" است تا طلوع سپیده دم.
و
هشیار باش وقتی قرآن می فرماید که؛ خداوند بین آدمی و قلبش است، وقتی می فرماید؛ "اِنَّ مَعِیَ رَبّی"، پس دریاب که این عظمت ها از کجا به کجا نازل می شود و مرکزش کجاست.
" قدر این لیله ات را بدان."
مسعود ریاعی
@MehroHonar
کتاب تاريخ دشت مغان در ده فصل مدون گرديده است . در فصل اول و دوم ضمن آشنايي خوانندگان با جغرافياي طبيعي و انساني و اقتصادي دشت مغان اهميت دشت مغان در دورة ايران باستان مورد بررسي قرار ميگيرد. از جمله جايگاه مذهبي اين خطه در دين باستاني ايرانيان در فصل سوم تاريخ دشت مغان در سده هاي اسلامي از فتح به دست مسلمانان تا جنگ اسپهبد مغان با وهسودان روادي را در برگرفته است. در فصل چهارم اوضاع سياسي اجتماعي مغان از قرن پنجم تا سيزدهم هجري بررسي ميشود که شامل مباحثي چون ورود ترکمانان به دشت مغان، دشت مغان در عهد مغولان، دشت مغان در دوره صفويه نقش عشاير منطقه در جنگ چالدران، دشت مغان در دوره افشاريه و تاج گذاري نادرشاه در آنجا ميشود. فصل پنجم از فصول مهم کتاب بوده که به بررسي تاريخ دشت مغان و عشاير شاهسون در دورة قاجاريه پرداخته است. نقش شاهسونها در جنگهاي ايران و روس، جنگهاي خراسان و هرات، جنگهاي خليج فارس، شاهسونها و مشروطيت، درگيري شاهسونها با روسها، جنگ جهاني اول و دشت مغان از جمله مباحث اين فصل مهم است. در فصلهای بعدي کتاب اوضاع سياسي ـ اجتماعي مغان در دورة پهلوي بررسي ميشود. نقش عشاير شاهسون در جهاد بر ضد بلشويکها به فرمان ميرزا علياکبر آقا، قيام در برابر تعديات مأموران پهلوي، مبارزات جانانه عشاير غيور ايراندوست شاهسون با بيگانگان روسي و عوامل سرسپرده آنها يعني فرقه دمکرات از فرازهاي اين فصل ميباشد. محقق در اين فصل با استفاده از اسناد و مدارک داخلي و خارجي گوشه هاي مهم از بيگانه ستيزي غيور مردان شاهسون را تصوير نموده است. در فصل هفتم شهرهاي باستاني و تاريخي دشت مغان معرفي گرديده و در فصل بعد علما و بزرگان ديني خاندانهاي مهم مذهبي و روحاني که بسياري در تبريز و اردبيل و شهرهاي ديگر مستقر گرديدهاند. در فصل نهم سلاطين و امراي دشت مغان معرفي شده است و در فصل دهم که همچون فصول ديگر از فصول مهم و ارزشمند کتاب است به معرفي و شرح حال بزرگان و مشاهير عشاير شاهسون (ايلسون) پرداخته شده است. انتشار چنين اطلاعاتي که بسياري براي اولين بار ارائه ميگردد بر اهميت کتاب تاريخ دشت مغان افزوده است.
@litera9
مارتین بوبر فیلسوف و استاد دانشگاه یهودی تبار اتریشی بود.
@litera9
خدا، من و تو، مارتین بوبر:
ایمان حرف زدن دربارهی خدا نیست. حرف زدن با خداست. تحلیل نیست، مواجهه است. این درخشانترین پیام مارتین بوبر در عرصهی الاهیات است.
ایمان نمیتواند به صیغهی غایب از خدا حرف بزند. ایمان، گفتوگو با «تو»ی سرمدی است. کسانی گمان میبَرند که در حال گفتگو با خدا هستند، اما خدا برای آنها هنوز «تو» نشده است، «آن» است. وقتی ارتباط با دیگری به شیوهی تحلیل ذهنی و مقولهبندی باشد، ارتباطی شیءوار و «من- آن» است. تنها وقتی با همهی وجود در هستی دیگری مشارکت کنیم، ارتباط «من – تو» پیدا کردهایم.
حرف زدن با خدا، مغایرتی با حرف زدن با دیگران ندارد. ما از طریقِ حرف زدن با هر چیز، میتوانیم با خدا گفتگو کنیم. اما تنها و تنها وقتی که حرف زدن ما نه از تبارِ «من – آن»، بلکه «من_ تو» باشد.
مارتین بوبر معتقد است حتی کسی که خود را بیخدا میداند اگر بتواند به نحوِ مطلق با یک «تو» ارتباط بگیرد و با تمامِ هستی و روح خود دیگری را مخاطب سازد، در حقیقت در گفتگو با خداست:
حتی آن کس که نسبت به خداوند احساس بیزاری میکند و در ذهن خویش خود را بیخدا میپندارد وقتی با تمام محتوای حیات خویش «تو»ی زندگی خود را مخاطب قرار میدهد یعنی «تو»یی که هیچ «تو»ی دیگری آن را محدود نمیسازد، مخاطب او در حقیقت خداوند است.»
مارتین بوبر قایل است که ارتباط با خدا به معنیِ نادیدهگرفتن جهان و دیگر پدیدهها نیست، بلکه تماشای آنها در خداست. نه رویگردانی از دنیا و نه خیره شدن به دنیا، هیچیک. تنها مشاهدهی جهان در خدا:
«ورود به رابطهی واقعی مستلزم نادیده انگاشتن هیچچیز نیست، بلکه به منزلهی دیدن همه چیز در چهرهی «تو»ست. این به منزلهی انکار جهان نیست بلکه در حکم استقرار جهان در جای صحیح آن است. روبرگرداندن از دنیا ما را خداییتر نمیسازد همینطور خیره شدن به دنیا؛ ولی هر آن کس که جهان را در «او» میبیند، در حضور است.»
@litera9
"رمان «سوگ مغان» یک تراژدی اجرا میکند که یک طرف انسان ایرانی است که از دورترین ایام در سرزمین خشکسالی زندگی میکند و طرف دیگر، رابطه جمعی و طبیعت است و در بیان موضوعهای این رمان، از نمادها و رموز موجود در متون اساطیری و کتابهای استعاری مانند مار (رمز خرد اهریمنی) و عقاب (رمز پرنده مقدس) بهرهی زیادی گرفته است. بیشتر وقایع ناگوار تاریخ که نمونهای از ستم در رابطه اجتماعی است، از جمله حمله آغامحمدخان و کور کردن کرمانیها، در این رمان آورده شده است.
از میان رمزها و استعارات این رمان میتوانیم چند بخش متعدد از جمله ماجرایی را که در دوران معاصر میگذرد و راوی داستان را که شخصیتهای خوب و بد را در خود جای داده، پیدا کنیم. سرانجام در پایان داستان مشخص میشود راوی رمان در زلزله بم فوت شده است و تمام گزارشها را از آن سوی مرگ و سرزمین مردگان بیان میکند.
نکته مورد توجه و جالب این رمان، حضور اشخاص معاصر مانند ایرج بسطامی است که به ضرورت داستان در رمان «سوگ مغان» بیان شده است."
بیا کنار پنجره
رضا براهنی
@litera9
زمان آن رسیده است که دوست داشتن
صدای نغز عاشقانهای شود
که از گلوی گرم تو طلوع میکند بیا کنار پنجره
و خضر سبز پوش را که یک زمان
بلند و تابناک ایستاده بود در چمن
@litera9
رمان اتاق جیکب که از جمله آثار مهم ادبیات مدرن است، به شیوهای مبهم حول زندگی جیکب فلندرز میگردد و او را از روی بیانات دیگران به تصویر میکشد. شخصیت جیکب، یادآور کوچکترین برادر ویرجینیاست که سال ۱۹۰۶ در حادثهای درگذشت. سرگذشت قهرمان داستان چیزی نیست که بر حسب تاریخ یا شرح حوادث نقل شده باشد. نویسنده در صدد است به کمک شخصیت جیکب، نسل جوان انگلیسی را از خلال جریان طبیعی زندگی به خواننده بشناساند و به این منظور، مشاهده و روایت دوستان و نزدیکان و کسانی را که به نحوی با او آشنایند، مورد توجه قرار میدهد. این رمان از آغاز تا پایان، آبستن احساس دلتنگی و حسرت برای چیزی است که دیگر وجود ندارد. اتاق جیکب، سومین رمان ویرجینیا وولف، نخستین بار در سال ۱۹۲۲ منتشر شد. وولف در نگارش این رمان از شیوههای سنتی روایت فاصله میگیرد و به شیوۀ سیلان ذهن که يكی از روشهای نوین روايت داستان است، روی میآورد.
بیشترین عشق جهان را به سوی تو میآورم
از معبر فریادها و حماسهها
چرا که هیچ چیز در کنارم
از تو عظیمتر نبوده است
که قلبات
چون پروانهیی
ظریف و کوچک و عاشق است.
ای معشوقی که سرشار از زنانگی هستی
و به جنسیت خویش غرّهای
به خاطر عشقات!
ای صبور! ای پرستار!
ای مؤمن!
پیروزی تو میوه حقیقت تو ست.
رگبارها و برف را
توفان و آفتاب آتش بیز را
به تحمل و صبر
شکستی.
باش تا میوه غرورت برسد.
ای زنی که صبحانه خورشید پیراهن تو ست،
پیروزی عشق نصیب تو باد!
۱۳۴۳/۶/۶
احمدشاملو
بخش از شعرِ شبانه | از دفتر: آیدا: درخت و خنجر و خاطره
اگر در جستجوی فهم عمیقی از اندیشۀ نیچه هستیم، نمیتوانیم به مواجهات بعدی متفکران با وی بیتفاوت باشیم. از هایدگر و فروید تا یونگ و گادامر هر یک در جایگاهی ممتاز به تحلیل و ارزیابی ابعادی از وجودِ نیچه همّت گماشته-اند. در سالهای اخیر کتابی با عنوان «وقتی نیچه گریست» نوشتۀ اروین یالوم، در قالب یک رمان و در چارچوب شرح یک مواجهۀ تاریخی/تخیلی، ابعادی از روان یک نیچه را واکاوی کرده و طرفداران بسیاری نزد خوانندگان فارسیزبان یافته است. بااینحال، این کتاب صرفا مواجههای خیالین و داستانوار میان روانکاوی و نیچه است. اگر در جستجوی تحلیلِ ساختارمندتر و علمیتر یک روانکاو از شخصیت و اندیشۀ نیچه هستیم، کتاب درخور اعتنایی به زبان فارسی برگردان شده است. «سمینار یونگ درباره زرتشت نیچه» با ویرایش و تلخیص جیمز ل. جرت و ترجمه سپیده حبیب که نشر قطره منتشر ساخته است و در ابتدای آن آمده است که: «این کتاب نسخه خلاصهشدهای است از کتاب زرتشت نیچه: یادداشتهای سمینار کارل گوستاو یونگ در سالهای ۱۹۳۴-۱۹۳۹ ویرایش جیمز لوئیس جرت. دو جلد. نشر دانشگاه پرینستون. ۱۹۸۸»
در ذیل نسخه انگلیسی ارائه شده است.
زیباییشناسی نقصان و لکنت در آثار صمد طاهری| محمد حیاتی
@litera9
اختگی، نقص عضو، نقصان، فلج و لکنت همه در کار صمد طاهری کارکردی ساختاری/تمثیلی دارند. در اینجا تمثیل را نه به معنای مماثلهای که به بیرون از متن اشاره میکنند، بلکه به عنوان جهانهای کوچک (microcosm) درون خود متن میگیریم که به جهان کبیر (macrocosm) که باز درون خود متن است ارجاع میدهند و اثر ادبی را به لحاظ حجم و فضاسازی و معناسازی فربه و لایهمند میکنند. داستان به مثابه جعبه چینی.
تمثیل در اینجا با خرابهها و ویرانهها ارتباط تنگاتنگی دارد. بازنمایی ویرانی است. البته، پر واضح است که این به معنای چشم پوشیدن نویسنده و منتقد از بستر عمدتاً سیاسی و اجتماعی متن نیست. زمینه متن همیشه رخدادی تاریخی (به تقویمیترین معنای کلمه) است که نویسنده با شگردهای خلاقانه، همان روایات مصوب تاریخ را دستخوش تنش و کشمکش کرده و سویههای دیگر و ناگفتهای از آن را پیش چشم میگذارد .
#تقویم_فرهنگی امروز، ۱۰ بهمن ۱۳۹۷
۷۳ سال پیش در چنین روزی در سال ۱۳۲۴، مهری باقری ـ زبانشناس و از مفاخر فرهنگی ایران ـ متولد شد.
مهری باقری در ۱۰ بهمن ۱۳۲۴ در تهران زاده شد. پس از پایان تحصیلات متوسطه، رشتهی زبان و ادبیات فارسی را برای ادامهی تحصیل برگزید. در دورهی کارشناسی ارشد، با علاقه به زبانشناسی و زبانهای باستانی ایران و برای تکمیل تحصیلات و استفاده از منابع گستردهتر و تحقیق و پژوهش، به آلمان رفت. مهری باقری در سال ۱۳۵۲ دانشنامهی دکتری گرفت. «مقدمات زبانشناسی»، «تاریخ زبان فارسی»، «ترجمهی کارنامهی اردشیر بابکان»، «تحولات تاریخی اصوات زبان فارسی» و چندین مقالهی علمی در زمینهی «زبانشناسی»، «روایات سنتی» و «فرهنگ عامه»، از جمله آثار دکتر مهری باقری است. وی در سال ۱۳۸۰ به عنوان چهرهی ماندگار برگزیده شد و انجمن آثار و مفاخر فرهنگی او را به عنوان یکی از مفاخر فرهنگی ایرانزمین معرفی کرده است.
دکتر مهری باقری امروز ۷۳امین شمع زندگانیاش روشن میشود.
@UT_Central_Library
🌼در این عمر که میدانے
☘فقط چندے تو مهمانے
🌼بــه جــــان و دل
☘تـو عـاشق بــاش
🌼رفیقان را مراقب باش
☘مراقب باش ﺗﻮبه آنـے
🌼دل مـورے نـرنـجــانـے
☘کـه در آخـر تـو میمانے و
🌼مشتـی خـاک کـه از آنـے
@yortchi_bosjin_pdf
🌼در این عمر که میدانے
☘فقط چندے تو مهمانے
🌼بــه جــــان و دل
☘تـو عـاشق بــاش
🌼رفیقان را مراقب باش
☘مراقب باش ﺗﻮبه آنـے
🌼دل مـورے نـرنـجــانـے
☘کـه در آخـر تـو میمانے و
🌼مشتـی خـاک کـه از آنـے
https://t.me/joinchat/aaaaaeoYbH9FY0Yrls521W
خــــداوندا
نگـذار که از تو
فقط نامت را بدانم و نگذار که از تو
تنها مشق کردن اسمت را به یاد داشته باشم همواره در من جاری باش
همانگونه که خون در رگهایم جاری است
#آمين
همدلان جاني
درين اخرين ساعات ماه مهماني خداوند كريم
از همه شما خوبان التماس دعا داريم🙏🏻🌹
کتاب بازی قدرت افسانه_ی_فرزندان شاهنشاه_هرمزد
نویسنده،، علی پاینده
داستان_تاریخی
این داستان در نخستین جشنواره ملی جایزه بزرگ ادبی بوشهر جزء پنج رمان برتر بوده است .
می گویند داستان مرز میان واقعیت مطلق و خیال مطلق است . در این متن برای نامگذاری شخصیت ها از نام های قدیمی استفاده شده اما این شخصیت ها مترادف شخصیت های تاریخی نیستند . فضا ، فضایی تاریخیست اما این متن تنها یک داستان است نه واقعیتی تاریخی . تنها و تنها داستان . بخشی از متن کتاب : شب شد . شاپور خود را برای خواب آماده می کرد . زن نیمه عریانی در بستر مقابلش به او لبخند می زد . شاپور به سمت تخت خواب حرکت کرد که ناگهان در اتاق به صدا درآمد . شاپور به سمت در رفت و آن را گشود
#تاریخ
⬇️⬇️
ای افتخار کعبه! که مولِد فقط تو را
در آن نگینِ خاک بمان و مشو جدا
شایسته ی تو نیست به جز خانه ی خدا
مولود کعبه! باش به کعبه، برون میا
بایست جای پای تو را گُل به رَه زنند
از آفرینشت سرِ سجده زمین زنند
در هر قدم، سپاس برای خدا کنند
مولود کعبه! باش به کعبه، برون میا
بایست خاک پای تو را توتیا کنند
از چشمه ی معارف تو دل، جلا کنند
از جان خود گذشته به تو اقتدا کنند
مولود کعبه! باش به کعبه، برون میا
ای هستیت اساس و بنای وجودِ ما!
از غربت تو سوخت همه تار و پود ما
یک سجده ات فرازِ قیام و قعود ما
مولود کعبه! باش به کعبه، برون میا
ای قطب آسیا! که تو را دسترس نکرد؟
جوشید چشمه های علوم تو، بس نکرد
در آسمانِ علم تو پرواز، کس نکرد
مولود کعبه! باش به کعبه، برون میا
دیدی که جسم پاک پیمبر، چه جانگداز!
روی زمین فُتاد و نرفتند بر نماز
غصب خلافتش، بنمود آن دو حقّه باز
مولود کعبه! باش به کعبه، برون میا
دیدی که درب خانه به آتش کشیده شد!
دیدی که محسنت به لگد، ور پریده شد
دیدی که گردنت به طنابی کشیده شد
مولود کعبه! باش به کعبه، برون میا
دیدی کنار یاس و دو غنچه روان شدی
بر خانه ی مهاجر و انصارِشان شدی
تا آنکه ادّعای تهیشان عیان شدی
مولود کعبه! باش به کعبه، برون میا
چل روز شد که رفتی و حجّت تمام شد
با هر بهانه یاریشان بی قوام شد
آخَر به زخم فاطمه هیچ التیام شد؟
مولود کعبه! باش به کعبه، برون میا
دیدی شهید کرد تو را ابن ملجمی
کو ناچشیده از یمِ ایمان تو نَمی
فَرقت شکافت آه به شمشیر محکمی!
مولود کعبه! باش به کعبه، برون میا
صلی الله علیک یا #امیرالمومنین
#سید_مهدی_صدرالحفاظی
@Shahrah
@Kelkestan
یکی از میراث ارزشمندی که شاپور از خود برجای گذاشته، سنگنبشته هاییست که اطلاعات مهمی در خصوص سرزمینهای ایرانشهر ارائه میکند. علاوه بر آن میتوان به سایر میراث شاپور از جمله غار شاپور و دیگر نقوش او در نقش رستم و حاجیآباد و تنگ براق و… اشاره نمود.
سرانجام شاپور در سیزدهمین دوره حکومت خود در ۲۷ مه ۲۷۲ در شهر بیشاپور بر اثر بیماری درگذشت و حکومت را به پسرش هرمز اردشیر واگذار کرد.
شاپور از مهندسین و اسرای رومی در ساخت سد شادروان در خوزستان بر روی رودخانه کارون بین شهرهای اهواز و شوشتر استفاده کرد،
و شرط آزادی آنها را از اسارت ،اتمام این سد و هم چنین پلی بر روی کارون فرار داد.
۱۷۰۰ سال بعد از شاپور اول هم سد بزرگ دز بر روی رودخانه دز از شعبات کارون توسط مهندسین چندین کشور که عمدتا از کشور ایتالیا و شهر رم بودند در طی سه سال از ۱۳۳۹ تا ۱۳۴۲ ساخته شد.
این سد در زمان ساختش،بزرگترین سد خاورمیانه و یکی از پنج سد مهم دنیا بود
نگارش،کاظم صداقت
[۷/۱۳، ۰۴:۵۴] سید محمد رضا طباطبایی ف اسدالله: عشق شاپور اول و دختری از شاهدختهای رومی،
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
بر اساس داستانهای فارسی و عربی اوایل دوران اسلامی، نضیره شاهدخت شهر هترا (حضر) یک از ملوک تحت الحمایت روم بود، که در جریان سقوط این شهر با دیدن شاهنشاه جوان، شاپور یکم، عاشق او میشود و به او در تصرف شهر کمک میکند و شاپور کمی پس از ازدواج با وی و دریافتن ناسپاسی نضیره نسبت به پدرش سنطروق، او را اعدام میکند.
این شهر در برابر سه محاصره توسط رومیان و یک محاصره توسط ساسانیان مقاومت کرد، اما در نهایت توسط شاپور یکم فتح شد.
این داستان در قرون وسطی به خصوص در سدههای اولیه اسلامی بسیار محبوب بود و بر روی داستانهای عاشقانه دیگر نیز تأثیر زیادی گذاشت. منابع زیادی این ماجرا را روایت کردهاند، از جمله شاهنامه فردوسی و تاریخ طبری.
بر اساس منابع سدههای اولیه دوران اسلامی، نضیره دختر سنطروق دوم پادشاه (مَلِک) هترا بود. او در جریان محاصره شهر توسط ایرانیان، با دیدن شاهنشاه ایرانی عاشق او میشود و به همین دلیل به پدر و شهرش خیانت میکند.
نضیره پدرش و نگهبانان شهر را در یک مهمانی مست میکند و پس از آن به ایرانیان راه ورود را نشان میدهند. شهر توسط شاپور فتح میشود و شاه دستور میدهد تا ملک شهر یعنی پدر نضیره را نیز بکشند. پس از آن شاپور در عین التمر با نضیره ازدواج میکند.
یک شب، نضیره به شاپور میگوید که تختش بسیار زمخت است و بر روی آن راحت نیست، شاپور تخت را بررسی میکند و میبیند که یک برگ گیاه مورد است که باعث ناراحتی او شدهاست. شاهنشاه با دیدن طبع لطیف او، از نضیره میپرسد مگر پدرت چگونه با تو رفتار میکرد که چنین طبع لطیفی داری؟ و او نیز از مهربانیهای سنطروق برای شاپور میگوید.
شاهنشاه با دیدن ناسپاسی نضیره نسبت به پدرش که بسیار با او مهربان بوده، میگوید
وقتی تو در حق پدری این چنین مهربان خیانت کردی ،چگونه به من خیانت نخواهی کرد،
شاپور دستور میدهد تا او را اعدام کنند.
این داستان در منابع بسیاری دیده میشود، اعم از فارسی و عربی. تاریخ طبری، روضةالصفای میرخواند، وفایات العین ابن خلدون و همینطور شاهنامه فردوسی به آن اشاره کردهاند. در شاهنامه، نام این شاهدخت مالکه ذکر شده و نام پدرش طایر است. همچنین در شاهنامه نضیره عاشق شاپور دوم میشود، نه شاپور یکم.
نگارش و گرد آوری،کاظم صداقت
[۷/۱۳، ۰۴:۵۴] سید محمد رضا طباطبایی ف اسدالله: شهرهایی که شاپور پادشاه ساسانی ساخت،
🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾
درود بر شما
البته شهر بیشابور که نزدیک کازرون در دهانه تنگ چوگان در استان فارس هست ،را بنیانش را به شاپور اول دومین پادشاه ساسانی و پسر اردشیر بابکان موسس سلسله ۴۴۱ ساله ساسانیان نسبت میدهند،
شاپور اول شهر دیکری را هم بنام شاپور خواست در لرستان در غرب ایران ساخت ،که امروزه بنام خرم آباد مرکز استان لرستان ایران است،
شاپور خواست یا همان خرم آباد،مرکز حکومت مستقل اتابکان کوچک لر هم بوده،
مرکز حکومت مستقل اتابکان بزرگ لر هم شهر مالمیر بوده که هم اکنون بنام شهر ایذه در شمالشرقی استان خوزستان قرار گرفته،
نام قدیم ایذه هم در دوران عیلامیان شهر انزان بوده،
البته شاپور دوم پسر نرسی هم شهر نیشابور را در خراسان ساخت که در قرون اولیه هجری،یکی از بزرگترین شهرهای نه تنها ایران ،بلکه جهان بود،
شاپور دوم تنها پادشاهی بود که بیش از عمر هفتاد ساله اش حکومت کرد،
و بخاطر سرکوب اعراب متمرد و سوراخ کردن کتف های رهبران اعراب و گذراندن ریسمان از کتف آنها بنام شاپور ذوالاکتاف،یعنی صاحب کتفها از او نام میبرند
نکارش ،کاظم صداقت
الكتب والمواضيع والآراء فيها لا تعبر عن رأي الموقع
تنبيه: جميع المحتويات والكتب في هذا الموقع جمعت من القنوات والمجموعات بواسطة بوتات في تطبيق تلغرام (برنامج Telegram) تلقائيا، فإذا شاهدت مادة مخالفة للعرف أو لقوانين النشر وحقوق المؤلفين فالرجاء إرسال المادة عبر هذا الإيميل حتى يحذف فورا:
alkhazanah.com@gmail.com
All contents and books on this website are collected from Telegram channels and groups by bots automatically. if you detect a post that is culturally inappropriate or violates publishing law or copyright, please send the permanent link of the post to the email below so the message will be deleted immediately:
alkhazanah.com@gmail.com