نویسنده : پگاه
تعداد صفحات:240
عصیانگری که آمده تا قصاص کند. تا به جبران آتشی که بر جانش افتاده زندگی دیگران را بسوزاند و بخشکاند. آمده تا با افسونگری جام زهر را در کام دشمنانش بریزد…..
ژانر: #عاشقانه #هیجانی #اجتماعی
#زهر_تاوان
ضمن اینکه در دهخدا زُهر را جمع ازهر و زهراء دانسته که به معنای سپیدی و بیاض هست.
طبق فرمایش شما
زُهر الربیع=سپیدی های بهار
زَهر الربیع=شکوفه بهار
..........................................
باز هر چه جناب س.م.ر و سائر فضلا گرام بفرمایند
ز دست دوست خورم زهر را چه شهدوشکر
ز دست غیر خورم همچه زهر حلوا را
ناظر مازندرانی
زهر تاوان
تعداد صفحات : ۲۶۶
خلاصه داستان :
عصیانگری که آمده تا قصاص کند. تا به جبران آتشی که بر جانش افتاده زندگی دیگران را بسوزاند و بخشکاند. آمده تا با افسونگری جام زهر را در کام دشمنانش بریزد…
🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸
📚🤔
انشايم كه تمام شد
معلم با خط كش چوبی اش زد پشتِ دستم
و گفت جمله هايت زيباست ...
گفتم اجازه آقا ...
پس چرا ميزنيد؟؟؟
نگاهم كرد ...
پوزخندِ تلخی زدو گفت:
ميزنم تا همیشه يادت بماند
خوب نوشتن و زيبا فكر كردن در اين دنيا
تاوان دارد!
#احمد_شاملو
🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸
@ketabkhaneh2015
اول فصوص آمده است که محیی الدین گوید: رسول (ص) را در دهه آخر محرم 627 در دمشق (به خواب) دیدم. کتابی در دست داشت و می گفت این فصوص الحکم را بگیر و به مردم ده تا از آن بهره ببرند!
@jafarian1964
@litera9
نوشته ای که موضوع صحبت ماست در شماره 22 ماهنامه به تاریخ مردادماه 1343 آمده است... از صفحه 13 تا 19 مجله.
نسخه پی دی اف از اصل مجله را برایتان میگذارم...
🔴 #سید_حکیم_بینش
یا محمد که جهان گستره ی خنده توست؛
مستی ما همه از خاطره ی خنده توست
خنده ات در دل هر کنگره تشویش انداخت
مرگ آتش کده ها را دو قدم پیش انداخت
خنده ات رنگ بهاری به جهان پاشیده
شور رنگ است که با یک دو تکان پاشیده
با تو هر راهِ پر از کوه و کتل شور انگیز
حرف ها بر لب ما مثل غزل شور انگیز
با تو هر ماه خدا ماه حمل خواهد شد
تلخی زهر به ناگاه عسل خواهد شد
آمدی طرح نوی را به جهان اندازی
آمدی تا که حلاوت به زبان اندازی
پیشتر تا به جهان دخترکی می خندید
چشمه ی عاطفه را زنده زمین می بلعید
آن زمان جهل مرکب چقدر غلظت داشت
شبِ شب بود ولی شب چقدر غلظت داشت
بعد لبخند تو این باغ ترنم دارد
اشک شوق است که در چشم تلاطم دارد
ماه پستو لب حوض آمد و جوشید غزل
بعد از آن شعر زمان قافیه بیگم دارد
سار و گنجشک نشستند_سرودند از تو_
بر درختی که در این کوچه تبسم دارد
یا محمد شب میلاد تو گل باریده
عشق باریده به این شهرِ همه خوابیده
خواب خواب است جهان ما همه خوابیم هنوز
آب برده است زمین را همه خوابیم هنوز
(آسمان با دل پر باز به حرف آمده است)
شعر و شمشیر و شتر باز به حرف آمده است
اوس خزرج شده و تیر و تفنگی داریم
گل به پیشانی غیر خودمان می کاریم
_مثل ما گر نکنی فکر بمیری بهتر
این چنین بود که کندیم به هرجا سنگر
ابرهاییم پراکنده که باهم نشویم
امت واحد پیغمبر اعظم نشویم
تا بباریم و جهان زنده شود مثل بهار
تا بباریم که جان زنده شود مثل بهار
بمب بستند که این راه بهشت است مرا
این کلید در و درگاه بهشت است مرا
چه بگویم که بریدند سر کودک را
وقت پرواز شکستند پر کوچک را
چه بگویم که به نامت بکشند آدم را
یا ببرّند شمیمِ نفس مریم را
یا محمد نفس باغ به تنگ آمده است
یا محمد نفس باغ به تنگ آمده است
#شعر_آیینی_افغانستان
https://telegram.me/sharmazhbiaf
بدانکه وضوء را نوری است عظیم که خلوت تاریک را روشن کند ، و آن نور به قرص آفتاب ماند که در برابر پیشانی سالک ظاهر شود ؛ چندانکه سالک نظر را می گمارد تا او را بیند او بالاتر می رود تا وقتی که در بالای خلوت کوهی پدید آید و آن قرص از بالای سر سالک می تابد و همه خلوت را روشن می دارد . بیشتر اوقات ظهور این نور در وقتی بود که سالک از وضوء ساختن مراجعت کرده و در خلوت آمده باشد و بگذاردن شکر وضوء مشغول شده ، اما در نهایت آن قرص را که بالا دید در عین صدر [سینه] خود بیند که از آنجا بیرون می آید ، اما ( این ) قرص از قرص آفتاب لطیف تر باشد و انوار او صافی تر ، و از کسوت لونی [رنگی] بیرون آمده .
رساله نوریه
شیخ علاءالدوله سمنانی
🌱🍁🌱🍁🌱🍁🌱
🌿🍂🌿🍂🌿
🍃🌾🍃
☘☘
سنگهائی وجود دارد بسیار نادر و کم یاب که به آنها سنگ پاد زهر میگویند.
سنگ پاد زهر برای دارو سازی و امراض مختلف مصرف میشود. و درمان کننده بسیاری از امراض هست.
یکی از علم های گذشته گان که در عقل ما امکان پذیر نمیباشد همین سنگ پاد زهر است.
سنگ پاد زهر وقتی حرارت می بیند از خود روغنی پس میدهد که درمان کننده همه امراض خارجی و تعدادی امراض داخلی هست.
یکی از خصوصیاتی که این سنگ دارد و میتوان اصل آن را از بدل آن شناخت این است که وزن این سنگ هیچ وقت کم نمیشود. یعنی ممکن است شما از یک سنگ پاد زهر یک کیلوگرمی سه کیلوگرم روغن پاد زهر بگیرید ولی وزن سنگ شما همان یک کیلوگرم باقی میماند.
سنگ پاد زهر بسیار نادر است و اگر کسی این سنگ را داشته باشد مانند این است که دنیای ثروت را داشته باشد.
سنگ پادزهر به رنگ مشکی است و مانند سنگ محک طلا میماند.
اگر دست شما زخم شود و مقداری از روغن سنگ پاد زهر را به آن بمالید بلافاصله خوب میشود. و اگر بیماری شما درونی باشد این روغن را با داروهای دیگر مخلوط میکنند و برای امراض درونی از آن استفاده میکنند و پس از مدت کوتاهی امراض درونی را نیز خوب میکند.
از این سنگ تعداد انگشت شماری (کمتر از انگشتان یک دست) وجود داشته است که مخصوص پادشاهان بوده است و هیچ کسی بغیر از پادشاهان حق استفاده از آن را نداشته است.
این هم یکی از مسائلی که در گذشته وجود داشته و از نظر عقلی دور از ذهن به نظر میرسد ولی در کتابهای بسیار قدیمی در مورد آن نوشته شده است.
#مرثیه_امام_باقر علیهالسلام 02
#با_امام_باقر_علیه_السلام 18
عاقبت آه کشیدم نَفسِ آخر را
نفسِ سوخته از خاطرهای پَرپر را
روضهخوانیِ مرا گرم نمودی امشب
روضهیِ آنهمه گُل ، آنهمه نیلوفر را
آخرین حلقهیِ شبهایِ مُحرم هستم
شُکر اِی زَهر ندیدم سحری دیگر را
باورم نیست هنوز آنچه دو چشمم دیدهاست
باورم نیست تماشایِ تَنی بی سر را
باورم نیست غروب و حرم و آتش و دود
دیدنِ سوختنِ چـارقَدِ دختر را
غارتِ خود و عَلَم ، غارتِ گهواره و مَشک
غـارتِ پیرهن و غارتِ انگشتر را
ذوالجَناحی که زِ یالَش به زمین خون میریخت
نیزههایی که رُبودند سَرِ اکبر را
آه در گوشهی ویرانه که دِق مرگ شدیم
تا که همبازیِ من زد نَفسِ آخـر را
کمکِ عمّه شدم تا بدنَش خاک کنیم
بِیـنِ زنجیر نهان کرد تَنی لاغر را
چنگ بر خاک زدم تا که به رویش ریزم
سرخ دیدم بدنش ، تکهای از معجر را
🔸شاعر: #حسن_لطفی
تاوان این خون
مهر. ۲۶ مقالات ادبی
moalem-01
نگاهی به یک مثنوی از علی معلم
اغراق نیست اگر بگوییم که مثنوی «تاوان این خون تا قیامت ماند بر ما» از شاخصترین آثار علی معلم دامغانی و در عین حال از آثار ماندگار عاشورایی در عصر حاضر است، هم به واسطۀ محتوای جهتبخش و هم به اعتبار آرایههای صوری آن. در این یادداشت، میکوشیم که به اجمال از ویژگیهای صوری و محتوایی آن سخن گوییم. شعر با این بیتها شروع میشود.
روزی که در جام شفق مُل کرد خورشید،
بر خشکچوب نیزهها گُل کرد خورشید
شید و شفق را چون صدف در آب دیدم
خورشید را بر نیزه، گویی خواب دیدم
خورشید را بر نیزه؟ آری، اینچنین است
خورشید را بر نیزه دیدن سهمگین است
بر صخره از سیبِ زنخ، بَر میتوان دید
خورشید را بر نیزه کمتر میتوان دید
http://www.mkkazemi.com/1395/07/26/tavaan/
حضرت قاسم علیه السلام🍀
باز یل آمده است
معنی حیّ علی خیر العمل آمده است
او غزال حرم است
تا قصیده بشود مثل غزل آمده است
نوجوان است ولی
ادبش گفت که از روز ازل آمده است
تازه داماد حسین
در حقیقت سفر ماه عسل آمده است
شتر سرخ کجاست
پسر صف شکن جنگ جمل آمده است
هدفش ازرق بود
در پی کشتن این حداقل آمده است
به خدا با رزمش
طرز جنگیدن سقا به مَثل آمده است
یک نفر جنگیده
نعره ی حیدری از چند محل آمده است
لشکر از خواب پرید
بی مهابا همه گفتند اجل آمده است
همه در حیرت او
عمه زینب چه نقابی زده بر صورت او
سپرش را برداشت
آمد عمامه ی سبز پدرش را برداشت
حرز یا فاطمه داشت
یا علی گفت و تمام هنرش را برداشت
از عمو بوسه گرفت
خاطرش جمع که بار سفرش را برداشت
گریه می کرد ولی
دیگر از دوش عمو نیز سرش را برداشت
از همه دل می کَند
تا که از مادر خود هم نظرش را برداشت
چون نهال است تنش
از چه رو مرد حرامی تبرش را برداشت
وای از این رفتن او
زرهی نیست که اندازه شود بر تن او
خیمه غوغا شده است
نامه ی رفتنش انگار که امضا شده است
ای عمو زود بیا
نوجوانی وسط معرکه تنها شده است
نجمه چشمش روشن
چقدر قاسم او خوش قد و بالا شده است
چه حنابندانی
صورت غرقه به خون تو چه زیبا شده است
زیر و رو شد بدنت
چقدر نیزه که از روی تنت پا شده است
تو که قاسم بودی
از چه تقسیم شدی، جسم تو منها شده است
بد کشیدن تو را
قدت انگار که اندازه سقا شده است
چکمه ها جای خودش
نعل ها نیز برای تو مهیا شده است
وای از این هلهله ها
سر عمامه ات انگار که دعوا شده است
نوه ی فاطمه ای
چند تا کوچه برای زدنت وا شده است
چه گریزی زده ای
سینه ات مقتلی از روضه ی زهرا شده است
میخ در نیست ولی
تیر هر قدر که می شد به تنت جا شده است
✋
✍مجید تال
🔸آنگاه اسیران را پیش یزید بن معاویه آوردند، علی بن حسین نیز با آنها بود. یزید گفت: علی! حرفی بزن. علی بن حسین این آیات را بخواند: ما اصاب من مصیبه فی الارض و لا فی انفسکم الا فی کتاب من قبل ان نبراها، ان ذلک علی الله یسیر. لکیلا تاسوا علی ما فاتکم و لا تفرحوا بما اتاکم و الله لا یحب کل مختال فخور.( هیچ مصیبتی به زمین یا نفوس شما نرسد مگر پیش از آنکه خلقش کنیم در نامه ای بوده که این برای خدا آسان است. تا برای آنچه از دستتان رفته غم مخورید و از آنچه به دستتان آمده غره مشوید که خدا خودپسندان فخر فروش را دوست ندارد).
یزید نیز بر "منبر" این آیه را خواند: ما اصابکم من مصیبه فبما کسبت ایدیکم و یعفوا عن کثیر(هر مصیبتی به شما رسد -تاوان- کارهایی است که كرده ايد و بسیاری را نیز ببخشد).
✔️تاريخ طبري، جلد هفتم
دلنوشتهی اربعین 🌹
4️⃣2️⃣ طلبیدهها
حکایت طلبیده شدههای این سفر شنیدن دارد.
یکی میگوید؛ مادرم دعا کرد، آمدم.
یکی از کردستان آمده و میگوید که نیازی به ویزا نداشته، از کوه و کمر آمده و از همان مسیر برخواهد گشت و آمده تا بازار عراق را بررسی کند و زیارت هم قسمتش شده.
خانم پیری برای نوهاش دعا میکند که اولین حقوقش را نذر کرده تا مادر بزرگ را در اربعین زائر کربلا کند.
مردی از ترس همیشگیاش از بمبگزاری مسیر میگوید اما میگوید؛ آمده تا شفای فرزندش را از اباعبدالله بگیرد.
جوانی میگوید؛ دوستش برایش ویزا گرفته اما همان دوست نتوانسته از دانشگاه مجوز خروج بگیرد ولی زیارت اربعین روزی او شده!
و خانمی که ویلچر شوهرش را به سختی جلو میبرد در پاسخ سوالِ من، روایت امام زمان را میخواند که فرمودند:
"فاکثروا الدعاء بتعجیل الفرج فان ذلک فرجکم "
و سپس با لبخند میگوید:
زیارت اربعین را از زیاد دعا کردن برای فرج امام زمان به دست آورده!
و برای آن کسی که این روایت را یادش داده طلب خیر میکند .
@NikooSokhan
#دلنوشته #اربعین #دعا
t.me/nikoomedia/256
«گزارش اشک/ مثنوی «تاوان اين خون تا قيامت ماند بر ما»» را در YouTube تماشا کنید
https://youtu.be/k2DIFbuRIcs
💐یا علی اکبر حسین 💐
منت خدای را که شب غم سرآمده
صبح وصال با همه خوبی بر آمده
درمشرق جلالت خورشید کربلا
ماهی ز آفتاب فروزانتر آمده
خورشید هم به گرد شکوهش نمیرسد
این ماه کز حریم حسینی بر آمده
زیبا رخی که آمده درخانه ی حسین
پیغمبر است یا که علی اکبر آمده
درخلق و خلق و صورت و سیرت چنان نبی
باور کن ای مدینه که پیغمبر آمده
تبریک بر حسین که امشب پدر شده
لیلا عروس فاطمه هم مادر آمده
سرچشمه ی جدا شده از کوثر بهشتن
آئینه ی تمام پیام آور آمده
دارد حسین شوق مضاعف که بهر او
تنها نه یک پسر که بر او یاور آمده
نام علی برای حسین است افتخار
این افتخار با پسرش اکبر آمده
آن خال هاشمی که ز زینب ربوده دل
سیراب بوسه ی پدر و مادر آمده
عشق مجسم است که در دیده جلوه کرد
روح مجرد است که در پیکر آمده
گیسوی او روایت حبل المتین کند
ابروی ذوالفقاری او صفدر آمده
کمتر گلی به خوبی او دیده شهر وحی
گلخانه ای که آن همه گل پرور آمده
زیبایی جمال علی را نداشته است
هرجا ملک به صورت انسان در آمده
یوسف که دلبرانه دل از مصریان ربود
دیوانه ی کرشمه ی این دلبر آمده
قرآن کند وجاهت یوسف بیان ولی
یوسف بیا ببین ز تو زیباتر آمده
اکبر که حُسن از رخ او وام برده است
اکبر که چرخ در بر او اصغر آمده
از منطقش مپرس که چون مصطفی بود
از صولتش مگوی که چون حیدر آمده
انگشتر رسالت خیرالانام را
از مخزن مشیت حق گوهر آمده
بهر دفاع از حرم قدس کربلا
این تکسوار عشق به جان و سر آمده
شش گوشه قبر حضرت او عقل دید و گفت
جانم که پیش پای پدر با سر آمده
از ما سلام باد به شش گوشِ مرقدش
آنجا که قبله ی حرم داور آمده
فردا بهشت عاشق و مشتاق زائری است
که امروز عاشقانه سوی این در آمده
منت خدای را که موید دوباره هم
مدحتگر حسین و علی اکبر آمده
📗منبع: سیدرضا مؤید
@basoyazoohor
تسع عشر[ة] . (توضيحاً گوییم که در خود نسخه هم «تسع عشر» آمده، لکن طبق قواعد لغت عرب، «عشر» اشتباه است، و بر مصحّح است که داخل قلاب ، تاء تأنيث را بر آن بیفزاید تا هم عمل مؤلف و هم عمل مصِّحح معلوم باشد. البته بنده تاء را افزودم، لکن قلاب را سهواً نگذاشتم)
صبر را از دهنت حوصله تنگ آمده است
نالهها را ز دلت تیر بهسنگ آمده است
مژهات آفتِ جان، ترک نگاهت خونریز
بسته آن غمزه دو شمشیر و بهجنگ آمده است
چه قمارست که در کوی بُتان میبازند؟
هرکه باز آمده در باخته رنگ آمده است
عیبِ آن زلف رساییست، که در دامنِ تو
هرکه دستی زده آن طره بهچنگ آمده است
اره تا نخل تمنای مرا قطع کند
همه تن پا شده وز پشت نهنگ آمده است
درِ دل بر رخ هر کس نگشاییم کلیم
ای بسا عکس که در آینه زنگ آمده است""""""""""""""""""''''''"""""""""""""""""
#کلیم_کاشانی
ممنونم به نظر بیشتر یک مدل است تا سندی کامل..شاید بازنویسی از یک سند بوده که نقاط مبهم حذف شده..چرا که اسامی هم ناقص آمده..اگر این فرض قبول شود در آن صورت "که" را میتوان افزودۀ کاتب/ناسخ متأخرتری دانست که با الگوهای ذهنی خود این کار را ناخودآگاه کرده است..با حذف "که" متن کاملاً مفهوم و واضح میشود..
در جملات مختلف و با کاربردهای مختلف آمده است.
برای همین عرض کردم که در صورت امکان، کلمات مختلفی که با استفاده از این حروف، مختصر میشده را بفرمایید تا ببینم کدامیک به هر جمله میخورد و معنا را منتقل میکند.
از همگی ممنونم
الكتب والمواضيع والآراء فيها لا تعبر عن رأي الموقع
تنبيه: جميع المحتويات والكتب في هذا الموقع جمعت من القنوات والمجموعات بواسطة بوتات في تطبيق تلغرام (برنامج Telegram) تلقائيا، فإذا شاهدت مادة مخالفة للعرف أو لقوانين النشر وحقوق المؤلفين فالرجاء إرسال المادة عبر هذا الإيميل حتى يحذف فورا:
alkhazanah.com@gmail.com
All contents and books on this website are collected from Telegram channels and groups by bots automatically. if you detect a post that is culturally inappropriate or violates publishing law or copyright, please send the permanent link of the post to the email below so the message will be deleted immediately:
alkhazanah.com@gmail.com