*سیر شکل گیری علم صرف
🔸تصریف در لغت به معنای گردانیدن ، بازگردانیدن ، منحرف کردن ، آشکار کردن و واضح گردانیدن است (لسان العرب، ج 7، ص 328).
🔸تصریف (یا صرف) در اصطلاح علم به قواعد عربی درباره ساختمان و ویژگیها و دگرگونیهای کلمات بدون نظر به ساختار جمله است.
🔸هنگامی که لغت شناسان خواستند واژه ها را گردآوری کنند و ساختهای گوناگون آنها را توضیح دهند، قوانینی تدوین کردند تا بتوانند ساختمان کلمات را تجزیه و تحلیل کنند؛ بدینسان ، دانش تصریف یا صرف به وجود آمد.
🔸همانگونه که نحویان در گردآوری قوانین ساختاری زبان عربی تأثیری بسزا داشتند، کار دانشمندان علم صرف نیز درخصوص وضع قوانین ساختمان واژگان و چگونگی اشتقاق کلمات (اسم فاعل ، اسم مفعول ، مصدر میمی ، اسم زمان و غیره ) بسیار مهم بود؛ زیرا بدون تردید عربها از ابتدا همة مشتقات یک مادّه را به کار نمی بردند و وضع قوانین اشتقاق و قیاس ــ که معیارهای واژه سازی نیز بود ـ سبب اصلی گسترش لغویِ زبان عربی گردید.
🔸به نوشتة سیبویه در سدة دوم ، با بهره گیری از قوانین تصریف می توان واژه ای ساخت که در زبان وجود نداشته است ، آن گاه آن واژه را با مقیاسهای موجود در کلام عرب هماهنگ نمود.
🔸علم صرف ترازوی واژگان عربی است و به وسیلة آن ریشه از حروف زائدی که به آن افزوده شده شناخته می شود.
🔸علم صرف در آغاز با علم نحو آمیخته و بخشی از این دانش بود و نحویانی چون سیبویه در آثار خود مباحث صرفی را در کنار مباحث نحوی مطرح می کردند.
🔸پیروان مکتب کوفی بر آن اند که نخستین کسی که در این علم بحث مستقل کرد، معاذبن مسلم الهَرّاء (متوفی 187ق)، دانشمند شیعی مذهب، بود. سیوطی نیز ، معاذ را نخستین واضع علم تصریف معرفی کرده است.
🔸نخستین بار در نیمة اول سدة سوم ، یکی از دانشمندان بصره به نام ابوعثمان بکربن محمد مازِنی (متوفی 249)، کتابی مستقل و درخور توجه در علم تصریف نگاشت که دانش گستردة او را در این زمینه نشان می دهد.
🔸پس از او، زَجّاج (متوفی 311) در آثار خود مباحث صرفی را مطرح کرد
🔸ابن جنّی (متوفی 392) از علمای بزرگ این علم، کتابهای "التصریف الملوکی" و "سرّالصناعة" را تألیف کرد.
در کتاب التصریف الملوکی پس از تعریف علم صرف ، مباحثی چون حروف زائد، ابدال ، حذف ، بنا و ادغام آمده است. شیوه ی این کتاب با دیگر کتابهای علم صرف متفاوت است.
او همچنین کتاب "المنصف" را در شرح کتاب مازنی نوشت و در آن پس از معرفی صرف به عنوان ترازوی زبان عربی ، ارتباط میان تصریف و اشتقاق و نحو و لغت را نشان داد و سپس به بیان مباحث صرفی در اسم و فعل پرداخت (ابن جنّی ، المنصف ، ج 1، ص 2).
بحث «اشتقاق اکبر» را نخستین بار او مطرح نمود.
🔸ابوالحسن رُمّانی (متوفی 384) نیز کتاب الالف و اللامِ مازنی را شرح کرد.
🔸تألیف کتاب در زمینة صرف ادامه یافت و گروهی نیز به شرح و تفسیر و حاشیه نویسی بر آنها پرداختند و بدین ترتیب از اواخر سدة چهارم انبوهی کتاب در این خصوص پدید آمد، که الگوی بیشتر آنها آثار ابن جنّی بود.
🔹به طور کلی در کتابهای علم تصریف به دو مبحث پرداخته می شود:
🔸1) بررسی تغییرات و دگرگونیهای ظاهری یک واژه که یا به منظور ارائة معنایی جدید صورت پذیرفته ، مانند تغییر فعل از مجرد به مزید (مثل خَرَجَ: خارج شد، أخرج : خارج کرد)، یا برای دست یافتن به مباحث صرفی است که در جمله ها و عبارتها از آنها استفاده می شود، مانند مذکر شدن فعل «حَضَرَ» در «حَضَر َمحمد و حَضَرَت فاطمة ».
مهمترین بابهایی که در دانش تصریف در بارة آنها بحث و بررسی می شود، عبارت اند از:
مشتقات و تقسیمات فعل (تقسیم به حسب زمانهای مختلف ، متعدی و لازم ، معلوم و مجهول ، و...) و تقسیمات اسم (معرفه و نکره ، متصرف و غیرمتصرف ، نسبت ،...).
🔸2) مباحثی که صرفاً به دگرگونی هایی می پردازند که هیچگونه ارزش معنایی نداشته و غالباً از ویژگیهای حروف عربی نشئت می گیرند، مانند شناخت حروف زائد از اصلی ، اعلال ، ابدال ، ادغام و غیره.
#تاریخ_ادبیات #معرفی_علماء@yortchi_bosjin_pdf