قناة

کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران

کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران
6.5k
عددالاعضاء
725
Links
971
Files
36
Videos
6,124
Photo
وصف القناة
کانال رسمی کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران http://www.historylib.com/ http://www.sohalibrary.com/ https://ebookshia.com/ https://t.me/Ebookshia
شعری از امیری فیروز کوهی در رثای سپهبد فرج الله آق اولی، رئیس انجمن آثار ملی. بانی انتشار بسیاری از پژوهشهای مهم در حوزه تاریخ و جغرافیای ایران.
@historylibrary
@historylibrary
@historylibrary
شعر اسماعیل امیرخیزی در رثای علامه محمد قزوینی
علامه محمد قزوینی در ششم خرداد 1328 درگذشت، دانشمندی بزرگ و یگانه که از اسطوره های تحقیق و پژوهش در ایران بود. مردی که هم میراث کهن را خوب می شناخت و هم روش های تحقیق و تدقیق جدید را خوب می دانست. در میان تصاویر نسخه ها، به دفتری از اشعار اسماعیل امیرخیزی (م 27 بهمن 1344) برخوردم که یکی از آن اشعار، عنوان «مرثیت و تاریخ وفات مرحوم علامه محمد قزوینی» داشت. امیرخیزی به دلیل نقشی که در حوادث مشروطه دارد، بویژه به عنوان منشی ستارخان، و نیز همراهیش با خیابانی، شناخته شده است. آثاری هم از منتشر شده، اما چنان که در شرح حالش آمده، بیشتر اشعارش در مجله ارمغان انتشار یافته است. شعر وی در باره قزوینی ـ شاید در همانجا منتشر شده ـ چهار بیتش در «نثر دوره قاجار» ص 361 آمده است، هر چند در آن کتاب، به اشتباه تاریخ درگذشت قزوینی 1326 نوشته شده است! شعر امیرخیزی در باره قزوینی شامل 23 بیت است و از دستکاری که روی آن شده، پیداست که نسخه اصل خود امیرخیزی است. چندین بیت و مصرع خط خورده و به گونه ای دیگر نوشته شده است. آخرین بیت، ماده تاریخ درگذشت قزوینی است که «هو الغفور» در آورده است. این اشعار چهار روز پس از درگذشت وی، یعنی در دهم خرداد 1328 سروده شده است. کتابهای مرحوم قزوینی به دانشکده ادبیات دانشگاه تهران انتقال یافته و در حال حاضر در آنجا نگهداری می شود.
هو الغفور
بشکست سنگ حادثه روزگار کور [در حاشیه: بشکست سنگ کینه چرخ از سر غرور]
آن ساغری که بود پر از باده طهور
آدینه روز ششم خرداد نیمه شب
شد زیر ابر تیره نهان تابناک هور
زین ناگوار حادثه و سوگ جان گزای
شد بر فلک ز پیر و جوان ناله و شور
ماتمسرای غم شد و کاشانه عزا
هر جا که بود بزم سرور و سرای سور
آوخ از آن کفایه ادیب بزرگوار
کز رفتنش برفت ز دل شادی و جسور
سالار کاروان ادب رهنمای فضل
قزوینی آن محمد عبدالوهاب پور
مجموعه فضائل و گنجینه ادب
علامه محقق و داننده ی فکور
دانا و ستوده خصال و کریم طبع
فرخنده رای و پاک درون شاکر و صبور
چون ابر فیض بخش و چو خورشید نوربخش
چون عقل فرّ خجسته و چون عشق پر ز شور
علامه ای که بود بیان بدیع وی
بر پیروان علم و ادب مایه ی سرور
ماهند گر جهان به مثَل، او بُد آفتاب [در حاشیه: دانشوران چو ماه و محمد چو آفتاب]
آری ز آفتاب کند ماه کسب نور
شرح مقام شامخ استاد و نظم من
خود داستان کندن کوه است و جنگ؟ مور
ای آسمان نگون شودَت طاق نیلگون
در خرگهت پدید شود آیت فتور
با مردمان نیک جهانت جفا ز چیست
اما تو را نَه شفت در غم است، و نی شعور[حاشیه: اما تو را نَه رحم بکار است و نی شعور]
آزادگان ز دست تو دارند شکوه ها
از روز آفرینش تا ساعت نشور
یا رب چه شد که بلبل سرای گلستان
دیگر نمی کند به سوی گلستان عبور
پنجاه سال بیش همی خواند خلق را
نزدیک خویش از جرگه؟ رفت خود به دور
پوشید چشم از همه یاران و دوستان
شد زی حریم قدس به خلوتگه حضور
یک دشت از جهان و ازو ماند یادگار
پس نامه های نو چو داود از زبور
سوز فراق بین که دل داغ دیده را
آتش همی رود به سر از سینه چون تنور
دیوانه وار دامن صحرا گرفتمی
کردی اگر خیال چیستیم به دل خطور
اکنون به ماتمش رود از دیده سیل خون
در خون دل همی زنم این نقش بر سطور
تاریخ سال مرگش پرسیدم از خرد
ناگه ندا رسید ز هاتف «هو الغفور»
تهران 10 خرداد 1328
@historylibrary
شعر امیرخیزی در باره علامه قزوینی. متن را بالا ملاحظه فرمایید.
@historylibrary
کلاس درس کودکان در قرون میانه اسلامی و چگونگی تدریس خواندن به آنان از روی لوح ها
@historylibrary
مقدمه ناشر بر کتاب طبایع الاستبداد
@historylibrary
دو صفحه در آخر طبایع الاستبداد که باز ناشر افزوده است.
@historylibrary