"بیماری های دام بزرگ"
بیش از 100 بیماری
برنامه ای جامع و کامل
متابولیک
دستگاه عصبی
دستگاه قلب و عروق
دستگاه تنفسی
دستگاه گوارش
دستگاه ادراری
دستگاه تناسلی
انگلی و ..
↖️↖️
با عرض سلام و ادب
به گمانم هاریو از همان نام قدیم هرات برگرفته شده :
هرات یکی از قدیمیترین ولایات افغانستان است که ریشههای آن به آریانای باستان میرسد. برخی منابع غربی هرات باستان را بنام «آریا» یاد نموده اند که همان گونهٔ یونانی شدهٔ هریوا است. چنانچه در نتیجه تحقیق زنده یاد اکادمیسین داکتر عبدالاحمد جاوید، هرات باستان بگونههای ذیل آمده است:
به اوستایی: هَرویوَه (Harōiva)، در یشت ۱۰٫۱۴ (یشت چهاردهم مِهریَشت) و وندیداد ۱٫۹ (فرگرد یکم وندیداد) از اوستا
به پارسی باستان: هَرَیوه (Haraiva)، در سنگنبشتههای هخامنشی
به پارسی میانهٔ ساسانی: هَریو (Harēv)، در سنگنبشتهای از شاپور یکم در کعبه زردشت واقع در نقش رستم
به پهلوی: هَری (Hariy)، در فهرست پایتختهای استانهای امپراتوری ساسانیان به زبان پهلوی
نامشناسی
بیشتر تاریخشناسان ریشهٔ نام هِرات را برگرفته از نام ایرانی باستان «هَرَیو» که به معنی «پُرشتاب» است میدانند. نام سرزمین باستانی هریوا و پایتخت آن از نام رودخانه هریرود که در آن جاری است گرفته شدهاست. «هَرَیو-» را با «سَرَیو-» (Saráyu-) در زبان هندی کهن سانسکریت که نام رودخانهای بوده است همانند میدانند. برگرفتن نام سرزمینها و شهر اصلی آنها از نام رودخانه در سرزمینهای باستانی شرقی فلات ایران معمول بوده است. مثال دیگر نام اوستایی «باخذی-» (Bāxδī) و پارسی باستانی «باختریش-» (Bāxtriš) یا بلخ امروزی که از نام رودخانهٔ بلخاب (به یونانی: باکتروس) گرفته شدهاست و همچنین نام اوستایی «هَرخوَیتی-»، پارسی باستانی «هَرَهُوَتی-» و سانسکریت «سَرَسوَتی-» (Sárasvatī-) که از نام رودخانهٔ ارغنداب گرفته شده است”.
نامهای تاریخی
ریشه: برگرفته از واژهٔ ایرانی کهن هَرَیو-، بهمعنای "پُر شتاب"، نام رودخانهٔ هریرود. سَرایو- معادل سانسکریت ودایی آن در کتاب ریگودا، در فهرست رودهای ریگودا (سانسکریت: سَپتهسندو؛ بهمعنای 'هفترود') است که در کنار این سه رود دیگر یاد شده: کوبها (همان رود کابل)، رَسا (همان رَنهای اوستایی) و کُرومو (درهٔ کُرَم در مناطق قبیلهای فدرال پاکستان). بیشتر تاریخشناسان ریشهٔ نام هِرات را برگرفته از نام ایرانی باستان «هَرَیو» که به معنی «پُرشتاب» است میدانند. نام سرزمین باستانی هریوا و پایتخت آن از نام رودخانه هریرود که در آن جاری است گرفته شدهاست. «هَرَیو-» را با «سَرَیو-» (Saráyu-) در زبان هندی کهن سانسکریت که نام رودخانهای بوده است همانند میدانند. برگرفتن نام سرزمینها و شهر اصلی آنها از نام رودخانه در سرزمینهای باستانی شرقی فلات ایران معمول بوده است. امروزه هرات به نامهای دیگری نیز شهرت دارد. هریوا، هِرَی یا هَرِی، دیگر نامهای است که این شهر به آنها شهرت دارد، باشنده گان هرات را هِرَوی نیز میگویند. در ایران هِرات در گفتار عامیانه به اشتباه هَرات خوانده میشود.
گذشته درخشان
در گذشتههای دور گفته میشد که «جهان اقیانوسی است و دراین اقیانوس مرواریدی هست و آن مروارید هرات است.»
هِرات در فَرگَرد نخست وندیداد اوستا بنام هَرویوا (Harōiva) آمدهاست که «ششمین سرزمین و کشور نیکی که من، اهورامزدا، آفریدم هَرویو و دریاچهاش بود.»
و در یَشت چهاردهم مِهریَشت از اوستا آمدهاست که «آن جا که رودهای پهناور و ناوتاک با انبوه خیزابهای خروشان، به ایشکَتا و پوروتا میخورد و به سوی موئورو، هَرویو، گاوا-سوغدا و هوارِزم میشتابد.»
منبع: ویکی پدیا
✅ آگاهی هایی در باره امامزاده قاسم تجریش در یک نسخه خطی/ دکتر رسول جعفریان
امامزاده قاسم در تجریش، یکی از امامزاده های شناخته شده و کهن این منطقه است که در باره آن در کتابها و همین طور برخی از وبسایت ها مقالاتی نوشته شده است. مقاله مستقلی هم در مجله فرهنگ مردم در باره امامزاده قاسم هست که در سال 1392 منتشر شده است. گفتنی است که مقاله مزبور، از رساله حاضر استفاده نکرده است.
و اما رساله کوچکی حاوی هشت صفحه، شامل یک ستایشنامه منظوم از امامزاده قاسم است که گویا برای نوشتن روی دیوارهای اطراف بوده است. علاوه بر آن شامل کتیبه های آن امامزاده است.
من تاکنون خبری از این که این متن چاپ شده یا خیر ندارم، اما آن قدرها زیاد نبود که انتشار مجدد آن بر اساس این نسخه ضرری داشته باشد.
اما اشعار، از شاعری با تخلص آزاد است این شعر بلند را در ستایش امامزاده قاسم سروده و از ابیات اخیر آن معلوم می شود که مربوط به سال 1303 و دوره ای است که تعمیراتی از سوی ناصرالدین شاه صورت گرفته است. این کار در اختیار امین السلطان بوده که از او در این اشعار یاد شده و حتی نام کوچک او علی اصغر هم آمده است. بیت اخیر آن ماده تاریخ بنای جدید است.
علاوه بر این شاعار، چندین کتیبه باقی مانده در امامزاده تا آن زمان را در ادامه این اشعار آورده است. در این مطالب که روی دو لنگه در و صندوق امامزاده بوده اسامی افرادی چند و نیز تاریخهایی آمده که قابل توجه است.
بر اساس یکی از این کتیبه ها، کسی که فرمان ساختن این در را در قرن هشتم هجری داده «حسن بن علی عبدالقادر دربندی» است.، و کسی که آن را ساخته «محمود بن علی نجار لباسانی ـ لواسانی» است. تاریخ ساخته شدن در، بر اساس همین کتیبه سال 727 است. http://yon.ir/Jqwas
🆔 @manuscript
اما حالا رساله کوچکی از آقا جمال خوانساری یافتم که به احتمال زیاد خطاب به شاه سلطان حسین است. همان طور که در گزارش خاتون آبادی آورده، شاه از علما خواست در این باره، تکلیف را روشن کنند و آقا جمال این رساله را در اثبات ولادت امام علی (ع) در روز سیزدهم رجب، در پاسخ به درخواست شاه نوشته است. این متن را دقیقا می توان یک رساله مستقل از آقا جمال به حساب آورد، هرچند بنده نمی دانم در مجموعه آثاری که به مناسبت بزرگداشت آقا حسین و آقا جمال خوانساری چاپ شد، این رساله هم آمده است یا خیر. در هر حال متن رساله را در اینجا تقدیم عزیزان می کنم. به نظرم از نظر تعامل علمای بزرگ این دوره با شاهان صفوی و تاثیر آنان در نظامات جاری و از جمله همین روز سیزدهم رجب که از آن تاریخ تا به امروز اهمیت ویژه یافته و همیشه سلاطین در آن روز پذیرای مهمانان از خواص بوده اند، نشان می دهد.
@jafarian1964
دو متن در باره تعمیر گنبد امام رضا (ع) پس از زلزله سال 1084 در خراسان
چند سال قبل، یا بهتر بگویم 1389 در نسخه ای یافتم که پس از زلزله سال 1084 در خراسان و آسیب دیدن گنبد امام رضا (ع) و کار تعمیری که به دستور شاه سلیمان انجام شد، آقا حسین خوانساری کتیبه آن را انشاء کرد و همان نوشته شد که تا الان هم هست. آن مقالچه که آن وقت در سایت کتابخانه مجلس و شاید وبلاگم هم بود، این است که خواهد آمد. اما پیشاپیش بگویم که دیشب قصیده ای در این باره دیدم، بسیار زیبا، که ضمن ستایش شاه سلیمان، داستان زلزله و تخریب گنبد را گفته و ماده تاریخی برای آن گفته است. اما مقاله اول:
کتیبه گنبد امام رضا (ع) از آقا حسین خوانساری است / رسول جعفریان
متنی که در ادامه می آید، انشای استاد و فقیه و ادیب برجسته عصر صفوی مرحوم آقا حسین خوانساری (م 1098) است که در آغاز این متن، نام وی به اشتباه آقا حسین خراسانی آمده و علی الاصل باید تصحیفی (تبدیل خوانساری به خراسانی) در آن صورت گرفته باشد. این متن، برای کتابت در اطراف گنبد مطهر امام رضا علیه السلام نوشته شده و در ادامه کارهایی است که در زمان شاه سلیمان صفوی (م 1105) در جهت بازسازی حرم مطهر امام رضا علیه السلام انجام شده است.
آقا حسین خوانساری (م 1098) که علاوه بر جنبه های علمی و دینی، در نگارش متن های ادبی و به طور کل در دانش انشاء، ید طولائی داشت، این متن را به احتمال زیاد به درخواست شاه یا تولیت مشهد، تهیه کرده است.
در باره این متن کوتاه چندین نکته را باید یادآور شد:
1 – تعمیرات دوره شاه سلیمان در حرم مطهر به دنبال زلزله ای است که در سال 1084 در مشهد آمد که طی آن ویرانی به حرم مطهر آسیب رساند. این نکته در همین کتیبه آمده است. آقای عطاردی (تاریخ آستان قدس: 1 / 159 (تهران،1371 ش) نوشته است: در بالای دری که از دارالسیاده وارد دارالحفاظ می شوند اشعاری هست که از آن معلوم می گردد که در سال 1084 زلزله ای شدید در مشهد مقدس آمده و گنبد مطهر از آن آسیب دیده است.
2 – نکته دیگر آن است که تعمیرات آستان قدس تقریبا از دوره شاه عباس تا دوره شاه سلیمان چندان جدی نبوده و باز هم این نکته ای است که از همین کتیبه، البته متن اصلی نه آنچه اکنون برجای مانده – استفده می شود.
3 – نکته دیگری که در متن اصلی کتیبه آمده اشاره خوانساری به سفری است که شاه عباس اول از اصفهان به مشهد، در سال 1010 پیاده طی کرد. این یادداشت گواه آن است که داستان مزبور در اذهان و خاطر مردم باقی بوده است.
4 – باید افزود که متن یاد شده همچنان در حرم مطهر باقی مانده اما گویا از همان آغاز تخلیص شده و جملاتی از آن حذف شده است. مطالب حذف شده، بخشی مربوط به القاب و فضائل شاه سلیمان و بخشی هم شامل اطلاعاتی است که آقا حسین در باره شاه عباس اول به دست داده است. احتمال آن می رود که این تخلیص از آن روی صورت گرفته تا جای کمتری بگیرد. به هر حال مقایسه این دو متن جالب خواهد بود.
5 - این کتیبه به خط محمدرضا امامی است و در چهار ترنج نوشته شده و در اطراف گنبد نصب شده است. شگفت آن که اعتماد السلطنه از این نکته آگاهی داشته است که این متن از آقا حسین خوانساری بوده است. وی در مطلع الشمس نوشته است: عبارت کتیبه ترنج به انشای علامه اجل آقا حسین خوانساری قدس سره می باشد که در معقول و منقول از مشاهیر فحول آن عصر به شمار می آمد. (عزیزانی که می خواهند دو متن را با همدیگر مقایسه کنند مراجعه فرمایند به: تاریخ آستان قدس رضوی: 1/138 - 139)
6 – این یادداشت در پایان نسخه ای از کتاب خزانة الخیال محمد مؤمن شیرازی آمده است که به شماره 13682 در کتابخانه مجلس شورای اسلامی نگهداری میشود. طبعا ارتباطی با کتاب خزانه الخیال که در سال 1352 به کوشش آیت الله مرعشی در قم (بصیرتی) چاپ شد ندارد و تنها به صورت یک یادداشت در پایان نسخه روی برگی جدا نوشته شده است.
من کلام الفاضل المحقق آقا حسین الخوانساری لکتیبة القبّة الرضویة
(دنباله دارد)
@jafarian1964
منم کوروش شاه شاهان، شاه بزرگ، شاه عادل، شاه بابل، شاه سرزمینهای سومر و آکاد، شاه چهار گوشه جهان، فرزند( پسر) کمبوجیه ( دوم )، شاه بزرگ، شاه آشور، نوهَ کورش ( دوم )، شاه بزرگ، شاه شاهان، نتیحهَ جیپش ( دوم ) شاه مقتدر، شاه آشور که سرحد سرزمینش بی انتها بود.
منم کوروش، شاه جهان، شاه دادگر، آنگاه که بدون جنگ و پیکار وارد بابل شدم همه مردم بابل گامهای مرا با شادمانی پذیرا شدند، ارتش بزرگ من به آرامی وارد بابل شد، نگذاشتم رنج وآزاری به مردم این شهر و این سرزمین وارد آید، من برای صلح کوشیدم، من برده داری را برانداختم، به بدبختیهای آنانها پایان دادم .
فرمان دادم که همه مردم در پرستش خدایان خود آزاد باشند، من همه شهرهائی که ویران شده بود از نو ساختم، فرمان دادم تمام نیایشگاه هائی را که بسته شده بود بگشایند وهمه خدایان این نیایشگاه ها را به جاهای خود بازگردانیدم، همه مردمی را که پراکنده و آواره شده بودند به جایگاه خود برگرداندم و خانه هایشان را که ویران شده بود آباد کردم، من برای همه مردم جامعه ای آرام مهیا ساختم و صلح و آرامش را به تمامی مردم هدیه کردم .
@litera9
کهن دیار
بهنام محمدپناه
جلد اول
@litera9
جلد اول این کتاب، تاریخ ایران از عهد باستان تا ظهور اسلام را دربرمیگیرد و مجموعهی آثار ایران باستان در موزههای بزرگ جهان را که از این دوران باقی مانده ارائه میکند. تصاویر ارائه شده به صورت رنگی است که بر جذابیت کتاب افزوده است. ناشر در معرفی این اثر بخشی از متن کتاب را آورده است: «بخشی از کتیبه پادشاه عیلامی در معبد چغزنبیل شوش: "منم اونتاش گال شاه انشان و شوش، من در اینجا، شهر اونتاش و حریم مقدسش را بر پا نمودم. سپس معبد بلندی ساختم و آن را وقف خدای اینشوشیناک نمودم. باشد که این معبد و زحمات من مورد پذیرش خدایان قرار گیرد و همواره عدل و داد در این مکان برقرار باشد." بخشی از کتبیه داریوش بزرگ هخامنشی در کاخ آپادانای شوش: "منم داریوش، شاه شاهان، شاه این سرزمین پهناور، پسر ویشتاسب هخامنشی، گوید داریوش شاه: من به یاری اهورامزدا کاخی بس زیبا در شوش بنا نهادم. به دستور من آشوریان چوب سدر را از کوههای لبنان به بابل آوردند و از آنجا یونانیها به شوش حمل کردند. طلایی که در اینجا به کار رفت از سارد و سنگهای گرانبهای لاجورد و عقیق از خوارزم و بلخ آورده شد....
📚کلاس شاهنامه، شاهرخ مسکوب
گفتار چهار - جهانداری و پادشاهی
(بخش یک)
🔵ساختار اساطیری زمین بازتابی است از ساختار اساطیری آسمان.
در اساطیر ایران و تا اندازه ای هم در آیین زرتشتی و در مزدیسنا، آسمان یا مینو دارای ساختاری دایروی است که اهورا مزدا در مرکز آن قرار دارد و انجمن امشاسپندان متشکل از شش امشاسپند (وهومَنَ، اَشَه، خشَثروئیه، سپَنتَ اَرمَئیتی، هئوروتاتَ، اَمِرَتاتَ) گرداگرد او. در جغرافیای اساطیری ما صورت زمین بازتاب این تصویر آسمانی است. در گاتها به هفت بوم جهان اشاره شده و زمین که خود یکی از امشاسپندان (اسفندارمذ) است، مانند وجود هفت گانه آنان از هفت اقلیم یا کشور تشکیل می شود: یکی در باختر و یکی در خاور، دو در شمال و دو در جنوب و خونیرس در میانه. «ایران ویج» در مرکز این میانه جای دارد.
🔸صورت هفت پاره زمین از دوران ساسانی به ایران اسلامی و به جغرافیدانان عرب رسید. یاقوت که کتاب معجم البلدان خود را در قرن هفتم هجری تآلیف کرده و تا زمان او قرن ها از انتقال این اصول به منابع عربی ـ اسلامی گذشته بود، در باره هیأت اقالیم هفت گانه به گونه ای سخن می گوید که گویی تنها روش مورد عمل در زمان او همین روش ایرانی بوده... در هر حال اساس کار دبیران دیوان، منجمان و ریاضی دانان همان اساس تقسیمات ایرانی یعنی تقسیم جهان به هفت بخش بوده است.
🔸در شاهنامه نیز ما همین زمین هفت گانه را می بینیم. هم شکلی زمین با آسمان تنها صوری نیست، بلکه شامل سیرت این دو نیز هست. بدین ترتیب هر دو به یک آیین و به یک سان سامان می پذیرند. زمین امشاسپندی تن پذیر وجسمانی شده، هستی این جهانی و پیکرمند اسفندارمذ است و مانند آسمان مقدس. فرمانروای ایران باید این زمین را که مأوای ایرانیان است، همان گونه به سامان دارد که اهورا مزدا جهان و جهانیان را. از این رو برای شناختن بهترین شیوه آرمانی کشورداری، به آیین جهانداری اهوره مزدا، و برای دانستن خویشکاری پادشاه در شاهنامه، به خویشکاری «پادشاه آفرینش» باید بازگشت.
🔸آرمانپادشاهی شاهنامه را می توان در پیروی ـ ناخودآگاه ـ از آن نمونه ازلی و رفتن به راه خدا دانست. «اشه» (داد) قانون این سامان، نظام و هماهنگی است. اهورا مزدا به این آیین بر جهان فرمان می راند. وی اشه را از خرد خویش آفرید. فرمانروایی برآمده و استوار بر چنین خردی، شهریاری آرمانی است.
🎧 کانال کتابخانه و موزه
@litera9
کتیبه ترکی نادرشاه افشار در شهرستان کلات نادر+ ترجمه فارسی
📌 @TarikhMashhad
کتیبه نادری سنگنوشتهای به زبان ترکی واقع در دربند ارغوان شاه کلات نادر است.
کتیبه نادری با ۲۴ بیت شعر ترکی – فارسی که در مدخل غربی قلعه کلات در سینه کوه حکشده، اشعار به خط ترکی به سال ۱۱۵۵-۱۱۵۷ بر روی صخره بزرگی حکشده است.
در این کتیبه نادر اصل نسب ترکی به امیر تیمور و در حوزه مذهب، اشارات و بیاناتی دارد که بسیار درخور توجه است.
ترجمه متن کتیبه:
بسمالله الرحمن الرحیم و هو الاعلی
📌 @TarikhMashhad
۱. اول ستایش خدای یکتا، آن کس که زمین و زمان را با قدرتش آفرید – خدایی که قادر و ازلی و عالم و دانا و حکیم است.
۲. آن کسی که هر دو عالم را با قدرت خود آفرید – آن کسی که این دریا و خشکی را با شوکتش خلق کرد.
۳. او در هر دو عالم یار و یاور بنده هایش است – از روی حکمتش برای بنده هایش همه آثارش دیده می شود
۴. همه مردم عالم محتاج درگاه اویند. او نور داده است به مینا و مهر و ماه
۵. بعد از ستایش خدا، قلم نور افشان شد – برای ستایش آخرین فرستاده و فخر جهان .
۶. پیامبری از بنی هاشم که صفات او احمد و محمود است – کسی که برای خداست، دائم برای او سلام و صلوات بفرست .
۷. بر آل و اصحاب او، هم درود زیاد بفرست – حق، کسانی را که یار آن ها باشند، یاری می کند .
۸. با خلوص و نیت و صداقت، حق را ستایش و پیامبر را مدح کن – رواست که بنده ها ستایش شهنشاه جهان کنند.
۹. آن شهنشاه فلک چرخ و تخت جهانی، صاحب تخت و سریر آسمانی – نادر شاه که نامش تک است و مانند و نظیر ندارد .
📌 @TarikhMashhad
۱۰. نمی توان گفت که این شاه، پیامبر است یا یک فرشته مقرب از جنس بشر،
۱۱. لکن چون قدرت خدا بیش از پیش آشکار شد – نظر او شامل هر کس که حق گو باشد می شود.
۱۲. نسبش را بدان که از دودمان امیر تیمور است – حسب و منزلت این ایل و شاه شاهان در جهان مشهور است .
۱۳. اخلاق مصطفی، دم مسیحا و چهره یوسف دارد – علم ابوعلی سینا، بخشش حاتم و حکمت لقمان دارد.
۱۴. همه این نعمت ها را خداوند کریم به او داده و او قابلیت و شایستگی تمام این نعمت ها را دارد – تاج و تخت پادشاهی و عدل و کرم و اخلاق نیکو .
۱۵. تمام شرافت ها به صورت کامل به شاه شاهان داده شده است – مرحمتی بوده از الطاف بی پایان خداوند.
۱۶. آن شاه پاکیزه سرشت، به خداوند اعتفادی پاک و صادق دارد و با صداقت، امیدش را به خدا بسته و همیشه در ذکر و یاد خداست.
📌 @TarikhMashhad
۱۷. و این طور دولتی با سپاه و شمشیر به دست نمی آید – و این طور اقبالی به فضل و تدبیر حاصل نمی شود.
۱۸. تو دادی به او سلطنت و تخت و سپاه تو دادی، به او تاج و کمر و فر و کلاه داده ای.
۱۹. حافظ دولتم تویی و امیدم به توست ، من از سر صداقت به تو دلبسته ام و این است علت تاییدم.
۲۰. منکرین دولتم را تو خوار و ذلیل کرده ای برای کوری چشم دشمنان، یاورم باش خداوند جلیل.
۲۱. چون که صداقتش اینگونه و از روی یقین است – به همین دلیل ، الطاف خدا شامل حال او شد .
۲۲. خدای جهان با قدرتت دستش را گرفت، او را با عدل و شوکتش کامیاب کرد .
۲۳. بخت و اقبال اینطور برای هیچ کس باقی نخواهد ماند – چون مانند آفتاب بر دولتش و جهان می تابد .
۲۴. رویش شاخ و گل از فیض و برکت اوست – این اشعار از قریح./ کلات نادر
📌 @TarikhMashhad
اخبار مشهد
📣 @AkhbarMashhad
فرهاد ميرزا باشكوهترين صحن در ميان صحنهاي بقاع متبركه ايران وعراق را در كاظمين ساخت
از رفتارهاي نيك او ان كه هيچ يك از أثار صفويه را نابود نكرد از اين وو همجنان كتيبه ارزشمند شاه اسماعيل مورخ٩٢٤ومسجد صفوي و ديكر كتيبهاي انان در حرم وپيرامون ان باقي است وشاهدي است بر بزرگ انديشي اين مرد وحمه الله عليه
یکی از نکات قابل تأمّلی که دربارۀ وی خوانده ام این است که در سفر سوم ناصرالدین شاه به اروپا، توماس ادیسن یک دستگاهِ فونوگراف به شاه هدیه داد. دوستمحمد خان در آن هنگام تنها کسی در ایران بود که طرز کار دستگاه را میدانست و فونوگراف را برای شاه به کار میانداخت. پس از چندی خود نیز دو دستگاه فونوگراف خریداری کرد و از آنجا که با هنرمندان عصر، مراوده و آشنایی داشت، شروع به ضبط آواز و ساز خوانندگان و نوازدگان همعصر خود کرد. او صدای هنرمندان بسیاری از جمله آقا حسینقلی، نایب اسدالله، میرزاحبیب سماع حضور و میرزا محمدصادق سرورالملک را بر روی استوانههای فونوگراف ضبط کرد. تعدادی زیادی از استوانههای معیرالممالک در سال ۱۳۳۸ توسط ساسان سپنتا بازیابی و ضبط شد. برخی از این نواها، تنها مدارک صوتی بهجا مانده از آن هنرمندان است.
#حظ_خط
محمدرضا امامی ادهمی
محمد رضا امامی اصفهانی از خوشنویسان صاحب نام قرن یازدهم هجری، معاصر شاه عباس اول تا شاه سلیمان صفوی و از شاگردان علیرضا عباسی بوده است. او عمری طولانی داشته و به او(امام خطاطان) گفتهاند. او پدر محمد محسن امامی و جد علینقی امامی بود که هر سه از کتیبهنویسان و خوشنویسان صاحب نام خط ثلث در دوره صفوی بودهاند و مجموعاً یک سده به کار کتیبهنگاری بناهای مختلف اصفهان، مشهد، قم و قزوین اشتغال داشتهاند.
اولین کتیبه او در اصفهان، به سال ۱۰۳۹ قمری و آخرین کتیبه او در اصفهان، در سال ۱۰۸۱ قمری نوشته شدهاند. آثار سالهای ۱۰۸۴قمری تا ۱۰۸۷ قمری او، همگی در مشهد هستند؛ شهری که به نظر میرسد محمد رضا امامی، آخرین سالهای عمر خود را در آنجا گذرانده است. او پس از ۵۰ سال اشتغال به شغل کتیبه نگاری ، احتمالاً در این شهر فوت نموده است. آثار مشهور محمد رضا امامی در مسجد امام(شاه) اصفهان است. در زیر کتیبه ثلث سردر باشکوه این مسجد تاریخی که به خط علیرضا عباسی است،
برخی از کتیبه های محمدرضا امامی از اینقرار است:
-کتیبه های مسجد جامع عباسی مابین ۱۰۳۸ _۱۰۷۸ قمری
۱.کتیبه های زیر چهل ستون شرقی گنبد بزرگ مورخ ۱۰۳۸قمری
۲.کتیبه با اطاق دور گنبد زیر گلدسته ۱۰۳۹ قمری
۳.کتیبه دور پاطاق ایوان زیر گلدسته ۱۰۴۰قمری
۴. کتیبه های مدرسه ناصریه ۱۰۷۷ قمری
۵.کتیبه سردر مدرسه سلیمانیه در مغرب مسجد جامع عباسی۱۰۷۸قمری
-کتیبه های مسجد حکیم اصفهان
کتیبه سردر شمالی مسجد که تاریخ آن ۱۰۷۳یعنی سال اتمام مسجد است
کتیبه داخل ایوان جنوبی،۱۰۷۱قمری
کتیبه گنبد، ۱۰۶۹قمری
کتیبه اطراف محراب، ۱۰۷۱قمری
کتیبه شبستان شرقی، ۱۰۶۹قمری
کتیبههای ایوان شمالی ،۱۰۷۱قمری
کتیبه ایوان غربی، ۱۰۷۳قمری.
-کتیبه های مسجد لنبان اصفهان
خطوط باقیمانده بر دو لوح کاشی به خط ثلث به تاریخ ۱۰۸۰ قمری ،و بر بالای در ورودی مسجد به خط نستعلیق درتاریخ ۱۰۸۰ قمری که مفاد این کتیبه تعمیرات مسجد در زمان شاه سلیمان است.
-در مسجد آقا نور کتیبه سردر مسجد که به خط محمد رضا امامی و تاریخ ۱۰۳۹قمری است
در مسجد مصری اصفهان نیز کتیبهای بر یک لوح سنگ مرمر در داخل مسجد اثر محمد رضا امامی است که با خط نستعلیق برجسته اشعاری نوشته شده که مصراع آخر آن تاریخ ۱۰۶۱قمری را نشان میدهد.
در مسجد مقصود بیگ اصفهان نیز کتیبهای به خط محمدرضا امامی است که در آن به نام شاه عباس اول و مقصود بیک اشاره شده است
منبع ؛تاریخ اصفهان (مجلد هنر و هنرمندان ،تالیف استاد همایی صفحه ۹۳_۹۷
خشنویسی در کتیبه های اصفهان ،منوچهر قدسی ،صفحه ۵۱
اطلس خط ،استاد فضائلی
@esfahanhonarsarayeiran
#برگی_از_تاریخ
طولانی ترین کتیبه ی مسجد کتیبه ایوان بزرگ مسجد است که کاتب آن به خط عبدالباقی تبریزی است، این کتیبه به خط ثلث سفید بر زمینه کاشی خشت لاجوردی است که از ابتدای ضلع غربی ایوان آغاز و پس از پیمودن تمام محوطه زیر گنبد به نقطه ی مقابل شروع در ضلع شرقی ایوان ختم می شود.
@esfahanhonarsarayeiran
#حظ_خط
محمدرضا امامی ادهمی
محمد رضا امامی اصفهانی از خوشنویسان صاحب نام قرن یازدهم هجری، معاصر شاه عباس اول تا شاه سلیمان صفوی و از شاگردان علیرضا عباسی بوده است. او عمری طولانی داشته و به او(امام خطاطان) گفتهاند. او پدر محمد محسن امامی و جد علینقی امامی بود که هر سه از کتیبهنویسان و خوشنویسان صاحب نام خط ثلث در دوره صفوی بودهاند و مجموعاً یک سده به کار کتیبهنگاری بناهای مختلف اصفهان، مشهد، قم و قزوین اشتغال داشتهاند.
اولین کتیبه او در اصفهان، به سال ۱۰۳۹ قمری و آخرین کتیبه او در اصفهان، در سال ۱۰۸۱ قمری نوشته شدهاند. آثار سالهای ۱۰۸۴قمری تا ۱۰۸۷ قمری او، همگی در مشهد هستند؛ شهری که به نظر میرسد محمد رضا امامی، آخرین سالهای عمر خود را در آنجا گذرانده است. او پس از ۵۰ سال اشتغال به شغل کتیبه نگاری ، احتمالاً در این شهر فوت نموده است. آثار مشهور محمد رضا امامی در مسجد امام(شاه) اصفهان است. در زیر کتیبه ثلث سردر باشکوه این مسجد تاریخی که به خط علیرضا عباسی است،
برخی از کتیبه های محمدرضا امامی از اینقرار است:
-کتیبه های مسجد جامع عباسی مابین ۱۰۳۸ _۱۰۷۸ قمری
۱.کتیبه های زیر چهل ستون شرقی گنبد بزرگ مورخ ۱۰۳۸قمری
۲.کتیبه با اطاق دور گنبد زیر گلدسته ۱۰۳۹ قمری
۳.کتیبه دور پاطاق ایوان زیر گلدسته ۱۰۴۰قمری
۴. کتیبه های مدرسه ناصریه ۱۰۷۷ قمری
۵.کتیبه سردر مدرسه سلیمانیه در مغرب مسجد جامع عباسی۱۰۷۸قمری
-کتیبه های مسجد حکیم اصفهان
کتیبه سردر شمالی مسجد که تاریخ آن ۱۰۷۳یعنی سال اتمام مسجد است
کتیبه داخل ایوان جنوبی،۱۰۷۱قمری
کتیبه گنبد، ۱۰۶۹قمری
کتیبه اطراف محراب، ۱۰۷۱قمری
کتیبه شبستان شرقی، ۱۰۶۹قمری
کتیبههای ایوان شمالی ،۱۰۷۱قمری
کتیبه ایوان غربی، ۱۰۷۳قمری.
-کتیبه های مسجد لنبان اصفهان
خطوط باقیمانده بر دو لوح کاشی به خط ثلث به تاریخ ۱۰۸۰ قمری ،و بر بالای در ورودی مسجد به خط نستعلیق درتاریخ ۱۰۸۰ قمری که مفاد این کتیبه تعمیرات مسجد در زمان شاه سلیمان است.
-در مسجد آقا نور کتیبه سردر مسجد که به خط محمد رضا امامی و تاریخ ۱۰۳۹قمری است
در مسجد مصری اصفهان نیز کتیبهای بر یک لوح سنگ مرمر در داخل مسجد اثر محمد رضا امامی است که با خط نستعلیق برجسته اشعاری نوشته شده که مصراع آخر آن تاریخ ۱۰۶۱قمری را نشان میدهد.
در مسجد مقصود بیگ اصفهان نیز کتیبهای به خط محمدرضا امامی است که در آن به نام شاه عباس اول و مقصود بیک اشاره شده است
منبع ؛تاریخ اصفهان (مجلد هنر و هنرمندان ،تالیف استاد همایی صفحه ۹۳_۹۷
خشنویسی در کتیبه های اصفهان ،منوچهر قدسی ،صفحه ۵۱
اطلس خط ،استاد فضائلی
@esfahanhonarsarayeiran
اینجا کانال سوئز در مصر است. آبراهی که داریوش بزرگ هخامنشی 2500 سال قبل دستور ساخت آن را داد و دریای سرخ را به مدیترانه متصل کرد تا کشتی های ایران بتوانند با عبور از نیل از خلیج فارس به مدیترانه برسند. سرپرستی ساخت این آبراه را مهندس «ارتاخه» از مهندسان ایرانی عصر هخامنشی به عهده داشت و ساخت آن ده سال طول کشید. البته کانالی که داریوش حفر کرد با کانال امروزی تفاوت دارد.
متن ترجمه كتيبه داريوش در كانال سوئز:
📌 منم داریوش، شاه شاهان، شاه کشورهایی که تمام نژادها مسکون است.
📌... من پارسی هستم و به همراهی پارسیان مصر را گرفتم، امر کردم این کانال را بکنند از رود نیل که از مصر جاری است تا دریایی که از پارس بدان روند.
📌 این آبراه کنده شد چنانکه فرمان دادم و کشتیها از مصر بوسیله این کانال به سوی پارس روانه شدند چنانكه اراده من بود...
@ancient
در سفر سوم ناصرالدین شاه به اروپا، توماس ادیسن یک دستگاهِ فونوگراف به شاه هدیه داد.
داماد ناصرالدین شاه، ملقب به معیّر الممالک [دوستمحمدخان معیرالممالک (۱۲۳۳ خورشیدی – ۱۲۹۱ خورشیدی) ] در آن هنگام تنها کسی در ایران بود که طرز کار دستگاه را میدانست و فونوگراف یا گرامافون (که در آن زمان به آن حافظ الصوت یا حبس الصوت می گفتند) را برای شاه به کار میانداخت.
پس از چندی خود معیّر الممالک نیز دو دستگاه فونوگراف خریداری کرد و از آنجا که با هنرمندان عصر، مراوده و آشنایی داشت، شروع به ضبط آواز و ساز خوانندگان و نوازدگان همعصر خود کرد. او صدای هنرمندان بسیاری از جمله آقا حسینقلی، نایب اسدالله، میرزاحبیب سماع حضور و میرزا محمدصادق سرورالملک را بر روی استوانههای فونوگراف ضبط کرد. تعدادی زیادی از استوانههای معیرالممالک در سال ۱۳۳۸ توسط ساسان سپنتا بازیابی و ضبط شد. برخی از این نواها، تنها مدارک صوتی بهجا مانده از آن هنرمندان است.
متن زیر در آغاز 18 کتیبه از شاهان هخامنشی از جمله کتیبه داریوش در نقش رستم آمده؛ اونها خدا رو بابت شادی شکر میگفتن:
خدای بزرگیست اهورامزدا
او که این سرزمین را آفرید
او که آن آسمان را آفرید
او که شادی آفرید
سنگنبشتههای شوش
D2Sa
سنگنبشتهای به زبان پارسی باستان روی پایه ستون بسیار آسیب دیده از داریوش دپم:
«این آپادانا با ستونهای چوبی داریوش شاه بزرگ آنرا ساخت.
اهورامزدا با ایزدان داریوش شاه را بپاید».
D2Sb
سنگنبشتهٔ دو زبانه به پارسی باستان به خط میخی ویژه پارسی و بابلی با خط میخی بابلی روی پایه ستونها در دو رونوشت
«من داریوش هستم. شاه بزرگ. شاه شاهان. شاه مردمان. شاه روی این زمین. پسر اردشیر شاه هخامنشی».
داریوش شاه میگوید:
«اردشیر پدرم ابتدا این کاخ را ساخت. سپس این کاخ من آن را به خواست اهورامزدا ساختم».
سنگبشتهای بر روی شالی ستونی در هگمتانه(همدان) با دبیرهی میخی و زبان پارسی باستان ، از اردشیر دوم هخامنشی به پیدایی آمده است که ارزش فراوانی دارد، چون این شاهنشاه هخامنشی برای نخستین بار نامی به جز اهورامزدا از ایزدمِهر و ایزدبانو آناهیتا را در کنار نام اهورامزدا خدای بزرگ میآورد.
"اردشیر شاه بزرگ شاه شاهان شاه کشورها شاه در این زمین پسر داریوش شاه گوید: داریوش پسر اردشیر شاه . اردشیر پسر خشیار شا شاه .خشیارشا پسر داریوش شاه هخامنشی. این کاخ را به خواست اهورامزدا آناهیتا و میترا بنا کردم.اهورامزدا آناهیتا ومیترا مرا از هر بدی بپاید و این را که بنا کرده ام خراب نکنند و از آسیب نگاه دارند".
متن کتیبه اردشیر سوم هخامنشی در کاخ داریوش در تخت جمشید
خدای بزرگ است اهورامزدا که این زمین را آفرید که آن آسمان را آفرید که مردم را آفرید که برای مردم خوشبختی آفرید و مرا اردشیر شاه کرد یک شاه از بسیاری یک فرمانروا از بسیاری.گوید اردشیر شاه شاه شاهان شاه کشورها شاه این سرزمین : من اردشیر شاه پسر اردشیر شاه اردشیر پسر داریوش شاه داریوش پسر اردشیر شاه اردشیر پسر خشیارشا ، خشیارشا پسر داریوش شاه داریوش پسر ویشتاسپ ویشتاسپ پسر ارشام هخامنشی. گوید اردشیر شاه : بادا که اهورامزدا و ایزد مهر مرا و کشور مرا و آنچه انجام داده ام بپاید
بخش ابتدایی کتیبه ۲۵۰۰ ساله خشایارشا در شهر وان ترکیه امروزی:
و خداوند
که زمین را آفرید
که آسمان را آفرید
که مردم را آفرید
که شادی را برای مردم آفرید
واقعا این نوع جهانبینی، آن هم در ۲۵۰۰ سال پیش، بیمانند است
بخش ابتدای این کتیبه با کتیبههای گنجنامه همدان همخوانی دارد
✔️@IrannNews
الكتب والمواضيع والآراء فيها لا تعبر عن رأي الموقع
تنبيه: جميع المحتويات والكتب في هذا الموقع جمعت من القنوات والمجموعات بواسطة بوتات في تطبيق تلغرام (برنامج Telegram) تلقائيا، فإذا شاهدت مادة مخالفة للعرف أو لقوانين النشر وحقوق المؤلفين فالرجاء إرسال المادة عبر هذا الإيميل حتى يحذف فورا:
alkhazanah.com@gmail.com
All contents and books on this website are collected from Telegram channels and groups by bots automatically. if you detect a post that is culturally inappropriate or violates publishing law or copyright, please send the permanent link of the post to the email below so the message will be deleted immediately:
alkhazanah.com@gmail.com