قناة

کانال کتاب (yortchi) pdf

کانال کتاب (yortchi) pdf
19.2k
عددالاعضاء
1,299
Links
33,058
Files
2,012
Videos
14,818
Photo
وصف القناة
*اگر کتاب یا صوت دروس، حقوق مولف رو نقض کرد، خبر بدید تا حذفش کنیم. We respect the copyright rules درخواست رو پاسخگو نیستم اگر کتابی رایگان باشه در کانال داریم و کتابی که پولی هست باید بخرید كانال پشتیبان @yortchi_bosjin #تبلیغ: @tablighat_yortchi
#آموزش 4

💠[اقسام و تقسيمات فعل‌‏]

💥براى فعل نيز تقسيماتى است كه ذيلا درج ميشوند:
📍الف: فعل باعتبار زمان حركت بر سه قسم است:
1- ماضى.
2- مضارع.
3- حال.
📍ب: فعل باعتبار دلالت بر ايجاد حركت يا اخبار از آن بر دو قسم است:
1- انشاء.
2- اخبار.
📍ج: فعل باعتبار قبول اعراب و عدمش بر دو قسم است:
1- معرب.
2- مبنى.
📍د: فعل باعتبار اصالت و فرع بودن بر دو قسم است:
1- جامد.
2- مشتق.
📍ه: فعل باعتبار قابليت و عدم قابليت براى تصرّف در آن بر دو قسم است:
1- متصرّف.
2- غير متصرّف.
📍و: فعل باعتبار دلالت بر عموم يا خصوص حركت بر دو قسم است:
1- فعل عام.
2- فعل خاص.
📍ز: فعل باعتبار دلالت بر كيفيت حركت مسمّى بر دو قسم است:
1- فعل قلب.
2- فعل جارحه.
📍ح: فعل باعتبار كيفيت كمال و نقص معنى بر دو قسم است:
1- فعل تام.
2- فعل ناقص.
📍ط: فعل باعتبار اشتمالش بر حروف علّه و غير آن بر دو قسم است:
1- صحيح.
2- غير صحيح.
📍ى: فعل باعتبار تعداد حروفش بر دو قسم است:
1- ثلاثى.
2- رباعى.
📍ك: فعل از نظر اكتفاء بفاعل و عدم اكتفائش بر دو قسم است:
1- لازم.
2- متعدى.

☄️و چنانچه ملاحظه ميشود فعل نيز داراى دو تقسيم است:

1️⃣تقسيم آن باعتبار لفظ فعل بدون ملاحظه حركت مسمّى و آنها عبارتند از:
🔹فعل معرب، 🔹فعل مبنى، 🔹فعل جامد، 🔹فعل مشتق، 🔹فعل متصرّف، 🔹فعل غير متصرّف، 🔹فعل صحيح، 🔹فعل غير صحيح، 🔹فعل ثلاثى، 🔹فعل رباعى.
2️⃣تقسيم آن باعتبار ملاحظه معنا و آنها عبارتند از:
🔸انشاء، 🔸اخبار، 🔸ماضى، 🔸مضارع،🔸 حال، 🔸عام،🔸 خاص، 🔸فعل،🔸 قلب،🔸 فعل جارحه،🔸 تام،🔸 ناقص،🔸 لازم، 🔸متعدّى.
✨و شرح هر يك با خصوصيات آنها در بحث احكام فعل بطور تفصيل ذكر خواهد شد.

💠[اقسام و تقسيم حرف‏]‌‏
💥بطور كلّى حرف را ميتوان به دو قسم تقسيم كرد:
الف: حرف عامل.
ب: حرف غير عامل.
✨و براى هر يك اقسام و مصاديقى است كه در بحث احكام حرف انشاء اللّه ذكر خواهد شد.


🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹

🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸


@yortchi_bosjin_pdf
#آموزش
#فروق_التعابیر

❓فرق بين «اثم» و «سيئه» و «ذنب» و «معصيت» چيست؟

🔸يكی از اعجازهای قرآن كريم اعجاز در الفاظ آن است. طوری كه هيچ اديب و عربی نتوانسته است مانند آن ها بياورد. دلالت الفاظ قرآن كريم بر معانی، معجزه است و از زيبايی مخصوص به خود برخوردار است. چون لفظ قرآن كريم زيباست، معانی قرآن كريم عالی است. چنان كه يك مفهوم را با الفاظی گوناگون به مناسبت های مختلف با معانی مورد نظر بيان می كند.

🔹يكی از مفاهيمی كه در قرآن كريم با الفاظ مختلف و گوناگون بيان شده و در ابتدای نظر به آن ها انسان فقط يك چيز از آن ها برداشت می كند، مفهوم گناه است كه در قرآن كريم در جاهای مختلف با واژه های گوناگون هم چون اثم، سيئه، ذنب، معصيت، فسق و فساد و منكر و... به آن اشاره كرده است. در زبان فارسی سرپيچی از دستور مولا، گناه ناميده می شود. در حالی كه اين سرپيچی امكان دارد حالات گوناگون داشته و در جايگاه های متعدد و در شرايط مختلف صورت پذيرد. ولی در زبان عرب به خصوص در قرآن كريم، برای لحاظ كردن همه اين جزئيات، كلمات متعددی وضع گرديده است كه هر يك وجه خاصی از اين نافرمانی را بيان می كند.

🔅۱.«اثم» : كلمه اثم با مشتقات مختلف، ۴۸ مرتبه در قرآن كريم به كار رفته است. اسمی است برای افعالی كه مانع رسيدن به ثواب و پاداش است و نيز در معنای تأخير و درنگ كردن و ممانعت است.(1) مرحوم شعرانی می نويسد : اثم عبارت از گناه يا منقصت نفسانی است كه از مخالفت امر پروردگار برای انسان حاصل می شود و به نظر می رسد كه چون گناه در فاعل آن نقصان به وجود می آورد، لذا آن را اثم گويند و از آن لحاظ كه مخالفت امر خدا است، عصيان گفته می شود.(2) و به طور كلی با توجه به آياتی كه در آن ها واژه اثم و مشتقات آن به كار رفته است، ميتوان دريافت كه اين واژه، مشعر به زيان و منقصت در اثر گناه است.
در سوره بقره می فرمايد : زيان و منقصت شراب و قمار از سود و نفعشان بيشتر است.(3)
اين جا اثم به معنای زيان به كار رفته است و نيز در سوره نساء اثم را كنار خطيئه به كار برده و به معنای گناه است.(4) و در برخی آيات اثم به معنای زيان و منقصت نفسانی به كار رفته است : از بسياری از گمان ها اجتناب كنيد كه بعضی گمان ها زيان نفسانی دارد.(5) باز در سوره بقره ميفرمايد : آن كس كه شهادت را نهان دارد، دلش زيان كار است.(6) با توجه به اين كه اين واژه در آيات مختلف و به لحاظ مفهوم آيه و محتوای آيه، معانی مختلفی پيدا ميكند، ولی در كل بيان دارنده گناهی است كه سبب زيان بدنی، روانی و روحی ميشود.

🔅۲. «سيئة» : در لغت به هر چيزی كه انسان را از امور دنيوی يا اخروی و حالات نفسانی و بدنی و هم چنين به خاطر از دست رفتن مال و جاه و از دست رفتن دوست، اندوهگين سازد، اطلاق ميشود و سيئه كه از سوء اخذ شده است، به عمل زشت نيز گفته ميشود كه نقطه مقابل حسنه است.(7) اين كه به كار زشت سيئه گفته شده و آن را به بر هم خوردن چهره ها نسبت ميدهد، به اين خاطر است كه همواره در اثر گناه و كار زشت غم در چهره ظاهر ميشود.
سيئه با مشتقاتش، بيش از ۱۵۰ مرتبه در قرآن كريم به كار رفته است و هم چون ديگر عناوين اعمال ناپسند در آيات گوناگون با توجه به محتوای آيه، مفاهيم و معانی مختلف دارد. در كل ميتوان گفت سرباز زدن از انجام دستور مولا با توجه به ايمان قلبی و اعتقاد به مولا و امر و نهی كنندگی اش، سيئه است.
مرحوم طبرسی در تفسير آيه ۸۱ سوره بقره، می نويسد : سيئه در اين جا به معنای شرك و شرك گرايی است و برخی نيز ميگويند منظور از سيئه، گناه بزرگی است كه كيفر آن آتش است. ولی نظر اول بهتر است. به اين دليل كه آتش جاودانه ای كه در آيه به آن اشاره شده با شرك و شرك گرايی هماهنگ است.(8) در جای ديگر سيئه را به قحطی، مرض و بلاء و معصيه، مكاره و شدايد و... معنی كرده است.(9) ولی آن چه در مورد سيئه قابل بيان است، اين است كه در اغلب موارد در قرآن كريم، سيئه در كنار حسنه به كار رفته است. يعنی كار زشتی كه در مقابل كار نيك است .

🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸

🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸



@yortchi_bosjin_pdf
#آموزش
#فروق_التعابیر

🔅۳. «ذنب» : ذنب يعنی گناه و جمع آن ذنوب است كه حدود ۳۹ بار در قرآن كريم به كار رفته است. در لغت عربی هر چيزی كه خوار و عقب مانده باشد، ذنب گويند و به همين خاطر به دم اسب نيز ذنب گويند و به طور استعاره در هر كاری كه عاقبتش ناروا و ناگوار است و به اعتبار دنباله چيزی به كار برده شده است.
از اين رو واژه ذنب به اعتبار نتيجه ای كه از گناه حاصل ميشود بد فرجامی، تنبيه و سياست ناميده شده است.(10)
برخی از مفسرين نيز در معنای ذنب گفته اند : هر عمل نيكو كه فوت آن پشيمانی آورد و توبه از آن معقول باشد نيز ذنب ناميده ميشود. هر چند مرتكب آن مستحق عقاب نباشد، بلكه هر چه دنباله اش حسرت آورد. مانند آن كه نماز صبح را برای آن كه خواب مانده ترك كند.(11)

🔅۴. «معصيت» : معصيت كه از عصيان است به معنای نافرمانی است و به هر نوع سرپيچی فارغ از ويژگی و شرايط آن معصيت گفته ميشود كه با مشتقاتش به دفعات ۳۱ بار در آيات قرآن كريم به كار رفته است و در اصطلاح عدم امتثال امر مولا و عدم اجتناب از نهی مولای واجب الاطاعه را عصيان و معصيت گويند.(12) لذا مشاهده ميشود كه معصيت در برابر اطاعت، قرار دارد. يعنی كسی كه اطاعت امر مولا و پروردگار خويش را نكند، معصيت كار است. حالا هر نوع نافرمانی كه باشد. در حديثی از رسول خدا ـ صلی الله عليه و آله و سلم ـ نقل شده است كه حضرت فرمودند : خداوند بر شما مسلمين اطاعت و فرمانبری از من را واجب كرده است و از نافرمانی و معصيت من شما را نهی فرموده است.(13)
اگر چه معصيت و عصيان و خطيئه و فواحش و منكر و امثال اين كلمات همه مانند گناه، زشت ناپسند، ناروا، بزه و ناشايست نزديك به يكديگرند، امّا در هر يك از اين واژه ها و الفاظ خصوصيتی معتبر است و به نظر ميرسد
√ چون گناه در فاعل آن منقصتی به وجود می آورد، لذا آن را «اثم» گفته اند
√ و چون مخالفت امر خداست، «معصيت» گفته ميشود
√ و از آن جا كه حسرت و عقاب در پی و دنباله آن گناه خواهد بود، لذا «ذنب» گفته اند
√ و از آن جا كه گناه مايه غمگينی و اندوه است، لذا «سيئه» گفته اند.

🔸بنابراين، واژه های مختلف درباره گناه هر كدام بيان گر بخشی از آثار شوم گناه و حاكی از گوناگونی گناه می باشد و هر يك با پيام مخصوصی، هشدار ويژه ای به انسان ميدهد و بشر را از ارتكاب گناه بر حذر می دارد.

📚 پاورقی :

1. راغب اصفهانی، المفردات، ماده اثم.
2. شعرانی، ابو الحسن، نثر طوبی، تهران، کتاب فروشی اسلامی، 1398ش، ج1، ص7 و 8.
3. بقره : 216.
4. نساء : 112.
5. حجرات : 12.
6. بقره : 283.
7. راغب، همان، ماده سيئه.
8. طبرسی، مجمع البيان، بيروت، موسسه اعلمی، 1415ق، ج1، ص281.
9. همان، ج3، ص138.
10. راغب، همان، ماده ذنب.
11. شعرانی، همان، ج1، ص279.
12. لسان العرب، ج15، ص67.
13. ابو حمزه ثمالی، تفسير قرآن، نشر الهادی، 1420ق، ص200


🔹🔸🔹🔸🔸🔹🔸🔹🔸

🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹



@yortchi_bosjin_pdf
#آموزش ‏5

💠[تمرين و آزمايش‏]
بمنظور تمرين و آزمايش آيه‏اى از كلام اللّه مجيد را در ذيل آورده و نحوه استخراج هر يك از كلمات سه‏گانه را از آن شرح مى‏دهيم.
قُلْ هو اللّهُ أحَدٌ «بگو اى پيامبر او است خداى يگانه»
لفظ «قل»
🔸اوّلا: لفظ مستعمل يعنى كلمه است زيرا داراى معناى مفهومى است كه باعتبار آن استعمال ميگردد.
🔹و از اقسام سه‏گانه كلمه (اسم، فعل، حرف) فعل است چون از حركت مسمّى خبر ميدهد چه آنكه گفتن و تكلّم كردن حركتى است از حركات كه بوسيله جارحه (عضو) مخصوص يعنى زبان صورت مى‏گيرد.

✨پس از تشخيص كلمه «قل» كه از كداميك از اقسام سه‏گانه ميباشد لازم است براى تجزيه تفصيلى آن به فهرست مختصات فعل رجوع نموده و ملاحظه كنيم كداميك از خصائص نامبرده در آن وجود دارد از اينرو مناسب است اقسام و احكام تفصيلى فعل در اينجا آورده شود تا پس از احاطه بآنها بتوانيم درباره «قل» مفصّلا بحث نموده و آنرا تجزيه كامل نمائيم.

💠[تقسيم تفصيلى فعل و شرح هر يك از اقسام‌‏]
📍چنانچه گفته شد فعل به دو اعتبار تقسيم ميشود:
1️⃣🔴تقسيم باعتبار نفس لفظ بدون در نظر گرفتن حركت مسمّى و معناى آن.
2️⃣🔵تقسيم آن بملاحظه معنا و حركت مسمّى.

🔴تقسيمات فعل باعتبار لفظ آن

🔳ابتداء مى‏گوئيم: فعل يا ▪️مبنى است و يا ▫️معرب.
▪️فعل مبنى: آنستكه بواسطه تغيير عوامل حرف آخرش متغيّر نشود همچون فعل ماضى و امر بنابر قول برخى از ادباء.
▫️فعل معرب: آنستكه بواسطه تغيير عوامل حرف آخرش متغيّر شود نظير فعل مضارع كه بواسطه عوامل نصبى، منصوب و عوامل جزمى، مجزوم و عوامل رفعى، مرفوع مى‏گردد.
✨و نيز مانند فعل امر بنابر رأى برخى ديگر از ادباء.


☄️تبصره (1)☄️
📍فعل ماضى در برخى از صيغ
🔵مبنى بر فتح و در بعضى ديگر
⚪️مبنى بر ضمّ و در پاره‏اى
⚫️مبنى بر سكون است.

🔵امّا صيغ مبنى بر فتح عبارتند از چهار صيغه بشرح زير:
1- مفرد مذكّر غائب/ همچون:/ ضرب.
2- تثنيه مذكّر غائب/ نظير:/ ضربا.
3- تثنيه مؤنّث غائب/ مانند:/ ضربت.
4- تثنيه مؤنّث غائب/ مثل:/ ضربتا.
⚪️امّا آنكه مبنى بر ضمّ است فقط يك صيغه بوده و آن عبارتست از:
صيغه جمع مذكّر غائب/ يعنى:/ ضربوا
⚫️و امّا صيغ مبنى بر سكون عبارتند از نه صيغه باقى باين شرح:
1- جمع مؤنّث غائب/ مانند:/ ضربن.
2- مفرد مذكّر حاضر/ مانند:/ ضربت.
3- تثنيه مذكّر حاضر/ مانند:/ ضربتما.
4- جمع مذكّر حاضر/ مانند:/ ضربتم.
5- مفرد مؤنّث حاضر/ مانند:/ ضربت.
6- تثنيه مؤنّث حاضر/ مانند: ضربتما.
7- جمع مؤنّث حاضر/ مانند: ضربتنّ.
8- متكلّم وحده/ مانند:/ ضربت.
9- متكلّم مع الغير/ مانند:/ ضربنا.

☄️تبصره (2)☄️
📍فعل مضارع نيز در دو صيغه مبنى است:
1- جمع مؤنّث غائب/ مانند:/ يضربن.
2- جمع مؤنّث حاضر/ مثل:/ تضربن.
✨و همانطور كه ملاحظه ميشود در ايندو صيغه اينفعل مبنى بر سكون ميباشد.

☄️تبصره (3)☄️
📍فعل مبنى بر دو قسم است‏
1- آنكه اتّفاق بر بنائش است و آن فعل ماضى مى‏باشد.
2- آنكه در بنائش بين ارباب ادب اختلاف است و آن فعل امر ميباشد چه آنكه اهل بصره آنرا مبنى بر سكون و اهل كوفه آنرا معرف و مجزوم مى‏دانند.

☄️تبصره (4)☄️
💠[علائم اعراب و بناء در افعال‌‏]‌‏
🔱علامت اعراب در افعال از سه حال خارج نيست:
❤️1- اعراب بحركت.
💙2- اعراب بحذف.
💚3- اعراب بحرف.

❤️اعراب بحركت‏
📍حركت اعراب در فعل سه تا مى‏باشد:
1- رفع به ضمّه/ مانند:/ يضرب.
2- نصب به فتحه/ مثل:/ لن يضرب.
3- جزم به سكون/ نظير:/ لم يضرب.

💙اعراب بحذف‏
📍و آن در نصب و جزم بطور مشترك در چهار صيغه ميباشد باين شرح:
1- تثيه مذكّر چه غائب و چه حاضر مانند: لن يضربا و لم تضربا.
2- جمع مذكّر چه غائب و چه حاضر مانند: لن يضربوا و لم تضربوا.
3- تثنيه مؤنّث چه غائب و چه حاضر مانند: لن تضربا و لم تضربا.
4- مفرد و مؤنّث حاضر مانند: لن تضربى و لم تضربى.
و در جزم بتنهائى در مضارع ناقص مى‏باشد چه ناقص واوى و چه ناقص يائى مانند: لم يغز و لم يرم.

💚اعراب بحرف‏
📍و آن تنها در حالت رفع است:
و مورد آن در چهار صيغه مذكور بوده كه نون علامت رفع در آنها ميباشد چنانچه حذف آن علامت و جزم مى‏باشد.

💠[علامت بناء‌‏]‌‏
📍علامت بناء در افعال ازسه حال خارج نيست:
1- ضمّه: و آن صرفا در صيغه جمه مذكّر غائب از فعل ماضى است چنانچه مثالش گذشت.
2- فتحه: و آن در چهار صيغه سابق الذّكر است.
3- سكون: و آن در يازده صيغه‏اى است كه قبلا نقل شدند (نه صيغه در ماضى و دو صيغه در فعل مضارع).

☄️ تبصره (5)☄️
اصل در افعال، بناء است چنانچه علماء اهل بصره گفته‏اند مگر آنكه از جهتى به اسم شباهت پيدا كند تا بدينوسيله معرب شود چه آنكه اصل در اسماء اعراب است همانطوريكه در مبحث اسماء گفته خواهد شد.
و بهر تقدير چون فعل ماضى هيچگونه شباهتى باسم ندارد لاجرم بر اصل خود باقى و بحالت بناء ميباشد ولى فعل مضارع چون باسم شباهت دارد آنرا معرب استعمال كرده ‏اند.

🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸

🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔹🔸🔹



@yortchi_bosjin_pdf
◀️ #آموزش ‏5

☄️تبصره (6)☄️
💠[وجه شباهت در فعل مضارع به اسم‏]
📍در وجه شباهت فعل مضارع باسماء وجوهى گفته شده كه بنظر فاتر حقير اصحّ و اضبط آنها امر ذيل مى‏باشد:
اسم داراى معناى مشترك بوده بطوريكه هر يك از معانى را كه بخواهند اراده كنند بكمك قرينه معيّنه مشخّص مينمايند چنانچه «در عين» وقتى بگويند:
رأيت عينا باكيه (ديدم چشمى گريان) قيد «باكيه» قرينه است كه از «عين» چشم‏ اراده شده.
و وقتى بگويند:
رأيت عينا جاريه (ديدم چشمه‏اى روان) قيد «جاريه» قرينه است بر اراده چشمه و همچنين نسبت به هر يك از معانى قرينه مناسب با آن را مى‏آورند.
در مضارع نيز امر چنين است زيرا اين فعل بلحاظ اشتراكش بين حال و استقبال مشترك بين آندو است بطورى كه اراده هر يك بخصوص نياز بقرينه معيّنه دارد از اينرو «لام» را قرينه اراده حال و «سين» و «سوف» را قرينه بر اراده استقبال قرار داده‏اند. و اساسا بهمين جهت مشابهتش نام ى نرا مضارع نهاده‏اند چه آنكه مضارع يعنى مشابه .

ادامه دارد.....

🔸🔹🔸🔹🔸🔹

🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹


@yortchi_bosjin_pdf
#پیام_ناشناس
صوت لمعه 1رواگه بزارین ممنون میشم

@HarfBeManBot


سلام برشما دوست گرامی
بیزحمت آیدیتون رو برامون بفرستید
متشکرم 🌹
#نکات_متنی؛

💠در باره کاربرد واژه أیضا گفته اند:

🔶کلمة «أیضا» لا یستعمل إلاّ مع الشیئین بینهما توافق و یمکن إستغناء کلٍّ منهما عن الآخر
🔻فخرج بـ«الشیئین» ⚡️نحو: «جاءنی أیضاً»مقتصرا علیه لفظا أو تقدیرا
🔻و بـ«التوافق» ⚡️نحو: «جاء و مات أیضا»
🔻و بـ«إمکان» الإستغناء ⚡️نحو: «إختصم زید و عمرو أیضا»

🔹فلا یقال شیء من ذلک
🔹ثم هو مفعول مطلق حُذِفَ عاملُه وجوبا سماعا أو حُذِفَ عاملُها و صاحبُها.

🔄توضیح:

🔶واژه أیضا بین دو شیء به کار می رود که با هم توافق و مناسبت دارند و هر کدام می توانند بی نیاز از دیگری شوند، با توجه به این نکات استفاده واژه أیضا در مثال های زیر غلط است:
1️⃣⚡️«جاءنی ایضا»:دو شیء در این مثال وجود ندارد.
2️⃣⚡️«جاء و مات أیضا»:بین فعل جاء و فعل مات توافق و تناسب وجود ندارد.
3️⃣⚡️«إختصم زید و عمرو أیضا»:اختصام نیاز به دو طرف و دو فاعل دارد و هیچ کدام بی نیاز و مستغنی از دیگری نیست.

🔹در ضمن این کلمه مفعول مطلق تأکیدی برای فعلی است که به وجوب سماعی حذف شده است یا حالی است که عامل و ذو الحالش حذف شده است.

🔸منبع: حاشیه جونگی بر شرح تصریف، برگ ۳۷



🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸

🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸



@yortchi_bosjin_pdf
#آموزش ‏6

💠[تقسيم دوّم: جامد- مشتق‏]
🔸فعل جامد: عبارتست از فعلى كه داراى مصدر نباشد
⚡️مانند:بئس (بد است)، ليس (نيست)، عسى (اميد است)، نعم (خوب است).
🔹فعل مشتق: عبارتست از فعلى كه داراى بوده و از آن اخذ شده
⚡️مانند كليّه افعال.
☄️تبصره‏☄️
تمام افعال جامد غير متصرّف و كليّه افعال مشتق متصرّفند.


💠[تقسيم سوّم: متصرّف- غير متصرّف‌‏]
🔸فعل متصرّف: عبارتست از فعلى كه داراى صيغه واحدى نباشد بكله صيغ چهارده‏گانه باضافه اقسام سه‏گانه: ماضى، امر، مضارع را دارا باشد مانند غالب افعال.
🔹فعل غير متصرّف: آن است كه چنين نباشد.

💠[تقسيم فعل غير متصرّف‏]
افعال غير متصرّف بر دو قسمند: محض و غير محض.
🔸غير متصرّف محض: عبارتست از فعل غير متصرّفى كه اساسا يك صيغه بيشتر نداشته باشد مانند: نعم.
🔹غير متصرّف غير محض: آنستكه از يك صيغه بيشتر داشته باشد نظير ساير افعال جامد.

💠[تقسيم چهارم: صحيح- غير صحيح‌‏]
فعل از نظر صحّت و اعتلال حروف اصلى بر دو قسم است: صحيح و غير صحيح.
🔸فعل صحيح: آنستكه حروف اصلى آن از حروف علّه يعنى (واو- ياء- الف) نباشد.
🔹فعل غير صحيح: آنستكه يكى از حروف اصلى آن حرف علّه باشد كه بآن اصطلاحا معتل گويند.

🔸اقسام فعل صحيح‏🔸
فعل صحيح گاهى
🔵 مهموز و زمانى
🔴مضاعف و در پاره‏اى اوقات
⚫️ غير ايندو مى‏باشد.

🔵مهموز: آنستكه در يكى از حروف اصلى آن همزه باشد و آن بر سه قسم است:
1️⃣مهموز الفاء: يعنى فاء الفعل آن همزه باشد مانند: أمر.
2️⃣مهموز العين: يعنى عين الفعل آن همزه باشد نظير: سئل.
3️⃣مهموز اللّام: يعنى لام الفعل آن همزه باشد مثل: قرء.
🔴مضاعف: آنستكه دو حرف اصلى آن از يك جنس باشد مانند: مدّ و قرّ.
⚫️غير مهموز و مضاعف: فعلى است كه نه تنها يكى از حروف اصلى آن حرف علّه نبوده بلكه همزه يا حرف مكرّر نيز نباشد مانند: ضرب و نصر.

🔹اقسام فعل غير صحيح «معتل»🔹
فعل معتل بر پنج قسم است باين شرح:
«مثال»،«أجوَف»،«ناقص»،«لفیف مقرون»،«لفیف مفروق»
1️⃣معتل الفاء: يعنى فاء الفعل آن حرف علّه باشد كه بآن مثال نيز مى‏گويند نظير: وعد و يسر.
2️⃣معتل العين: يعنى عين الفعل آن حرف علّه باشد كه بآن اجوف نيز اطلاق مى‏كنند مثل: قال و باع.
3️⃣معتل اللّام: يعنى لام الفعل آن حرف علّه باشد كه بآن ناقص نيز گويند همچون: رمى و غزى.
4️⃣معتل العين و اللّام: يعنى عين الفعل و لام الفعل آن حرف علّه باشد كه بآن لفيف مقرون گويند مثل: شوى.
5️⃣معتل الفاء و اللّام: يعنى فاء الفعل و لام الفعل آن حرف علّه باشد كه بآن لفيف مفروق گويند مانند: وقى

🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹

🔸🔹🔸🔹🔸🔸🔹🔸🔹


@yortchi_bosjin_pdf
#آموزش ‏6

💠[تقسيم دوّم: جامد- مشتق‏]
🔸فعل جامد: عبارتست از فعلى كه داراى مصدر نباشد
⚡️مانند:بئس (بد است)، ليس (نيست)، عسى (اميد است)، نعم (خوب است).
🔹فعل مشتق: عبارتست از فعلى كه داراى بوده و از آن اخذ شده
⚡️مانند كليّه افعال.
☄️تبصره‏☄️
تمام افعال جامد غير متصرّف و كليّه افعال مشتق متصرّفند.


💠[تقسيم سوّم: متصرّف- غير متصرّف‌‏]
🔸فعل متصرّف: عبارتست از فعلى كه داراى صيغه واحدى نباشد بكله صيغ چهارده‏گانه باضافه اقسام سه‏گانه: ماضى، امر، مضارع را دارا باشد مانند غالب افعال.
🔹فعل غير متصرّف: آن است كه چنين نباشد.

💠[تقسيم فعل غير متصرّف‏]
افعال غير متصرّف بر دو قسمند: محض و غير محض.
🔸غير متصرّف محض: عبارتست از فعل غير متصرّفى كه اساسا يك صيغه بيشتر نداشته باشد مانند: نعم.
🔹غير متصرّف غير محض: آنستكه از يك صيغه بيشتر داشته باشد نظير ساير افعال جامد.

💠[تقسيم چهارم: صحيح- غير صحيح‌‏]
فعل از نظر صحّت و اعتلال حروف اصلى بر دو قسم است: صحيح و غير صحيح.
🔸فعل صحيح: آنستكه حروف اصلى آن از حروف علّه يعنى (واو- ياء- الف) نباشد.
🔹فعل غير صحيح: آنستكه يكى از حروف اصلى آن حرف علّه باشد كه بآن اصطلاحا معتل گويند.

🔸اقسام فعل صحيح‏🔸
فعل صحيح گاهى
🔵 مهموز و زمانى
🔴مضاعف و در پاره‏اى اوقات
⚫️ غير ايندو مى‏باشد.

🔵مهموز: آنستكه در يكى از حروف اصلى آن همزه باشد و آن بر سه قسم است:
1️⃣مهموز الفاء: يعنى فاء الفعل آن همزه باشد مانند: أمر.
2️⃣مهموز العين: يعنى عين الفعل آن همزه باشد نظير: سئل.
3️⃣مهموز اللّام: يعنى لام الفعل آن همزه باشد مثل: قرء.
🔴مضاعف: آنستكه دو حرف اصلى آن از يك جنس باشد مانند: مدّ و قرّ.
⚫️غير مهموز و مضاعف: فعلى است كه نه تنها يكى از حروف اصلى آن حرف علّه نبوده بلكه همزه يا حرف مكرّر نيز نباشد مانند: ضرب و نصر.

🔹اقسام فعل غير صحيح «معتل»🔹
فعل معتل بر پنج قسم است باين شرح:
«مثال»،«أجوَف»،«ناقص»،«لفیف مقرون»،«لفیف مفروق»
1️⃣معتل الفاء: يعنى فاء الفعل آن حرف علّه باشد كه بآن مثال نيز مى‏گويند نظير: وعد و يسر.
2️⃣معتل العين: يعنى عين الفعل آن حرف علّه باشد كه بآن اجوف نيز اطلاق مى‏كنند مثل: قال و باع.
3️⃣معتل اللّام: يعنى لام الفعل آن حرف علّه باشد كه بآن ناقص نيز گويند همچون: رمى و غزى.
4️⃣معتل العين و اللّام: يعنى عين الفعل و لام الفعل آن حرف علّه باشد كه بآن لفيف مقرون گويند مثل: شوى.
5️⃣معتل الفاء و اللّام: يعنى فاء الفعل و لام الفعل آن حرف علّه باشد كه بآن لفيف مفروق گويند مانند: وقی

🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸

🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔸🔹🔸



@yortchi_bosjin_pdf
#آموزش ‏7

💠[تقسيم پنجم: ثلاثى- رباعى‌‏]
📍فعل از نظر تعداد حروف بر دو قسم است:
🔸ثلاثى و 🔹رباعى.

🔸ثلاثى: آنستكه داراى سه حرف باشد
⚡️مانند: ضَرَبَ، يَضْرِبُ، أَضْرَبَ.
🔹رباعى: آنستكه داراى چهار حرف باشد
⚡️نظير: دَحْرَجَ، يُدَحْرِجُ

📍و هر كدام از ايندو بر دو قسم مى‏باشند:
🔵مجرّد،🔴مزيد.

🔵مجرد: آنستكه تمام حروفش اصلى بوده و مشتمل بر زوائد نباشد
همچون: ضرب، يدحرج.
🔴مزيد: آنستكه غير از حروف اصلى داراى زوائدى نيز باشد
مانند: أكْرَمَ، يَتَدَحْرَجُ.

💠[ابواب ثلاثى مجرد‌‏]
📍فعل ثلاثى مجرّد داراى شش باب است زيرا ماضى آن از سه حال خارج نيست:
1️⃣آنكه عين الفعلش مفتوح باشد يعنى: فَعَلَ.
2️⃣آنكه عين الفعلش مكسور باشد يعنى: فَعِلَ.
3️⃣آنكه عين الفعلش مضموم باشد يعنى: فَعُلَ.
در صورتيكه عين الفعل آن مفتوح باشد مضارعش يا مفتوح العين بوده و يا مكسور العين و يا مضموم العين مى‏باشد.
و اگر عين الفعل آن مكسور باشد مضارعش يا مكسور العين بوده و يا مفتوح العين ميباشد.
و اگر مضموم العين باشد مضارعش فقط مضموم العين است.


💠[اصول و فروع‏
شش باب ثلاثى مجرّد بر دو قسم است:
🔸اصول و 🔹فروع.

🔸اصول: عبارتند از سه بابى كه عين الفعل ماضى در آنها با عين الفعل مضارع فرق مى‏كند يعنى:
فَعَلَ، يَفْعِلُ/ مانند:/ ضَرَبَ، يَضْرِبُ.
فَعَلَ، يَفْعُلُ/ مانند:/ نَصَرَ، يَنْصُرُ.
فَعِلَ، يَفْعَلُ/ مانند:/ عَلِمَ، يَعْلَمُ.
🔹فروع: عبارتند از سه باب ديگر كه عين الفعل ماضى در آنها با عين الفعل مضارع همانند است يعنى:
فَعَلَ، يَفْعَلُ/ مانند:/ مَنَعَ، يَمْنَعُ.
فَعُلَ، يَفْعُلُ/ مانند:/ شَرُفَ، يَشْرُفُ.
فَعِلَ، يَفْعُلُ/ مانند:/ حَسِبَ، يَحْسُب


🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸

🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸


@yortchi_bosjin_pdf