نويسنده: دکتر مهرزاد بروجردی
مترجم: جمشيد شيرازی
یک برداشت دیگری که بنده از این چند بیت دارم همچنان که از برخی تعبیرات و واژگان آن پیداست، احتمالا این غزل از پسزمینۀ طنزی برخوردار است. مثلا به گمانم در مصرع دوم بیت دوم به جای «مرد» از تعبیر « نا زَن » استفاده کرده است. مانند تعبیر نامرد که به شوخی به جای زن استفاده می کنند. آن «کندی» هم به معنی جدا شدن باید باشد.
كتاب #خانه بد نام ،این کتاب در اصل مجموعه داستان کوتاه از داستانهای زیر است:
اندکی پیش از رفتن : مردی که قبل از رفتن از شهر ، شبی را با زنی می گذراند .
رویای نیمه شب : زنی ثروت مند که بعد از شوهرش با مردهای نامناسبی ازدواج می کند .
رنگین کمان : خانه ای که همه چیزش بر اساس منطق و شورای خانوادگی پیش می رود .
سکوت : مردی که همسرش چشم به راه زایمانی سخت است و می خواهد با کسی درد و دل کند .
خانه بدنام : خانواده ای که دخترانش آرایش کرده و آراسته می گردند و کسی آنها را دوست ندارد . قهوه خانه خالی : پیرمردی که همسرش مرده و به خانه پسرش نقل مکان می کند .
سخنی محرمانه : مرد محترمی که در سنین میان سالی هوس ازدواج دوم می کند .
ترس : دعوای گردن کلفت های یک محله برای یک دختر .
خاکستر : رئیسی که به زود می خواهد با کارمندی که عاشقش شده ازدواج کند .
پایان : مرد در انتظار ترفیع رتبه است که گذشته اش لو می رود .
بازار کهنه فروشی : کت دزدی فروخته می شود ولی بعد متوجه می شوند که درون آن پول زیادی بوده است .
رو در رو : زن و شوهر در بعد از ظهری عاشقانه .
از اعدام گریخته : مردی که از مجازت اعدام گریخته و در بیابان به دوستش پناه برده است .
راننده قطار : راننده قطار دیوانه شده و قصد کشتن همه را دارد .
لونا پارک : پسر در پارک بازی با دختری آشنا می شود .
موج گرما : روزی بسیار بسیار گرم در شهر .
رهگذران : دو مرد و یک زن که در مسیر ادراه یکدیگر را می بینند .
روز پر از ازدحام : مردی که به فکر رقابت های کاری و پیشی از رقباست
@ketabkhaneh2015
📚#جزیره_سرگردانی
🖌#سیمین_دانشور
کتاب جزیره سرگردانی یکی از بهترین آثار سیمین دانشور است که وی آن را به شیرین و عبدالحسین شیخ اهدا کرده است.
@ketabkhaneh2015
#از_پرنده_ها_ی_مهاجر_بپرس
#سیمین_دانشور
کتاب مجموعه ۱۱ داستان کوتاه از سیمین دانشور است .
برهوت : مردی نظامی که از او خواسته شده دوست چندین ساله اش را بکشد .
میزگرد : فردی روح سعدی و حافظ و اخوان و رستم را احضار کرده است . واقعا بی مزه بود این داستان اصلا خوشم نیومد . سعدی بیچاره به زنش هم اشاره شده بود که شایعات می گه زن باوفایی نبوده :دی
مرز و نقاب : مردی که با وجود دو فرزند با زن دیگری دوست است و اکنون دنبال چهره ظاهری و واقعی آدم هاست . آدم یا این کتاب دینی می افته که بعد تو برزخ صورت حیوانیمون هویدا می شه
روزگاری اگر : پسر جوانی که صوت زیبایی برای خواندن قرآن دارد و به جبهه می رود .
از خاک به خاکستر : مردی راهی آمریکا شده و در آنجا با زنی آمریکایی ازدواج کرده است و تفاوت فرهنگی بین آنها فاحش است .
باغ سنگ : زن و مردی که ازدواج فامیلی کرده اند و اکنون فرزند آنها مشکل دارد .
دو نوع لبخند : نامه به مردی عاشق موسیقی .
روبوت سخنگو : سال ها گذشته و جهان همچنان همان است که بود و همچنان به مرد شاعر زن نمی دهند !
از پرنده های مهاجر بپرس : دختری که روسری اش در مدرسه دخترانه کمی عقب رفته و نحوه برخورد ناظم با او !
متبرک باد خلیفه بودن انسان بر زمین ، متبرک باد : این خیلی سخته توی مایه های پیر راز و عرفان 👆👆
@litera9
ابراهیم گلستان (تقوی شیرازی)، داستاننویس، سینماگر، مترجم، روزنامهنگار و عکاس ایرانی است که تاریخ دقیق تولدش مشخص نیست. خودش گفته است، در شناسنامهاش نه ماه و نه سال دقیق تولدش مشخص نیست، اما بر اساس قرائنی گمان میکند تاریخ درست تولدش 26 مهرماه باشد. در بیشتر منابع 22 و 26 مهر 1301 به عنوان تاریخ تولد او ثبت شده، اما دخترش لیلی گلستان میگوید: تا جایی که میدانم، روز تولد پدرم 21 مهرماه بوده است. ابراهیم گلستان در آغاز جوانی برای تحصیل، از زادگاهش، شیراز، به تهران آمد و به خانه عمویش رفت. او فارغالتحصیل دانشکدهٔ حقوق دانشگاه تهران است. پس از مدتی با دخترعمویش فخری گلستان ازدواج کرد. ابراهیم و فخری به زودی صاحب دختری شدند که امروز یکی از مترجمان بنام و مدیر گالری گلستان است؛ لیلی گلستان. پسر وی کاوه گلستان عکاس خبری ایرانی، در ماموریتی در سال ۲۰۰۳ به همراه گروه خبری بیبیسی در عراق بر اثر انفجار مین کشته شد. مانی حقیقی، کارگردان، و مهرک گلستان، خوانندهٔ رپ، صنم حقیقی و محمود حقیقی نوه های او هستند. در جوانی به عضویت حزب توده درآمد و تحصیل را رها کرد. او در آن زمان به عنوان عکاس روزنامههای رهبر و مردم به کار مشغول بود. وی در سال ۱۳۲۶، کتاب اول خود را که مجموعه داستانی با نام «به دزدی رفتهها» بود، منتشر کرد. پس از سال ۱۳۳۶، استودیوی سینمایی خود را با نام «استودیو گلستان» تأسیس کرد و تعدادی فیلم مستند برای یکی از سازمانهای شرکت نفت ساخت. آتش و موج و مرجان و خارا از این جملهاند. به دلیل این همکاریها، عدهای از روشنفکران آن دوره به وی لقب «گلستان نفتی» داده بودند. یکی از کسانی هم که در برابر این قضایا موضع گیری صریح کرد و گلستان را مورد تقبیح و شماتت قرار داد، جلال آل احمد بود. او ساختن فیلم تبلیغاتی «موج و مرجان و خارا» را نمونهای از رفتارهای روشنفکران واداده میدانست. گلستان کارگردان دو فیلم داستانی با نامهای «خشت و آینه» (۱۳۴۴) و اسرار گنج درهٔ جنی (۱۳۵۰) نیز هست. وی همچنین تهیهکنندهٔ فیلم «خانه سیاهاست» به کارگردانی فروغ فرخزاد بودهاست. ابراهیم گلستان با فروغ فرخزاد رابطهٔ دوستانه داشته است. گلستان از اواخر دهه ۳۰ گرفتار فروغ فرخزاد می شود. شاعره جوانی که دل به گلستانی می بازد که ۱۳ سال از او بزرگتر است. گلستان در ۲۱ سالگی با دختر عمویش فخری گلستان ازدواج کرده بود و دو فرزند نیز از او داشت. یعنی کاوه گلستان و لیلی گلستان. فروغ فرخزاد وقتی با ابراهیم گلستان آشنا می شود که زنی مطلقه و ۲۴ ساله است و گلستان مردی پرتجربه و مشهور و ۳۷ ساله. فرخزاد شاعری پراستعداد است که به خصوص با مجموعه شعیر «عصیان» همگان را حیرت زده ساخته بود. آشنایی فروغ با گلستان در سالهای ۳۷ و ۳۸، موجب آغاز فصلی پربار برای او و همچنین ابراهیم گلستان و البته فصلی رنج بار برای فخری گلستان و فرزندانش می شود.
فروغ با پشتیبانی گلستان مستند تحسین شده «خانه سیاه است» را می سازد و مدیر اجرایی مستند پر هزینه «موج و مرجان و خارا» می شود و مجموعه شعر تحسین شده «تولدی دیگر» را به دست انتشار می سپارد که در آن می توان ردپای عشق مجنونانه فروغ به گلستان را ردیابی کرد. گلستان در نزدیکی خانه خود در دروس یک خانه ویلایی برای فروغ تهیه می کند و هر دو همزمان دوره ای پر از خلاقیت هنری را پشت سر می گذارنند که مستندهای «موج و مرجان و خارا» و فیلم «خشت و آینه» از ثمرات این ارتباط هستند.
مرگ فروغ در سال ۱۳۴۵ و در سن ۳۲ سالگی این فرایند مشترک خلاقیت و جوشش هنری را متوقف می کند. ابراهیم گلستان وارد دوره ای عمیق و طولانی از افسردگی و فاصله عمیقش با خانواده اش می شود. ابراهیم گلستان در دهه ۵۰ تقریبا هیچ حاصل چشمگیری برای فرهنگ کشور نداشت به جز «اسرار گنج دره جنی» که آن هم فیلم چندان مهمی محسوب نمی شود. گلستان از سال ۵۷ به انگلستان مهاجرت کرد و دور از خانواده اش به زندگی در آنجا پرداخت .
@litera9
نویسنده این کتاب ، سیبیلا آلِرامو نویسندهٔ فمینیست پیشگام ایتالیایی بود. آلرامو در ۱۸۷۶ میلادی در آلساندریا به دنیا آمد اما در میلان و شهری کوچک در مارکه بزرگ شد. در میلان تا پنجم ابتدایی به تحصیل پرداخت.آلرامو به عنوان دختری نوجوان در کارخانهٔ پدرش به کار میپرداخت و همزمان کارهای نویسندگانی چون دوما، هوگو و ماندزونی را مطالعه میکرد. او شاهد زندگی خالی از خوشبختی پدر و مادرش و بدرفتاریهای پدرش بود. آلرامو در پانزده سالگی توسط یکی از کارگران کارخانه پدرش مورد تجاوز قرار گرفت. او در سال ۱۸۹۳ با مرد متجاوز ازدواج کرد و اندکی بعد صاحب فرزند پسری شد. آلرامو که به شدت از جانب شوهرش محدود شده بود در این مدت به خواندن کارهای از ویتمن، نیچه و امرسون پرداخت.
آلرامو در سال ۱۹۰۱ شوهر و پسرش را رها کرد و به مرد شاعری که دلباختهاش بود پیوست. او در سال ۱۹۰۲ با مرد شاعر دیگری به نام جووانی چنا به رم رفت. چنا او را تشویق کرد که به نوشتن بپردازد. آلرامو نخستین و تحسینشدهترین رمانش را به نام یک زن در سال ۱۹۰۶ منتشر کرد. یک زن در واقع شبهه خودزندگینامهای فمینیستی بود. کتاب توسط نویسندگان و منتقدان برجستهٔ آن زمان ستایش شد. این کتاب داستان یک زن نیست، قصه زندگی تمام زنان است که از مادر به دختر منتقل می شود و .... گره کور رابطه زن و مردی است که با بدطینتی خود را پسِ راز خانواده پنهان کرده و رسوایی آن را بیان می دارد. و نوشته ای است که امروزه می تواند در پیشبرد مبارزه جانبداری از حقوق زنان همانند مبارزه ای انقلابی موثر افتد.
@litera9
اشعار این مجموعه شعرهایی از اوختای، رحمان دده، مرضیه اسکویی، سهند، فروغ فرخزاد و احمد شاملو است که صمد بهرنگی (۱۳۴۷-۱۳۱۸) برخی از آنها را ترجمه کرده است. تمام این اشعار متعلق به یک دوره زمانی نیست، برخی جدید و بعضی از آنها قدیمی است.
وقتی تصمیم می گیری یک احساس را به سرانجامی به نام "ازدواج" برسانی، اولین حرکت مفید این است که از خودت بپرسی آیا واقعا باور داری که تا سنین پیری از سخن گفتن با این زن لذت خواهی برد؟
سخن گفتن و نه همخوابگی! تمامی مسائل دیگر در ازدواج، موقت و گذرا است! تا زمانی که دونفر حرفی برای گفتن و گوشی برای شنیدن دارند، می شود به عمر ارتباطشان امید داشت!
#فریدریش_نیچه
تصاویر "فروغ فرخزاد" یکی از بزرگترین شخصیتهای زن تاریخ ایران در کنار دو فرزندش
عکس سمت راست: پرویز شاپور همسر سابق فروغ، کامیار شاپور فرزند فروغ فرخزاد (در آغوش مادر)
سمت چپ: با حسین منصوری (فرزندخوانده فروغ)
گفتنیست کامیار شاپور تنها یادگار ازدواج فروغ فرخزاد، در سال ۱۳۹۷؛ در سن ۶۶ سالگی درگذشت.
کامیار هرگز ازدواج نکرد و فرزندی نداشت، به این ترتیب با مرگ او دیگر نسلی از این شاعر افسانهای باقی نمانده است ...
▫️نسخهی کامل کتاب «پروین، فروغ، سیمین»، که جلد چهارم از مجموعهی «دادِ سخن» است:
«دادِ سخن» پژوهشی است چند جلدی که به جامعهشناسی تاریخ شعر مدرن پارسی و نقد ادبی آثار و افراد مربوط بدان میپردازد. در جلد چهارم به زنان بنیانگذار سبک مدرن زنانه در شعر میپردازیم.
#پروین_فروغ_سیمین
#داد_سخن
نام اثر: در باب سکس مجازی
و موضوعات مرتبط
نویسنده: اسلاوی ژیژک
مترجم: روشا كيانی
بریده ای از مقاله:
«از جايگزينی ازدواج سنتی بـا ازدواج مبتنی بر عشق
معمـولا بـه عنـوان پيشرفت آزادی بخش تجليل می شود:
ازدواج سنتی از زن و شوهر فقط وفاداری و احتـرام
(يا تا اندازه ای،صورت ظاهری احترام)در آن را طلب می كند
و عشق از پی ازدواج می آید
آن یک احتمال است كه بيرون از آداب زناشويی پديدار می شود
(يا نمی شود)
چنانكه من مجبور به عـشق ورزی به همسرم نمی شوم
ولی برخلاف آن،در ازدواج بر پایه ی عشق
من بزودی خودم را در پارادوکس عشق الزامی در می يابم:
از آنجائيكه من ازدواج كرده ام
و از آنجائيكه ازدواج بايد مبتنی بر عشق باشد
من بايد همسرم را دوست داشته باشم
- یک فرمان سوپراگو كه مرا از درون ترور می كند
بدين گونه كرم ترديد به زودی در كار ظاهر می شود...»
@litera9
محمدباقر نجفزاده
بارفروش در آذر ماه 1339 در روستای خطیرکلای قائم شهر به دنیا آمد. پدر بزرگش علامه سیدالعلمای بارفروش از علمای مشروطه بود که اکنون در پیرعلم بابل مدفون است. علامه سید العلما بارفروش استاد شیخ مرتضی انصاری صاحب "رسائل و مکاسب" بود.
بارفروش اسم دیگر بابل است. بعدها این روستا جزء قائم شهر شد. او دبستان، راهنمایی و دبیرستان را در خطیرکلا و شهر قائم شهر خواند. سپس دروس حوزوی را در قائم شهر، بابل، ساری و قم تا خارج از فقه ادامه داد. وارد دانشگاه شد و لیسانس، فوق لیسانس و دکتری را در دانشگاه تهران گذراند. نجف زاده همکلاسی مرحوم قیصر امینپور بود.
نویسنده در جایی از دیدار خود با سیمین دانشور میگوید:
سیمین دانشور سرشار از فروتنی و محبت بود و مرا خیلی مورد تفقد قرار داد. گفت سعی کنید که پرت و پلاگویی نکنید و فقط در حوزه ادبیات و داستان و نگارش در حوزه مخصوص قدم بردارید؛ که در آنجا من به او گفتم شما اشتباه میکنید؛ چونکه یک ادیب، شاعر و یک نویسنده اگر به حوزههای مختلف اندیشه سر نزند، نمی تواند خلاق و اندیشمند خوبی باشد. شما خیلی از افراد را میبینید که در واگویه واژهها و مضامین ناتوانند چونکه قلمرو آگاهی آنها کم است. چرا شاعران نوپرداز و نوآمده ناتوانند؟ برای اینکه چیزی برای گفتن ندارند. چرا کسانی میتوانند شاعر و نویسنده موفقی باشند که اطلاعاتشان در حوزه ادبیات و علوم انسانی زیاد باشد؟
البته چه نصیحت خوبی داشته سیمین دانشور!
#تقویم_فرهنگی امروز، ۱۸ اسفند ۱۳۹۶
۶ سال پیش در چنین روزی در سال ۱۳۹۰، سیمین دانشور ـ نویسنده و مترجم ـ درگذشت.
سیمین دانشور در سال ۱۳۰۰ در شیراز به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در مدرسهی انگلیسی «مهر آیین» به پایان برد. پس از این مراحل، برای تحصیل در رشتهی زبان و ادبیات فارسی وارد دانشگاه تهران شد و در سال ۱۳۲۹ با دفاع از رسالهی خود در مورد زیباییشناسی، موفق به کسب دانشنامهی دکتری از این دانشگاه شد. دکتر سیمین دانشور در سال ۱۳۲۹ با جلال آلاحمد نویسندهی نامدار ازدواج کرد. دو سال بعد، برای ادامهی تحصیل در رشتهی زیباییشناسی به دانشگاه استنفورد رفت و پس از بازگشت، در هنرستان هنرهای زیبا و دانشگاه تهران به تدریس مشغول شد. وی در سال ۱۳۵۸ از دانشگاه تهران بازنشسته گردید.
دکتر دانشور از نخستین زنانی بود که در عرصهی داستاننویسی در ایران، به فعالیت پرداخت. «شهری چون بهشت»، «سووشون»، «جزیرهی سرگردانی» و «ساربان سرگردان» از نوشتههای داستانی او و «سرباز شکلاتی» اثر برنارد شاو و «دشمنان» اثر آنتوان چخوف، از ترجمههای اوست.
دکتر سیمین دانشور ـ نویسنده و مترجم ـ در ۱۸ اسفند ۱۳۹۰ در ۹۰ سالگی درگذشت.
گردآوری و تنظیم: #آرش_امجدی
@UT_Central_Library
مجموعه آثار جلال آل احمد
جلال آلاحمد (۱۳۰۲ - ۱۳۴۸ ه.ش)
جلال آلاحمد روشنفکر، نویسنده، منتقد ادبی و مترجم ایرانی و همسر سیمین دانشور بود. آلاحمد در دههٔ۱۳۴۰ به شهرت رسید و در جنبش روشنفکری و نویسندگی ایران تأثیر بسزایی گذاشت.
عنوان: توتوچان (دخترکی آن سوی پنجره)
موضوع: داستان های ژاپنی قرن 20
نویسنده : تتسو کو کورویاناگی
مترجم : سیمین محسنی
ناشر: نشر نی
تعداد صفحات: ۱۹۴
این کتاب جذاب از خاطرات کودکی در باره ی یک مدرسه ی ایده آل در توکیو، در دوران جنگ جهانی سخن می گوید که آموزش را با تفریح، آزادی و محبت درآمیخته بود. در این مدرسه ی غیر معمول، به عنوان کلاس درس، به جای اتاق، از واگن های کهنه ی قطار استفاده شده بود. مردی فوق العاده ـ مؤسس و مدیر مدرسه، سوساکو کوبایاشی ـ که باور جدی به آزادی بیان و عمل داشت، مدرسه را اداره می کرد...
#رمان
.
سیمین هم منتظر بود...
@fotrosmediatv
آخرین رمان سیمین دانشور کجاست؟
نخستین بانوی داستاننویس ایران از کتابی میگفت که نامش «کوه سرگردان» بود اما حالا تنها همان نامش مانده.
رسانه فطرسمدیا- رد پای نوشتههای سیمین دانشور، همسر جلال آل احمد، نویسنده سووشون و اولین بانویی که دکترای ادبیات فارسی را در ایران گرفت، در آخرین سالهای عمرش به سهگانهای میرسد که پایان آن سرگردانی است اما نه در محتوا.
پس از چاپ دو رمان جزیره سرگردانی و ساربان سرگردان، «کوه سرگردان» تکمیل کننده این سهگانه سیمین دانشور است که کسی از وجودش خبر ندارد و سالها پیش گفتند کوه سرگردان در خانه سیمین گم شده.
فطرسمدیا در این روزها که به میلاد موعود مذهب تشیع نزدیک میشود، به روایت مریم واعظ پور، درباره اثری که «نبودِ» آن به «یک راز» تبدیل شده، بازگو میکند؛ یک رمان که خانم دانشور برایش گفت «در این جلد من منتظر موعود هستم.»
چهارشنبه٬ ۲۵ اسفند ماه مصادف با 13 شعبان، رسانه فطرسمدیا با "سیمین هم منتظر بود..." میخواهد علت گم شدن رمان کوه سرگردان را جستجو کند...
#سیمین_دانشور
📌امام به روایت سیمین دانشور
🔹صبح یکشنبه ۲۷ شهریور ۱۳۸۴ تلفن زنگ زد، گوشی را برداشتم، خانمی سالخورده از آن سوی خط سلام و احوالپرسی کرد و با خنده و شوخی گفت: مرادینیا خدا مرادت را بدهد، مراد ما را هم بده. سیمین دانشور بود؛ همسر مرحوم جلال آلاحمد و مرادش، دریافت مجوز تازهترین کتابش بود که توسط نشر نیلوفر به ارشاد فرستاده بود؛ نامههای جلال به سیمین، نامههایی که هنگام اقامت و تحصیل او در آمریکا، جلال از ایران برایش فرستاده بود.
🔸مجوز کتاب در کمترین زمان ممکن صادر شد و این احتمالاً بهانهای شد برای خانم دانشور تا چند روز بعد، یعنی ششم مهر تماس بگیرد و از سر لطف سپاسگزاری کند. پس از ادای مقصود دقایقی هم از جلال گفت، از چگونگی سرگرفتن ازدواجشان، وضع اقتصادی خانواده خودش و جلال، توصیههای اطرافیان به رد خواستگاری جلال و سرانجام چگونگی مرگ او.
🔹در خلال صحبتهای خانم دانشور من شنونده بودم و فقط هر از چندی، بلهای در حکم تایید گفتههایش به زبان میآوردم. وی در ادامه با اشاره به این که شنیده است من تألیفات و تحقیقاتی در باره امام خمینی داشتهام، با اشتیاق گفت که سه بار به دیدار امام رفته است، دفعه اول سه روز پس از پیروزی انقلاب و همراه اعضای کانون نویسندگان ایران. در آن دیدار امام پرسیده بود، این زن کیست و گفته بودند همسر جلال آلاحمد و امام خواسته بود که دوباره نزد او برود.
🔸خانم دانشور، تاریخ دیدار دوم را به یاد نمیآورد اما یادش بود که امام ذکر خیری از جلال کرده و گفته بود که کتاب غربزدگی او را خوانده و خوشش آمده. خانم دانشور میگفت امام از من خواست اگر مشکلی داشتم به اطلاعش برسانم یا به او مراجعه کنم. وی در ادامه با تاکید گفت خیلی از منش امام خوشم آمد، او مردی بزرگ بود با شخصیتی کاریزماتیک که همه را به خویش جذب میکرد.
📚مصاحبه ای با محمدجواد مرادی نیا، مدیر اسبق اداره کتاب وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
https://t.me/horalhistory/8
@howzehoralhistory
🔸نامحرم شدن مادرزن
برخی از مردم تصور میکنند با طلاق دادن همسر، مادرزن بر شوهر نامحرم می شود، و یا با جدا شدن زن بابا از پدر، آن زن بر پسران شوهر نیز نامحرم می شود، در حالی که مادرزن همچنان محرم است، و نیز زن بابا بعد از طلاق گرفتن، به بچه های شوهر سابقش محرم است.
@bazmeghodsian
کتاب ارزشمند از پرنده های مهاجر بپرس
سیمین دانشور
یکی دیگر از آثار ارزشمند سیمین دانشور کتاب از پرنده های مهاجر بپرس میباشد. کتاب مجموعه 11 داستان کوتاه است. سبک نوشتاری کتاب به گونه ای است که انگار کسی برایتان داستان تعریف میکند و شما از شنیدن آن خسته نمیشوی
#ادبیات
#داستان
⬇️⬇️
تو اگر میخواهی برو شهرها را فتح کن ، اما
من آدم ها را فـتـح می کـنـم و از جمله تو را
اسمش را بگذار مکر زنانه .
از پرنده های مهاجر بپرس
سیمین دانشور
الكتب والمواضيع والآراء فيها لا تعبر عن رأي الموقع
تنبيه: جميع المحتويات والكتب في هذا الموقع جمعت من القنوات والمجموعات بواسطة بوتات في تطبيق تلغرام (برنامج Telegram) تلقائيا، فإذا شاهدت مادة مخالفة للعرف أو لقوانين النشر وحقوق المؤلفين فالرجاء إرسال المادة عبر هذا الإيميل حتى يحذف فورا:
alkhazanah.com@gmail.com
All contents and books on this website are collected from Telegram channels and groups by bots automatically. if you detect a post that is culturally inappropriate or violates publishing law or copyright, please send the permanent link of the post to the email below so the message will be deleted immediately:
alkhazanah.com@gmail.com