⭕️


شواهدی بر شیعه شدن جلال الدین سیوطی.

🔸معروف و مشهور است که سیوطی از علمای سنی شافعی بوده است. اما به تصریح چندی از علمای بزرگ، او در اواخر عمر خود مستبصر شده و به مذهب حقه شیعه گردیده است.

🔹علامه طهرانی در پاورقی صفحه 437 روح مجرد، به طور کامل در این باره توضیح داده است:

"مرحوم محدّث نورى ملّا جلال الدّین سیوطى را از متعصّبین شمرده است، ولی باید گفت که:

🔸اوّلًا سیوطى از متعصّبین نیست بلکه از منصفین است، و تفسیر «الدّرّ المنثور» و سائر کتب وى از ولاء أهل بیت سرشار است؛ غایة الامر مردى است سنّى شافعى؛
وی در آخر عمر چون براى وى ثابت شد که حق با علىّ بن أبى طالب علیهما السّلام بوده است از مذهب شافعى به مذهب أهل بیت عدول کرد.

🔸مرحوم محدّث قمّى در کتاب «هدیَّةُ الأحباب» ص 157 و 158 گوید:
از میر بهاءالدّین مختارى نقل شده که: ایشان از سیّد علیخان شیرازى نقل کرده ‏اند که: سیوطى از مذهب شافعیّه به مذهب امامیّه منتقل شده است.

🔸و فرموده: من دیدم کتابى از سیوطى که ذکر کرده بود در آن رجوع خود را به سوى حقّ و استدلال کرده بود بر خلافت أمیر المؤمنین علیه السّلام بلافصل.

🔸و در کتاب «الکنَى و الالقاب» ج 2، ص 309 و 310 به وجه مبسوط ترى ذکر کرده است.
وى گوید: أبو الفضل جلال الدّین عبد الرّحمن بن أبى بکر بن ناصر الدّین محمّد سیوطى شافعى، فاضل معروف... تا آنکه گوید:

🔸و امّا دین و مذهبش ظاهراً آنست که در اصول، سنّى أشعرى است و در فروع بر نحله شافعى مُطَّلبى میباشد؛ مگر اینکه آنچه که از سیّد فقیه عالم محدّث أمیر بهاء الدّین محمّد الحسینى المختارى در حاشیه‏ اش بر کتاب «أشباه و نظائر» سیوطى نقل گردیده است، آن میباشد که وى گفت:

🔸شنیدم از سیّد سند فاضل کامل عالم عامل إمام علّامه: السَّیِّد علیخان المَدَنىّ أطالَ اللهُ بقآءَه در سنه 1116 در اصفهان که:
سیوطى مصنّف این کتاب شافعىّ بوده است، ولیکن از تسنّن عدول نموده است و مستبصر گردیده و قائل به امامت ائمّه اثناعشر علیهم السّلام شده است و شیعى امامى گردیده است، و خداوند خاتمت امر او را به خیر مختوم فرمود.

🔸سیّد که خداوند عمرش را طولانى گرداند فرمود: من خودم از مصنّفات سیوطى کتابى را دیدم که در آن، رجوع خویشتن را به مذهب حقّ ذکر نموده بود و بر امامت بلافصل علىّ بن أبى طالب علیه السّلام پس از رسول خدا استدلال نموده بود.
رَزَقنى اللهُ الفوزَ به- تمام شد کلام ناقل و منقول عنه.

🔸و بعید نیست که تألیف کتاب وى در "مناقب اولى القُربَى" مشعر به صحّت این نسبت جلیله به او باشد..."

#معرفی_علماء
@yortchi_bosjin_pdf
⭕️⭕️


*معرفی اجمالی مکتب بصره


🔹معروفترين چهره نحو بصره كه به عنوان پيشواى اين دانش در آن ديار مطرح است، "‏خليل‏ بن احمد فراهيدى" مؤلف كتاب بى ‏همتاى "العين" است.

🔹 وى استاد سيبويه در نحو است و كسى است كه اين دانش را تهذيب كرد و آن را گسترش داد و به بيان علل آن پرداخت.

🔸سيبويه علم نحو را از وى آموخت و در تدوين كتاب جاودانه خويش از نظريات خليل بسيار بهره جست.

🔹ابن نديم معتقد است كه سيبويه نحو را از خليل گرفته و شاگردى او در محضر خليل كمك بسيار بزرگى در تدوين الكتاب بوده است. كتابى كه هيچ كس قبل از او و حتى بعد از او مانند آن را نتوانست ‏خلق كند.

🔸ابن انبارى مى ‏گويد كه خليل بزرگ اهل ادب و قطب اعظم در دانش نحو و تقوا است. وى كسى است كه در تصحيح قياس و استخراج مسائل نحوى گوى سبقت از همگان ربوده و در تحليل علم نحو از قدرتى خارق‏ العاده برخوردار بوده.

🔸سيبويه نيز نحو را از وى فراگرفته و در محضر وى شاگردى كرده است، و بيشتر نقل قولها را در الكتاب از زبان خليل آورده است، خليل اولين كسى است كه فرهنگ لغت نگاشته و اشعار عرب را جمع ‏آورى كرده است.

🔸ابن خلكان در وفيات الاعيان آورده كه «خليل امام و پيشواى علم لغت و نحو است وى بانى دانشى است كه از زمان خلقت تا به امروز هيچ كس را ياراى خلق آآنه نبوده.»

🔸سيوطى در اوايل تصريح كرده كه ضابط اول علم لغت‏، خليل بن احمد فراهيدى است.

#تاریخ_ادبیات
#معرفی_علماء

@yortchi_bosjin_pdf
💠 معرفی اجمالی مکتب كوفه.

🔹پيشواى نحو و لغت در مكتب كوفه "كسائى ابوالحسن على بن حمزه" است كه آگاهترين مردم آن ديار در اين دانش بوده است و در این زمينه، غريب يگانه روزگار خويش.

🔸سيوطى در بغية‏الوعاة چنين آورده: «ابن اعرابى مى ‏گويد كه كسائى دانشمندترين مردم در نحو است‏».

🔸خطيب را راى بر آن است كه كسائى در سنين بالاى عمر خويش نحو را فرا گرفت، و داستان آن چنين بود كه وى وارد بر گروهى شد و خواست كه شدت خستگى خود را ابراز دارد و گفت «عييت‏»

🔸آن قوم به وى گفتند كه بيا و با ما همنشينى كن كه در كلام و سخن اشتباه و لحن (خطاى نحوى) نداشته باشى اگر قصد دارى كه انقطاع حيله را بيان كنى بايد بگويى «عييت‏» اما اگر قصد ابراز خستگى دارى بگو «اعييت‏».
🔹و همين - باعث شد كه وى فورا به نزد م--عاذ الهراء بيايد و علم نحو را از وى فرا گيرد وچون از محضر معاذ استفاده وافر جست رحل اقامت ‏به بصره افكند و به شاگردى خليل رفته و به حلقه درس وى پيوست.

🔸آنگاه از خليل پرسيد كه اين دانش را چگونه و از كجا فراگرفتى؟ خليل نيز به وى پاسخ داد كه دانش خود را از ساكنان باديه‏ نشين حجاز و نجد و تهامه فراگرفته، لذا به باديه‏ نشينان پيوست و از زبان آنها بهره‏ ها جست.

🔸سپس به بصره مراجعت كرد و متوجه شد كه خليل بن احمد دارفانى را وداع نموده و يونس بن حبيب جانشين وى شده است.

🔸 آن گاه مسائل نحوى عديده ‏اى بين اين دو عالم در گرفت و نهايت امر يونس به اعلم بودن وى اعتراف كرد و مقام پيشوايى را به او واگذار نمود.

🔸 ب فراء گفته شد اختلاف تو و كسائى در چه بود در حالى ك در نحو مانند هم هستيد؟
🔹فراء پاسخ داد ك روحيه و علم كسائى همواره مرا ب شگفت مى ‏آورد. ما مانند دو نحوى با هم مناظره مى‏ كرديم اما نسبت من ب وى مثل پرنده ‏اى بود ك با منقار خود جرعه‏ اى از درياى بيكرانه علم او مى‏ نوشيد.

🔹كسائى و محمد بن‏ حسن شيبانى در يك‏ روز رخت از جهان فانى بربستند. رشيد در اين مورد گفته كه فقه و نحو در يك روز به خاك سپرده شدند.

#تاریخ_ادبیات
#معرفی_علماء


@yortchi_bosjin_pdf
*سیر شکل گیری علم صرف


🔸تصریف در لغت به معنای گردانیدن ، بازگردانیدن ، منحرف کردن ، آشکار کردن و واضح گردانیدن است (لسان العرب، ج 7، ص 328).

🔸تصریف (یا صرف) در اصطلاح علم به قواعد عربی درباره ساختمان و ویژگیها و دگرگونیهای کلمات بدون نظر به ساختار جمله است.

🔸هنگامی که لغت شناسان خواستند واژه ها را گردآوری کنند و ساختهای گوناگون آنها را توضیح دهند، قوانینی تدوین کردند تا بتوانند ساختمان کلمات را تجزیه و تحلیل کنند؛ بدینسان ، دانش تصریف یا صرف به وجود آمد.

🔸همانگونه که نحویان در گردآوری قوانین ساختاری زبان عربی تأثیری بسزا داشتند، کار دانشمندان علم صرف نیز درخصوص وضع قوانین ساختمان واژگان و چگونگی اشتقاق کلمات (اسم فاعل ، اسم مفعول ، مصدر میمی ، اسم زمان و غیره ) بسیار مهم بود؛ زیرا بدون تردید عربها از ابتدا همة مشتقات یک مادّه را به کار نمی بردند و وضع قوانین اشتقاق و قیاس ــ که معیارهای واژه سازی نیز بود ـ سبب اصلی گسترش لغویِ زبان عربی گردید.

🔸به نوشتة سیبویه در سدة دوم ، با بهره گیری از قوانین تصریف می توان واژه ای ساخت که در زبان وجود نداشته است ، آن گاه آن واژه را با مقیاسهای موجود در کلام عرب هماهنگ نمود.

🔸علم صرف ترازوی واژگان عربی است و به وسیلة آن ریشه از حروف زائدی که به آن افزوده شده شناخته می شود.

🔸علم صرف در آغاز با علم نحو آمیخته و بخشی از این دانش بود و نحویانی چون سیبویه در آثار خود مباحث صرفی را در کنار مباحث نحوی مطرح می کردند.

🔸پیروان مکتب کوفی بر آن اند که نخستین کسی که در این علم بحث مستقل کرد، معاذبن مسلم الهَرّاء (متوفی 187ق)، دانشمند شیعی مذهب، بود. سیوطی نیز ، معاذ را نخستین واضع علم تصریف معرفی کرده است.

🔸نخستین بار در نیمة اول سدة سوم ، یکی از دانشمندان بصره به نام ابوعثمان بکربن محمد مازِنی (متوفی 249)، کتابی مستقل و درخور توجه در علم تصریف نگاشت که دانش گستردة او را در این زمینه نشان می دهد.

🔸پس از او، زَجّاج (متوفی 311) در آثار خود مباحث صرفی را مطرح کرد

🔸ابن جنّی (متوفی 392) از علمای بزرگ این علم، کتابهای "التصریف الملوکی" و "سرّالصناعة" را تألیف کرد.
در کتاب التصریف الملوکی پس از تعریف علم صرف ، مباحثی چون حروف زائد، ابدال ، حذف ، بنا و ادغام آمده است. شیوه ی این کتاب با دیگر کتابهای علم صرف متفاوت است.
او همچنین کتاب "المنصف" را در شرح کتاب مازنی نوشت و در آن پس از معرفی صرف به عنوان ترازوی زبان عربی ، ارتباط میان تصریف و اشتقاق و نحو و لغت را نشان داد و سپس به بیان مباحث صرفی در اسم و فعل پرداخت (ابن جنّی ، المنصف ، ج 1، ص 2).
بحث «اشتقاق اکبر» را نخستین بار او مطرح نمود.

🔸ابوالحسن رُمّانی (متوفی 384) نیز کتاب الالف و اللامِ مازنی را شرح کرد.

🔸تألیف کتاب در زمینة صرف ادامه یافت و گروهی نیز به شرح و تفسیر و حاشیه نویسی بر آنها پرداختند و بدین ترتیب از اواخر سدة چهارم انبوهی کتاب در این خصوص پدید آمد، که الگوی بیشتر آنها آثار ابن جنّی بود.

🔹به طور کلی در کتابهای علم تصریف به دو مبحث پرداخته می شود:

🔸1) بررسی تغییرات و دگرگونیهای ظاهری یک واژه که یا به منظور ارائة معنایی جدید صورت پذیرفته ، مانند تغییر فعل از مجرد به مزید (مثل خَرَجَ: خارج شد، أخرج : خارج کرد)، یا برای دست یافتن به مباحث صرفی است که در جمله ها و عبارتها از آنها استفاده می شود، مانند مذکر شدن فعل «حَضَرَ» در «حَضَر َمحمد و حَضَرَت فاطمة ».

مهمترین بابهایی که در دانش تصریف در بارة آنها بحث و بررسی می شود، عبارت اند از:

مشتقات و تقسیمات فعل (تقسیم به حسب زمانهای مختلف ، متعدی و لازم ، معلوم و مجهول ، و...) و تقسیمات اسم (معرفه و نکره ، متصرف و غیرمتصرف ، نسبت ،...).

🔸2) مباحثی که صرفاً به دگرگونی هایی می پردازند که هیچگونه ارزش معنایی نداشته و غالباً از ویژگیهای حروف عربی نشئت می گیرند، مانند شناخت حروف زائد از اصلی ، اعلال ، ابدال ، ادغام و غیره. 

#تاریخ_ادبیات
#معرفی_علماء


@yortchi_bosjin_pdf
💠 علماء و دانشمندان ایرانی در علوم ادبیات عرب.

🔹در کتاب قرب الاسناد از پیامبر اکرم (ص) نقل شده است:

🔸"لو کان العلم فی الثریا لتناوله رجال من فارس"

"اگر علم در ثریا باشد مردانی از سرزمین فارس به آن دست خواهند یافت"

🔸در گسترش علوم 14 گانه ادبیات عرب، نقش دانشمندان و علمای ایرانی بسیار پر رنگ است.

🔹قصد داریم عده ای از این بزرگان را معرفی کنیم...
#معرفی_علماء

@yortchi_bosjin_pdf
💠 علماء و دانشمندان ایرانی در علم لغت.

🔹در میان لغویین عده زیادی ایرانی هستند، از جمله معروفترین آنها:

🔸جوهری نیشابوری صاحب صحاح اللغة، متوفی در حدود نیمه دوم قرن چهارم،

🔸راغب اصفهانی متوفی در 565.

🔸مجدالدین فیروزآبادی، صاحب قاموس اللغة متوفی در 816.

🔸میدانی نیشابوری، صاحب السامی فی الاسامی و مجمع الامثال متوفی در 518

***
برگرفته از کتاب خدمات متقابل ایران و اسلام، شهید مطهری.
#معرفی_علماء

@yortchi_bosjin_pdf
💠 علماء و دانشمندان ایرانی در علم بلاغت.

🔸عبدالقاهر جرجانی.

🔸محمدبن عمران مرزبانی خراسانی شیعی متوفی 371 که گفته می شود واضع اولی علم بیان او بوده نه عبدالقاهر جرجانی،

🔸زمخشری.

🔸صاحب بن عباد طالقانی متوفی در 385.

🔸سکاکی خوارزمی متوفی در قرن هفت.

🔸قطب الدین شیرازی شارح مفتاح سکاکی متوفی در 710

🔸تفتازانی سرخسی متوفی در 791.

🔸میر سیدشریف جرجانی متوفی در 816.

***
برگرفته از کتاب خدمات متقابل ایران و اسلام، شهید مطهری.
#معرفی_علماء

@yortchi_bosjin_pdf
💠 علماء و دانشمندان ایرانی در علم نحو.

🔸یونس بن حبیب، متوفی در سال 183.
ابن الندیم می گوید: اعجمی الاصل است (الفهرست صفحه 69 - 75).
کتابی به نام معانی القرآن الکریم تألیف کرده است.
گویند ازدواج نکرد و عمر هشتاد و هفت ساله خود را وقف علم و دانش کرد.

🔸ابوعبیده معمر بن المثنی متوفی در 210،
به گفته ابن الندیم ابوعبیده نیز ایرانی است(همان مأخذ).

🔸سعدان بن مبارک، تاریخ وفاتش بدست نیامده.
بنا به نوشته ریحانة الادب اصلا اهل طخارستان (از بلاد ایران) است و نابینا بوده است. (ریحانةالادب، جلد 8 صفحه 189).

🔸ابوبشر عمروبن عثمان بن قنبر، معروف به "سیبویه".
متوفی در حدود سال 180.
سیبویه اهل فارس است، در بیضا متولد شد و حیات علمی خویش را در حوزه علمیه بصره طی کرد و سفری هم به بغداد رفت. سیبویه در سفری که به بغداد رفت داستان معروفی با کسایی دارد که به قصه زنبوریه معروف است.
پس از سفر بغداد به فارس برگشت و چهل سال بیشتر نداشت که در همانجا در گذشت و در مولد خویش دفن شد.
کتاب معروف سیبویه در نحو بنام "الکتاب" معروف است و از بهترین کتب جهان در فن خود یعنی از قبیل مجسطی، بطلمیوس در هیئت و منطق ارسطو در منطق صوری تلقی شده است، بارها در پاریس و برلین و کلکته و مصر چاپ شده است.
سید بحرالعلوم و دیگران گفته اند همه علما در نحو عیال سیبویه می باشند.
در این کتاب به سیصد و چند آیه از قرآن مجید استشهاد شده است.
مازنی نحوی معروف عرب، حاضر نشد این کتاب را به یکی از اهل ذمه تدریس کند با آنکه پول زیادی بعنوان حق التدریس به او داده می شد، تنها به این دلیل که دست غیر مسلمان آیات قرآن را لمس نکند.
سیبویه به تصریح بسیاری از نحویون، بزرگترین دانشمند این فن است.

🔸سعید بن مسعده معروف به "اخفش" یا "اخفش اوسط".
این مرد از اکابر درجه اول نحویین است، کتابهای زیادی تألیف کرده و یک بحر عروضی بر آنچه سابقا خلیل بن احمد وضع کرده بود افزوده است.
او بنا به گفته ابن الندیم، خوارزمی است.
اخفش در سال 215 یا 221 در گذشته است.

🔸علی بن حمزه کسائی.
کسائی قطعا ایرانی است، نام جد اعلایش فیروز است.
در حدود سال دویست که با هارون الرشید به خراسان می رفت، در ری درگذشت.

🔸فرّاء،
او نیز ایرانی است.
وی در عداد قراء و مفسرین است.

🔸محمد بن قاسم انباری معروف به "ابن انباری"،
اهل انبار است که مخزن غلات ساسانیان بوده است.
شاگرد ابوالعباس ثعلب بوده و در حدود سال 327 درگذشته است.

🔸ابواسحاق، ابراهیم بن محمد بن سری بن سهل، معروف به "زجاج".
شاگرد مبرد و ثعلب بوده است.
برای امرار معاش خود در اوان تحصیل بلور تراشی می کرد و از این رو به "زجاج" معروف گشت.
گویند همه روزه یک درهم به استاد خود مبرد، بابت حق التعلیم از دستمزد خود می پرداخت.
در حدود سال 310 درگذشته است.

🔸ابوعلی فارسی، اهل فسای فارس و معاصر دیالمه است.
در سال 288 متولد شد و در 377 درگذشت.
برخی او را خاتم نحویین دانسته اند.
در تأسیس الشیعه (صفحه 51) از کتاب "المصباح" سلامة بن عیاض شامی نقل می کند که گفته اند:
"فتح النحو بفارس و ختم بفارس" یعنی نحو از فارس بوسیله سیبویه آغاز گشت و در فارس با رفتن ابوعلی فارسی پایان یافت.
بدیهی است که در بیان بالا مبالغه به کار رفته است.

🔸عبدالقاهر جرجانی، ادیب نحوی لغوی معانی بیانی معروف.
بیشتر شهرت عبدالقاهر در فن بلاغت یعنی معانی و بیان است، در عین حال از نحویین نیز به شمار می رود.
از عبدالقاهر کتابهای نفیسی در علم بلاغت در دست است که ارزش خود را هنوز هم حفظ کرده اند.
از قبیل: اسرارالبلاغه، دلائل الاعجاز، اعجازالقرآن و غیره.
وی در سال 471 یا 474 در گذشته است.

🔹علاوه بر این افراد که نام بردیم، گروه دیگری از اکابر نحویین، ایرانی می باشند و بطور اشاره و مختصر نامشان را می بریم، از قبیل:

🔸خلف احمر در قرن دوم.
🔸ابوحاتم سجستانی.
🔸ابن سکیت اهوازی شیعی.
🔸ابن قیتبه دینوری صاحب کتابهای نفیس: ادب الکاتب، المعارف، عیون الاخبار و غیرها.
🔸ابوحنیفه دینوری که علاوه بر جنبه ادبی، مردی حکیم و ریاضی دان و مورخ بوده است.
🔸ابوبکر بن الخیاط سمرقندی در قرن سوم.
🔸حسن بن عبدالله بن مرزبان سیرافی شیرازی که از یک خانواده مجوسی بود و پدرش عبدالله مسلمان شد.
🔸یوسف بن حسن بن عبدالله بن مرزبان سیرافی.
🔸ابوبکر خوارزمی طبرستانی الاصل.
🔸ابن خالویه همدانی در قرن چهارم.
🔸ابومسلم اصفهانی در قرن پنجم.
🔸نجم الائمه استرابادی معروف به "رضی" در قرن هفتم.

***
برگرفته از کتاب خدمات متقابل ایران و اسلام، شهید مطهری.
#معرفی_علماء

@yortchi_bosjin_pdf
💠 دانلود مقاله 🔼

🔸شیخ مرتضی انصاری کیست؟

🔹زندگینامه، بررسی مقام علمی، آثار و نظرات شیخ انصاری.

#مقالات
#معرفی_علماء