✔️ عیسی (ع ) می گوید: "هر آنکس از شما که گناه نکرده اولین سنگ را بزند."
واکنش مردم بسیار دیدنی
دین و علم :
👌
#وصال_حق
#آیت_الله_حق_شناس
داستان لیلی و مجنون برای این نیست که برای ما قصه بگویند.
معنای این قضایا این است که اگر شما هم بخواهید به آن هدفی که مورد نظر آل محمد(ص) است برسید، باید مجنون وار بگردید تا لیلی مقصودتان را در بر بگیرید.
چقدر این مضامین قشنگ است. اینها نیامده است که (فقط) قضیه لیلی و مجنون را برای تو بگویند.
این است که پدر آقای صدر فرموده است:
گر قصه عشق من و یارم بنگارند
صد لیلی و مجنون همه بیرون رود از دل
در قتل من ای مه، بکش آهسته کمان را
حیف است که پیکان تو بیرون رود از دل
اصلا لیلی و مجنون کدام است؟
اولیای خدا از همین فراز و نشیب ها و فشارهایی که بر آنها می آید خوششان می آید.
مورچه به حضرت سلیمان(ع) گفت: محبوب من گفته است که اگر خواهان دیدار من هستی باید اول این تل(گندم) را ویران کنی.
تو هم اگر بخواهی پروردگار را دریابی باید خراب شوی.
نقش کردم رخ زیبای تو در خانه دل
خانه ویران شد و....
یعنی انا عند المنکسره قلوبهم .
یعنی خانه شکست و آن وقت خدا درونش پیدا شد
او چو شیرین و منم فرهاد او
می کنم این کوه را ز ابدال او
... فرهاد همینطور که کوه را می کند، نظرش به شیرین بود و کوه را می کند.
تو هم باید پروردگار عزیز را در نظر داشته باشی و راه را طی کنی آقاجان.
حضرت سلیمان (ع) خطاب به مورچه فرمود: تو چگونه می توانی این تل گندم را جابجا کنی؟
جسم مورچه مگر چقدر قدرت دارد که اینها را بردارد ببرد آنجا؟
در جواب گفت: لیک معذورم که من دلبسته ام
چون به کوی وصل نتوان راه برد
در ره معشوق باید جان سپرد.
آیت الله حق شناس تهرانی
از ملک تا ملکوت(دفتر اول)،
صفحه 238 و 239
@apmkadeh
☘🍁☘🍁☘🍁
🍂🍃🍂🍃
🌿🌱
🌼
🔅راه تهذیب نفس🔅
🌸شایسته است بر تو که از معاشرت های خالی از تعلیم با مردم بکاهی ، به ویژه ثروتمندان و مترفین و دنیا خواهان ، باید آنچه را که آخرت را از یاد تو می برد و میل و رغبت به دنیا را در تو ایجاد می کند ، رها کنی ، و با صالحان و پارسایان و اهل عبادت همراه گردی ؛ زیرا این عمل به طور کلی در تهذیب نفس مؤ ثر است.🌸
علامه حسن زاده
💫💫💫💫💫💫💫
@yortchi_bosjin_pdf
اگر علاقه مند به یادگیری علم هیئت هستید باید کتب درسیه این فن را در محضر استادی خبیر تلمذ کنید.
علم هیئت انسان را چند قدم به معرفت الله نزدیک می کند
علم هیئت جهان بینی به انسان می دهد
علم هیئت فقر وجودی بشر را در برابر ذات اقدس الهی به نمایش می گذارد.
و گوش ندهید به سخنان جهالی که این علم را منسوخ می دانند.
مرحوم علامه شعرانی رضوان الله علیه در مقدمه ی وزین خود بر کتاب نفائس می فرمایند(بالمضمون)اگر کسی گوید که این علوم منسوخ است گوئیم علوم شما ممسوخ است! و نسخ بر مسخ شرافت دارد!انتهی فرمایش علامه.
الغرض،یکی از کتب خوب در این باب رساله ی معینیه ی مرحوم خواجه نصیر الدین طوسی ست که بفارسی علم هیئت را از صفر شروع به آموزش می دهد.
تنها باید اندکی آشنایی با فارسی آن دوران داشته باشید.
فایل نسخه ی خطی کتاب مسبوق الذکر از کانال یورتچی میتونید
دانلود نمائید
⬇️⬇️
@yortchi_bosjin_pdf
🌱جملات ناب و آموزنده:
🔸 اگر می خواهی بدانی که چقدر ثروتمند هستی به این فکر کن که اگر همه اموالت را از دست بدهی چه چیزی برایت باقی می ماند.
🔹کمتر کسی 80 سال زندگی می کند، بیشتر 80 ساله ها، 80 بار یک سال را تکرار می کنند.
🔸حسادت تو علیه کسی، نشانه برتری او بر توست.
🔹 اگر می خواهی بدانی که خدا چقدر دوستت دارد، ببین تو چقدر دوستش داری و چقدر برایش وقت می گذاری و با او گفتگو و خلوت می کنی و به حرف هایش گوش می دهی و به خواسته هایش عمل می کنی.
🔸زندگی مسأله است حل باید کرد، راه است طی باید کرد، تعهد است عمل باید کرد و راز است کشف باید کرد.
🔹 نماز نور است راهت را روشن می کند، نردبان است از زمین به آسمانت می برد و برکه ای زلال است تمام وجودت را شستشو داده و طاهر می سازد.
🔸نعمت های خود را بشمار نه محرومیت هایت را.
🌱همنشین تو از تو بِه باید، تا بر عقل و دینت بیفزاید.
عقل ودین
کاملا مراقب هانیبال لکتر باش. دکتر شیلتون، رئیس بیمارستان روانی، تمام روش های فیزیکی تو را که برای سر و کله زدن با لکتر از آن استفاده می کنی، زیر نظر خواهد گرفت. از این مسأله غافل نباش، به هیچ دلیلی یک ذره هم از آن غفلت نکن... اگر لکتر با تو حرف بزند، در درجه ی اول سعی می کند چیزهایی درباره ی تو بداند و این کارش به کنجکاوی ماری شبیه است که به لانه ی پرنده ای نگاه می کند. ما هر دو می دانیم که تو مجبوری دیر یا زود دیدار و گفت وگویی با او داشته باشی و در این حال، او سعی می کند درباره ی تو اطلاعاتی کسب کند که البته لازم نیست چیزی به او بگویی
...
کتاب : سکوت بره ها
اثر ،توماس_هریس
⬇️⬇️
@yortci_bosjin_pdf
همیشه که صبرکردن، بخشیدن، ماندن و تحمل کردن به این معنا نیست که همه چیز درست می شود.
لازم است گاهی وقتها دست از این تظاهر کردن برداری. باید دست بکشی از بخشیدن کسی که هیچ وقت بخشیدنت را نفهمید، تا این بار در آرزوی بخشش تو باشد.
وقتی می مانی و می بخشی فکر می کنند رفتن را بلد نیستی. باید به آدمها از دست دادن را متذکر شد. آدمها همیشه نمی مانند، یک جا در را باز می کنند و برای همیشه می روند.
آنا_گاوالدا
#برگی_از_کتاب
اگر گفتید اولین کسی که قمه زنی کرد چه کسی بود!؟ باور نمی کنید اگر بگویم اولین نفر سفیر فخیمه انگلیس بود که در سال ۱۲۹۶ در باغ سفارت انگلیس قمه زد و این جهل را هم، همانند بسیاری دیگر از خرافه و گمراهی به خورد ملت مسلمان داد و خدا می داند چقدر بابت این حق خدمت پاداش گرفت و امکانات نصیب خود کرد! این هم عکس این سفیر قمه زن انگلیس که چندی پیش٬ اسناد سوخته سالهای دور MI6 را منتشر کرد! در یکی از گزارشات این اسناد٬ در ارتباط با سنجش حماقت مردم٬ مربوط به سال ۱۳۲۸ آمده که خزینه ای در شوش بوده که بسیار آبی کثیف و متعفن داشته است! ماموری انگلیسی از MI6، خود را به کوری می زند و در حضور مردم٬ از آب گندیده خزینه می خورد و به چشم هایش می مالد و ادعا می کند که شفا پیدا کرده است! بعد از آن واقعه٬ مردم برای تبرّک٬ به خزینه هجوم می آورند و با نوشیدن آب آلوده و مالیدن آن بر سر و صورت خود٬ از آن شفا طلب می کنند! در انتهای این سند آمده است که حماقت مردم هنوز به حدی هست که تا سالهای سال می شود٬ آنها را بازی داد و سوارشان شد!
قسمت دوم این مجلس در روز جانسوز شهادت مولی الموالی سلام الله علیه تقدیم می شود.
[2]
به این حق نشناس بگو: آخر خداوند عالم بر تو چقدر حق دارد!
و بگو به این نمک به حرام که: ای بدبخت! آخر خدای تعالی بر تو حقّ نمک ندارد؟!
به این روسیاه بگو: تا کی به گناه کردن بنا داری؟ و به روسیاهیِ گناه بمانی؟
می خواهی هی روز به روز سیاهیِ دلت زیاد شود؟ مثل پشت دیگ که دیگر سیاهی نشود.
می خواهی با این روسیاهی به ملاقات خداوند بروی؟
می خواهی همه سیاهی ها را جمع کنی به روی سیاه؟
اعوان، سیاه.
برنده ها، سیاه.
استقبالچی ها، سیاه.
مأمور، سیاه.
قبر، سیاه.
مار، سیاه.
عقرب، سیاه.
این سیاهی همه بس نیست؟
می خواهی از قبر بیرون بیایی روز قیامت؛
روز، سیاه.
هوا، سیاه.
می خواهی آخر کارت به سمت جهنم به چال سیاه شود؟
اینها که گفتم، به خودتان گفتید یا هیچ نگفتید؟
یا هر یک از شماها خیال می کنید که: «با من نیست، با رفیق من است!»
که اگر انشاء الله به او گفتی، حالا از او بپرس.
بگو: ای خودم! چه مذهب داری؟ جانت غریب است؟ برایش حرف بزن.
بگو: مذهب [مذهبت] چیست؟
به او بگو: ما دینک؟ ما مذهبک؟
لابد می گوید: اسلام.
به او بگو: اسلام متعلّق است به چهار چیز: یکی خداوند عالم، یکی قرآن، یکی پیغمبر، یکی ائمۀ طاهرین.
و اینها هم هر یکی متعلّقاتی دارند.
حالا می خواهم [ببینم] با اینها آن طوری که باید باشی، هستی یا نه.
اول: بینک و بین الله ببین چه صفت از صفات خدا در تو هست؟
ببین توحید الله و عظمة الله و خوف الله و رجاء الله و اطاعة الله و سایر صفات در تو هست یا نه؟
خودت را وارسی کن. ببین عابد الله و خائف الله و راجی الله هستی؟
و مثل اینها از صفات را دارا هستی یا نه؟
بعد از آن بیا در مقام معرفت رسول خدا.
باید صفت نسبت به حضرت پیغمبر داشته باشی.
حالا من می گویم بعضی را، ببین تو دارای آنها هستی یا نه؟
یکی از صفات تو نسبت به پیغمبران [این] است که: واجب است بر تو که پیغمبر را دست داشته باشی. ببین دوستش داری یا نه؟
دوست داشتنِ گوشت و پوست و سایر اعضا است و نه دوستیِ ضریح نقره ای است.
نه دوستیِ اسم است، نه دوستیِ لفظ است. بلکه دوستیِ صفات ایشان است که بندگیِ خوب و خالص داشتند.
پس ایشان را دوست داری، یعنی صفات ایشان را باید دوست داشته باشی.
اگر ضدّ صفات ایشان را داشته باشی و بگویی من دوست ایشانم دروغ گفته ای. بلکه دشمن ایشان هستی.
پیغمبر خدا دشمن است با هر کس که معصیت خدا کند.
حضرت امیر فرموده:
« إِنَّ وَلِيَّ مُحَمَّدٍ مَنْ أَطَاعَ اللَّهَ وَ إِنْ بَعُدَتْ لُحْمَتُهُ وَ إِنَّ عَدُوَّ مُحَمَّدٍ مَنْ عَصَى اللَّهَ وَ إِنْ قَرُبَتْ قَرَابَتُه» (نهج البلاغه حکمت 96).
هر کس معصیت خدا کند، دشمن آن حضرت است.
***
[3]
می گویی: من دوست اهل بیت هستم.
یعنی نقرۀ ضریح یا طلای قبّه؟ یا دوست لفظ علی هستی؟ یا دوست گوشت و استخوان؟ یا مثل آنها هستی؟
اینها که غلط است. باید دوست صفات ایشان باشی.
بیچاره می گویی من دوست امیرالمؤمنین هستم. شبهه در موضوع کرده ای.
می گویی سیدالشهدا را دوست می دارم. در تعزیۀ ا بچۀ بی ریش و مضق(؟) و لهو و سایر حرامها را داخل می کنید.
بدانید. اگر معصیت خدا کنید دشمن خدا هستید.
محال است که دشمن خدا دوست این بزرگواران باشد.
کسی آمد خدمت حضرت امیرالمؤمنین عرض کرد: «و الذی یعلم من السرّ ما یعلمه من العلانیة انّی أحبّک لله».
قسم به آن خدایی که پنهان را می داند چنان که آشکار را می داند، من در راه رضای خدا تو را دوست دارم.
حضرت فرمود: «و الذی یعلم من السرّ ما یعلمه من العلانیة انّی أبغضک لله».
قسم به خدایی که پنهان را مثل آشکار می داند، من تو را دشمن می دارم در راه رضای خدا.
مردم! راه ترس است، راه ترس!
چقدر خوشتان می آمد که من امروز [می] گفتم: خاطر چمع باشید که شما اهل کربلا هستید، مجاور قبر سیدالشهدا علیه السلام هستید!
آمدیم در حالت مان و صفت مان نسبت به قرآن.
می گویی: «القرآن کتابی»، نمی ترسی که ندا برسد: «کذب عبدی»؟!
آنهایی که در دنیا قرآن را می دانسته و اعتقاد به او داشتند، چون در قبر از ایشان سؤال می شود [و] جواب می گویند، از بهشت دری به طرف قبر ایشان باز می شود که تا قیامت متنعّم باشند.
[اما] آنها که اعتقاد نداشته اند و عمل در دنیا به او نکرده بودند، از ایشان که سؤال می شود، در جواب می گویند: «القرآن کتابی»، ندا می رسد: «کذب عبدی».
آن وقت برایش از عذاب جهنم مهیا می شود.
حاصل کلام:
متعلّقات اسلام چهار تا شدند، باید علاقه به اینها داشته باشی. کار بی علاقه درست نمی شود.
اگر بخواهی به این [ادّعا] کارَت درست بشود، درست نخواهد شد.
باید درست کرد، نه آنکه بگویی درست بشود. [ادعا کنی که] کارم خوب است.
مثَل آن شخص را شنیده اید؟
کسی را وعده گرفت. برد منزلش.
میهمان گفت: اطاق کجاست؟
گفت: اگر اینجا را بسازیم، اطاق خوبی می شود.
گفت: سرداب کجاست؟
گفت: اگر اینجا را بسازیم، سرداب خوبی می شود.
میهمان گفت: برادر من! اگر نمی توانم بنشینم، تو هم بدان که کار را باید درست کرد.
علاقه باید به اسلام پیدا کرد.
***
#روزنوشت
دلت مى خواهد که طاقت بیاورى ، صبورى کنى و حتى به حسین دلدارى بدهى .
بچه ها چشمشان به توست ؛ تو اگر آرام باشى ، آرامش مى گیرند و اگر تو بى تابى کنى ، طاقت از کف مى دهند.
سجاد که در خیمه تیمار تو خفته است، حادثه را در آینه نگاه تو دنبال مى کند. پس تو باید آنچنان با آرامش و طماءنینه باشى ، انگار که همه چیز منطبق بر روال معهود پیش مى رود. و مگر نه چنین است؟
مگر تو از بدو ورود به این جهان، خودت را مهیاى این روز نمى کردى ؟
پس باید قطره قطره آب شوى و سکوت کنى . جرعه جرعه خون دل بخورى و دم برنیاورى . همچنان که از صبح چنین کرده اى . حسین از صبح با تک تک هر صحابى ، به شهادت رسیده است ، با قطره قطره خون هر شهید، به زمین نشسته است و تو هر بار به او تسلى بخشیده اى . هر بار قلبش را گرم کرده اى و اشک از دیدگان دلش سترده اى . هر بار که از میدان باز آمده است ، افزایش موهاى سپید سر و رویش را شماره کرده اى.
به همان تعداد، در خود شکسته اى ، اما خم به ابرو نیاورى . خواهر اگر تعداد موهاى سپید برادرش را نداند که خواهر نیست . خواهر اگر عمق چروکهاى پیشانى برادرش را نشناسد که خواهر نیست .
فرازی از کتاب آفتاب در حجاب، سیدمهدی شجاعی، نشر نیستان
@storytimes
https://shahrestanadab.com/Portals/0/Images/Content-Images/AftabDarHejab.jpg
#یعقوب_کربلا چه قدر گریه میکنی
از صبح زود تا به سحر گریه میکنی
#یعقوب را که غصه #یوسف شکست و تو
داری برای چند نفر گریه می کنی
وقتی که چشم هات میافتد به معجری
حق داری ای عزیز اگر گریه می کنی
این طفل را به جان خودت آب داده اند
دیگر چرا میان گذر گریه می کنی
از صبح تا غروب فقط نیزه می زدند
داری به «قتل صبر» پدر گریه می کنی
چشمت چرا ضعیف شده بیرمق شده
یعقوب کربلا چقدر گریه می کنی؟!
با دیدن #اسیر کجا می رود دلت؟!
با دیدن فقیر کجا می رود دلت؟!
#آداب_زیارت
◾️در زيارت اینگونه باش ...
✍🏻 علامه مجلسی رحمه الله:
به سند معتبر مروی است که محمّد بن مسلم به حضرت امام محمّد باقر علیه السلام عرض کرد که: چون ما به زیارت پدرت حسین بن علیّ علیهما السلام برویم، آیا نه چنان است که در حجّیم؟ فرمود که: بلی. گفت: پس بر ما لازم است آنچه بر حاجیان لازم است. فرمود که:
➖ بر تو لازم است که نیکو مصاحبت نمایی با هر که رفیق تو است
➖ و بر تو لازم است که کم سخن بگویی مگر سخن خیر
➖و لازم است بر تو که یاد خدا بسیار کنی
➖و لازم است که جامه هایت پاکیزه باشد
➖ و لازم است که غسل کنی، پیش از آن که داخل حایر شوی
➖ و لازم است که با خشوع و رقّت باشی و نماز بسیار بخوانی و صلوات بر محمّد و آل محمد بسیار بفرستی
➖ و باید که خود را نگاه داری از چیزهایی که سزاوار نیست تو را
➖و باید که دیده خود را از حرام و شبهه بپوشانی
➖ و احسان به برادران مؤمن پریشان خود بکنی و اگر کسی را ببینی که خرجیاش تمام شده است او را دستگیری کنی و خرجی خود را میان خود و ایشان برابر قسمت کنی
➖و لازم است بر تو تقیّه، که قوام دین تو بر آن است
➖ و پرهیزکاری از چیزهایی که خدا از آنها نهی کرده است
➖و ترک کنی خصومت و بسیار قسم خوردن و مجادله و منازعه کردن را.
✅ پس چون چنین کنی، تمام میشود ثواب حج و عمره از برای تو و مستوجب میشوی از جانب آن کسی که طلب ثواب او کرده ای به مالْ خرج کردن و از اهل خود دور افتادن، اینکه برگردی با آمرزش گناهان و رحمت و خشنودی خدا.
📗 تحفة الزائر، ص ٣٠٠ _ به نقل از کامل الزیارات، باب ۴۸ حدیث ۱
@ashkvareh
کتاب ارزشمند گفتگو با خدا
اگر می خواهی بدانی این کار یا این چیز براي تو خوب است، نگاه کـن و ببـین چـه احساسـی
نسبت به آن داري؟ گاهی مشکل است ما احساسات خود را کشف کنیم، و مشکل تر از آن، بیان
احساسات است.
گفتگو با خدا
دونالد_والش
در ۲جلد
⬇️⬇️
امام خمینی.ره.
یکقصه هم قصه بعضی ائمه جمعه و بعضی از علمای بلاد است که با دخالت های بی مورد خود در امور دولت، اسباب این می شوند که مردم از آنها کنار گیرند. اگر مردم از روحانیون کنار گیرند، موجب می شود که روحانیون شکست بخورند و اگر روحانیون شکست بخورند، جمهوری اسلامی شکست می خورد. این مطلب را بارها گفته ام که روحانیون باید وضعی ارشادی داشته باشند، نه این که بخواهند حکومت کنند. کاری نباید بکنیم که مردم بگویند اینها دستشان به جایی نمی رسید، حالا که رسید دیدید این طور شدند. استبداد دینی خود تهمتی است که از کنارش نباید گذشت، رادیوها مرتب از آن سخن می گویند و ما را به
خودکامگی متهم می کنند. روحانیون نباید کاری کنند که شاهد دست دشمن بدهند. دخالت ما باید نهی از منکر و امر به معروف باشد، والا به استاندار بگوییم تو باید این کار را بکنی، والا بگوییم از این جا برو، این اولاً تضعیف دولت است و از آن گذشته موجب می شود که مردم از روحانیون متنفر شوند. این موضوعات را باید کاملاً در نظر داشته باشیم.
صحیفه نور جلد ۱۹. صفحه ۵۱
"هر آنچه می بینی، خود تویی"
کاش می دانستی که آنچه می بینی، خود تویی. آن سنگ، آن درخت، آن پرنده، خود تویی در جلوه ای دیگر. آسمان تویی، زمین تویی، ستارگان افلاک تویی. همه چیز در وجود تو تنیده شده است.
اگر خود تو نبودی، محال بود که قادر به دیدن شان باشی.
تو در آنها هستی و آنها در تو اَند.
بالا تویی، پایین تویی، درون و بیرون تویی.
آن انسان تویی.
آن ماجرا، ماجرای توست.
اگر کسی را بکشی، خودت را کشته ای.
اگر کسی را فریب دهی، خودت را فریب داده ای.
اگر کسی را اسیر کنی، هم زندانی تویی و هم زندان بان.
تو همواره با خودت روبرو می شوی.
اگر ببخشایی خودت را بخشیده ای.
اگر اطعام کنی، اگر سیراب کنی،اگر زنده بداری، خودت را زنده نگاه داشته ای.
این تویی که خود جهان شده ای.
واین جهان است که جلوه ای از درونیات توست.
جهان از مردمک چشم تو بارز شده است.
دریاب نکته را...
هر که جهان را می بیند، جهان خودش را می بیند.
بد یا خوب ،این جهان توست پس با خودت خوب باش و آن را بیش از این آلوده مکن.
آنچه را که گفتم سخنی شاعرانه مپندار،آن حقایقی است که از هزاران سال پیش، حکمای بزرگ الهی با شهودشان دریافته اند.
@Hich6o
⭕️ "هر کس که بخواهد در کف عمل خوب قرار بگیرد، باید خودش را با دیگران برابر ببیند "
✍️ مصطفی ملکیان
🔹به ازای هر قانونی که کشف می شود، یک سلسله انضباط های جدیدی بر ما تحمیل می شود، یعنی وقتی من می فهمم که اگر دستم را به فلان میوه مالیدم، سیاه می شود، از این به بعد می فهمم، اگر نخواهم در مجلسی با دست سیاه وارد شوم، دستم را نباید به آن میوه بمالم. به تعبیر دیگر، هر قانونی، یک دیوار جدید پیش پای ما می گذارد. آن وقت، وقتی قوانین با هم متشابه می شوند؛ یعنی در یک طبقه، مثل تار و پود پارچه در هم فرو می روند، سیر کردن از لابه لای این قوانین، یک بند بازی خیلی عجیب و غریبی است. آدم باید چنان بندبازی در زندگیش بکند که سرش به سنگ هیچ کدام از این قوانین نخورد؛ چون همه ی این قوانین، در مقابل ما ایستاده اند که بگویند اگر بخواهی حواست به ما نباشد ما هستیم.
🔹 اگر من مصلحت شما را بخواهم باید شما را با خیر هم آشنا بکنم؛ یعنی کاری بکنم اگر، در ناحیه عقایدتتان دست خوش توهمات و اوهام و هزیانات و اباطیل و خرافات و حرف های نامدلل نیستید، در ناحیه عملتان هم، عملتان رو به سوی خوبی داشته باشد. وقتی من این را هم به شما بگویم، این هم یک سلسله ناملایماتی برای شما فراهم می آورد.
🔹اولین خیر در زندگی، عدالت است. اگر در کف عمل خوب باشیم حد نصاب عمل خوب، یعنی کمینه عمل خوب، عمل عادلانه است و عمل عادلانه یعنی این که من سرسوزنی از حق تو را ضایع نکنم و به تو هم اجازه ندهم که سر سوزنی از حق مرا ضایع کنی؛ چون عدالت، یعنی پاسداشت حق ها و من اگر بخواهم عملم عادلانه باشد، باید از حق ها پاسداری کنم. از آن جا که باید از حق تو پاسداری بکنم، پس باید به خودم اجازه ندهم سر سوزنی، حق تو را بخورم. چون حق، حق همه است.فقط که شما حق نداری؛ من هم حق دارم.
🔹 هر کس که بخواهد در کف عمل خوب قرار بگیرد، باید خودش را با دیگران برابر ببیند و برابر دیدن خودم با شما، کار تلخی است. از آن جا که انسان در دنیای خودش، مهم ترین موجود است، برایش تلخ است که به وی بگویند در دنیای واقعی باید خودت را با همه مساوی بدانی.
🔹عدالت، یک پیش فرض انسان شناختی ارزشی دارد و آن این است که هیچ کس فکر نکند که تافته ی جدا بافته است. اگر بناست که من سر سوزنی از حق تو را نخورم و تو هم سر سوزنی از حق مرا نخوری، به این معنی است که من باید خودم را با هر انسانی برابر ببینم. این برابر بینی خود با هر موجودی، خیلی برای آدم شاق می آید. ممکن است ما الان، این برابر دیدن خود با دوستانمان را خیلی شاق نبینیم، ولی وقتی حادثه ای رخ داد و مثلا، زمین یک زلزله ۳ ریشتری داشته باشد، آن وقت می بینید که همین ما، خودمان را با دیگران برابر نمی بینیم. اما این، فعلا مهم نیست. وقتی که می خواهید خودتان را با یک سیاه پوست یا آدم ژنده پوش فقیر، یک فرد جذامی، با کسی که دین یا مذهب شما را قبول ندارد، با کسی که در خانه شما نوکر و خادم است، یا با کسی که سرسونی ازعلم و زیبایی و ثروت شما را ندارد، برابر ببنید، آن وقت می بینید که، به راحتی، هر کس نمی تواند خودش را با دیگران مقایسه کند.
🔹این برابر دیدن و خودم را که در دنیای خودم همه چیز هستم، مساوی با سایر انسان ها دیدن، کار دشواری است. این است که اگر کسی می خواهد به انسان راه خیر را نشان دهد، اول باید به او یاد دهد که فلانی! تمام انانیتت را باید کنار بگذاری، تمام نفسانیت و تبختر و این که من یک تافته جدا بافته هستم را، باید کنار بگذاری. این البته خیلی تلخ است.
🔅سخنرانی استاد مصطفی ملکیان تحت عنوان "تحلیلی در باب تراژدی عاشقی و مهجوری"
@mostafamalekian
نامه گاندی به آدولف هیتلر و ترجمه آن
دوست عزیز،
دوستانم مدام اصرار می کنند که به خاطر وضعیت خطرناک دنیا، نامه ای برایت بنویسم. من تاکنون مقاومت کردم چون احساس می کردم که ارسال نامه دور از نزاکت است. ولی چیزهایی اتفاق اقتاده که حس می کنم دست از حساب و کتاب های اینچنینی بردارم و به امید کوچکترین تاثیر ممکن، درخواستم را درمیان بگذارم.
کاملا مشخص است که در این لحظه از تاریخ، شما تنها انسانی هستی که قدرت جلوگیری از جنگی را داری که می تواند بشر را به دوران بربریت برگرداند. اشکالی ندارد اگر این مزاحمت من کمی ترا برنجاند. آیا به درخواست مردی که موقعیت و منزلتش را مدیون مخالفت با خشونت است توجه خواهی کرد؟
به هر حال انتظار دارم که مرا به خاطر جسارتم ببخشی.
دوست همیشگی تو، گاندی
📚 @PDFsCom
⭕️ تصوير "عايشه خانم يوشي" همسر صيغه اي "ناصرالدين شاه قاجار"
متن يكي از نامه هاي "ناصرالدين شاه قاجار" به " عايشه خانم يوشي" چنين است : " عايشه خانم جانم ، شنيده ام غصه مي خوري به خدا قسم يك موي كثيف تو را به هزار نفر آدم اجنبي نمي دهم ، اگر بداني چقدر محبت به تو دارم هرگز غصه نمي خوري ، اين دفعه اين طور اتفاق افتاد تو را به سرِ من به جانِ من ، قسم مي دهم غصه نخور ، آسوده خاطر باش والله از براي اين كه تو غصه مي خوري اوقات ندارم
جواب نامه خوب بنويس من آسوده بشوم ، يك انگشتر الماس برليان براي تو فرستادم ؛ از حاجي سرور بگير ، تو عايشه جانِ من هستي ، تو را به يك دنيا برابر نمي كنم.
سال : ۱۲۷۳ تهران
✅دیده بانی خبر یزد
@yazdraport
🍀مشخصه گروه های افراطی - برخلاف گروه های تفریطی که وادادگی و کوتاهی بیشتر در امور ملاک و معیار است - این است که هر چقدر تندروی بیشتری داشته باشی مطلوب تر خواهی بود.
🍀اگر این افراط در گروه های ولایی باشد هر چقدر افراد بیشتری را لعن و نفرین کنی و از دین برگشته بدانی ولایی تر هستی. در میان هیاتی های افراطی هر چقدر مقام ائمه را از خدا و پیغمبر بالاتر ببری مطلوبتری.
🍀 در سیاسیون انقلابی افراطی نیز داستان همین گونه است. هر چقدر فحش بیشتر بدهی برچسب بیشتری به افراد بزنی، افراد را خارج از دایره انقلاب بدانی و برانی و رفتار تندتری داشته باشی انقلابی تر هستی و گرنه اصلا انقلابی نیستی. هر چقدر در تهمت زدن به دیگران جری تر باشی و با قاطعیت بیشتری افراد را از مرز انقلاب بیرون بدانی و بالتبع برخورد تندتر و احتیاط کم تری داشته باشی انقلابی تر خواهی بود.
🍀البته این ویژگی، لازمه خروج از حد تعادل در همه زمینه ها و موضوعات است و مختص گروه های دینی و یا سیاسی نیست.
🍀جالب است هنگامی که رهبری به درستی فرمودند انقلابی ها تندرو نیستند و توصیه فرمودند به بچه های مؤمن و حزب اللهی تندرو نگویید، تندروها دقیقا مفهوم گیری معکوس می کنند یعنی به جای برداشت صحیح از کلام رهبری که در همان سخنرانی تصریح می کنند به اینکه انقلابی بودن به معنای افراط نیست و جبهه انقلاب نباید رفتار غیرمعقول همچون حمله به سفارت عربستان و تسخیر سفارت انگلیس داشته باشد، می گویند دیدید رهبری فرمودند هیچ وقت به ما انقلابی ها تندرو نگویید و اتفاقا همین کلام را نیز همچون چماقی بر سر فرد مقابل فرو می آورند و هیچ گاه به فکر اصلاح رویه خود نیستند.
🍀 این در حالی است که تلاش رهبر انقلاب در بعد تبلیغاتی در جهان این بوده که معنویت، عدالت و عقلانیت را از ویژگی های اصلی اسلام جمهوری اسلامی معرفی کنند.
🍀یک انقلابی، مرز نگه دار جبهه انقلاب است اما زیاده روی نمی کند تا دچار دفع حداکثری نشود. انقلابی در رعایت حقوق مردم بیشترین احتیاط را می کند، می داند حقوق مردم شامل احترام، امنیت و آزادی است. یک انقلابی هنگامی که از دیگران سخن می گوید جز از یقینیات و مسلمات بر زبان جاری نمی کند و در همان زمان، به بدی دیگران خیلی دیر یقین پیدا میکند، بیشتر حمل به صحت می کند چرا که رحماء بینهم است، اگر فهمید تهمتی زده یا حقی ضایع کرده بی درنگ درصدد جبران و اخذ حلالیت شتاب می کند، کسی را سرزنش نمی کند، در ریختن آبروی دیگران پیش قدم نمی شود، امانت دار است و راز مردم را افشا نمی کند، استراق سمع را حرام می داند و نشر آن را حرام تر، حتی به دشمن هم تهمت نمی زند، جوانمردی و مروت را فدای سیاست نمی کند، خطاپوش و عذرپذیر است، مهربانی اش نمود و جلوه بیشتری از بقیه صفاتش دارد، دلسوز است و دیگران از شرش در امانند.
🍀هنگامی که این لایه انسانی را در وجود خود یافت آنگاه با منافق و نفوذی برخورد می کند، راه را بر فتنه می بندد و در نهایت اشداء علی الکفار می شود.
@ShahabadiMeghdad
تو خیال کرده ای علی علیه السلام شکست خورد؟!
معروف است که در زمان قاجاریه مرد نسبتاً فاضلی که بسیار خوش نویس بوده. ظاهراً از شیراز برای زیارت به مشهد رفته بود. در بازگشت، پولش تمام می شود یا دزد می زند، و در تهران در حالی که غریب بوده بی پول می ماند. فکر می کند که از هنرش که خطاطی است استفاده کند و ضمناً زیاد هم معطل نشود. بر می دارد همین عهدنامه ی امیرالمؤمنین علیه السلام به مالک اشتر را با یک خط بسیار زیبا می نویسد. خطکشی می کند، جدول بندی می کند، این عهدنامه را در یک دفتری می نویسد و آن را به صدر اعظم وقت اهدا می کند.
یک روز می رود نزد صدر اعظم در حالی که ارباب رجوع هم زیاد بوده اند. نوشته را به او می دهد و می گوید هدیه ی ناقابلی است. پس از مدتی بلند می شود که برود. صدر اعظم می گوید آقا شما بفرمایید. با خود می گوید لابد می خواهد مرحمتی بدهد، می خواهد خلوت بشود. چند نفری از ارباب رجوع می مانند. باز می بیند خیلی طول کشید، بلند می شود که برود. دوباره صدر اعظم می گوید آقا شما بفرمایید.
تا اینکه همه ی مردم می روند، فقط پیشخدمتها می مانند. صدر اعظم می گوید فرمایشی دارید؟ این شخص می گوید: نه، من عرضی نداشتم، همین را تقدیم کرده بودم. پیشخدمتها را هم می گوید همه تان بروید بیرون، کسی حق ندارد بیاید داخل اتاق. این بیچاره وحشتش می گیرد که این دیگر چگونه است؟ ! صدر اعظم می گوید: بیا جلو! می رود جلو. آهسته در گوشش می گوید: چرا این را نوشتی و برای من آوردی؟
می گوید: شما صدر اعظم یک مملکت هستید، این هم دستورالعمل مولا امیرالمؤمنین علیه السلام است برای کسانی مثل شما. فرمان اوست راجع به اینکه با مردم چطور باید رفتار کرد. من فکر می کنم شما هم شیعه ی امیرالمؤمنین هستید و چنین چیزی را دوست دارید. فکر کردم برایتان هدیه ای بیاورم، هیچ چیز مناسبتر از این پیدا نکردم.
گفت: بیا جلو. رفت جلو. گفت: یک کلمه من می خواهم به تو بگویم و آن این است که خود علی که اینها را نوشت و به اینها بیش از هرکس دیگر پایبند بود و عمل می کرد، در سیاست از اینها چقدر بهره برداری کرد که حالا من بیایم به اینها عمل کنم؟ خود علی از همین راهی که دستور داد عمل کرد و دیدیم که تمام مُلکش از بین رفت و معاویه بر او مسلط شد. علی خودش به این دستورالعمل عمل کرد و شکست خورد، پس این چیست که برای من نوشته ای؟ ! گفت: اجازه می دهید جواب بدهم؟ بله.
گفت: چرا این حرف را در میان جمعیت به من نگفتی؟ گفت: اگر در میان جمعیت می گفتم پدرم را درمی آوردند. گفت: بسیار خوب، جمعیت که رفت چرا پیشخدمتها را گفتی همه تان بروید بیرون؟ گفت: اگر یکی از آنها می فهمید که من چنین جسارتی به علی می کنم پدرم را درمی آورد. گفت: پیروزی علی علیه السلام همین است. چرا معاویه بعد از هزار و سیصد سال، احدی کوچکترین احترامی برایش قائل نیست و جز لعنت و نفرین چیز دیگری برای او نیست؟
علی علیه السلام هم بشری بود مثل من و تو. این احترام را از کجا پیدا کرد که تو اگر به همین نوکرها و پیشخدمتها بگویی آدمهای بیگناهی را گردن بزنید گردن می زنند ولی اسم علی را جرأت نمی کنی با بی احترامی [جلوی آنها ببری ] ؟ آیا جز این است که علی علیه السلام را اینها به همین صفات شناخته اند که علی مجسمه ی راستی و درستی، مجسمه ی وفای به عهد و تجسم همین دستورالعملی است که خودش داده است؟ علی علیه السلام به موجب اینکه به همین سیاست عمل کرد، هم خودش را در دنیا بیمه کرد و هم اینها را.
اگر در دنیا فردی پیدا می شود که به این اصول انسانیت عمل می کند به موجب همین است که علی علیه السلام اینها را نوشت و خودش عمل کرد. اگر او اینها را نمی نوشت و خودش عمل نمی کرد، سنگ روی سنگ بند نمی شد. تو خیال کرده ای که این اجتماع را با همان سیاست خودت حفظ کرده ای؟ ! اگر مردم دزدی نمی کنند، به خاطر تو دزدی نمی کنند؟ ! صدی نود مردمی که دزدی نمی کنند به خاطر علی علیه السلام و دستورهای علی و امثال علی است. صدی نود مردمی که فحشا نمی کنند، به ناموس تو خیانت نمی کنند، به خاطر همان علی علیه السلام و دستورهای علی است. تو خیال کرده ای علی علیه السلام شکست خورد؟!
منبع: استاد شهید مرتضی مطهری (تفسیر سوره انفال، آشنایی با قرآن)
https://t.me/ha_mim1377
الكتب والمواضيع والآراء فيها لا تعبر عن رأي الموقع
تنبيه: جميع المحتويات والكتب في هذا الموقع جمعت من القنوات والمجموعات بواسطة بوتات في تطبيق تلغرام (برنامج Telegram) تلقائيا، فإذا شاهدت مادة مخالفة للعرف أو لقوانين النشر وحقوق المؤلفين فالرجاء إرسال المادة عبر هذا الإيميل حتى يحذف فورا:
alkhazanah.com@gmail.com
All contents and books on this website are collected from Telegram channels and groups by bots automatically. if you detect a post that is culturally inappropriate or violates publishing law or copyright, please send the permanent link of the post to the email below so the message will be deleted immediately:
alkhazanah.com@gmail.com